| تاریخ ارسال: 1402/10/2 |
بسمهتعالی
سخنران مدعو این جلسه سرکار خانم دکتر منصوره ابوالحسنی فارغالتحصیل دکتری مشاوره از دانشگاه علامه طباطبائی و پژوهشگر پسادکتری دانشگاه تهران بودند.
محوریت موضوع از آیه ۸۴ سوره مبارکه اِسراء شروع شده که تنها جایی است که در آن واژه «شاکله» بیان شده است. این آیه ۲ بخش دارد که در قسمت اول به اثرپذیری اعمال انسان از شاکله او اشاره دارد و بخش دوم به سبیل اشاره میکند.
شاکله، عمل و سبیل ۳ واژه مهم بهکار رفته در این آیه هستند و رابطه میان آنها نشان میدهد که انسان براساس شاکلهاش عمل میکند و براساس عملی که انجام میدهد، سبیل میسازد و براساس سبیلی که طی میکند، میزان پذیرش هدایت را در خود نمایان میکند.
در دنیای امروز موضوعی تحتعنوان روانشناسی علم وجود دارد که در آن بحثی تحتعنوان اثرگذاری ویژگیهای شخصیتی نظریهپردازان در نظریات آنان، مطرح شده است و به همین دلیل است که تنوع در نظریات روانشناسی مشاهده میشود؛ اما از آنجا که زاویه نگاه انسان محدود است، درنتیجه نظریات مختلف دامنههای محدودیت دارند.
خداوند خالق انسان است و بسیاری از پدیدههای موجود با هدف زندگانی انسان و به کمال رسیدن او آفریده شده است؛ درنتیجه اولین موضوع مورد بحث تعریف انسان و ویژگیهای آن است.
آیا میتوان از قرآن این سؤال را داشت که چه تعریفی از انسان وجود دارد و شخصیت برای نفس انسان چه قاعدهها و تنوعهایی دارد؟!
زیرا یکی از موارد مهم در نظریههای شخصیت این است که برای پیشبرد مسائل گوناگون در جامعه به شخصیتهای گوناگون نیاز هست.
از منظر قرآن کریم، انسان اساساً یک موجود اجتماعی است و به همین دلیل، هر صحبتی در رابطه با انسان، ویژگیها و توانمندیهایش با اسم یا ضمیر جمع بیان شده است؛ همچون یا أیُّها الّذینَ آمنوا، یا أیُّها الّذینَ هادوا و...؛ تنها در جایی که به فرآیند و ویژگیهای خلقت انسان اشاره شده و نفس انسان مورد خطاب قرار گرفته است، اسم یا ضمیر مفرد به کار رفته است؛ مانند یا أیُّها الْإنسان
جمع و جمعیتهای مختلفی در قرآن مورد توجه قرار گرفته که نمایانگر توجه قرآن به شخصیت انسان از نظر تمایزهای اجتماعی است و اساساً خداوند در موضوعات مختلف، اصالت را بهجای فرد به جمع داده است.
گروههای مختلف که در قرآن تحت عنوان «قوم» ه کار رفته است شامل قوم یَتَفَکِّرون، قوم یَعقِلون، قوم یَعلَمون، قوم یؤمِنون، قوم یَشکُرون، قوم یذَکَّرون، قوم یوقنون، قوم یَسمعون، قوم یَتَّقون و قوم یفقهون میشوند که به ترتیب نمایانگر شخصیتهای مشکلگشا و پیرامونگرا، قانونگرا، فطرینگر و انسانگرا، ایمن و جامعهگرا، کارآمد و انسجامگرا، هشیار و حیاتگرا، محکم و حقیقتگرا، گوشبهزنگ و ولیگرا، خودمهارگر و حقگرا و نظامساز و حکومتگرا هستند.
هر جامعهای به همه اقوام بیانشده بهعنوان بازوی اجرایی و عملکردی ساختارهایش نیاز دارد.
شخصیت در این نظام منطبق بر مؤلفههای ساختار وجودی انسان پایهگذاری شده است. در این حالت وقتی انسان به نسبت توانش در نظر گرفته میشود، لازم است که تمامی مؤلفههای ذکرشده در او شکل گرفته باشد و به کمال برسد؛ اما وقتی انسان از منظر حضور در ساختارهای اجتماعی دیده میشود، نوع بروز فضلها و صفات درونیاش دارای اهمیت ویژهای میشود.
تهیه و تنظیم گزارش: ریحانه پهلوانی
دانشجوی دکتری مشاوره دانشگاه علامه طباطبائی(ره)
https://eitaa.com/irancounseling
دانشجوی دکتری مشاوره دانشگاه علامه طباطبائی(ره)
https://eitaa.com/irancounseling