جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای موضوع مقاله: عمومى

دکتر خدابخش احمدی، جواد خدادادی سنگده، علی ملازمانی، مصطفی خانزاده، سجاد امینی منش،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف در رفتارهای پرخطر نوجوانان صورت گرفته است.طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش الگو‏یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر تهران بود، که 1241 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‏ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده‏ها از مقیاس‌های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف استفاده شد‏. داده‏ها با استفاده از شاخص‏های آماری همبستگی،T مستقل و مدلسازی معادلات ساختاری، به کمک نرم افزارهای 18SPSS و 50/8 LISREL، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بین پسران و دختران را از نظر رفتارهای پرخطر، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف تفاوت معنی‌داری وجود دارد.نظارت والدین از طریق همنشینی با همسالان دارای تأثیر معنی‌دار بر رفتر پرخطر دارا می‌باشد و مدل واسطه‏ای ارائه شده قادر است 55 درصد از واریانس این رفتارها را تبیین می‌کند.توجه جدی به نقش نظارت والدینی در کاهش هنمشینی با همسالان منحرف و به دنبال آن کاهش احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر از سوی نوجوانان از اهمیت بالایی برخوردار است. .


بتول حامدی، عبداله شفیع آبادی، شکوه نوابی نژاد، علی دلاور،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

_ دکتر _ دکتر _ دکتر چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد درمان نظام‌های زبان مشارکتی بر افزایش میزان خود- کار آمدی زوج‌های دانشجو بود.جامعه آماری، دانشجویان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه‌های شهر تهران بودند.نمونه مورد پژوهش 14 زوج بودند که به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. زوجین گروه آزمایش در 8جلسه درمان شرکت نمودند. داده‌ها به وسیله مقیاس خود-کارآمدی مقابله با مشکلات چسنی و پرسشنامه جمعیت شناختی، جمع آوری گردیدند.داده‌ها در ابتدا مطابق با روش تحلیل کوواریانس (تک متغییری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. و سپس به منظور تعیین میزان اثربخشی درمان بر هر یک از ابعاد خود-کارآمدی (متغیرهای وابسته)، از روش تحلیل کوواریانس (چند متغییری) استفاده گردید. نتایج نشان داد که زوج‌درمانی بر اساس رویکرد نظام‌های زبان مشارکتی بر خودکارآمدی زوج‌ها اثر دارد و این اثربخشی در سطح 0.001>p معنادار است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که این زوج‌درمانی بر کلیه خرده مقیاس‌های خود-کارآمدی زوج‌هانیز اثر دارد و این اثربخشی در تمام خرده‌مقیاس‌ها در سطح 0.001>p معنادار است.نتیجه گرفته می‌شود که در درمان زبان مشارکتی، درمانگر با ایجاد فرایند و فضایی برای روابط مشارکتی و گفتگوی دو جانبه که در آن، خود-تعریفی‌ها تبدیل به خود- عاملی می‌شوند،موجبات افزایش خود-کارآمدی زوج‌ها را فراهم می‌سازد.


آذر زاهد پور کرایی، دکتر نجمه حمید، اعظم محمدعلی نژاد، سیدامیر قدمی، پروین کاوه،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

_ _ _ _ چکیده هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان تأثیر معنادرمانی گروهی بر رضایت از زندگی و عملکرد تحصیلی نفر دانش -آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان مسجد‏سلیمان در سال تحصیلی 91-1390 بود. جامعه پژوهش 800 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان مسجد سلیمان بود. نمونه آماری شامل 40 نفر از جامعه مذکور که به روش نمونه‌گیری خوشه‏ای چند مرحله‌ای انتخاب و به طور تصادفی‏ ساده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس‏آزمون و پیگیری و گروه گواه می‏باشد. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه رضایت از زندگی و معدل دانش آموزان بوده است. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که میان دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری از لحاظ رضایت از زندگی و عملکرد تحصیلی وجود دارد (p<). این نتایج کماکان در دوره پیگیری تداوم داشت. ک


امیر محمد شهسوارانی، هاجر شهرانی، کلثوم ستاری، مصطفی محمدی، مریم حکیمی کلخوران،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

چکیده مقیاس افسردگی کودکان و نوجوانان ابزاری خودگزارش‏دهی است که به منظور تشخیص و ارزیابی میزان و شدت اختلال افسردگی عمده در کودکان و نوجوانان طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی‏های روانسنجی و ساخت عاملی مقیاس افسردگی کودکان و نوجوانان (CADS) (جان‏بزرگی، 1378) و نیز وضعیت افسردگی در دختران نوجوان بوده است به همین منظور تعداد 417 نفر دانش‏آموز دختر (14-19 سال) در شهر تهران در مناطق مختلف آموزشی فرم 13 ماده‏ای این آزمون را تکمیل کردند. در بررسی پایایی CADS که به سه روش پایایی درونی (آلفای کرونباخ و تصنیف)، همبستگی درونی و بازآزمایی انجام شد مشخص شد این مقیاس از پایای بالا و کاملاً مطلوبی برخوردار است. تحلیل عاملی اکتشافی به روش‏های مولفۀ اصلی، موازی و آزمون کمترین میانگین سهمی نشان دادند که این پرسشنامه تنها از یک عامل افسردگی تشکیل شده است. تحلیل عاملی تاییدی نیز نشانگر حضور تنها یک عامل در CADS است. بررسی وضعیت افسردگی در دختران نیز نشانگر سلامت کامل 9/32% آنها و حضور رگه‏های افسرده وار تا افسردگی شدید در1/67% از جامعۀ مورد بررسی است. با توجه به یافته‏های پژوهش به نظر می‏رسد که CADS ابزاری مطلوب برای سنجش و غربالگری افسردگی هم به صورت بالینی و هم به صورت پژوهشی چه به شکل انفرادی و چه به شکل گروهی است. همچنین با توجه به میزان بالای شیوع افسردگی در جمعیت دختران نوجوان به نظر می‏رسد ارائۀ مداخلات شناختی-رفتاری لازم برای مقابله و کاهش این اختلال ناتوان کننده و مزمن از اهمیت بالایی برخوردار باشد.


سعیده فرج نیا، دکتر سیمین حسینیان، دکتر شهریار شهیدی، دکتر منصوره السادات صادقی،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

_ دکتر _ دکتر _ چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی عملکرد جنسی و کیفیت ارتباط بر تعهد زناشویی به روش توصیفی- همبستگی بود. بر این اساس گروه نمونه‌ای شامل 115 زوج (230 نفر) به شیوه نمونه‌گیری تصادفی در دسترس از طریق مراجعه به مراکز خرید، کیلینیک‌ها و مراکز آموزشی مناطق 5، 6 و 11 تهران، انتخاب شده و به وسیله پرسشنامه‌های کیفیت ارتباط زوج‌ها، تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌های پژوهش با روش محاسبه ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان داد بین هر سه متغییر پژوهش رابطه مثبت وجود دارد و بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام، بین نقش پیش بینی کنندگی کیفیت ارتباط و عملکرد جنسی بر تعهد زناشویی، توان پیش بینی کنندگی قوی‌تر برای کیفیت ارتباط در مقایسه با عملکرد جنسی بدست آمد به این صورت که کیفیت ارتباط به تنهایی12درصد واریانس تعهد را تبیین می‌کرده و عملکرد جنسی در حضور کیفیت ارتباط 8درصد از واریانس تعهد را تبیین میکند. همچنین از بین مولفه‌های عملکرد جنسی، تنها مولفه تحقق جنسی (25/0 R=) و از بین مولفه‌های کیفیت ارتباط، تنها مولفه سبکهای ارتباطی (43/0R=) دارای نقش پیش بینی کنندگی برای تعهد شخصی زناشویی بودند. از نتایج بدست آمده می‌توان به منظور تعیین اولویت‌های درمانی برای زوج‌های دارای رابطه آشفته و در شرف طلاق، و همچنینی تعیین برنامه‌های آموزشی و درمانی با هدف کمک به تحکیم پیوند زناشویی بهره برد.


دکتر محمود گودرزی،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

دکتر چکیده پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان اثر بخشی زوج درمانی با رویکرد ستیر بربهبود عملکرد خانواده(زوجین) و کاهش دلزدگی زناشویی انجام گرفته است. روش انجام پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) بوده است.جامعه پژوهش زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناختی شهرستان سنندج در سال 1390-1389 بود. نمونه این پژوهش 20 زوج یعنی زن وشوهر (10زوج در گروه ستیر، 10زوج و10 زوج در گروه کنترل) که در گروه آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایگزین شدند.سپس جلسات زوج درمانی ستیر در هشت جلسه اجرا گردید. هرکدام از گروههادر پیش آزمون و پس آزمون از نظر متغییر‌های وابسته مورد سنجش قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس سنجش عملکرد خانواده و دلزدگی زناشویی بوده است.به متظور تجزیه وتحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که زوج درمانی با رویکرد ارتباطی ستیر در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود عملکرد زوجین گردیده است.همچنین زوج درمانی با رویکرد ارتباطی ستیر باعث کاهش میزان دلزدگی زناشویی زوجین گردیده است.


آقای حمیدرضا صمدی فرد، اقای محمد نریمانی، خانم نیلوفر میکائیلی، اقای علی شیخ الاسلامی،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: طلاق عاطفی مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی طلاق عاطفی همسران صورت پذیرفت. روش: جامعه آماری پژوهش کلیه همسران شهر اردبیل در سال 1394 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 120 نفر(60 زن و شوهر) به عنوان نمونه انتخاب شدند.برای جمع آوری داده­ها، از مقیاس اجتناب شناختی CAQ ( سکستون و داگاس، 2004)، مقیاس باور فرا شناختی (ولز و کارت رایت هاتون ، 2004) و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (2008) استفاده شد. داده‌ های پژوهش نیز با آزمون  t مستقل،  روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین طلاق عاطفی زنان و مردان  تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0 p<). همچنین بین مؤلفه های اجتناب شناختی با طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار (05/0 p<) و  بین باور فرا شناختی با طلاق عاطفی  همسران رابطه منفی معناداری وجود دارد(05/0 p<).  با توجه به ضرایب بتا  وا پس زنی افکار 15درصد، جانشینی افکار 13درصد، حواس پرتی 16 درصد، تبدیل تصور به فکر 40 درصد و باور فرا شناختی 14-درصد به شکل معناداری طلاق عاطفی همسران را تبیین می کنند(05/0 p<). نتیجه گیری:  می توان بیان نمود که مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در زمره متغیرهای مرتبط با طلاق عاطفی بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.


منصوره زارعان،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

رشد طلاق در سال های اخیر بسیاری از خانواده ها را با آسیب جدی روبرو ساخته است.  از هم گسیختگی خانواده  پدیده ای سهمگین است که زوجین، فرزندان، خانواده و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد.  تحقیقات بسیاری به بررسی وجوه مختلف این پدیده پرداخته اند و لایه های مختلفی از این آسیب را بررسی کرده اند.  پژوهش حاضر، که به روش فرا تحلیل صورت گرفته است در پی جمع بندی پژوهش های طلاق در سال های 1384 تا 1394 است.  در این فرا تحلیل پایان نامه ها و مقالات علمی – پژوهشی مربوط به عنوان جامعه آماری  تحلیل انتخاب شده اند.  این تحقیقات از طریق سایت های معتبری همچون نور مگز، ایران داک، SID مورد یررسی قرار گرفت. در مجموع از میان 70  مقاله و 38 پایان نامه  و 11 مقاله در فرا تحلیل وارد شد.  نتایج این پژوهش نشان می دهد که  از نظر محققین، بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی در ارتباط با مقوله  طلاق بیشترین اهمیت را داشته است  و از بین عوامل اجتماعی مورد بررسی ضعف زوجین در  میزان کیفیت روابط اجتماعی با 0. 40517 و متغیر مشارکت اجتماعی با 0. 40578 بیشترین نقش را در ناپایداری  زندگی زناشویی  ایفا می کنند. 


رضا خجسته مهر، رزگار محمدی، منصور سودانی، ذبیح الله عباسپور،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف : فداکاری مؤلفه‌ای مهم برای پایداری و ارتقائ کیفیت روابط زناشویی است. ازاین‌رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربۀ زیستۀ پدیدۀ فداکاری در زندگی زناشویی و مشخص کردن ساختار نهایی آن در شرکت‌کنندگان پژوهش است.
 روش: پژوهش حاضر یک مطالعۀ کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی روان­شناسانه است که در آن 10 شرکت‌کننده (5 مرد و 5 زن) به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از روش مصاحبۀ عمیق استفاده شد و این روند تا مرحلۀ اشباع داده­ها ادامه داشت.
 یافته‌ها: تحلیل داده‌ها، 12 جزء تشکیل‌دهنده فداکاری را در بافت زندگی زناشویی نشان داد که عبارت­اند از: 1- داشتن حس عشق و علاقه به همسر و درک شدن در زندگی زناشویی؛ 2- داشتن حس انسانیت، وجدان و رشد شخصی؛ 3- مؤثر دانستن عقاید مذهبی، دینی و معنوی در رفتارهای فداکارانه؛ 4- حس لزوم متقابل بودن رفتارهای فداکارانه؛ 5- ادراک فداکاری یک‌طرفه و آسیب‌زا؛ 6-اعتقاد به همبسته‌های رفتار فداکارانه نظیر گذشت، صبر و تحمل سختی‌ها؛ 7- لزوم ادراک رفتار فداکارانه همسر به‌صورت مورد قدردانی قرار گرفتن؛ 8- معنای فداکاری به‌عنوان عدم خودخواهی و گذشتن از خود برای دیگری؛ 9- داشتن یک نگرش بلندمدت و متعهدانه به زندگی زناشویی؛ 10- فداکاری به خاطر عوامل بیرون از سیستم زن‌وشوهری مانند داشتن فرزندان و جامعه؛ 11- الگو گیری از خانواده مبدأ؛ و 12- ادراک تفاوت‌های جنسیتی در تجربه رفتار فداکارانه.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه دستاوردهای فراوانی برای مراکز مشاوره و متخصصان زوج‌درمانی در بردارد. فهم ساختار پدیدۀ فداکاری در زندگی زناشویی، آن‌گونه که در این مطالعه آمده است، می­تواند به زوج هاکمک کند تا از ناخشنودی در زندگی زناشویی جلوگیری نموده و کیفیت و رضایت زناشویی خود را بهبود بخشند.
 


سیده حمیده نقیبی، زهرا سعیدی، فاطمه خزائی،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف  بررسی اثربخشی آموزش گروهی  مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی  بر امیدواری و شادکامی افراد مبتلابه سرطان  انجام شد. روش: این تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل و با پیگیری 3‌ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل  کلیه افراد دارای  تشخیص پزشکی سرطان و مراجعه‌کننده به بیمارستان امید شهر مشهد در  سال 1394 بود که از بین آن‌ها 30­ نفر به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 ­نفره آزمایش و کنترل گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، آموزش تکنیک‌های درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی را به‌صورت گروهی در ۱0­جلسه‌ دریافت کردند؛ درحالی‌که گروه کنترل هیچ نوع مداخله­ای را دریافت نکردند. جهت جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های شادکامی آکسفورد و امید اشنایدر استفاده شد. یافته­ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه و آزمون t جفت شده برروی نمرات پیش از درمان، درمان و پیگیری نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای امیدواری (05/0P<) و شادکامی (01/0P<)، تفاوت معناداری وجود دارد.  نتیجه‌گیری: بر اساس یافته­های این مطالعه، پیشنهاد می­شود که در  مراکز  مشاوره و کلینیک های درمانی جهت افزایش امیدواری و شادکامی افراد مبتلا به سرطان  از تکنیک­های آموزشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی  بهره برد.

سحر ضمدی کاشان، فاطمه جعفری، عبدالباسط محمود پور، سوگند قاسم زاده،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، پیش ­بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک­ های دلبستگی با توجه به نقش میانجی ­گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده­اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل  به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک­های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته­ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته­ ها: نتایج نشان داد بین سبک­های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک­های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش­بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه­ گیری: داده­های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری­که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک­های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه­ای معنی داری را ایفا می­کند.
هدف پژوهش حاضر، پیش­بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک­های دلبستگی با توجه به نقش میانجی­گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده­اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل  به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک­های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته­ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته­ ها: نتایج نشان داد بین سبک­های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک­های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش­بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه ­گیری: داده­های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری­که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک­های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ­ای معنی داری را ایفا می­کند.
 


خانم سپیده انصاری، دکتر کیومرث فرح بخش، دکتر ابراهیم نعیمی،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف: کودک‌آزاری یکی از معضلات گریبان گر جامعه بشری می‌باشد. خانواده‌ها می‌بایست آموزش‌های لازم را برای تمایز بین رفتارهای تربیتی با رفتارهای آسیب‌زا به کودکان دریافت نمایند. پژوهش حاضر باهدف بررسی و مقایسه شناخت والدین با و بدون تحصیلات دانشگاهی دربارۀ انواع کودک‌آزاری است. روش: به شیوه نظریه زمینه‌ای به‌صورت کیفی و با استفاده از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته توسط ۲۸ نفر والدین (مادر و پدر) انجام پذیرفت. یافته ها: بر اساس بیانات مصاحبه‌شونده‌های پژوهش حاضر میزان شناخت از آزار جسمی در هر دو گروه یکسان بود با این تفاوت که وسعت شناخت والدین از انواع آزارهای جسمی در گروه با تحصیلات دانشگاهی بیشتر بود و اینکه در تحقیق حاضر والدین بدون تحصیلات دانشگاهی از عدم آگاهی، در شیوه‌های تربیتی از آزارهای جسمی  به میزان قابل توجهی استفاده می‌کردند. دامنه ی شناخت از انواع آزارهای عاطفی در والدین با تحصیلات دانشگاهی زیاد  بود همچنین آنها آزار از نوع غفلت (عاطفی) به علت تحصیل و اشتغالشان افشا‌های داشتند. شناخت از آزار جنسی در هر دو گروه وجود داشت با این تفاوت که میزان اطلاعات و آگاهی از زیرمجموعه آزار جنسی در میان والدین با تحصیلات دانشگاهی بیشتر بود نکته قابل‌توجه دیگر در این پژوهش آزار از نوع غفلت (عاطفی) به علت مشغولیت والدین با دنیای مجازی در عصر حاضر یافت شد. نتیجه‌گیری: می‌توان نتیجه گرفت عامل تحصیلات می‌تواند در شناخت انواع کودک‌آزاری مؤثر باشد. نکته قابل‌توجه اینکه اکثر والدین با تحصیلات دانشگاهی جملات خود را با شخص سوم بیان کردند، به‌طوری‌که گفته‌هایشان حاکی از آن بود که والدین این گروه در پژوهش حاضر از رفتارهای آزاردهنده، در شیوه‌های تربیتی فرزندشان استفاده نمی‌کنند ولی آگاه هستند چه نوع رفتارهایی از والدین دیگر می‌تواند کودک‌آزاری محسوب شود یا اینکه به‌طور زیرکانه در افشاسازی مقاومت داشتند و حال‌آنکه والدین بدون تحصیلات دانشگاهی اکثر جملاتشان حاکی از رفتارها و عکس‌العمل‌های خودشان در رابطه با فرزندشان بود حتی به نسبت در ابراز گفته‌هایشان از مقاومت کم‌تری استفاده کردند که بیشتر از تجارب عینی و شخصی خودشان بیاناتی را اظهار داشتند. باوجوداینکه میزان آگاهی و شناخت آگاهانۀ والدین بدون تحصیلات دانشگاهی در رابطه با عواقب کودک‌آزاری کم است اما داده‌های بیشتری به نسبت گروه با تحصیلات دانشگاهی استخراج‌شده است.
.


سلمان زارعی، نیاز یوسفی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبردهای مقابله‌ای و سطوح سازش روان‌شناختی در زنان افسرده و غیر افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع علی- مقایسه‌ای بود. جامعه پژوهش زنان دارای تجربه مرگ داخل رحمی افسرده و غیر افسرده بود که در سال 96 دارای پرونده فعال در مطب‌های تخصصی نازایی منطقه 3 شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 30 نفر از زنان افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی و 30 نفر از زنان غیر افسرده دارای تجربه مرگ داخل رحمی به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه مقابله با موقعیت‌های فشارزا، مقیاس سلامت‌روانی و پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که زنان افسرده از راهبردهای مقابله‌ای هیجانی‌مدار و زنان غیر افسردهراهبردهای مقابله‌ای مسئله‌مدار به‌طور معناداری بیشتر استفاده می‌کنند (01/0>P). اما در راهبردهای مقابله‌ای اجتنابی بین زنان غیر افسرده و افسرده تفاوت معناداری مشاهده نشد (79/0=P). همچنین، نتایج نشان داد که درماندگی روان‌شناختی زنان غیر افسرده به‌طور معناداری از زنان افسرده پایین‌تر است و زنان غیرافسرده از بهزیستی روان‌شناختی بالاتری برخوردار می‌باشند (001/0>P). نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که راهبردهای مقابله‌ای و سازش روان‌شناختی متغیرهایی هستند که می‌توانند بر افسردگی زنان با تجربه مرگ داخل رحمی تاثیر داشته باشند. بنابراین برای درمان افسردگی این افراد، باید به این متغیرها توجه داشت.
سعید پورعبدل، رسول روشن چسلی، حمید یعقوبی، ناصر صبحی قراملکی، محمد غلامی فشارکی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی و بدتنظیمی هیجان در پیش‌بینی شدت خشم ورزشکاران رقابتی بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. در این مطالعه، جامعه‌ی آماری را کلیه‌ی ورزشکاران فردی و گروهی شهر اردبیل در سال 1398 که در هر سطحی از مسابقات مشغول به ورزش رقابتی بودند تشکیل می‌دادند. از بین آنها 312 نفر از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای به عنوان نمونه پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داد‌ه‌ها از مقیاس خشم بالینی (اسنل و همکاران 1995)، انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی (فرانسیس و همکاران، 2016) و بدتنظیمی هیجان (گراتز و روئمر، 2004) استفاده شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش‌های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاد شد. یافته‌ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 41 درصد واریانس شدت خشم از طریق مؤلفه‌های متغیرهای انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی و بدتنظیمی هیجان تبیین می‌شود. همچنین بین انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی و بدتنظیمی هیجان با شدت خشم ارتباط مثبت معناداری به دست آمد (05/0P<). نتیجه‌گیری: بر مبنای یافته‌های به‌دست‌آمده، احتمالاً بتوان گفت افراد ورزشکاری که قادر به تنظیم هیجانی نباشند و توان رفتارهای منعطف در موقعیت‌های رقابتی نداشته باشند، شدت خشم بیشتری تجربه می‌کنند.
رضا سپهوند، محسن عارف نژاد،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارت شبکه‌سازی بر موفقیت مسیر شغلی با نقش میانجی قدرت ارتباطات می‌باشد.روش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی پیمایشی و از نوع کاربردی بوده است. جامعه آماری این تحقیق متشکل از کلیه مدیران و معاونین دوایر ستادی وزارتخانه‌های دولتی متمرکز در استان لرستان بوده که تعداد آنها 400 نفر بود و  با استفاده از جدول مورگان 196 نفر به شیوه نمونه تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه‌های ولف و موزر (2008) برای سنجش مهارت شبکه‌ای، گورکیان و گورکیان (2011) برای موفقیت مسیر شغلی و ساودا و  هاشم (2017) برای قدرت ارتباطات استفاده‌شده است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار PLS استفاده شد. یافته‌ها: تحقیق نشان‌دهنده آن است که مهارت شبکه‌سازی و ایجاد ارتباط با ذی‌نفعان قدرتمند بیرونی رابطه معنی‌داری بر موفقیت مسیر شغلی مدیران در سلسله‌مراتب سازمان داشته و این رابطه از طریق قدرت ارتباطات تقویت می‌شود. نتیجه‌گیری:  با توجه به یافته‌های تحقیق می‌توان چنین بیان داشت که مهارت شبکه‌سازی مدیران دولتی و ایجاد ارتباط با ذی‌نفعان قدرتمند سازمان موجب ارتقاء سلسله‌مراتبی و موفقیت مسیر شغلی آن‌ها می‌شود. درواقع مدیرانی که از مهارت شبکه‌سازی قوی‌تر بهره‌مندند نسبت به سایر همتایان خود از شانس بیشتری برای تصدی پست‌های بالاتر سازمان برخوردارند
عبدالباسط محمودپور، ثنا دهقانپور، سحر ایجادی، شهلا محمدی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، بر تحمل پریشانی و احساس گناه مادران دارای کودکان معلول جسمی حرکتی بود. روش: این مطالعه از نظر روش‌شناختی جز طرح‌های نیمه تجربی از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی بودند که فرزندانشان در مدارس استثنایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 98-97 به تحصیل اشتغال داشتند. به این منظور، 24 نفر از مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی با روش نمونه‌گیری در دسترس از بین مدارس استثنایی انتخاب و با روش تصادفی به گروه‌های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 12 نفر). مداخله درمانی به مدت 10 جلسه 75 دقیقه‌ای بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و آزمون عاطفه خودآگاه (TOSCA-2) بود که در مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون تکمیل شد. داده‌ها با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج نشان‌دهنده وجود تفاوت معنادار در گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بود (05/ p<). بر اساس این یافتهها درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش احساس گناه و افزایش تحمل پریشانی مادران دارای کودک معلول جسمی-حرکتی اثرگذار است. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه شفقت به خود از طریق فراهم کردن تجربیات مثبت، افزایش سازگاری با شرایط تنش‌زا و ابراز همدلی و هم‌دردی می‌تواند تحمل پریشانی را در افراد افزایش داده و سطح احساس گناه مادران دارای فرزند معلول را کاهش دهد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research