11 نتیجه برای افشار
کریم افشارینیا،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده
چکیده تاریخ دریافت: 20/9/92 _ تاریخ پذیرش: 18/2/93 این پژوهش با هدف بررسی نقش سبکهای دلبستگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه در پیشبینی ملاکهای همسرگزینی دانشجویان دختر انجام شد. نمونه پژوهش300 نفر از دانشجویان مجرد دختر دانشگاه آزاد کرمانشاه که در مقطع کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند، بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه ملاکهای همسرگزینی بودند. نتایج نشان داد که از بین سبکهای دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن با ملاک محتوایی همسرگزینی و سبک دلبستگی اجتنابی با ملاک فرآیندی همسرگزینی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. همچنین از بین حوزههای طرحوارههای ناسازگار اولیه، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل و حوزه محدودیت مختل با ملاک فرآیندی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد سبک ایمن به صورت معکوس و معنادار قویترین پیشبینی کننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و سبک اجتنابی به صورت معکوس و معنادار قویترین پیشبینی کننده ملاک فرآیندی همسرگزینی است.از بین طرحوارههای ناسازگار، طرحواره خودگردانی و عملکرد مختل به صورت مثبت و معنادار قویترین پیشبینیکننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و به صورت معکوس و معنادار پیشبینیکننده ملاک فرآیندی همسرگزینی نیز میباشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد سبکهای دلبستگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه میتوانند در تصمیمگیری افراد برای شریک زندگی تأثیرگذار باشند.
زهرا جهان بخشی، ناصر یوسفی، حسین کشاورز افشار،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 4/4/92 _ تاریخ پذیرش: 10/4/93 تولد یک کودک تغییر چشمگیری در سیستم خانواده به وجود میآورد و باعث تنظیم مجدد سیستم خانواده میشود، هدف این پژوهش این بود که مشخص شود زنان در انتقال به مرحله والدینی چه چالشها و تغییراتی را تجربه میکنند، و رضایت زناشویی زنان در انتقال به مرحله والدینی چگونه است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که به روش کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونهگیری در یک نمونه 30 نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای گردآوردی دادهها از مصاحبه با مادران نخستزا استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی دادهها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکتکنندگان در پژوهش استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که مادران با چالشهای تغییر دیدگاه در مورد خود، نداشتن فعالیتها و سبک زندگی سابق، از دست دادن جنبههای هویت حرفه ای، کاهش علاقه به صمیمیت جنسی، باورهای سنتی در مورد نقش جنسیتی فرزند، تمرکز طاقتفرسا به کودک، زمان کم یا منابع کم برای انجام حرفه و نقش همسری، افزایش استرس و احساس افسردگی، افزایش نیاز به سازماندهی، نداشتن اوقات مشترک، محدود شدن روابط زن و شوهر، تقویت رابطه مادر با فرزند، محدود شدن آزادی و احساس نابرابری نقش، عدم مدیریت مشترک در امور فرزند و مساوات طلبی در اجرای نقش، اضطراب تغییر نقش، تعیین مرزها و زیر منظومهها، روبرو بودند ودر زمینه رضایت زناشویی3 نفرعدم رضایت زناشویی (تجربه بحران شدید)، 4نفرعدم رضایت زناشویی (تجربه بحران متوسط)، 3نفرکاهش کوتاه مدت، فصلی در رضایت زناشویی، 3نفرعدم تغییر در رضایت زناشویی. 17 نفر افزایش در رضایت زناشویی را گزارش کردند. با توجه به یافتههای این مطالعه میتوان نتیجهگیری کرد که زنان با چالشهای مهمی روبرو هستند که در خیلی مواقع بایستی مداخلات آموزشی درمانی با خانواده صورت پذیرد. متخصصان بهداشت روانی بایدبه حیطه گذر به والدینی توجه ویژه داشته باشند.
آقای امید افشاری کاشانیان، دکتر کیانوش زهراکار، دکتر فرشاد محسن زاده، دکتر عزیز الله تاجیک اسماعیلی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل خیانت زناشویی زنان انجام شد.
روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی بود. تعداد 17 زن که تجربه خیانت زناشویی و تمایل به همکاری با پژوهشگر را داشتند با شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمهساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تبیین و تحلیل دادهها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد.
یافتهها: بعد از تحلیل دادهها، سه مقوله عمده در مورد علل خیانت زناشویی زنان یافت شد. علل زمینهساز خیانت زناشویی شامل کسالت بار شدن زندگی بعد از کشف یکدیگر، ضعفهای ذاتی ازدواج، آسیب پذیری در زمان سرکوفته شدن نیاز جنسی یا عاطفی، تحول جامعه، علل نگهدارنده خیانت شامل تمایل به تجربه کردن هیجان، سلب مسئولیت رفتار خود و تاکید بر ویژگیهای همسر، کسب خلاقیت بسیار در بدست آوردن زمان برای رابطه و پنهان کردن آن، کسب شجاعت به خاطر کشف ویژگیهای جدید در خود و پاسخ به خیانت شامل میل به طلاق، ترمیم آشیانه، تحمل فشار روانی.
نتیجهگیری: برای پیشگیری از خیانت زناشویی، آموزشهای خانواده و غنی سازیهای روابط پیش از ازدواج باید این مقولهها را مد نظر قرار داد.
اطهر افشار، مسعود شهبازی، ذبیح اله عباسپور،
دوره 19، شماره 76 - ( فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره 1399 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام بود. روش: جامعه آماری پژوهش زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز (1993) با نقطه برش 50 و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. برای سنجش شرم و احساس گناه، از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، 8 جلسه مداخله به صورت هفتگی و پیگیری 2 ماهه اجرا شد. دادهها به روشهای ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که آزمودنیها در مرحله درمان در شرم (20/31 درصد%) و احساس گناه (68/28 درصد) بهبود را تجربه کردند و اثر آنها نیز تا دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد. شاخص تغییر پایای آنها نیز حاکی از معنیدار بودن این تغییرات بود. نتیجهگیری: بنابراین یافتههای پژوهش بیانگر این است که درمان متمرکز بر شفقت با کاهش فعالیت سیستم تهدید و افزایش فعالیت سیستم تسکین بر کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی تأثیر دارد.
انسیه بختیاری، سعیده حسینی، مختار عارفی، کریم افشاری نیا،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: یکی از عوامل مهم در ازدواج پایدار صمیمیت زناشویی زوجین است. در صورتیکه صمیمیت زناشویی زوجین از بین برود بر نگرش آنها به روابط فرازناشویی تاثیر میگذارد. علاوه بر این از عوامل مؤثر بر نگرش افراد به روابط فرازناشویی سبکهای دلبستگی زوجین است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای صمیمیت زناشویی در رابطه بین سبکهای دلبستگی و نگرش به خیانت زناشویی در زوجین در شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان و زنان متاهل شهر تهران در سال 1396 تشکیل میدادند نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارها شامل؛ پرسشنامه نگرش نسبت به روابط فرازناشویی مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سبکهای دلبستگی کالینز و رید (1990) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (2002) بود. حجم نمونه این پژوهش 650 نفر شامل 357 زن و 293 مرد بود.تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOSتوسط شرکت SPSSنسخه20 انجام شد. یافتهها: بررسی ضرایب مسیر و مقادیر استاندارد شده آنها و همچنین کمیتهای t مربوط به آنها نشان داد که اثر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر صمیمیت زناشویی معنادار است (P≤0/05). همچنین اثر مستقیم صمیمیت زناشویی بر نگرش به خیانت زناشویی معنادار است (P≤0/05). همچنین اثر غیرمستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر نگرش به خیانت زناشویی معنادار است (P≤0/05). نتیجهگیری:از آنجاییکه ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی میباشد و با توجه به نقش پیشبینیکننده سبکهای دلبستگی ناایمن و نقش صمیمیت زناشویی در نگرش افراد به خیانت زناشویی باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در مشاورههای پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبکهای دلبستگی تاکید کرد.
ندا افشاریان، فریبرز درتاج، اسماعیل بیابانگرد، علی دلاور، سیدصدرالدین شریعتی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت آزمون ادراک عشق ورزی در میان دانشجویان مجرد و بررسی ویژگیهای روانسنجی آن انجام شد. روش: روش پژوهش آمیخته بود. برای این منظور ابتدا طی یک مطالعه کیفی مبتنی بر نظریهپردازی دادهمحور و با به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمهساخت یافته با 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، مصاحبه شد. روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. متن مصاحبهها با استفاده از نرمافزار تحلیل دادههای کیفی MAXQDA10 کدگذاری و ادراک عشقورزی دانشجویان در سه مقوله اخلاق پیروی منطقی، خودپیروی عاطفی و خودپیروی ضد اخلاقی شناسایی شد. در مرحله بعد، بر اساس کدهای به دست آمده از بخش کیفی پژوهش، آزمونی متناسب با بافت فرهنگی تربیتی جامعه ایرانی جهت اندازهگیری ادراک عشقورزی دانشجویان مجرد تدوین شد و سپس تعداد 560 دانشجوی مجرد با دامنه سنی 19 تا 33 سال (314 دختر و 246 پسر) مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد 5 دانشگاه دولتی و آزاد شهر تهران (دانشگاههای علامه طباطبائی، شهید بهشتی، امام صادق (ع)، علوم تحقیقات و امیرکبیر)، که به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند، به این آزمون پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشان داد مقیاس ادراک عشقورزی حاوی 18 سؤال و مشتمل بر سه مقوله تأیید شده اخلاق پیروی منطقی (سؤالات 1، 2، 3، 4، 5، 6)، خود پیروی عاطفی (سؤالات 13، 14، 15، 16، 17، 18) و خود پیروی ضد اخلاقی (سؤالات 7، 8، 9، 10، 11، 12) از عشقورزی است. شاخصهای برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی روایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داد. نتیجهگیری: لذا بر اساس یافتهها، آزمون ادراک عشقورزی دانشجویان میتواند به عنوان ابزاری معتبر و روا جهت سنجش و ارزیابی ادراک عشقورزی دانشجویان مجرد ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
سیما لطف نژادافشار، رضا خاکپور، فریده دوکانه ای فرد،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه ارائه مدل ساختاری پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس عملکرد خانواده، خوشبینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه دانشجویان پردیس علامه طباطبایی ارومیه (ویژه خواهران) و پردیس شهید رجایی ارومیه (ویژه برادران) با روش نمونهگیری در دسترس، 250 نفر انتخاب و پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1990)، خوشبینی (جهتگیری زندگی) (شییر و کارور، 1985)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003)، کفایت اجتماعی (فلنر، 1990) و خودکارآمدی تحصیلی (پاتریک و همکاران، 1997) را تکمیل کردند. یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل ساختاری با دادههای گردآوری شده برازش قابل قبول دارد. تاب آوری و خوشبینی و کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار و عملکرد خانواده به صورت منفی و معنادار (01/0>p) بهزیستی روان شناختی را پیشبینی میکردند. کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار (01/0>p) رابطه بین تابآوری و خوشبینی و به صورت منفی و معنادار (01/0>p) رابطه بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری میکرد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی میتواند راهکار اجرایی مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی تحصیلی، بهزیستی روانشناختی، خوش بینی، تاب آوری و کفایت اجتماعی دانشجویان باشد.
طیبه عزیزی، حسن امیری، کریم افشاری نیا،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل رابطه ساختاری تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی در نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال تحصیلی در سال 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 400 نفر(200 نوجوان دختر و 200 نوجوان پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه تعارض والد نوجوان اسدی و یونسی (1390)، احساس تنهایی تجدید نظر شده راسل (1996) و بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تعارض والد-وجوان با بدتنظیمی هیجان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). همچنین، بین تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که احساس تنهایی با بروز احساساتی همچون افسردگی، اضطراب، خستگی می تواند نقش میانجی بین تعارضات والد-نوجوان و بدتنظظیمی هیجان ایفا کند.
فاطمه هاشمی، حسین کشاورز افشار، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبکهای دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان انجام شد. روش: تمامی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند که ازبین آنها 360 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و کرایج، 2006)، بهزیستی روانشناختی (ریف 1995)، دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید،1990) و خشونت خانگی (شرین، سینا کور، لی، زیتر و شاکیل 1998) استفاده شد. دادهها با تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند. یافته: یافتهها نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش نیافته معنادار است (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش نیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش نیافته در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی دارد (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازشیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار نیست (05/0<p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی، دلبستگی ایمن و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش یافته معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش یافته در رابطه بین سبک دلبستگی، خشونت خانگی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان با تقویت دلبستگی ایمن و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به زنان، بهزیستی روان شناختی آنها را افزایش داد.
سید محمد مهدی رئیس کرمی، خانم شکیبا احمدی، دکتر حسین کشاورز افشار، دکتر عباس رحیمی نژاد،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف شناخت عوامل موثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه و تبیین جایگاه و اهمیت آن در چالشهای پیشروی تثبیت نقش مشاوران مدارس انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش مرور نظاممند و توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی- پژوهشی چاپشده در مجلات معتبر داخلی و خارجی در دهه اخیر بوده است. مقالات این مطالعه مروری از طریق جستجوی پایگاههای نورمگز، پایگاه اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، پرتال جامع علوم انسانی، الزیویر، سیج، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، وایلی و ام.دی. پی.آی به دست آمدند. یافتهها: 25 مقاله بر اساس معیارهای ورود مطالعه وارد مرور نهایی شدند. این مقالات در قالب روشهای اقدامپژوهی، پیمایشی، روش کیو، آزمایشی، گروه متمرکز، مصاحبه، پدیدارشناسی، همبستگی و گراندد تئوری صورت پذیرفته بود. واکاوی این پژوهشها نشان داد سه دسته عوامل شامل عوامل مربوط به مدرسه و اجتماع، عوامل مربوط به معلمان و مدیران و عوامل مربوط به مشاوران در ادارک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه مؤثرند. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت عدم آگاهی مدیران و معلمان از نقش تحولیافته مشاوران مدارس از مهمترین عوامل مربوط به ادارک متناقض معلمان و مدیران بوده و بهترین روش برای حل این مسئله وجود یک شورای مشاوره در هر مدرسه، متشکل از مدیر، معلمان و مشاور مدرسه است. این شورا با آگاهسازی مدیران و معلمان از نقش مشاور و پیگیری اهداف و برنامه مشاور مدرسه موجبات تثبیت نقش مشاور مدرسه فراهم کرده و فرایند تحقق اهداف آموزشوپرورش را تسهیل میکند.
میلاد سعیدی، حسین کشاورز افشار، دکتر ابراهیم نعیمی،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی رشد هویت شغلی مشاوران تازهکار خانواده در بافت روابط اجتماعی و بینفردی انجام شد. روش: به لحاظ روششناختی، این پژوهش با رویکرد کیفی و روش دادهبنیاد به انجام رسید. جمعیت مورد مطالعه شامل 12 نفر از نومشاوران خانواده شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و دارا بودن ملاکهای ورود، انتخاب و در پژوهش مشارکت کردند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. دادههای حاصل از مصاحبهها، با بهرهگیری از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کوربین (2014) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که سیر رشد هویت شغلی نومشاوران خانواده دارای مضامین اصلی اهمیت شغل، تعهد و مرکزیت شغلی، دلبستگی شغلی، ابعاد محض و کاربردی هویت مشاورهای، و جهتگیری حرفهای در شغل است. این سیر نشان میدهد که برای یک مشاور خانواده در ابتدای سیر رشدی، مشاوره اهمیتی دوچندان یافته و در ادامه به هسته مرکزی هویت وی تبدیل میشود؛ در نهایت نیز یک مشاور سعی میکند تا مرحله حرفهای شدن پیش برود. نتیجهگیری: هویت مشاوران، عمدتا دارای ماهیتی بینفردی است. تلاش برای رفاه اجتماعی و مسئولیت در قبال اجتماع نقطه ثقل هویت شغلی نومشاوران خانواده است.