جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای زهراکار

فاطمه ساکی‌زادی، کیانوش زهراکار، باقر ثنایی ذاکر، مجید احمدی،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 2/9/92 _ تاریخ پذیرش: 12/7/93 هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت‌های زناشویی بر اساس مدل گاتمن بر شادمانی زناشویی بود. این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کلیه مادران دانش‌آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر دورود در سال تحصیلی92-91 بود که از این بین 30 نفر به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش طی ده جلسه، مهارت‌های زناشویی بر اساس مدل گاتمن آموزش داده شد درحالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه، قبل و بعد از ارائه آموزش، مقیاس شادمان زناشویی (MHS) را تکمیل کردند. در نهایت، داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافت‌ها نشان داد که آموزش مهارت‌های زناشویی بر اساس مدل گاتمن موجب افزایش معنی دار شادمانی زناشویی در شرکت‌کنندگان گروه آزمایش شده بود، در حالی که این افزایش در گروه گواه مشاهده نشد. بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت‌های زناشویی گاتمن باعث افزایش شادمانی زناشویی شده است.


دکتر حسین صاحبدل، دکتر کیانوش زهراکار، دکتر علی دلاور،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

    هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خصوصیات شخصیتی، ویژگی‏های ارتباطی و بسترهای فرهنگی در وابستگی عاطفی زوج‏های ساکن شهر تهران انجام شد.روش: مطالعه حاضراز نوع همبستگی بود و جامعه آن را کلیه زوج های ساکن شهر تهران در سال 1394 تشکیل می دادند، که از بین آنها 954 نفر (451 زن و 503 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس ازدواج موفق استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بسترهای فرهنگی و خصوصیات شخصیتی، به طور مستقیم و غیر مستقیم (از طریق اثرگذاری بر ویژگی های ارتباطی) بر وابستگی عاطفی زوج ها تاثیر معنادار دارند (05/0>p). همچنین ویژگی های ارتباطی به طور مستقیم بر وابستگی عاطفی تاثیر معنادار دارد (01/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که وابستگی عاطفی بین زوج ها از عوامل گوناگون، فردی، تعاملی و فرهنگی تاثیر می پذیرد. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند با شناسایی زمینه های ایجاد وابستگی عاطفی در زوج ها، در زمینه مشاوره ازدواج و غنی سازی روابط عاطفی آنها، راهگشای مشاوران و روانشناسان باشد.


احمد آقاجانی، علی محمد نظری، کیانوش زهراکار،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف شناسایی تعارضات بین فردی در افراد متاهل ملزم به مراقبت از والد سالمند نیازمند مراقبت خود، انجام شد.
روش: این پژوهش با روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدار شناسی صورت گرفت. شرکت کنندگان در پژوهش افراد متاهل اعمم از زن و مرد ساکن شهر قم در سال 95 بودند که از 2 تا 10 سال سابقه مراقبت از والد سالمند خود را داشتند و خودشان نیز دارای فرزند بودند. حجم نمونه 13 نفر بود، شامل 8 نفر زن و 5 نفر مرد، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این حجم بر اساس اصل اشباع به دست آمد. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه عمیق صورت گرفت. و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی انجام شد. این روش از خواندن متن مصاحبه تا معتبر سازی یافته ها را شامل می­شود.
یافته ها: تعارضات بین فردی که توسط شرکت کنندگان تجربه شده بودند در 4 مقوله شامل: تعارضات همشیری(اختلاف نظر و ناسازگاری)، تعارضات زناشویی(محرومیت های زناشویی، ناسازگاری ، انتشار حال بد، تعارضات سه جانبه)، تعارضات والد - فرزندی(کم توجهی به فرزند، ناسازگاری ، تعارض سه جانبه) و تعارضات فرزند- والدی(در هم تنیدگی، ناسازگاری ) کدگذاری و مقوله بندی شدند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته این پژوهش روشن شد که مراقبت از والد(ین) سالمند توسط فرزندان بالغ متاهل برای فرزندان تعارضاتی را در حوزه های بین فردی ایجاد می­کند اما بر اساس تطبیق یافته های کنونی با یافته ای پژوهش های پیشین می­توان گفت این موضوع یک امر مطلق نیست بلکه تحت تاثیر عوامل دیگری نظیر وضعیت اجتماعی – اقتصادی، وضعیت خانوادگی، دریافت توجه قبلی فرزند از والد و باورهای عرفی و انگیزشی فرزندان قرار دارد.
کلید واژه ها: تعارضات بین فردی، متاهلین، مراقبت، والد سالمند
 
آقای امید افشاری کاشانیان، دکتر کیانوش زهراکار، دکتر فرشاد محسن زاده، دکتر عزیز الله تاجیک اسماعیلی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل خیانت زناشویی زنان انجام شد.
روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی بود. تعداد 17 زن که تجربه خیانت زناشویی و تمایل به همکاری با پژوهشگر را داشتند با شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه‌ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تبیین و تحلیل داده‌ها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد.
 یافتهها: بعد از تحلیل داده‌ها، سه مقوله عمده در مورد علل خیانت زناشویی زنان یافت شد. علل زمینه‌ساز خیانت زناشویی شامل کسالت بار شدن زندگی بعد از کشف یکدیگر، ضعف‌های ذاتی ازدواج، آسیب پذیری در زمان سرکوفته شدن نیاز جنسی یا عاطفی، تحول جامعه، علل نگهدارنده خیانت شامل تمایل به تجربه کردن هیجان، سلب مسئولیت رفتار خود و تاکید بر ویژگی‌های همسر، کسب خلاقیت بسیار در بدست آوردن زمان برای رابطه و پنهان کردن آن، کسب شجاعت به خاطر کشف ‌ویژگی‌های جدید در خود و پاسخ به خیانت شامل میل به طلاق، ترمیم آشیانه، تحمل فشار روانی.
نتیجه‌گیری: برای پیشگیری از خیانت زناشویی، آموزش‌های خانواده و غنی سازی‌های روابط پیش از ازدواج باید این مقوله‌ها را مد نظر قرار داد.


 
فاطمه محمودی، محمدرضا بلیاد، معصومه ژیان باقری، دکتر مهدی شاهنظری، کیانوش زهراکار،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده

هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روان‌شناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلیشان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روان‌شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهنآگاهی با  میانجیگری سبکهای مقابلهای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونهگیری خوشهای مشارکت کردند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای رویدادهای منفی زندگی، ذهنآگاهی، سبکهای مقابلهای و بهزیستی روان‌شناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد تأثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مسأله مدار (01/0P<) و بهزیستی روان‌شناختی (05/0P<) منفی و معنادار است. تأثیر ذهنآگاهی بر سبک مسألهمدار و بهزیستی روان‌شناختی مثبت و معنادار است (01/0P<). تأثیر سبک مسأله مدار بر بهزیستی روان‌شناختی مثبت و معنادار است (01/0P<) اما تأثیر سبک هیجانمدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان‌شناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابلهای مسألهمدار در تأثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهنآگاهی بر بهزیستی روان‌شناختی معنیدار است (01/0P<). نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهنآگاهی و سبک مسألهمدار در بهزیستی روان‌شناختی را مورد تأیید قرار داد.
هاجر سالاری فیض آباد، رحمت الله نورانی پور، کیانوش زهراکار،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

چکیده 
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج‌درمانی یکپارچه‌نگر و زوج‌درمانی رفتاری یکپارچه‌نگر بر افزایش صمیمیت عاطفی و جنسی زوج‌های آسیب دیده از خیانت زناشویی در شهرستان شهریار (شهر اندیشه) صورت گرفت. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زوج‌هایی بودند که مرد مرتکب خیانت شده و در سال 1397 به مراکز مشاوره شهراندیشه مراجعه کردند. با نمونه گیری در دسترس 24 زوج انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش  و یک گروه کنترل (هر گروه، 8 زوج) جایگزین شدند. گروههای آزمایشی در 10جلسه زوج‌درمانی شرکت کردند و گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. آزمودنی‌ها به پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001) پاسخ دادند. یافته‌ها: نتایج  تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس بلوکی نشان داد: زوج‌درمانی رفتاری یکپارچه‌نگر و زوج‌درمانی یکپارچه‌نگر بر مولفه رضایت از تقابل در بعد صمیمیت جنسی اثربخشی معناداری داشتند (۰۵/۰>p) ولی تفاوت معناداری بین دو رویکرد مشاهده نشد. همچنین زوج‌درمانی رفتاری یکپارچه‌نگر بر افزایش صمیمیت عاطفی در همه مؤلفه‌ها اثر بخش بود ولی این اثر بخشی در زوج‌درمانی یکپارچه‌نگر بدست نیامد. نتیجه‌گیری: با توجه به اثربخشی زوج‌درمانی یکپارچه‌نگر و زوج‌درمانی رفتاری یکپارچه‌نگر بر مولفه رضایت از تقابل در صمیمیت جنسی، استفاده از این رویکردها در ارتقاء صمیمیت جنسی زوج‌های آسیب دیده از خیانت زناشویی می‌تواند مؤثر باشد. همچنین با توجه به اثر بخشی زوج‌درمانی رفتاری یکپارچه‌نگر در افزایش صمیمت عاطفی و جنسی، این رویکرد می‌تواند مورد استفاده‌ی زوج درمانگران  قرار گیرد.
 

دکتر معصومه ژیان باقری، دکتر محمدرضا بلیاد، دکتر مهدی شاه نظری، دکتر کیانوش زهراکار، دکتر فاطمه محمودی،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف:  توجه به سطح سلامت و بهزیستی روانشناختی دانشجویان به عنوان مهمترین آینده سازان کشور،  از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارایه یک مدل پیش بینی  از بهزیستی روانشناختی آنها براساس ذهن­آگاهی با میانجی­گری سبک­های مقابله­ای بود. روش:  روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که از بین آنها 365 نفر  با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده­ها از پرسشنامه­های ذهن­آگاهی، سبک­های مقابله­ای و بهزیستی روانشناختی استفاده گردید. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته­ها: یافته­های حاصل از این پژوهش نشان داد که ذهن­آگاهی بر سبک مقابله‌ای مسأله­مدار(917/8  t= ) و بهزیستی روانشناختی (269/9 t= )  اثر مثبت و معنادار ی دارد اما بر سبک هیجان­مدار(497/7-t= ) و سبک اجتنابی(232/6-t= ) اثر منفی و معناداری دارد. همچنین سبک مقابله ای مسأله مدار بر بهزیستی روانشناختی(288/3t= ) ، اثر مثبت و معناداری دارد اما اثر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روانشناختی  به لحاظ آماری معنادار نیست. همچنین نقش میانجی سبک­ مقابله­ای مسأله­مدار در رابطه ذهن­آگاهی و بهزیستی روانشناختی (098/3t= ) معنی­دار است. نتیجه­گیری: نتایج نشان داد که مدل پیش بین ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است و متغیرهای ذهن­آگاهی و سبک مقابله‌ای مسأله­مدار در بهزیستی روانشناختی اثرگذار هستند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research