جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای صالحی

محمدعلی بشارت، مریم صالحی، عبدالرحمن رستمیان، نیما قربانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 5/10/92 _ تاریخ پذیرش: 20/3/93 هدف‌این پژوهش طراحی و آزمون اثربخشی یک مدل مداخله شناختی-رفتاری-هیجانی زوج‏محور و مقایسه آن با یک مدل بیمار محور در کاهش مشکلات جنسی در زنان مبتلا به روماتوئید آرتریت بود. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. به همین منظور، تعداد 90 نفر از زنان مبتلا به بیماری روماتوئید آرتریت از درمانگاه روماتولوژی مجتمع بیمارستانی امام خمینی و دو مطب روماتولوژی خصوصی در شمال و مرکز شهرتهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه مداخله زوج محور، مداخله بیمارمحور و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. پیش از مداخله مقیاس وضعیت جنسی گلومبک- راست (GRISS-F) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد و شاخص آنزیم التهاب (ESR) از طریق انجام آزمایش خون سنجیده شد. سپس گروه‌های آزمایش در برنامه مداخله زوج محور (7 جلسه با حضور زوجین) و برنامه مداخله بیمار محور (7 جلسه صرفا حضور شخص بیمار) شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اجرای مداخله و نیز در پیگیری سه ماهه مجددا کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه را تکمیل کردند و آزمایش خون صرفا در مرحله پس آزمون مجددا به عمل آمد. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که علیرغم موثر بودن هر دو مداخله، مداخله زوج محور تفاوت معنی داری با مداخله بیمار محور از نظر میزان تاثیر بر کاهش مشکلات جنسی افراد مبتلا به روماتوئید آرتریت دارد و‌این تاثیر در پیگیری سه ماهه نیز پایدار بود. علیرغم کاهش آنزیم التهابی (CRP)در پس آزمون در همه گروه ها، تفاوت معنی داری بین سه گروه وجود نداشت. بنابراین، مداخله شناختی – رفتاری - هیجانی زوج‏محور به عنوان مداخله‏ای موثر می‏تواند جهت کاهش مشکلات جنسی در بیماران روماتوئید آرتریت به کار گرفته شود، حتی اگر تأثیری بر کاهش آنزیم‌های التهابی ناشی از بیماری نداشته باشد.


فاطمه صباغی، کیوان صالحی، علی مقدم زاده،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ادراک و تجربه زیسته زوجین در خصوص علل بروز جدایی عاطفی انجام شده است.

 روش‌: این پژوهش از نوع مطالعات کیفی بود که بر پایه رویکرد پدیدارشناسی انجام گردید. داده‌ها، با استفاده از ‌20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با زنان و مردان متأهل یا دارای تجربه تأهل در2 شهر قم و تهران جمع‌آوری شده و به روش کُدگذاری نظری، تحلیل شدند. مشارکت‌کنندگان مبتنی بر تجاربشان در زندگی مشترک، ضمن توصیف علل شکل‌گیری و تشدید جدایی عاطفی زوجین، راه‌های پیشگیری و بهبود آن را پیشنهاد دادند.

 یافته‌ها: تحلیل عمیق تجربه‌زیسته مشارکت‌کنندگان، به شناسایی 10 مقوله فرعی و در نهایت دسته‌بندی آن‌ها در قالب 4 مقوله اصلی (زمینه‌های اصلی) منتج گردید. یافته‌ها نشان می‌دهد که چهار زمینه عمده در شکل‌گیری و تشدید پدیده طلاق‌عاطفی شامل «چالش‌های روانی و اخلاقی»، «چالش‌های عاطفی و جنسی»، «چالش‌های اقتصادی»، «چالش‌های فناوری ارتباطات» است.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش تنوع و تعدد علل زمینه‌ساز جدایی عاطفی را نشان می‌دهد و بیانگر این است که این پدیده از علل مختلف و در هم تنیده‌ای تاثیر می‌پذیرد و به‌منظور کاهش پیامدهای ناگوار آن و زمینه‌سازی برای بهبود وضعیت موجود، ارتقای مهارت‌های زوجین در مواردی نظیر هوش هیجانی، ارتباطات اثربخش و تقویت مهارت‌های حل مسئله ضرورت دارد.


صالح صالحی، انیس خوش لهجه صدق،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: سالمندی دوره ی اجتناب ناپذیری از زندگی هر فرد است که با پیشرفت علم و بهبود شرایط بهداشتی، تعداد سالمندان در جوامع مختلف رو به افزایش است و همچنین شناخت و واکنش صحیح نسبت به این دوره از زندگی میتواند موجب بهبود کیفیت زندگی شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت زندگی سالمندان بر اساس امید به زندگی و  تاب آوری انجام گرفت.  .  روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود  و جامعه آماری تحقیق حاضر را سالمندان خانه های سالمندان تمام وقت شهر تهران در سال 1400 تشکیل می داد که به روش نمونه گیری خوشه ای 250 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه امید به زندگی اشنایدر، مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده می شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد  که امید به زندگی  تا 6/30 درصد و تاب آوری  تا 5/37 درصد از واریانس کیفیت زندگی را تبیین  می کنند. نتیجه گیری:  می توان گفت به منظور افزایش کیفیت زندگی سالمندان، زمینه رشد و ارتقا سطح امید به زندگی و تاب آوری این قشر از جامعه فراهم شود
زینب بهرامی، رضوان صالحی، ذبیح الله کاوه فارسانی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: با توجه به شیوع آسیب‌های شغلی در مشاغل یاری­رسان هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب‌های شغلی مددکاران اجتماعی بود. روش پژوهش: این مطالعه به شیوه­ی کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. جامعه­ی پژوهش کلیه مددکاران اجتماعی شهر شهرکرد بود که تعداد 17 نفر از مددکاران به روش نمونه­گیری هدفمند با اشباع نظری داده‌ها انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری داده­ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تحلیل داده­ها از روش تحلیل مضمون شبکه­ای آتراید-استرلینگ استفاده شد. یافته­ ها: مددکاران اجتماعی آسیب‌های شغلی را در سه مضمون فراگیر آسیب‌های درون­فردی، آسیب‌های بین فردی و آسیب‌های فرافردی تجربه می‌کنند. آسیب‌های درون فردی شامل دو مضمون آسیب‌های عاطفی-هیجانی (اضطراب، افسردگی عمومی، فرسودگی و خشونت) و آسیب‌های جسمانی بود. در حوزه­ی آسیب‌های بین­فردی مضامین شامل: سرریزی مشکلات شغلی به خانواده، مشکلات ارتباطی با مددجویان (فروپاشی مرز کاری و شخصی با مددجویان، ناتوانی در مدیریت پرتوقعی مددجویان و مشکلات فرهنگی، آموزشی و اجتماعی مددجویان)، مشکلات مربوط به عدم تعهد سازمانی (احساس تبعیض وجدانگرایی پایین همکاران) و مشکلات مربوط به خط و مشی سازمان (تغییر و تنوع خط و مشی سازمان و مغایرت خط و مشی سازمان با نیازهای مددجویان) بود. آسیب‌های فرافردی نیز شامل مضامین مشکلات مربوط به ماهیت شغل (حجم زیاد کار، چالش زیاد کار)، مشکلات مربوط به شرایط کاری (سروصدای زیاد، ارگونومی نامناسب و آلودگی محیط کاری)، مشکلات مالی و رفاهی و تداخل مشکلات محیط زندگی با وظایف شغلی بود. بر اساس یافته‌های موجود می‌توان نتیجه گرفت که مددکاری اجتماعی شغلی بسیار پرچالش و مددکاران اجتماعی از جمله آسیب‌پذیرترین قشر جامعه هستند که در حیطه‌های مختلفی مشکلات زیادی را تجربه می‌کنند و سازمانهای زیرربط با استفاده از مشاوران و روانشناسان شغلی و برنامه‌ریزی همه‌جانبه می‌توانند در جهت کاهش این آسیبها به آنان کمک کنند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research