جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای کیانی

اردشیر کیانی، شکوه نوابی نژاد، خدابخش احمدی، جعفر انیسی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

، چکیده باوجود اینکه اصول اخلاقی زیر بنای تمام اعمال حرفه‌ای یک مشاور و روان شناس محسوب می شود ولی ابزاری برای سنجش آن تعریف نشده است. براین اساس هدف اصلی این پژوهش است تا مقیاسی را برای ارزیابی اخلاقی حرفه ای معرفی کند. روش تحقیق همبستگی از نوع ماتریس واریانس– کوواریانس بود و جامعه آماری پژوهش مشاوران و روان‌شناسان شهر تهران با حجم نمونه 178 نفر از مشاوران زن و مرد مجرد و متأهل بودند که دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر، و دارای پروانه اشتغال و شاغل در حرفه مشاوره و رواندرمانی بودند. ابزار مورد استفاده فرایند روایی سازه و محتوا را گذرانیده و مورد تایید قرار گرفت. تحلیل عاملی 5 عامل را در پرسشنامه مشخص نمود که در این میان عامل اول آزادی و رضایت آگاهانه 90/29 در صد واریانس کل، رعایت فرهنگ و قانون و حدود رابطه 75/6 در صد از واریانس کل، شفافیت رابطه 64/4 در صد از واریانس کل، مشاوره و مسؤولیت در شرایط بحران 13/4 در صد و رعایت اخلاق در بکارگیری فنون 89/3درصد از واریانس کل را تبیین نموده است. همچنین ضریب اعتبار باز آزمایی کل مقیاس 81/0 و همسانی درونی 92/0 می باشد. با توجه به ضرورت سنجش وضعیت اخلاقی و ارزیابی اخلاقی روان‌شناسان و مشاوران و نبود ابزار معتبر در این زمینه و با توجه به اینکه ابزار موجود از نظر روانسنجی معتبر ارزیابی شد، لذا این ابزار را برای استفاده در سنجش روان شناسان و مشاوران در موارد مختلف از جمله در هنگام صدور پروانه اشتغال و گزینش متخصصان و رواندرمانگران در مقاطع تکمیلی و همچنینین سنجش اخلاق حرفه‌ای روان‌شناسان در کارگاههای دانش افزایی توصیه می‌شود.


دکتر احمدرضا کیانی چلمردی، دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، یاسمن جمشیدیان،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله­ی مبتنی بر دلبستگی بر سازگاری زناشویی زوجین ناسازگار بوده است. روش: روش­های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آمار توصیفی و طرح­های شبه­آزمایشی بوده است. جامعه­ی آماری پژوهش شامل مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره فولاد مبارکه اصفهان بوده است. نمونه­ شامل 20 زوج بود که به صورت نمونه­گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب گردید. مداخله شامل ده جلسه آموزشی مبتنی بر دلبستگی بوده است. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه­ی تجدیدنظر شده­ی تجارب در روابط نزدیک و سازگاری زوجی تجدید نظر شده استفاده شد. یافته­ها: در مداخله­ی مبتنی بر مدل برازش شده، نتایج محاسبه داده­ها با آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که مداخله­ی مبتنی بر ابعاد دلبستگی بر افزایش سازگاری زناشویی موثر بوده است و مداخله در دو گروه مردان و زنان تاثیر متفاوتی نداشته است. نتیجه­گیری: پژوهش نشان داد که دلبستگی اجتنابی به صورت مستقیم تاثیر چشمگیری بر سازگاری زناشویی دارد، در مقایسه با دلبستگی اضطرابی. بنابراین می­توان بر رویکردهای مبتنی بر دلبستگی و رویکردهای شناختی- رفتاری برای کار با زوجین و کاهش ناسازگاری زناشویی تاکید نمود. 


دکتر احمدرضا کیانی چلمردی، خانم سارا اسدی شیشه گران، خانم فریبا اسماعیلی قاضی ولویی، آقای مجید زوار،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی دلزدگی زناشویی بر اساس ابرازگری هیجانی و اسنادهای زناشویی در افراد متاهل مراجعه‌کننده به مراکز بهزیستی شهر اردبیل انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را افراد متاهل مراجعه کننده به بهزیستی شهر اردبیل در سال 1394 تشکیل می‌دادند که 150 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز ، پرسشنامه‏ی ابرازگری هیجانی و پرسشنامه‏ی اسنادهای زناشویی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از آزمون‏های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته‌ها: یافته‏ها نشان داد که بین ابعاد اسنادهای زناشویی و ابرازگری منفی با دلزدگی زناشویی همبستگی مثبت و معنا‌داری و بین ابرازگری مثبت و ابراز صمیمت با دلزدگی زناشویی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 63 درصد از کل واریانس دلزدگی زناشویی به وسیله اسنادهای ارتباطی و 71 درصد آن به وسیله ابرازگری هیجانی پیش‌بینی می‌شود. نتیجه‌گیری: بنابراین با توجه به اهمیت دلزدگی زناشویی در زندگی افراد متاهل و نقش تعیین کننده ابرازگری هیجانی و اسنادهای ارتباطی در پیش‌بینی آن، لزوم توجه به آگاه کردن افراد در رابطه با اسنادهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی ضرورت می‌یابد.


فاطمه سمیعی، ناهید اکرمی، مهدی کیخسرو کیانی، مینا گل کیان،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده

چکیده
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر بازی­های شغلی بر مسئولیت پذیری، انطباق پذیری مسیرشغلی و افکار ناکارآمد حرفه ای دانش آموزان شهر اصفهان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش­آموزان پسر دوره اول متوسطه ناحیه 3 شهر اصفهان بودند. طرح تحقیق شبه­تجربی از نوع پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه گواه بود. گروه نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 44 نفر در گروه آزمایش و 44 نفر در گروه گواه برآورد شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 75 دقیقه­ای بازی شغلی شرکت کردند و هرکدام یک نقش شغلی را ایفا نمودند. داده­ها با استفاده از زیرمقیاس مسئولیت پذیری از پرسشنامه­ی 5 عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه­ی انطباق پذیری مسیرشغلی و پرسشنامه­ی افکار ناکارآمد حرفه­ای جمع­آوری شد. یافته­ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین عضویت گروهی و مسئولیت پذیری، انطباق­پذیری مسیر شغلی و باورهای ناکارآمد حرفه­ای دانش آموزان وجود دارد (05/0>p). همچنین میانگین باورهای ناکارآمد حرفه­ای دانش آموزان گروه تجربی بطور معناداری کمتر از دانش آموزان گروه گواه بود (05/0>p). نتیجه­گیری: بازی­های ایفای نقش شغلی می­توانند مسئولیت­پذیری و انطباق­پذیری شغلی را افزایش و افکارناکارآمد شغلی را کاهش دهند.


احمدرضا کیانی چلمردی، زهره صفدریان، علی جعفری بنفشه درق، سلیمان احمدبوکانی،
دوره 19، شماره 76 - ( فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره 1399 )
چکیده

هدف: خودکشی یکی از علل اصلی مرگ و میر، خصوصاً در نوجوانان و جوانان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختاری الگوی سه مرحله‌ای خودکشی در دانشجویان بود روش‌: پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل‌سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که 630 نفر از آنها به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ اقدام به خودکشی دهینگرا، بودوشک و اُکانر (2016)، خرده‌مقیاس نشانگان افسردگی _ گرایش به خودکشی، مقیاس درد روانی بر مبنای تئوری اشنیدمن (1993)، مقیاس ناامیدی فراسر و همکاران (2014)، پرسشنامۀ نیازهای بین‌فردی جوینر و همکاران (2005)، توانایی اکتساب شدۀ خودادراکی برای خودکشی بر اساس مطالعۀ ریمکویسین، هاوگود، اُگورمن و دی‌لئو (2016)، پرسشنامۀ ظرفیت خودکشی دیهینگرا (2018) بود. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که مجموعۀ ناامیدی و درد روانی مهم‌ترین پیش‌بینی‌گرهای افکار خودکشی هستند و نبود نیازهای بین‌فردی نقش محافظتی دارد. با این حال، تنها توانایی اکتساب شدۀ خودکشی، آن هم به‌طور محدودی توانایی پیش‌بینی اقدام به خودکشی را دارد. بحث و نتیجه‌گیری: نتایج نشان دادند درد روانی و ناامیدی هم به‌طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق ایده خودکشی و ظرفیت ادراکی خودکشی روی اقدام به خودکشی تاثیر معنادار می‌گذارد. همچنین ارتباط بین ظرفیت اکتسابی خودکشی با اقدام به خودکشی در مدل به دلیل بار عاملی پایین و برازش بهتر مدل حذف شد. از این یافته‌ها نتیجه گرفته می‌شود که این مدل از برازش مناسبی در جامعۀ ایرانی برخوردار است. مجموعه‌ی از ناامیدی و درد روانی مطابق با مدل سه مرحله‌ای منجر به تشکیل افکار خودکشی می‌شود و نبود نیازهای بین‌فردی می‌تواند به عنوان یک عامل محافظتی عمل کند.
اردشیر کیانی، شکوه نوابی نژاد، خدابخش احمدی نوده، داود تقوایی،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده

 
هدف: امروزه ازدواج به عنوان مهمترین رکن در تشکیل خانواده سالم، دغدغه‌ای‌جدی‌برای‌جوانان محسوب می‌شود و رسیدن به ازدواج موفق مستلزم توجه کافی به ابعاد گوناگون این امر حیاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارایه مدل ازدواج موفق و همه جانبه مبتنی بر مؤلفه‌های استحکام بخش و خطرساز و با در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی است. روش: روش پژوهش دراین مطالعه فراترکیب بود و جامعه آماری شامل تمامی پژوهشهای داخلی مرتبط با موضوع از سال 1388تا 1398بود که از پایگاههای اطلاعاتی نشریات کشور به صورت نظامند جستجو و با رعا‌یت معیارهای ورود و خروج، مورد مطالعه قرار گرفتند و 21مقاله انتخاب شدند. یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین عوامل مؤثر در ازدواج مؤثر را میتوان در قالب مدلی با 4مقوله و16عامل اصلی و 146 مؤلفه استحکام بخش و خطر ساز تدوین نمود که مقوله‌ها شامل عوامل فردی، عوامل زمینه‌ای، عوامل زوجی و معیارهای همسرگزینی می‌باشندو عوامل اصلی  شامل ویژگی‌های اخلاقی، شخصیتی، هویتی و باورهای مذهبی و معنوی مهارتهای حل تعارض، والدگری، ارتباط مؤثر با همسر، رابطه با خانواده مبداء و خانواده همسر، مسایل مالی و معیشتی، مسایل جنسی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی شناخت انتظارات، نیازها و خواسته‌ها، همسانی و توافق نظر، بلوغ همه جانبه، و سلامت جسم و روان را شامل شده بود. که هر یک از عوامل خود تعدادی عوامل فرعی رادر برداشت. نتیجه‌گیری: انتظار می‌رود یافته‌های این پژوش جهت استفاده پژوهشگران ومتخصصان خانواده وازدواج کاربرد داشته باشد.

سحر کیانی نژاد، مریم صادقی فرد، معصومه اسمعیلی، اقبال زارعی، عبداله فروزان فر،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف ارائه‌ی الگوی تلفیقی مصاحبه‌ی انگیزشی با جهت‌گیری هستی‌شناسی اسلامی و انگیزه‌ی تغییر خشونت خانگی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش‌های کیفی است که با استفاده از روش هرمنوتیک  و تحلیل محتوا انجام شده است. منابع تحلیل جامعه کتب و مقالات مربوط به الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی و مجموعه آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی  است که تا سال 1398  منتشر شده است.یافته‌ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی مبتنی بر اصول، فرایند، محتوا  و فنون الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی  که با جهت‌گیری هستی‌شناسی اسلامی در چهاربخش ارائه گردید:  که شامل 1.اصول: الف) مقاومت در برابر بازتاب اصلاحی با جهت‌گیری گفتگو و تدبر، جایز دانستن انتخاب، خودرهبری و مسئولیت پذیری، فهم و توکل، ب) درک انگیزه‌ی مراجع با  اصل تمایز، چند بعدی بودن، احترام ویادآوری، ج)گوش دادن به مراجع با  گوش سپاری و به گزینی و همدلی، د)توانمندسازی مراجع با اصل عدل و استوا و اصل توحید، 2.محتوا حاوی گفتگوی تغییرمدار با تمرکز بر غفلت‌ها، گمانه زنی، مات شدگی  و خودمحوری و خودپسندی،3. فرایند شامل الف) درگیر کردن  و تمرکز  و فرا خواندن  و طرح ریختن با آگاهی و خلوص و عمل، 4. .فنون شامل ایجاد سؤال، استماع، سکوت و جدال احسن، مواجهه، خلاصه کردن، استفاده از تمثیل و قصص، تصویرسازی‌های قرآنی است.  نتیجه: از آن جا که  در آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی  به اصول انگیزشی  و فرایند‌ها و محتوا و روش‌های هستی شناسانه‌ی اسلامی در ایجاد انگیزش به ویژه در باب خشونت  همراستا با الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی به طور کامل پرداخته شده است  و این موارد در جهت فرهنگ اسلامی تفاوت‌های هستی‌شناسانه با الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی دارد، بنابراین برای ارائه‌ی الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی با جهت‌گیری هستی‌شناسی اسلامی تلفیق دو الگو کاربرد الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی را  اثر بخش تر خواهد کرد.


رقیه کیانی، آیت اله فتحی، سمیه تاجفر، ابراهیم نوری،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: امروزه طلاق یکی از خطرات تهدیدکننده زندگی زناشویی است که به ویژه برای زنان می‌تواند معضلات اجتماعی و روحی فراوانی ایجاد کند و از این نظر باید به آن توجه ویژه داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان سابیلیمنال بر افسردگی و تاب‌آوری در زنان دادخواست‌دهنده طلاق با سرپرست خانوار معتاد انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان دادخواست‌کننده طلاق با سرپرست خانوار معتاد در نیمه دوم سال 1399 بود که به شعبه‌های مختلف دادگاه خانواده شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این جامعه آماری، تعداد 30 نفر که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند با روش در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). هر دو گروه در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون دو بار فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه افسردگی بک (1991) و پرسشنامه تاب‌آوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند، گروه آزمایش رویه درمانی را دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ رویه درمانی را دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش از شاخص‌های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم‌افزار SPSS-20 استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که رویکرد سابلیمینال موجب کاهش معنادار نمرات افسردگی (01/0< P، 63/0= Ƞ2) و افزایش معنادار نمرات تاب‌آوری (01/0< P، 68/0= Ƞ2) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج می‌توان گفت که رویکرد سابلیمینال می‌تواند میزان افسردگی زنان دادخواست‌دهنده طلاق با سرپرست خانوار معتاد را کاهش دهد و میزان تاب‌آوری آنها را افزایش دهد. بنابراین از این رویکرد می‌توان به عنوان یک روش مداخله‌ای مناسب در مراکز روان‌شناختی و مشاوره برای درمان افسردگی و افزایش تاب‌آوری بهره برد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research