جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای پردازش اطلاعات شناختی

عطیه کاوه، رمضان حسن زاده، بهرام میرزاییان،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمانهای تحولی (سبک یادگیری واک) مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی بر بهبود کودکان ردهی سنی 7 تا 9 سالهی مبتلا به اختلال ﻭﻳﮊه‌ی نارساخوانی شناختی در استان البرز است. روش: این پژوهش آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعهی آماری این پژوهش شامل 60 نفر بوده که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار میگیرند. پیش از ارائهی مداخلات درمانی، بهرهی هوشی با استفاده از آزمون وکسلر چهارم، میزان علائم و نشانههای نارساخوانی با استفاده از رویکردهای درمان تحولی کتل هورن - کارول، ایشینر و پردازش اطلاعات شناختی و سبک یادگیری دانشآموز، والدین، درمانگر و آموزگار با پرسشنامهی واک مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. سپس افراد بر اساس جنسیت، سن، پایهی تحصیلی، سبک یادگیری و با توجه به اهداف پژوهش، به 3 گروه دیداری، شنیداری و جنبشی- حرکتی تقسیم شدند. پس از آن جلسات آموزشی طی 2 ماه برای سه گروه اجرا شد. به این صورت که 15 جلسهی 90 دقیقهای گروهی به دانشآموزان ارائه شد و در کلیهی جلسات آموزشی اولیا در کنار فرزندان خود حضور داشتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. یافتهها: دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند ‌متغیری (MANOVA) تحلیل گردید که این بررسیها نشان داد که بین هر سه روش درمانی با گروه کنترل در سطح ٥% تفاوت معناداری وجود دارد و هر سه روش درمانی مؤثر هستند. نتیجهگیری: درمانهای تحولی (سبک یادگیری واک) با رویکرد پردازش اطلاعات شناختی در درمان نارساخوانی شناختی مؤثر است.
آرام خبازشیرازی، محسن گلپرور، زهرا یوسفی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی  روش مشاوره مسیر شغلی شناختی- اجتماعی،  پردازش اطلاعات شناختی، ساخت گرایی و مشاوره مبتنی پذیرش و تعهد بر ابعاد سرمایه عاطفی دانش‌آموزان پایه نهم اجرا شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون برای پنج گروه بود. جامعه پژوهش کلیه دانش‌آموزان دخترپایه نهم یکی از نواحی آموزش و پرورش اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه شامل 100 دانش‌آموز دختر بود که به شکل نمونه‌گیری در دسترس و چند مرحله‌ای و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند و در چهارگروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه20نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه عاطفی (گل پرور، 1395) بود. در حالی‌که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد هر یک از گروه‌های آزمایشی شش جلسه آموزش‌های مرتبط با هر روش را دریافت کردند. همه‌ی گروه‌ها توسط ابزار پژوهش قبل و بعد از آموزش‌ها ارزیابی شدند. نتایج: داده‌های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) تحلیل شد. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه گواه هیچ یک از روش‌ها بر احساس انرژی و عاطفه مثبت مؤثر نبودند. از بین روش‌های مورد اشاره دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد بر شادمانی مؤثر بودند (07/18=F و 01/0>P)  اما در زمینه اثربخشی بر این دو متغیر تفاوت معنادار بین دو روش دیگر مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل می‌توان گفت مشاوران در مدارس می‌توانند از دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد برای بهبود شادمانی دانش آموزان دختر بهره ببرند 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research