جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای تعارض زناشویی

باب اله بخشی‌پور،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

چکیده تاریخ دریافت: 2/2/94 - تاریخ پذیرش: 5/6/94 هدف: این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک‌های شوخ‌طبعی و تعارض‌های زناشویی در دانشجویان متأهل انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه پیام نور ساری می‌باشند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 314 دانشجوی متأهل (183 زن و 131 مرد) دانشگاه پیام نور ساری به روش تصادفی طبقه‌ایی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه‌های سبکهای شوخ‌طبعی (مارتین، پالیک - دوریس، لارسن، گری و ویر ، 2003) و تعارض زناشویی (ثنایی، 1379) پاسخ دادند. یافته‌ها: یافته‌ها وجود همبستگی معنادار و منفی بین سبک شوخ‌طبعی سازش یافته (شوخ‌طبعی پیوندجویانه 214 /.- = r و شوخ‌طبعی خود ارزنده سازانه 116/.- = r) با تعارض زناشویی را نشان داد، و نیز نشان داد بین سبک شوخ‌طبعی سازش نایافته (شوخ‌طبعی پرخاشگرانه 052/. = r و شوخ‌طبعی خود تحقیرانه 088/. = r ) رابطه معنی‌داری با تعارض زنا شویی وجود ندارد. سطح معناداری 05/0P < و 01/0 P <می باشد. همچنین آزمون T تفاوت بین دو جنس از نظر سبکهای شوخ‌طبعی سازش نایافته (پرخاشگرایانه و خود تحقیرگرایانه) معنادار نشان داد (000/0 < P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دادند که سبکهای شوخ‌طبعی سازش یافته با تعارض زناشویی و بعضی از مؤلفه‌های آن، همبستگی منفی دارند و بین سبکهای شوخ‌طبعی سازش نایافته و تعارض زناشویی و مؤلفه‌های آن، همبستگی معناداری وجود ندارد؛ افزون بر این، بین دانشجویان مرد و زن از نظر به کارگیری سبکهای شوخ‌طبعی تفاوت معناداری به دست آمد.


سعیده نوربخش باغبادرانی، زهره لطیفی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: حسادت بیمارگون نسبت به همسر، یکی از شایع‌ترین شکایات زوج‌های مراجعه کننده برای زوج‌درمانی است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان تلفیقی شناختی‌رفتاری- ذهن‌آگاهی بر کاهش تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون انجام گرفت. روش: بدین منظور از روش شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 34 زن دارای حسادت بیمارگون بود که به شیوه نمونه‌گیری هدفمند از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان انتخاب شد. روش مداخله شامل 10 جلسه‌ی گروهی درمان تلفیقی شناختی‌رفتاری-ذهن‌آگاهی بود که برای گروه آزمایش اجرا شد. به منظور سنجش متغیرها از پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، ۱۳۷۹) و اضطراب حالت-صفت (اشپیلبرگر و همکاران، 1983) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری با کنترل پیش آزمون انجام گرفت. یافته‌ها: نتایج کاهش معناداری را در میانگین نمرات گروه آزمایش در هر دو متغیر اضطراب و تعارض زناشویی در مراحل پس‌آزمون و پیگیری نشان داد، لیکن در نمرات گروه گواه تغییر محسوسی مشاهده نشد. (0005/0p<) نتیجه‌گیری: بنابراین درمان تلفیقی شناختی‌رفتاری- ذهن‌آگاهی در کاهش اضطراب و تعارض زناشویی زنان دارای حسادت بیمارگون مؤثر بوده و می‌تواند مورد استفاده‌ی متخصصان زوج‌درمانی و روان درمانگران قرار گیرد.


ویدا فلاح برنجستانکی، هایده صابری، آرزو شمالی اسکوئی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی‌رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعهکننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه‌گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش‌آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت‌درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی‌رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس‌آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه‌های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت‌درمانی و شناختی‌رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند (P<0.01). همچنین، روش شناختی‌رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی‌رفتاری عمل نموده است. نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش‌ها به وسیله روان‌شناسان و مشاوران در برنامه‌های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می‌شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می‌شود تا برنامه‌های آموزش زوجی براساس این یافته‌ها تنظیم گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research