جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای دانشجویان

نوشین پردلان، عدالت کریمیان، انور میری، الهام خاکسار، مریم عاقلی، دکتر سیمین حسینیان،
دوره 12، شماره 47 - ( 6-1392 )
چکیده

_ _ _ _ _ چکیده با توجه به اهمیت حوزه تاب آوری مسیر شغلی و گستردگی کاربرد‌های ناشی از آن پژوهش حاضر با هدف بررسی اعتبار، پایایی و هنجاریابی مقیاس تاب آوری مسیر شغلی مورگان لیون در میان کارمندان و دانشجویان چهار شهر کشور) تهران، شیراز، یزد، سقز) صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و زمینه‌یابی از نوع آزمون سازی می‌باشد که جامعه آماری شامل کلیه کارمندان و دانشجویان کشور بودند که به صورت نمونه در دسترس 4 شهر (تهران، شیراز، یزد و سقز) انتخاب شدند. به این منظور تعداد ۶۲۵ کارمند و ۲۶۴ دانشجو از سازمان‌ها و دانشگاه‌های مختلف این شهرها به صورت نمونه‌گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه را تکمیل نمودند. روش‌های آماری شامل محاسبه نمرات t، رتبه درصدی، آلفای کرونباخ و جهت بررسی روایی از روش دو نیمه کردن استفاده شد و جدول هنجار درصدی و استاندارد هم برای دانشجویان و هم کارمندان تهیه شد. نتایج نشان داد که اعتبار آزمون به روش آلفای کرونباخ برای کارمندان.0.901 و برای دانشجویان،0.884 محاسبه شد. همچنین بررسی روایی تصنیف حاکی از آن بود که بین دو نیمه آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل یافته نشان داد که مقیاس فوق ابزاری مناسب و دارای شواهد روان سنجی مطلوب برای سنجش تاب آوری مسیر شغلی در جامعه ایرانی محسوب می‌شود.


الهه امیدیان، محمود نجفی، هاجر فلاح زاده،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر تعیین رابطۀ سبک‌های دلبستگی با حرمت خود و ریخت شخصیتی D بود. بدین منظور تعداد 245 دانشجو(66 پسر و 179 دختر) با استفاده از نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند و به پرسش‌نامه‌های سبک دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور، حرمت خود روزنبرگ و ریخت شخصیتی D پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با حرمت خود رابطه مثبت و معناداری و بین سبک‌های دلبستگی‌ ناایمن با حرمت خود رابطه منفی و معناداری وجود دارد. یافته دیگر پژوهش این بود که بین سبک دلبستگی ایمن و ریخت شخصیتی D رابطه منفی و معنا‌دار و بین سبک‌های دلبستگی ناایمن و ریخت شخصیتی D رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی به ترتیب نقش مهم و معناداری در بیش بینی حرمت خود دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، ایمن و دوسوگرا به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی ریخت شخصیتی D دارند. همچنین بین سبک های دلبستگی در دو جنس هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته‌ها بیانگر نقش و اهمیت سبک‌های دلبستگی در تعیین حرمت خود و ریخت شخصیتی D است.


احمد امانی، ناصر یوسفی، سرور احمدی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

، ، چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و احساس تنهایی دختران دانشجوی دارای نشانگان ضربه عشق انجام شده است.طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهشی در این تحقیق را کلیه دانشجویان دختر دانشگاه کردستان تشکیل داده اند که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه بوده که در مجموع 24 نفر از دانشجویان مراجعه کننده که نمرات بالایی را در پرسشنامه نشانگان ضربه عشق کسب کردند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 12 نفر). سپس پرسشنامه های تاب آوری کانر-دیویدسون و احساس تنهایی توسط دو گروه تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت روش معنادرمانی گروهی قرارگرفت. پس از اتمام دوره درمانی هر دو گروه مجددا ً مورد آزمون فوق قرار گرفتند. نتایج، به کمک نرم افزار spss نسخه 21 تجزیه و تحلیل شد. روش آماری شامل آمار توصیفی (شامل میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره ها) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) بود.نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون تاب آوری و احساس تنهایی دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون نشانگان ضربه عشق بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. (05/0P<.)نتایج نشان داد که معنادرمانی به شیوه گروهی می تواند به عنوان درمان موثری در کاهش احساس تنهایی و نشانگان ضربه عشق دانشجویان به کار برده شود. این درمان در افزایش تاب آوری نیز سودمند است.


یحیی یاراحمدی، ناصر یوسفی،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده

، چکیده تاریخ دریافت: 6/8/93_ تاریخ پذیرش: 1/2/94 این پژوهش با هدف مقایسۀ تأثیر خانواده درمانی مبتنی بر درمان نظام عاطفی بوون ومعنا درمانی درکاهش میل به خودکشی در میان مراجعان به مراکز مشاوره دانشگاههای آزاد اسلامی واقع در منطقه 11 صورت گرفت. طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوۀ پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه تحقیق مراجعان به مراکز مشاوره دانشگاههای آزاد اسلامی واقع در منطقه 11 بوده است. از این جامعه 60 آزمودنی به شیوۀ تصادفی ساده هدفمند انتخاب شدند، با ابزار اندیشه پردازی خودکشی بک(1979) و مصاحبه تشخیصی میزان متغیرهای وابستۀ در آزمودنیها اندازه‎گیری شد (پیش آزمون) و سپس به شیوۀ جایگزینی تصادفی، افراد در سه گروه 20 نفری(گروه بونی، معنا درمانی و گواه)گماشته شدند، بنابراین سه گروه نظام عاطفی و معنادرمانی و گواه شکل گرفت. پس از اجرای مداخله پس آزمون در آزمودنی‌های هر سه گروه اجرا شد و در نهایت داده‌های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کووراریانس چندراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو رویکرد تأثیر درمان نظام عاطفی بوون ومعنا درمانی درکاهش میل به خودکشی آزمودنیها مؤثرند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، بین دو رویکرد در کاهش میل به خودکشی تفاوت معناداری و جود ندارد. بر اساس یافته‌های تحقیق دو رویکرد درمان نظام عاطفی بوون ومعنا درمانی درکاهش میل به خودکشی اثر یکسانی دارند. .


باب اله بخشی‌پور،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

چکیده تاریخ دریافت: 2/2/94 - تاریخ پذیرش: 5/6/94 هدف: این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک‌های شوخ‌طبعی و تعارض‌های زناشویی در دانشجویان متأهل انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه پیام نور ساری می‌باشند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 314 دانشجوی متأهل (183 زن و 131 مرد) دانشگاه پیام نور ساری به روش تصادفی طبقه‌ایی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه‌های سبکهای شوخ‌طبعی (مارتین، پالیک - دوریس، لارسن، گری و ویر ، 2003) و تعارض زناشویی (ثنایی، 1379) پاسخ دادند. یافته‌ها: یافته‌ها وجود همبستگی معنادار و منفی بین سبک شوخ‌طبعی سازش یافته (شوخ‌طبعی پیوندجویانه 214 /.- = r و شوخ‌طبعی خود ارزنده سازانه 116/.- = r) با تعارض زناشویی را نشان داد، و نیز نشان داد بین سبک شوخ‌طبعی سازش نایافته (شوخ‌طبعی پرخاشگرانه 052/. = r و شوخ‌طبعی خود تحقیرانه 088/. = r ) رابطه معنی‌داری با تعارض زنا شویی وجود ندارد. سطح معناداری 05/0P < و 01/0 P <می باشد. همچنین آزمون T تفاوت بین دو جنس از نظر سبکهای شوخ‌طبعی سازش نایافته (پرخاشگرایانه و خود تحقیرگرایانه) معنادار نشان داد (000/0 < P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دادند که سبکهای شوخ‌طبعی سازش یافته با تعارض زناشویی و بعضی از مؤلفه‌های آن، همبستگی منفی دارند و بین سبکهای شوخ‌طبعی سازش نایافته و تعارض زناشویی و مؤلفه‌های آن، همبستگی معناداری وجود ندارد؛ افزون بر این، بین دانشجویان مرد و زن از نظر به کارگیری سبکهای شوخ‌طبعی تفاوت معناداری به دست آمد.


دکتر مهرناز آزادیکتا،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

هدف : بررسی  رابطه باورهای دینی، جهت گیری دینی و سخت رویی با سلامت روان دانشجویان بود. روش : نمونه پژوهش شامل 365 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلام شهر بود که از طریق نمونه­گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.   داده ها به کمک  پرسشنامه های دیدگاه شخصی،  آزمون معبد ،سلامت روان و جهت گیری دینی آلپورت گردآوری و با استفاده  از روش­های آماری همبستگی و  رگرسیون خطی چند گانه به روش گام به گام  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.  یافته ها: نتایج حاصل نشان داد رابطه بین  باورهای دینی ، سخت رویی  و جهت گیری دینی درونی با سلامت روان ، معنی دار است .  اما رابطه جهت گیری دینی بیرونی  با سلامت روان معنی دار نبود . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که باورهای دینی قوی تر ، جهت گیری دینی درونی و سخت رویی بیشتر می تواند پیش بینی کننده سلامت روان بالاتردر دانشجویان باشد .


حسین ابراهیمی مقدم، ایوت محمودی،
دوره 16، شماره 63 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
پایش بهداشت روانی و تعیین کننده های آن در بین دانشجویان، برای توسعه و همچنین برنامه های پیشگیری و ارتقای سطح سلامت افراد ضروری است، این مطاالعه با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و خودکارآمدی با مولفه های بهداشت روان در بین دانشجویان انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی می باشد، جامعه آماری را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن تشکیل داده و نمونه مورد مطالعه شامل 150 نفر از دانشجویان که بصورت روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند می باشد، جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش از مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ، پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم و مقیاس بهداشت روان گلدبرگ استفاده شد ، داده های بدست آمده از پرسشنامه ها با آزمون همبستگی پیرسون و نرم افزار 22 SPSS تجزیه و تحلیل گردید، نتایج بدست آمده نشان  داد که بین کیفیت زندگی و خودکارآمدی با بهداشت روانی در دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.(001/23F=  و  01/ 0p <) . این یافته نشان می دهد که با افزایش کیفیت زندگی و خودکارآمدی در دانشجویان مؤلفه های بهداشت روان نیز در آنان افزایش می یابد.
کلید واژه:کیفیت زندگی ، خودکارآمدی ، بهداشت روانی


نفیسه صوفی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموخته‌های درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت‌کنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانش‌آموختگان تحصیلات تکمیلی رشته‌ی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بود. یافته‌ها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندی‌های شخصی، بهبود مهارت‌های ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگی‌های شخصیت دیگران، رشد اعتمادبه‌نفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به  دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشه‌های جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از‌: تجربیات  مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکت‌کنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانش‌آموختگان این رشته. نتیجه‌گیری: مطابق یافته‌های این پژوهش، تجربه زیستۀ شرکت‌کنندگان نشان داد که تحصیل در رشتۀ مشاوره، از جنبه‌های مختلف بر زندگی شخصی آن‌ها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
وفا مصطفی، هاجر فلاح‌زاده، سرور احمدی، امید حمیدی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه‌ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه‌های بی‌اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم‌افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 >p) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش‌بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می‌تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 >p) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می‌نماید.هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه‌ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه‌های بی‌اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم‌افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 >p) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش‌بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می‌تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 >p) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می‌نماید.
ندا افشاریان، فریبرز درتاج، اسماعیل بیابانگرد، علی دلاور، سیدصدرالدین شریعتی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت آزمون ادراک عشق ورزی در میان دانشجویان مجرد و بررسی ویژگی‌‌های روانسنجی آن انجام شد. روش: روش پژوهش آمیخته بود. برای این منظور ابتدا طی یک مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه‌‌پردازی داده‌‌محور و با به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمه‌‌ساخت یافته با 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، مصاحبه شد. روش نمونه‌گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. متن مصاحبه‌‌ها با استفاده از نرم‌‌افزار تحلیل داده‌‌های کیفی MAXQDA10 کدگذاری و ادراک عشق‌‌ورزی دانشجویان در سه مقوله اخلاق پیروی منطقی، خودپیروی عاطفی و خودپیروی ضد اخلاقی شناسایی شد. در مرحله بعد، بر اساس کدهای به دست آمده از بخش کیفی پژوهش، آزمونی متناسب با بافت فرهنگی تربیتی جامعه ایرانی جهت اندازه‌‌گیری ادراک عشق‌‌ورزی دانشجویان مجرد تدوین شد و سپس تعداد 560 دانشجوی مجرد با دامنه سنی 19 تا 33 سال (314 دختر و 246 پسر) مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد 5 دانشگاه‌‌ دولتی و آزاد شهر تهران (دانشگاه‌‌های علامه طباطبائی، شهید بهشتی، امام صادق (ع)، علوم تحقیقات و امیرکبیر)، که به شیوه خوشه‌‌ای چند مرحله‌‌ای انتخاب شدند، به این آزمون پاسخ دادند. یافته‌ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشان داد مقیاس ادراک عشق‌‌ورزی حاوی 18 سؤال و مشتمل بر سه مقوله تأیید شده اخلاق پیروی منطقی (سؤالات 1، 2، 3، 4، 5، 6)، خود پیروی عاطفی (سؤالات 13، 14، 15، 16، 17، 18) و خود پیروی ضد اخلاقی (سؤالات 7، 8، 9، 10، 11، 12) از عشق‌‌ورزی است. شاخص‌‌های برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی روایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داد. نتیجه‌گیری: لذا بر اساس یافته‌‌ها، آزمون ادراک عشق‌‌ورزی دانشجویان می‌‌تواند به عنوان ابزاری معتبر و روا جهت سنجش و ارزیابی ادراک عشق‌‌ورزی دانشجویان مجرد ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
زهرا اخوی ثمرین، پرویز پرزور، شیرین احمدی،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: تاب‌آوری عاطفی یک ساختار چند بعدی است که توضیح می‌دهد چرا افرادی که با شرایط دشوار و پر استرس روبرو می‌شوند می‌توانند به ‌صورت مثبت عمل کنند. پژوهش حاضر با هدف  پیشبینی علی اضطراب کرونا بر اساس تاب‌آوری عاطفی با میانجیگری تنظیم هیجان در دانشجویان انجام گرفت. این مطالعه توصیفی به روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن متشکل از کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه محقق اردبیلی در نیم‌سال اول 1400 بودند. تعداد 250 نفر از این افراد به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به پرسش‌نامه‌های تاب‌آوری عاطفی، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که اضطراب کرونا با نمره‌ی کل تاب‌آوری عاطفی و تنظیم هیجان ارتباط منفی و معناداری دارد همچنین تنظیم هیجان با نمره کل تاب‌آوری عاطفی ارتباط مثبت و معناداری دارد (001/0> p). شاخص‌های برازش مدل نیز مسیر تاب‌آوری عاطفی بر اضطراب کرونا با میانجی‌گری تنظیم هیجان را تأیید کرد. نتیجه‌گیری: از لحاظ کاربردی بر اساس نتایج می‌توان گفت برنامه آموزش راهبردهای سازگاری راهکاری مناسب جهت بهبود تنظیم هیجان، افزایش تاب‌آوری و کاهش اضطراب دانشجویان می‌باشد.
یاسر رضاپور میرصالح، احسان رضازاده،
دوره 22، شماره 86 - ( 3-1402 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر هستی‌شناسی دینی بر نشانگان بالینی و تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی انجام شد. روش: این پژوهش در چارچوب یک مطالعه‌ی آزمایشی تک موردی در سه دانشجوی دارای نشانگان افسردگی که به روش نمونه‌گیری هدفمند از بین دانشجویان دانشگاه اردکان در سال تحصیلی 1402-1401 انتخاب شده بودند انجام شد. شرکت‌کنندگان 8 جلسه مداخله مبتنی بر هستی‌شناسی دینی را به صورت فردی دریافت کردند و دو بار در طی مرحله خط پایه، سه بار در طی مرحله درمان و دو بار در طی مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس تفکر وجودی  آلن و شرر (2012)، مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که پیشرفت‌های بالینی و آماری معنی‌داری در کاهش نشانگان بالینی و افزایش تفکر وجودی بعد از مداخله به دست آمد (01/0>p). در مدت دو ماه پیگیری نیز پیشرفت‌های به دست آمده در طول مداخله حفظ شد که بیانگر پایداری اثرات درمان بود. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می‌توان از مداخله مبتنی بر هستی‌شناسی دینی جهت کاهش نشانگان بالینی و افزایش تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی استفاده کرد.با توجه به اینکه جامعه ایران دارای یک بافت دینی منسجم می‌باشد و مذهب جایگاه ویژه‌ای در زندگی افراد دارد، این مداخله می‌تواند در کاهش نشانگان افسردگی رهگشا باشد.
 
شیما پاشا، سیمین حسینیان، نوشین پردلان،
دوره 22، شماره 86 - ( 3-1402 )
چکیده


هدف: گذار از دانشگاه به کار یکی از حساس‌ترین دوره‌های زندگی تحصیل‌کردگان است که می‌تواند یک مرحله رشدی پر‌چالش یا یک مرحله نسبتا آرام رشدی باشد از این‌رو کیفیت سپری کردن آن، بر مسیر شغلی آینده و همچنین سایر گذارهای زندگی تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش‌های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در قالب تدوین یک الگوی بومی می‌باشد. روش:  این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای در سال 1401انجام شد. بدین منظور  با 16 نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان به روش نمونه‌گیری هدفمند مصاحبه‌های نیمه‌ساختار‌یافته با رعایت قاعده اشباع انجام پذیرفت. یافته‌ها:  نتایج حاکی از شناسایی 52 مفهوم و 15 مقوله بود که در قالب شرایط علی: ضعف در مهارت‌های بنیادی، ضعف در خودآگاهی، عدم تناسب ویژگی‌های فرد با رشته، ضعف در سرمایه‌های روان‌شناختی، انطباق‌پذیری پایین، فقدان تجربه کاری؛ شرایط زمینه‌ای: فقدان حمایت‌های محیطی، موقعیت جغرافیایی محدود، عدم تعادل میان عرضه و تقاضای رشته در جامعه؛ شرایط مداخله‌گر: رفتار شبکه‌سازی؛ راهبردها با مقوله‌های: مهارت‌آموزی در شغل غیر مرتبط با رشته، ادامه تحصیل بدون هدف در مقاطع تحصیلات تکمیلی، تمایل به مهاجرت و پیامدها: پیامدهای فردی و اجتماعی طبقه‌بندی گردید. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که چالش‌های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در دو دسته کلی: "چالش‌های مربوط به عدم آمادگی( درون فردی)" و "چالش‌های مربوط به عوامل محیطی( برون فردی)" طبقه‌بندی می‌شود از این‌رو گذار موفق از دانشگاه به کار را می‌توان وابسته به دو دسته عامل کلی: درون‌فردی(‌آمادگی) و برون‌فردی(‌محیطی) دانست که مجموع این عوامل، در آماده‌سازی دانشجویان و فارغ‌التحصیلان برای این گذار موثر است. لذا متخصصان می‌توانند با بهره‌گیری از مفاهیم و مقوله‌های مستخرج از این الگو در آماده‌سازی و کمک به گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار و پیشگیری از بیکاری و آسیب‌های ناشی از آن، کمک شایانی نمایند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research