جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای رضایت زناشویی

شهناز محمدی، مهرناز عضوخوبان، فریبا گودرزی،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده

_ _ چکیده تاریخ دریافت: 5/3/92 _ تاریخ پذیرش: 17/12/93 پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت‏های جنسی بر افزایش رضایت زناشویی زنان زیر 40 سال انجام شده‌است. جامعه آماری شامل زنان مراجعه‌کننده به کلینیک ها و مراکز خصوصی شهر کرج می‌باشد؛ که 36 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. بررسی تأثیرآموزش مهارت‌های جنسی بر افزایش رضایت زناشویی زنان زیر 40 سال فرضیه اصلی پژوهش حاضر بود. بدین منظور برای بررسی اثربخشی مهارت‌های جنسی، گروه آزمایشی طی 6 جلسه 90 دقیه‏ای تحت آموزش قرار گرفتند و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ به عنوان ابزار پژوهش در هر دو گروه در جلسه اول، جلسه آخر و 1 ماه پس از اتمام دوره آموزشی مورد استفاده قرار گرفت. در پایان اطلاعات بدست آمده با توجه به فرضیه‌های تحقیق و با روش تحلیل کواریانس یک راهه (انوا) و تحلیل کواریانس چند متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد آموزش مهارت‏های جنسی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان می‏گردد.


زهرا جهان بخشی، ناصر یوسفی، حسین کشاورز افشار،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 4/4/92 _ تاریخ پذیرش: 10/4/93 تولد یک کودک تغییر چشمگیری در سیستم خانواده به وجود می‌آورد و باعث تنظیم مجدد سیستم خانواده می‌شود، هدف این پژوهش این بود که مشخص شود زنان در انتقال به مرحله والدینی چه چالش‌ها و تغییراتی را تجربه می‌کنند، و رضایت زناشویی زنان در انتقال به مرحله والدینی چگونه است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که به روش کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونه‏گیری در یک نمونه 30 نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع داده‏ها ادامه یافت. برای گردآوردی داده‏ها از مصاحبه با مادران نخست‌زا استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی داده‏ها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکت‏کنندگان در پژوهش استفاده شد. یافته‌های این پژوهش نشان داد که مادران با چالشهای تغییر دیدگاه در مورد خود، نداشتن فعالیت‌ها و سبک زندگی سابق، از دست دادن جنبه‌های هویت حرفه ای، کاهش علاقه به صمیمیت جنسی، باورهای سنتی در مورد نقش جنسیتی فرزند، تمرکز طاقت‌فرسا به کودک، زمان کم یا منابع کم برای انجام حرفه و نقش همسری، افزایش استرس و احساس افسردگی، افزایش نیاز به سازماندهی، نداشتن اوقات مشترک، محدود شدن روابط زن و شوهر، تقویت رابطه مادر با فرزند، محدود شدن آزادی و احساس نابرابری نقش، عدم مدیریت مشترک در امور فرزند و مساوات طلبی در اجرای نقش، اضطراب تغییر نقش، تعیین مرزها و زیر منظومه‌ها، روبرو بودند ودر زمینه رضایت زناشویی3 نفرعدم رضایت زناشویی (تجربه بحران شدید)، 4نفرعدم رضایت زناشویی (تجربه بحران متوسط)، 3نفرکاهش کوتاه مدت، فصلی در رضایت زناشویی، 3نفرعدم تغییر در رضایت زناشویی. 17 نفر افزایش در رضایت زناشویی را گزارش کردند. با توجه به یافته‏های این مطالعه می‏توان نتیجه‏گیری کرد که زنان با چالشهای مهمی روبرو هستند که در خیلی مواقع بایستی مداخلات آموزشی درمانی با خانواده صورت پذیرد. متخصصان بهداشت روانی بایدبه حیطه گذر به والدینی توجه ویژه داشته باشند.


نجمه حمید، اعظم آقاجانی افجدی، راضیه سعیدی،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده

_ _ چکیده تاریخ دریافت: 8/3/92 _ تاریخ پذیرش: 25/11/92 هدف پژوهش فعلی بررسی رابطه میان رضایت زناشویی، افسردگی و سیستم ایمنی زوجین شهر اهواز بوده است. در این مطالعه همبستگی، از میان 52 زوج مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 90-1388 که دچار مشکلات زناشویی بودند، تعداد 30 زوج با در نظر گرفتن متغیرهای مورد نظر در پژوهش مانند سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، طول مدت ازدواج، عدم ابتلا به بیماری‌هایی که سیستم ایمنی را مخدوش می‌سازد و سایر متغیرهای در پژوهش به صورت همگون انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون و مقیاس افسردگی بک (BDI) بوده است. هم چنین برای ارزیابی سیستم ایمنی زوجین نمونه برداری خون به عمل آمد. نمونه‌های خونی در آزمایشگاه سازمان انتقال خون ایران جهت ارزیابی درصد سلول‌های CD4، CD8، نسبت CD4 به CD8، سلول‌های مهاجم طبیعی NK (CD16، CD56) مورد تحلیل قرار گرفت. داده‌های پژوهش با روش‌های همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS16 تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش آشکار ساخت که بین رضایت زناشویی و سیستم ایمنی یعنی بین سلول‌های CD4 نسبت CD56, CD16,CD8/CD4رابطه مثبت معناداری (P<0/001) وجود دارد. میان رضایت زناشویی و افسردگی رابطه منفی معناداری (P<0/001) وجود دارد. از سوی دیگر، میان زنان و همسران آن‌ها از لحاظ سیستم ایمنی و افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد یعنی میزان سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران آن‌ها وافسردگی در زنان هم بالاتر از همسران بوده است. هرچه رضایت زناشویی زوجین بیشتر باشد سیستم ایمنی آن‌ها قوی‌تر است و میزان افسردگی آن‌ها کمتر خواهد بود. از سوی دیگر میزان افسردگی و عدم رضایت زناشویی زنان بیشتر از همسران آن‌ها و متقابلا سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران بوده است.


ثمر جلدکار، محمود نجفی، نعمت الله ستوده،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده

_ _ چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر افزایش انعطاف‏پذیری و رضایت زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به کانون بانوان شهر گرمسار بود. تعداد 12 زوج با استفاده از نمونه‏گیری در دسترس و داوطلبانه و با در نظر گرفتن ملاک‏های ورود وخروج انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در طی هشت جلسه مداخله گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و انعطاف پذیری شاکری بود. داده‏ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر انعطاف‏پذیری زوجین تاثیر مثبت داشته است (01/, p<69/8 F=) همچنین آموزش گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به افزایش رضایت زنا‏شویی زوجین شد (01/, p<68/16F=). با توجه به یافته‏ها، می‏توان از آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برای افزایش رضایت زناشویی، بهبود روابط زناشویی وکاهش تعارضات استفاده کرد و از این طریق از کشمکش‏های زناشویی پیشگیری کرد.


محمد نریمانی، رباب بخشایش،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده

_ چکیده هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش پذیرش _ تعهد بر بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی زوجین در معرض طلاق است. روش این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می‌باشد. جامعه آماری کلیه متقاضیان (زن یا مرد) مراجعه‌کننده به دادگاه‌های شهر اردبیل می‌باشد که از فروردین 93 لغایت شهریور 93 به منظور انجام طلاق به یکی از شعب دادگاه‌های شهر اردبیل مراجعه کردند. حجم نمونه این پژوهش40 نفر (20 نفر برای هر گروه) که به شیوه در دسترس انتخاب شد و آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده‌ها از مقیاس بهزیستی هیجانی، مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد. برای تحلیل داده‌های این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش پذیرش- تعهد بر بهبود بهزیستی روان‌شناختی، هیجانی و رضایت زناشویی موثر است. بطور کلی، آموزش پذیرش تعهد بجای نادیده گرفتن هیجانات و تجارب درونی، برعکس، با گرایش دادن فرد به سوی آگاه شدن از احساسات، تجارب درونی و هیجانی و پذیرش آنها و استفاده بجا و متناسب از آنها، با خود و تجارب درونی‌اش و در نتیجه با موقعیت‌ها و تعاملاتش ارتباط مناسبی برقرار کند و با نگاهی تازه آنها را تجربه کند. این موضوع می‌تواند باعث احساس فاعلی بهزیستی هیجانی و روانشناختی و نهایتاً موجب افزایش رضایت ارتباطی زناشویی فرد شود.


غلامرضا رجبی، اضغر جمالی، منوچهر تقی پور،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه‌ی بین سبک دلبستگی ایمن، خود- تمایزیافتگی (موقعیت من) و رضایت زناشویی با میانجی ‌گری خوش‌بینی زوج‌ها در میان والدین دانش‌آموزان پایه اول متوسطه شهرستان داراب انجام شد. 314 والد به شیوه‌ی نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه‌های تمایزیافتگی «موقعیت من»، سبک دلبستگی ایمن، خوش‌بینی زوج‌ها و رضایت زناشویی را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده‌ها از رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی برای بررسی دو مدل طراحی شده، استفاده گردید. یافته‌ها در مورد مدل فرضی اول نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، بین خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی، بین دلبستگی ایمن و خوش بینی زوج ها رابطه‌ی مثبت وجود دارد و خوش‌بینی زوج ها میانجی بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی است. یافته‌های مدل فرضی دوم نشان داد که بین تمایزیافتگی (موقعیت من) و خوش‌بینی زوج ها، بین خوش‌بینی زوج ها و رضایت زناشویی و بین موقعیت من و رضایت زناشویی رابطه‌ی مثبت وجود دارد، همچنین خوش بینی زوج ها میانجی بین موقعیت من و رضایت زناشویی است. این یافته‌ها از این باور حمایت می‌کند که روابط اولیه‌ی افراد در محیط خانواده به شکل‌گیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر می‌گردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوج‌ها در بزرگسالی تأثیر مستقیم می‌گذارد. نتایج دیگر پژوهش حاضر حاکی از این است که خوش‌بینی زوج ها دارای نقش واسطه‌ای بین سبک دلبستگی ایمن و موقعیت من با رضایت زناشویی است.


ابراهیم نامنی،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی روان درمانی گروهی  مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی  زنان ناسازگار مراجعه کننده به مرکز مشاوره  دانشگاه حکیم سبزواری انجام گرفت.  روش: این پژوهش، به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر اجرا شد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش، کلیه زنان ناسازگار است که به مرکز مشاوره دانشگاه حکیم سبزواری در سال 93 مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل 30 زن ناسازگار می باشد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه، آزمایش(15 نفر) و کنترل(15نفر ) به صورت تصادفی جایگزین شدند. اعضای  گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی گروهی  مبتنی بر پذیرش و  تعهد قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (47 سوالی) و باورهای ارتباطی(RBI) اپسین و ایدلسون (1981) استفاده شد. داده های پژوهش  به روش تحلیل کواریانس چندمتغیره و توسط نرم افزار SPSS 19   مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که روان درمانی گروهی  مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای  ارتباطی و رضایت زناشویی زنان ناسازگار موثر است و زنان ناسازگار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون به طور معناداری  در مولفه های باورهای ارتباطی(001/0, P<12/213F= ) و رضایت زناشویی(001/0, P<19/71F= )  بهبود پیدا کردند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روان درمانی گروهی  مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای  ارتباطی و رضایت زناشویی زنان ناسازگار تاثیر معناداری دارد.


علی دلاور، مریم غلامزاده جفره، کیومرث فرح بخش،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زندگی در هویت خود هدفمند است. اولین نکته مطرح در هستی­شناسی اسلامی هدفمند بودن جهان خلقت است. خانواده در شکل­های مختلف آن همواره کارکردهای متعددی را ایفا می­کند. کارکرد خانواده مفهومی است که تاثیر مستقیمی بر نیازها، اهداف، رضایت از زندگی و روابط عاطفی دارد. در کارکردهای متعددی که برای ازدواج تعریف شده است، جای خالی بررسی هدفمندی این کارکردها به چشم می­خورد لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی محقق درصدد آن است درک بهتری از پدیده مورد بررسی (هدفمندی کارکردهای ازدواج) در افراد متاهل راضی و ناراضی بدست آورد. جامعه پژوهش در این مطالعه کیفی را همه افراد متاهلی که حداقل سه سال از زندگی آنها گذشته، دارای یک فرزند بوده و در زمان پژوهش در شهر اهواز زندگی می­کردند، تشکیل می­دادند. در این مرحله با استفاده از نمونه­گیری هدفمند تعداد 24 نفر از بین مراجعان مرکز مشاوره آموزش ­و پرورش شهر اهواز با و بدون شکایت  از مشکلات زندگی زناشویی که در پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ نمره ای بالاتر از 70 و پایین تر از 30 را کسب نموده بودند، انتخاب شدند. واکاوی کیفی هدفمندی کارکردهای ازدواج از طریق گردآوری داده­های حاصل از مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه­ها از روش نظریه مبنایی استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شباهت هدفمندی کارکردهای ازدواج در هر دو گروه زوجین راضی و ناراضی مربوط به کارکردهای اولیه ازدواج و تفاوت در دو کارکرد مهارت اجتماعی و انس و عاطفه است. نگرش و باورهای زوجین از لحاظ هستی­شناسی نقش مهمی درروابط زناشویی آنها دارد و بسته به نوع هستی­شناسی، نگرش­ها، رفتارها، تعاملات و ارتباطات در هر فردی به سمت خاصی شکل می­گیرد.

کلید واژه ها: رضایت زناشویی، کارکردهای ازدواج، هدفمندی.


غلامرضا رجبی، مریم یوسفی مقدم، خالد اصلانی،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

این پژوهش به بررسی مدل افسردگی و رضایت زناشویی زنان بر اساس طرحواره­های ناسازگار اولیه و سبک­های مقابله­ای همسران مبتلا به مواد افیونی پرداخته است. 199 زوج (398 نفر) مراجعه­کننده به مراکز دولتی و خصوصی ترک اعتیاد شهرستان تربت حیدریه به صورت نمونه­گیری هدفمند-داوطلب انتخاب شدند، و پرسشنامه­های طرحواره­های ناسازگار اولیه (YSQ)، سبک­های مقابله­ای (CISS)، رضایت زناشویی و افسردگی بک (BDI-13) را تکمیل نمودند. ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS-16 بود. مدل نهایی با حذف چند مسیر نشان داد که از برازش خوبی با داده­ها برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرهای طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با سبک مقابله­ای هیجان-مدار شوهران، طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با رضایت زناشویی همسران، طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با افسردگی همسران، سبک مقابله­ای اجتناب-مدار شوهران با رضایت زناشویی همسران، سبک مقابله­ای هیجان-مدار شوهران با رضایت زناشویی همسران  همگی­ معنادار بودند. اما ضرایب مسیر بین متغیرهای طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با سبک مقابله­ای اجتناب-مدار آن­ها، سبک مقابله­ای هیجان-مدار شوهران با افسردگی همسران و سبک مقابله­ای اجتناب-مدار شوهران با افسردگی همسران معنادار نشدند. از سوی دیگر، ضریب غیرمستقیم طرحواره ناسازگار شوهر به رضایت زناشویی زن با میانجی گری سبک مقابله ای هیجان-مدار معنی دار بود. بر این اساس می­توان گفت که افکار نادرست و استفاده از سبک­های مقابله­ای نادرست شوهران باعث مشکلات روحی-روانی و کاهش رضایت زناشویی همسران می­شود.


بهناز پیوسته، غلامرضا دهشیری، سیده فاطمه موسوی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییراتِ رضایت زناشویی، رضایت جنسی و بهزیستی ذهنی در 5 سالۀ اول زندگی زناشویی انجام شد. روش: بدین منظور نمونه‌ای شامل 200 زن متأهل شهرستان ساری در محدودۀ سنی 40-16 سال به روش دردسترس انتخاب شدند و به مقیاس‌های رضایت جنسی هادسون-فرم کوتاه، سنجش رابطه، رضایت از زندگی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد- فرم کوتاه پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل روند نشان داد که رضایت زناشویی و رضایت جنسی در پنج سال اول زندگی زناشویی، بیش‌تر بصورت خطی کاهش می‌یابد، اما متغیرهای رضایت از زندگی و شادکامی دارای روند غیرخطی درجه دو است، به این‌صورت که در سه سال اول مشترک کاهش یافته، پس از آن سیر صعودی به خود می‌گیرد. نتیجهگیری: توجه به عوامل زمینه‌ساز رضایت زناشویی و رضایت جنسی در زنان می‌تواند تضمینی برای افزایش رضایت از زندگی و شادکامی در آن‌ها ایجاد نموده، موجبات تداوم زناشویی را در سال‌های بعدی زندگی مشترک زوج‌ها فراهم کند.
سیدحسین رضوی، رضوان السادات جزایری، سید احمد احمدی، عذرا اعتمادی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

 

هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر برنامهی آمادهسازی پیش از ازدواج بر اساس مدل اولسون بر رضایت زناشویی زوج‌ها در دوران عقد انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش نیمه تجربی با استفاده از گروه کنترل و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری انجام شد. نمونهی آماری شامل 30 زوج در دوران عقد بود که به شیوهی نمونهگیری هدفمند از بین زوجهای در مرحله عقد ساکن شهر یزد (بهار 1396) انتخاب‌شده و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 زوج) جایگیری شدند. سپس شرکت‌کنندگان گروه آزمایش در7 جلسه برنامه آمادهسازی پیش از ازدواج شرکت کردند. هر دو گروه پرسشنامهی رضایت زناشویی انریچ را در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. در پایان، تفاوت بین دو گروه از طریق آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد مقایسه قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات رضایت زناشویی زوجهای گروه آزمایش در مرحله پسآزمون افزایش معناداری یافته است (05/0>P). نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش اثربخشی برنامه آماده‌سازی پیش از ازدواج بر اساس مدل اولسون بر رضایت زناشویی زوج‌ها در دوران عقد را تأیید می‌کند.


 
افشین صفرنیا، رودابه هوشمندی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی مراجعه کننده به درمانگاه طب زناشوئی شهر کرمانشاه در پاییز و زمستان 1395 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه اولیه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ در 2 مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله گروهی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا بر روی گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 5/1 ساعته در هر هفته 2 جلسه انجام شد؛ در حالی که بر روی گروه کنترل هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت. یافته‌های حاصل از تحلیل کوواریانس یک‌متغیره بر روی نمرات پیش از درمان و درمان نشان داد که آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا بر افزایش میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی در سطح (001/0 p>) تأثیر معناداری دارد. بنابراین با استناد به یافته‌های به دست آمده از پژوهش حاضر می‌توان گفت، آموزش الگوی ارتباطی کثرت‌گرا که مبنی بر گفت و شنود بالا است نقش کلیدی در میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم پیش از قاعدگی دارد.

نادره طلوع تکمیلی ترابی، پریوش وکیلی، اعظم فتاحی اندبیل،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت‌گیری مذهبی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه ­برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن­ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت‌گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده­ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ­ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت‌گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0>P، 33/0=β) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0>P، 149/0=β) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0>P، 129/0=β) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه­گیری: از آن­جاکه جهت­گیری مذهبی درونی می­تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می­شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
یاسر رضاپور میرصالح، منیره سقاچی فیروزآبادی، راضیه امینی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف مقایسه کیفی عوامل مؤثر بر رضایت‌زناشویی از نظر زنان مطلقه، قبل و بعد از فرآیند ازدواج و طلاق آن‌ها انجام شد. روش: طرح پژوهش کیفی بود و از نظریه زمینه‌ای برای بررسی زمینه داده‌ها استفاده شد. از بین زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان میبد در سال 1398 که از همسر خود جدا شده بودند، به شیوه نمونه‌گیری هدفمند 12 نفر برای شرکت درپژوهش انتخاب شد. حجم نمونه براساس اشباع نظری داده‌های مستخرج از مصاحبه عمیق نیمه‌ساختار یافته انتخاب شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد زنان مطلقه، قبل از ازدواج، یا تعاریف خاص و غیرواقعی نسبت به رضایت زناشویی داشتند و یا یک دید ایده‌آل‌گرایانه و سطحی‌نگر به زندگی زناشویی با کمترین حد وجود مشکلات داشتند، درصورتی که بعد از طلاق به ملاک‌های عینی و مشخصی برای دست یابی به رضایت زناشویی معتقد شده بودند. عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از نظر زنان شرکت‌کننده در پژوهش قبل از ازدواجشان در قالب مفاهیمی مانند آرمان‌گرایی، سطحی‌نگری، تفاهم‌نگرشی، عدم نگرش خاص طبقه‌بندی شد و این عوامل پس از طلاق در قالب مفاهیمی چون کنترل رفتار و هیجانات، تناسب شخصی وخانوادگی، تفکرگرایی-عقل مداری، مدیریت روابط و مسئولیت پذیری طقه بندی شد. با این وجود، زنان مطلقه قبل از ازدواج به ملاک‌های منطقی هم معتقد بودند و که ملاک‌ها همچنان بعد از طلاق نیز حفظ شده بود. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج می‌توان گفت تغییر نگرش‌های سطحی، غیرواقعی و ایده‌آل‌گرایانه نسبت به رضایت‌زناشویی و گرایش به سمت پذیرش واقعیت‌های رابطه زناشویی می‌تواند نقش موثری در پیشگیری از طلاق داشته باشد.
ذبیح الله کاوه فارسانی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه‌ای اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان‌رنجوری، سبک‌های دلبستگی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر شهرکرد بود که 240 نفر از آنان به روش هدفمند و براساس ملاک‌های ورود و خروج از نواحی دوگانه شهرداری انتخاب شدند و به پرسشنامه‌های اسناد ارتباطی فینچام و برادبری؛ مقیاس کیفیت زناشویی نورتون؛ مقیاس روان‌رنجوری مک کری و کاستا؛ پرسشنامه شیوه‌های رفتاری فارمن و وهنر؛ مقیاس تجارب روابط نزدیک وی و همکاران و بخشش در روابط زناشویی مک کالو و همکاران پاسخ دادند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ همچنین داده‌ها نشان داد روان‌رنجوری، سبک‌های دلبستگی ایمن و اجتنابی، بخشش زناشویی و اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر مستقیم (001/0 p<) و سبک‌های دلبستگی با میانجیگری اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی و روان‌رنجوری با میانجی‌گری اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (001/0p<). بحث و نتیجهگیری: مشاوران و روانشناسان خانواده باید به زوجهایی که به دلیل روانرنجوری و یا سبکهای دلبستگی (اجتنابی) زندگیشان به مشکل دچار شده است، کمک کنند تا الگوهای تعاملی ناکارآمد و همچنین سبکهای شناختی تحریف شده را برطرف نمایند و بخشش را در بین آنان رواج دهند.
فریبا طبخی، هاجر فلاح زاده، ندا نظربلند،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه‌ای، و جامعه آماری شامل زوج‌هایی می‌شود که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته و گروه دیگر این تجربه را نداشتند، و در سال 1398-1397 در شهر تهران سکونت داشتند. نمونه پژوهش شامل دو گروه از زوجین بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته‌اند را از مراکز مشاوره بیدار و نیک‌روان جمع‌آوری کرده و 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج نداشته‌اند را از دانشگاه‌ها و سرا‌های محله انتخاب شدند در مجموع 60 زوج در نظر گرفته شد. به سه پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001)، تعهد (آدامز و جونز، 1997) و رضایت زناشویی (انریچ، اولسون و همکاران، 1989) پاسخ دادند. اطلاعات جمع‌آوری شده به وسیله شاخص‌های آمار توصیفی و همچنین روش‌ تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‏ها: یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه، از بین ابعاد صمیمیت زناشویی در بعد صمیمیت روان‌شناختی تفاوت معنی‌داری دارد و مقایسه ابعاد تعهد زناشویی در دو گروه پژوهش نشان داد که در بعد تعهد شخصی تفاوت معنادار وجود دارد. در رابطه با مقایسه ابعاد رضایت زناشویی نتایج نشان داد که گروه مشاوره رفته در کودکان و فرزند پروری به صورت معناداری میانگین بالاتری از گروه مشاوره نرفته کسب کرده‌اند. نتیجه‏گیری: در برنامه‌های مشاوره پیش از ازدواج نیاز است آموزش‌‌ها و مداخله‌های لازم در جهت ارتقاء صمیمیت، تعهد و رضایت زناشویی در نظر گرفته شود.

فاطمه بیراک، فریده دوکانه ای فرد، پانته آ جهانگیر،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان­مدار بر بهبود رضایت زناشویی بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه شاهد می­باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین مراجعه­کننده به مراکز مشاوره منطقه سعادت آباد در سال 1400 تشکیل دادند. برای نمونه­گیری ابتدا به­صورت در دسترس با همه زوجین مراجعه­کننده به مرکز مشاوره امین پژوه و مرکز مشاوره بینش مصاحبه شد. پس از انجام مصاحبه مبنی بر خودافشاگری زناشویی، 47 زوج دارای تعارض تشخیص داده شدند که همه داوطلب شرکت در جلسات درمانی بودند. از میان آن ها 32 زوج به­صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 زوج) و کنترل (16 زوج) گمارش شدند. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس در محیط  شد. یافته‌ها: همان طور که در جدول 11-4 ملاحظه می‌شود نسبت F تحلیل کواریانس برای عمکرد خانواده   (2/26F= و 001/0P=)، و برای رضایت زناشویی (3/37F= و 001/0P=)، به دست آمدند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که در متغیرهای وابسته‌  شامل عملکرد خانواده و رضایت زناشویی بین گروه­های گواه و آزمایش  تفاوت معنی‌دار دیده می‌شود. بنابراین، فرضیه اصلی پژوهش در سطح(001/0)تأیید می شوند. اندازه مجذور اتا نشان می دهد که 31 درصد از تغییرات درون گروهی به­وسیله آموزش راهبردهای مدیریت هیجان بر رضایت زناشویی تبیین می شود، همچنین آموزش راهبردهای هیجان مدار توانسته است، بین کلیه خرده مقیاس های رضایت زناشویی، بجز خرده مقیاس حل تعارض، تاثیر معناداری ایجاد کند. نتیجه‌گیری: با توجه به یافته­ها می­توان گفت راهبردهای مدیریت هیجان بر رضایت زناشویی تاثیر دارد در نتیجه از این آموزش می­توان در مداخلات زوج درمانی استفاده کرد.
 
اکرم مطهری نصب، کیومرث فرح بخش، احمد برجعلی، نورعلی فرخی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی رضایت زناشویی در پاندمیها و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی روانشناختی در دوره کرونا اجرا شد. روش: در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته (در بخش کیفی، از روش نظاممند نظریه دادهبنیاد و در بخش کمّی، از روش نیمهآزمایشی و طرح تکآزمودنی از نوع AB) استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش در بخش کیفی، 24 نفر از زنان متاهل25- 55 سال (12 نفر دارای رضایت زناشویی و 12 نفر فاقد رضایت زناشویی) بودند که با رعایت معیارهای لازم و روش نمونهگیری هدفمند تا مرز اشباع دادهها، انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش کمّی، زنان متاهل 25 تا 55 ساله دارای فرزند 6 تا 13 ساله شهر تهران بودند که تعداد 3 نفر از آنان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در مداخله شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمّی، مقیاس رضایت زناشویی اینریچ (1993) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1988) بود. دادهها در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کُربین (در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی، بر اساس شاخص‌های تحلیل دیداری مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: تحلیل دادهها در بخش کیفی منجر به شناسایی 79 کد باز و 26 کد محوری و 4 کد انتخابی شامل «نیازهای ارتباطی؛ ویژگیهای شخصیتی؛ عوامل اجتماعی و راهبردهای رفتاری» شد. پس از تلفیق مقولهها، الگوی رضایت زناشویی در ایام کرونا، تدوین و روایی محتوای آن تائید شد. نتایج تحقیق در بخش کمّی، اثربخشی مداخله مبتنی بر الگو بر بهزیستی روانشناختی را نشان داد. نتیجه‌گیری: بر اساس نتیجه پژوهش حاضر میتوان از الگوی استخراجشده، جهت انجام مداخلات مشاورهای در حوزههای زوج و خانواده برای تسهیل انطباقپذیری با بحرانهای مشابه استفاده کرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research