جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای حسن زاده

آقای امید افشاری کاشانیان، دکتر کیانوش زهراکار، دکتر فرشاد محسن زاده، دکتر عزیز الله تاجیک اسماعیلی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل خیانت زناشویی زنان انجام شد.
روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی بود. تعداد 17 زن که تجربه خیانت زناشویی و تمایل به همکاری با پژوهشگر را داشتند با شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه‌ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تبیین و تحلیل داده‌ها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد.
 یافتهها: بعد از تحلیل داده‌ها، سه مقوله عمده در مورد علل خیانت زناشویی زنان یافت شد. علل زمینه‌ساز خیانت زناشویی شامل کسالت بار شدن زندگی بعد از کشف یکدیگر، ضعف‌های ذاتی ازدواج، آسیب پذیری در زمان سرکوفته شدن نیاز جنسی یا عاطفی، تحول جامعه، علل نگهدارنده خیانت شامل تمایل به تجربه کردن هیجان، سلب مسئولیت رفتار خود و تاکید بر ویژگی‌های همسر، کسب خلاقیت بسیار در بدست آوردن زمان برای رابطه و پنهان کردن آن، کسب شجاعت به خاطر کشف ‌ویژگی‌های جدید در خود و پاسخ به خیانت شامل میل به طلاق، ترمیم آشیانه، تحمل فشار روانی.
نتیجه‌گیری: برای پیشگیری از خیانت زناشویی، آموزش‌های خانواده و غنی سازی‌های روابط پیش از ازدواج باید این مقوله‌ها را مد نظر قرار داد.


 
عطیه کاوه، رمضان حسن زاده، بهرام میرزاییان،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمانهای تحولی (سبک یادگیری واک) مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی بر بهبود کودکان ردهی سنی 7 تا 9 سالهی مبتلا به اختلال ﻭﻳﮊه‌ی نارساخوانی شناختی در استان البرز است. روش: این پژوهش آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعهی آماری این پژوهش شامل 60 نفر بوده که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار میگیرند. پیش از ارائهی مداخلات درمانی، بهرهی هوشی با استفاده از آزمون وکسلر چهارم، میزان علائم و نشانههای نارساخوانی با استفاده از رویکردهای درمان تحولی کتل هورن - کارول، ایشینر و پردازش اطلاعات شناختی و سبک یادگیری دانشآموز، والدین، درمانگر و آموزگار با پرسشنامهی واک مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. سپس افراد بر اساس جنسیت، سن، پایهی تحصیلی، سبک یادگیری و با توجه به اهداف پژوهش، به 3 گروه دیداری، شنیداری و جنبشی- حرکتی تقسیم شدند. پس از آن جلسات آموزشی طی 2 ماه برای سه گروه اجرا شد. به این صورت که 15 جلسهی 90 دقیقهای گروهی به دانشآموزان ارائه شد و در کلیهی جلسات آموزشی اولیا در کنار فرزندان خود حضور داشتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. یافتهها: دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند ‌متغیری (MANOVA) تحلیل گردید که این بررسیها نشان داد که بین هر سه روش درمانی با گروه کنترل در سطح ٥% تفاوت معناداری وجود دارد و هر سه روش درمانی مؤثر هستند. نتیجهگیری: درمانهای تحولی (سبک یادگیری واک) با رویکرد پردازش اطلاعات شناختی در درمان نارساخوانی شناختی مؤثر است.
علی اکبر گودینی، محسن رسولی، فرشاد محسن زاده،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: پرخاشگری نوجوانان مایه‌ی آشفتگی چشمگیر زندگی فردی و میان فردی می‌شود و در صورت عدم کنترل، موجب تغییر سرنوشت آنان می‌گردد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه میزان تأثیر درمان فراشناخت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش پرخاشگری فرزندان نوجوان پسر طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری  اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از دانش آموزان  پسر فرزند طلاق بود که با  روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده‌های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس در نوجوانان تحت مداخله‌های رفتار درمانی دیالکتیک(05/0p<) و فراشناخت درمانی (01/0>P) را نشان داد. هر دو گروه، پرخاشگری کمتری از نوجوانان گروه کنترل نشان دادند و تفاوت معنی داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش پرخاشگری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش و پیگیری دو ماهه  می‌توان گفت که  رفتاردرمانی دیالکتیک از طریق آموزش مؤلفه‌ی تنظیم هیجانی و فراشناخت درمانی، به شیوه‌ی  تغییر شناختهای منفی و غیرمنطقی  موجب کاهش پرخاشگری در بین فرزندان طلاق گردید.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research