جستجو در مقالات منتشر شده


21 نتیجه برای حسینی

نوشین پردلان، عدالت کریمیان، انور میری، الهام خاکسار، مریم عاقلی، دکتر سیمین حسینیان،
دوره 12، شماره 47 - ( 6-1392 )
چکیده

_ _ _ _ _ چکیده با توجه به اهمیت حوزه تاب آوری مسیر شغلی و گستردگی کاربرد‌های ناشی از آن پژوهش حاضر با هدف بررسی اعتبار، پایایی و هنجاریابی مقیاس تاب آوری مسیر شغلی مورگان لیون در میان کارمندان و دانشجویان چهار شهر کشور) تهران، شیراز، یزد، سقز) صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و زمینه‌یابی از نوع آزمون سازی می‌باشد که جامعه آماری شامل کلیه کارمندان و دانشجویان کشور بودند که به صورت نمونه در دسترس 4 شهر (تهران، شیراز، یزد و سقز) انتخاب شدند. به این منظور تعداد ۶۲۵ کارمند و ۲۶۴ دانشجو از سازمان‌ها و دانشگاه‌های مختلف این شهرها به صورت نمونه‌گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه را تکمیل نمودند. روش‌های آماری شامل محاسبه نمرات t، رتبه درصدی، آلفای کرونباخ و جهت بررسی روایی از روش دو نیمه کردن استفاده شد و جدول هنجار درصدی و استاندارد هم برای دانشجویان و هم کارمندان تهیه شد. نتایج نشان داد که اعتبار آزمون به روش آلفای کرونباخ برای کارمندان.0.901 و برای دانشجویان،0.884 محاسبه شد. همچنین بررسی روایی تصنیف حاکی از آن بود که بین دو نیمه آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل یافته نشان داد که مقیاس فوق ابزاری مناسب و دارای شواهد روان سنجی مطلوب برای سنجش تاب آوری مسیر شغلی در جامعه ایرانی محسوب می‌شود.


سعیده فرج نیا، دکتر سیمین حسینیان، دکتر شهریار شهیدی، دکتر منصوره السادات صادقی،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

_ دکتر _ دکتر _ چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی عملکرد جنسی و کیفیت ارتباط بر تعهد زناشویی به روش توصیفی- همبستگی بود. بر این اساس گروه نمونه‌ای شامل 115 زوج (230 نفر) به شیوه نمونه‌گیری تصادفی در دسترس از طریق مراجعه به مراکز خرید، کیلینیک‌ها و مراکز آموزشی مناطق 5، 6 و 11 تهران، انتخاب شده و به وسیله پرسشنامه‌های کیفیت ارتباط زوج‌ها، تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌های پژوهش با روش محاسبه ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان داد بین هر سه متغییر پژوهش رابطه مثبت وجود دارد و بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام، بین نقش پیش بینی کنندگی کیفیت ارتباط و عملکرد جنسی بر تعهد زناشویی، توان پیش بینی کنندگی قوی‌تر برای کیفیت ارتباط در مقایسه با عملکرد جنسی بدست آمد به این صورت که کیفیت ارتباط به تنهایی12درصد واریانس تعهد را تبیین می‌کرده و عملکرد جنسی در حضور کیفیت ارتباط 8درصد از واریانس تعهد را تبیین میکند. همچنین از بین مولفه‌های عملکرد جنسی، تنها مولفه تحقق جنسی (25/0 R=) و از بین مولفه‌های کیفیت ارتباط، تنها مولفه سبکهای ارتباطی (43/0R=) دارای نقش پیش بینی کنندگی برای تعهد شخصی زناشویی بودند. از نتایج بدست آمده می‌توان به منظور تعیین اولویت‌های درمانی برای زوج‌های دارای رابطه آشفته و در شرف طلاق، و همچنینی تعیین برنامه‌های آموزشی و درمانی با هدف کمک به تحکیم پیوند زناشویی بهره برد.


آتوسـا کـلانتر هـرمـزی، جواد بیژنی، ناهید حسینی‌نژاد،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده

_ _ چکیده تاریخ دریافت: 20/9/93 _ تاریخ پذیرش: 2/11/93 پژوهش حاضر با هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر خودکارامدی و عزت‏نفس مردان متاهل مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبه‏آزمایشی و طرح پیش‏آزمون- پس‏آزمون با گروه کنترل‏ بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد بستری در کمپ‏های ترک اعتیاد ‏شهر شیراز در طول تابستان و پاییز سال1393 بودند. با استفاده از روش نمونه‏گیری در دسترس 30 مرد متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد انتخاب شدند.‏ از پرسشنامۀ خودکارامدی جروسالم وشوارز (1992) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) به عنوان پیش‏آزمون-پس‏آزمون در این‏ پژوهش استفاده شد و داده‏ها با استفاده از روش‏آماری تحلیل ‏کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده‏ها حاکی از آن است که درمان شناختی‏رفتاری گروهی بر افزایش خودکارامدی و عزت‏نفس مردان متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد مؤثر بوده و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است. با توجه به نتایج این پژوهش گروه درمانی شناختی رفتاری‏، خودکارامدی و عزت نفس در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد را افزایش می‏دهد.


علی‌رضا شاه حسینی نیا، آتوسا کلانتر هرمزی، کیومرث فرح‌بخش،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ¬آموزش همدلی از طریق قصه¬گویی بر کاهش نشانه¬های اختلال نافرمانی مقابله¬ای در دانش¬آمـوزان پسر پـایه ششم ابتـدایی جنوب¬غرب استان تهران انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان شهریار که در سال تحصیلی93- 1392 در مدارس مشغول به تحصیل بوده اند با روش نمونه¬گیری تصادفی، انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور انتخاب اعضای هر دو گروه از سیاهه رفتاری کودک(CBCL) استفاده شد. دانش¬آموزان گروه آزمایش تحت آموزش همدلی از طریق قصه¬گویی قرار گرفتند و سپس از هر دو گروه، پس¬آزمون گرفته شد. به منظور تحلیل داده¬ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته¬های پژوهش نشان داد که نشانه¬های اختلال نافرمانی مقابله¬ای در دانش¬آموزان گروه آزمایش کاهش معناداری یافته است اما در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: بر اساس یاقته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش همدلی از طریق قصه¬¬گویی بر کاهش نشانه¬های اختلال¬ نافرمانی¬ مقابله¬ای در کودکان مؤثر است. چرا که قصه ها از جمله عوامل و محرک‌های جذاب و با اهمیت هستند و این توانایی را دارند که در آموزش مهارت ها و افزایش آگاهی های کودکان مورداستفاده قرار گیرند.


یاسر مدنی، سعید شاه حسینی تازیک، امیر امیریان،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه کمال گرایی بهنجار و نوروتیک با خود ناتوان سازی و زیر مقیاس های آن (خلق منفی، تلاش و عذر تراشی) در دانشجویان پسر بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 350 نفر از دانشجویان پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزار: شرکت کنندگان مقیاس های خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و مقیاس تری شورت و همکاران (1995) را تکمیل کردند. داده ها به وسیله آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کمال گرایی بهنجار با خودناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه منفی معنادار و با مولفه تلاش رابطه مثبت و معناداری داشت. از طرف دیگر کمال گرایی نوروتیک با خود ناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه مثبت و معناداری داشت اما با مولفه تلاش رابطه معناداری نداشت. همچنین کمال گرایی بهنجار و نوروتیک به صورت همزمان بیشترین قدرت پیش بینی را به ترتیب برای خلق منفی، خودناتوان سازی کلی، عذرتراشی و تلاش داشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با افزایش نمرات افراد در کمال گرایی بهنجار، رفتارهای خودناتوان ساز آنها کاهش می یابد، در حالیکه با افزایش نمره کمال گرایی نوروتیک رفتارهای خودناتوان ساز آنها افزایش می یابد. همچنین می توان از روی ابعاد بهنجار و نوروتیک کمال گرایی خود ناتوان سازی دانشجویان را به طور مستقیم پیش بینی نمود.


سید صادق نبوی، سیمین حسینیان،
دوره 16، شماره 63 - ( 7-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان تأثیر آموزش غیرحضوری خانواده در ارتقای سطح دانش و آگاهی اولیای دانش­ آموزان و همچنین غنی­ سازی مهارت­های تربیتی ایشان از دیدگاه آن‌ها و مدیران مدارس انجام گرفت.
روش: با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، طرح پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه اولیای دانش آموزان و مدیران مدارس شهر تهران بود که نمونه‌ای به تعداد100 نفر از اولیای دانش آموزان با استفاده از روش نمونه‌گیری داوطلبانه و در دسترس و نمونه‌ای به تعداد 360 نفراز مدیران با استفاده از روش تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای از مناطق آموزشی شهر تهران انتخاب گردید. برای تعیین حجم نمونه مدیران مدارس از جدول تعیین اندازه نمونه کرسی و مورگان (1970)  استفاده به عمل آمد. جهت جمع‌آوری داده‌های این پژوهش، دو نوع ابزار تهیه و تدوین شد، فرم مصاحبه (با ساختار) با اولیای دانش آموزان و پرسشنامه محقق ساخته برای مدیران مدارس بود. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از شاخص‌های آمار توصیفی و آزمون T تک نمونه‌ای استفاده به عمل آمد.
یافته‌ها: نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد که ازنظر اولیای دانش آموزان و مدیران مدارس آموزش غیرحضوری خانواده (بروشورهای اشاره) به میزان زیادی در ارتقای سطح دانش و آگاهی اولیای دانش آموزان مؤثر بوده است. از دیدگاه اولیای دانش آموزان، آموزش غیرحضوری خانواده ‌به میزان زیادی در غنی‌سازی مهارت‌های تربیتی آن‌ها در ابعاد افزایش رفتارهای مطلوب در فرزندان، ایجاد رفتارهای مطلوب در فرزندان، ارتقای سطح بهداشت روانی، افزایش مهارت‌های زندگی،‌ بهبود روش‌های تربیتی و رفتار با فرزندان و کاهش تنش‌های درون خانواده مؤثر بوده است. همچنین نتایج نشان داد که از دیدگاه مدیران مدارس، آموزش غیرحضوری خانواده( بروشورهای اشاره)‌ به میزان زیادی در غنی‌سازی مهارت‌های تربیتی اولیای دانش آموزان در ابعاد افزایش رفتارهای مطلوب در فرزندان،  ارتقای سطح بهداشت روانی، ایجاد رفتارهای مطلوب در فرزندان، افزایش مهارت‌های زندگی و‌ بهبود روش‌های تربیتی و رفتار با فرزندان مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزش غیرحضوری خانواده در ارتقای سطح دانش و آگاهی اولیای دانش­آموزان و همچنین غنی‌سازی مهارت‌های تربیتی آن‌ها می‌توان نتیجه گرفت که از این طریق می‌توان به اکثر اولیای دانش آموزان که مشغله‌های کاری گوناگون داشته و امکان حضور در جلسات آموزش خانواده در مدارس را ندارند، کمک شایانی نمود تا به بهبود فرایند تعلیم و تربیت فرزندان بپردازند.
فاطمه جعفری، منصوره حاج حسینی، باقر غباری بناب،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر الگوی مشاوره هیجان‌مدار مبتنی بر آموزه‌های اسلامی بر صمیمیت زوج‌های ناسازگار صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش در مرحله اول به شیوه کیفی به استخراج مضامین اسلامی در باب تنظیم هیجان و ارزیابی روایی محتوایی آن از طریق نظرسنجی از متخصصان پرداخت. در مرحله دوم روش پژوهش شبه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون_ پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زوج‌های درگیر تعارضات زناشویی مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره یارا در شهرستان ساوه در شش ماهه دوم سال 1395 بود که از بین آن‌ها 30 زوج داوطلب شرکت در جلسات مشاوره انتخاب شد و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای گرداوری اطلاعات مقیاس صمیمیت تامپسون و واکر (1983) و پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی (MINQ) بودند. برنامه به مدت 10 جلسه مشاوره گروهی 90 دقیقه‌ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌ها حاکی از آن بود که الگوی طراحی شده از روایی مناسب(0.7125CVR=) برخوردار بوده و موجب افزایش معنادار صمیمیت زناشویی و ابعاد آن یعنی صمیمیت عاطفی، عقلانی، روانشناختی، معنوی، زیباشناختی و تفریحی-اجتماعی شد اما تاثیر معناداری بر دو بعد جنسی و فیزیکی نداشته است. نتیجه‌گیری: می‌توان نتیجه‌ گرفت الگوی مشاوره هیجان‌مدار مبتنی بر آموزه‌های اسلامی به عنوان یک روش کاربردی و مؤثر می‌تواند زوج‌های ناسازگار را در تنظیم بهترهیجانات یاری داده و به صمیمیت بیشتر سوق دهد.

زینب السادات حسینی، جواد جهان، مرجانه دیهیمی، سرور السادات سیاح، یوسف رنجبر سودجانی، مرضیه ح حبیبی، مرتضی علیزاده،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا بر رضایت‌مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. روش: این تحقیق نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به یکی از کلینیک­های رادیوتراپی شهر تهران در سال 1394 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا، زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا وگروه کنترل جایگزین شدند. به منظورجمع‌آوری اطلاعات از "مقیاس رضایت زناشویی انریچ" استفاده شد. از آزمون­های تحلیل کوواریانس یک­متغیره و تعقیبی شفه جهت تجزیه و تحلیل داده­ها استفاده شد. یافته‌ها: یافته­ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا به طور معناداری بر افزایش رضایت زناشویی افراد گروه آزمایش اثربخش بوده‌اند (01/0p<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد میانگین نمرات گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا از گروه زوج درمانی سیستمی– سازه‌گرا به طور معناداری بیشتر است (001/0p<). نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که از بین دو رویکرد زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا در اثربخشی بر رضایت مندی زناشویی مؤثرتر از درمان سیستمی-سازه گرا است. بنابراین، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت­گرا می­تواند به عنوان مداخله ترجیحی جهت افزایش رضایت­مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه در مراکز مشاوره و روان­درمانی در نظر گرفته شود.
 

غلامرضا نصیری تاکامی، محمود نجفی، سیاوش طالع پسند، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده

هدف :  هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسرده بود. روش:  این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک های روانپزشکی در ساری مراجعه کرده بودند که از میان آنها ، 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش  و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش روان درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه  هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری طی ۸ جلسه  هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی کواکس و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه کنترل نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. اما اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در افزایش بهزیستی بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین در بررسی دو رویکرد درمانی بر افسردگی تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و گروه گواه وجود داشت. در حالیکه هردو رویکرد درمانی به یک اندازه در کاهش افسردگی موثر بودند. نتیجه گیری: دو مدل درمانی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری به دلیل تاکید بر جنبه های مختلف روانشناختی و همچنین یکسری مولفه های مشترک درمانی در کاهش افسردگی موثر بودند. از طرفی روان درمانی مثبت نگر در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در افزایش بهزیستی موثرتر بود. بنابراین روان درمانی مثبت نگر می‌تواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان و مشاوران مدارس قرار گیرد.

دکتر یاسر مدنی، دکتر منصوره حاج حسینی، قاسم تسیه حسینی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی اثر آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری، بر نگرانی از تصویر بدنی و خودکارآمدی اجتماعی پسران نوجوان بود.
روش
: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون، با گروه کنترل بود. جامعهی آماری تحقیق، شامل همهی دانشآموزان دبیرستانی پسر پایهی دهم مشغول به تحصیل در منطقهی 16 آموزش و پرورش شهر تهران بود. از میان مدارس آن منطقه، یک دبیرستان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و از بین کلیهی دانشآموزان پایهی دهم آن دبیرستان، 30 نفر بر اساس بالاترین نمرات کسب شده در پرسشنامهی نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005 )، BICI انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. سپس هر دو گروه به گویههای مقیاس خودکارآمدی در موقعیتهای اجتماعی اسمیت و بتز (2000) پاسخ دادند. گروه آزمایشی در 8 جلسهی حدوداً 75 دقیقهای آموزش تلفیقی مثبت‌نگری و تابآوری به صورت هفتگی شرکت کرد اما گروه کنترل در این مدت هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان دوره، از هر دو گروه پسآزمون گرفته شده و دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته
ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری در کاهش نگرانی از تصویر بدنی و افزایش خودکارآمدی اجتماعی نوجوان تأثیر معناداری داشته است.
نتیجه
گیری: میتوان نتیجه گرفت که آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری میتواند مداخلهای مؤثر برای بهبود نگرش به تصویر بدنی و ارتقای خودکارآمدی اجتماعی پسران  نوجوان باشد.

عطااله فرهادی، دکتر حسن امیری، دکتر سعیده السادات حسینی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: هدف از این پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر کاهش احساس گناه و بهزیستی روان‌شناختی کودکان افسرده بود.
روش: این مطالعه از نظر روش‌شناسی جزء طرح‌های شبه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را همه والدین دانش‌آموزان کلاس‌ ششم ابتدایی دبستان‌های شهر کامیاران تشکیل دادند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای ابتدا دو دبستان پسرانه و دخترانه انتخاب و سپس تعداد 60 نفر از والدین دانش‌آموزان افسرده در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش با رویکرد آدلری ارائه شد. فرزندان والدین شرکت کننده در هر دو گروه، در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری پرسشنامه‌‌های بهزیستی روان‌شناختی ریف (2002) و احساس گناه آیزنک (2007) را تکمیل کردند. داده‌ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که میانگین نمرات پس‌آزمون و پیگیری احساس گناه دانش‌آموزان گروه آزمایش، کاهش و بهزیستی روان‌شناختی آنها افزایش معناداری داشته است.
نتیجه‌گیری: بنابراین، آموزش والدین با رویکرد آدلری بر
کاهش احساس گناه و بهزیستی روان‌شناختی کودکان افسرده اثربخش بوده است.
 
خانم فرزانه حسینی، دکتر محمود نجفی، دکتر محمدعلی محمدی فر،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پنج صفت بزرگ شخصیت با نشانه‌های افسردگی و نقش میانجی گر عزت نفس و خودکارآمدی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. به منظور انتخاب نمونه 400 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه آزاد و دولتی شهرستان گنبدکاووس به روش تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه‌های افسردگی، پنج عاملی شخصیت، عزت نفس و خودکارآمدی بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که روان آزردگی به عنوان قوی ترین پیش بین افسردگی، اثر مثبت معناداری بر آن داشت. درحالی که برونگرایی، توافق گرایی، عزت نفس، خودکارآمدی اثر منفی معناداری بر افسردگی داشتند. هم‌چنین نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بوده که متغیرهای عزت نفس و خودکارآمدی به طور همزمان در پیش‌بینی افسردگی براساس  صفات شخصیت  (برون گرایی، توافق گرایی و روان آزردگی) نقش واسطه را ایفا می‌کنند.نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج پژوهش و نقش واسطه‌ای عزت نفس و خودکارآمدی در ارتباط صفات شخصیت و افسردگی، برنامه‌ریزی جهت ارتقای سطح عزت نفس و خودکارآمدی می‌تواند نقش مهمی در کاهش افسردگی به واسطه تقویت صفات شخصیتی برون گرایی و توافق گرایی و کاهش روان آزردگی داشته باشد.
 
خانم فاطمه اصلاحی، دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی، دکتر علی اصغر اصغر نژاد، دکتر جواد خلعتبری،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده

هدف: ذهن‌آگاهی به عنوان یک درمان جدید، ریشه در فرهنگ شرق داشت، هدف از این مطالعه شناسایی استعاره‌های بومی و فرهنگی مبتنی بر ذهن آگاهی در سه دفتر اول مثنوی معنوی مولانا بود. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا و جامعه آن سه دفتر اول مثنوی معنوی بود. انتخاب نمونه به صورت هدفمند صورت گرفت و تعداد (1027)، استعاره در سه دفتر شناسایی شد. ابتدا استعاره‌های مرتبط با هر یک از 9 مؤلفه ذهن‌آگاهی شناسایی و سپس فراوانی آنها تعیین شد. از تحلیل محتوا با استفاده از نرم‌افزار  MAXQDA برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها:  در این پژوهش تعداد استعاره‌ها در دفتر اول تقریبا دو برابر دفتر دوم و سوم بود. بر اساس یافته‌ها، استعاره‌های شناسایی شده مرتبط با مؤلفه‌های اصلی ذهن‌آگاهی، به ترتیب فراوانی از تعداد بیشتر به کمتر، عبارت از: عدم واکنش، اعتماد (اطمینان)، عدم قضاوت، بخشندگی (مهربانی)، بردباری، پذیرش و قدرشناسی (سپاسگزاری)، ذهن مبتدی و رها کردن/ نچسبیدن بودند. به عبارت دیگر عدم واکنش از بیشترین فراوانی و رها کردن/ نچسبیدن از کمترین فراوانی برخودار بودند. در این پژوهش برای مؤلفه عدم واکنش، زیرمؤلفه‌‎های تسلیم، نجنگیدن و سکوت، و برای مؤلفه عدم قضاوت زیر مؤلفه‌های روشن‌بینی، وسعت دید و عدم مقایسه استخراج شدند. همچنین در این پژوهش با توجه به مفهوم کلی ذهن‌آگاهی و بر اساس استعاره‌های جستجو شده، 4 مؤلفه عمل با آگاهی، مشاهده و توصیف، درک (همدلی) و تعادل، به عنوان مؤلفه‌های دیگر ذهن‌آگاهی کشف و شناسایی شدند. نتیجه‌گیری: به درمانگران و مشاوران پیشنهاد می‌شود که به منظور انتقال بهتر مفاهیم و آسان‌سازی آموزش و درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت، از استعاره‌های بومی و فرهنگی مبتنی بر ابیات مولانا استفاده کنند.
سید هادی انصارالحسینی، محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوره‌ی انطباق‌پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه‌ی آماری پژوهش را کلیه‌ی دانش‌آموزان پسر متوسطه‌ی دوره‌ی اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می‌دادند. به منظور انتخاب آزمودنی‌ها 50 دانش‌آموز به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) قرار گرفتند. برای هر دو گروه، پیش‌آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 7 جلسه‌ی 75 دقیقه‌ای مشاوره‌ی گروهی انطباق‌پذیری شغلی اقتباس شده از روش مشاوره‌ی شغلی ساویکاس (هارتونگ و ویس، 2016) را دریافت کردند. در پایان دوره‌ی مشاوره، پس‌آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس یک ماه بعد، آزمون پیگیری از هر دو گروه آزمایش گرفته شد. برای سنجش اشتیاق تحصیلی، از پرسشنامه‌ی اشتیاق تحصیلی آرشامبالت و همکاران (2009) استفاده شد. همچنین میانگین نمرات پایانی ترم اول و مستمر ترم دوم به‌عنوان پس‌آزمون و نمرات پایانی ترم دوم، به منظور پیگیری عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که روش مشاوره‌ی انطباق‌پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر داشته است و همچنین آزمون مقایسه‌های زوجی در سه مرحله‌ی پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری نشان داد که میانگین‌ها در پس‌آزمون افزایش یافته (۰۱/۰>p) و تا پیگیری ثبات داشته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این است که مشاوره‌ی انطباق‌پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر‌گذار است.
انسیه بختیاری، سعیده حسینی، مختار عارفی، کریم افشاری نیا،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده

هدف: یکی از عوامل مهم در ازدواج پایدار صمیمیت زناشویی زوجین است. در صورتیکه صمیمیت زناشویی زوجین از بین برود بر نگرش آن‌ها به روابط فرازناشویی تاثیر می‌گذارد. علاوه بر این از عوامل مؤثر بر نگرش افراد به روابط فرازناشویی سبک‌های دلبستگی زوجین است. از این‌رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای صمیمیت زناشویی در رابطه بین سبک‌های دلبستگی و نگرش به خیانت زناشویی در زوجین در شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان و زنان متاهل شهر تهران در سال 1396 تشکیل می‌دادند نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارها شامل؛ پرسشنامه نگرش نسبت به روابط فرازناشویی مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سبک‌های دلبستگی کالینز و رید (1990) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (2002) بود. حجم نمونه این پژوهش 650 نفر شامل 357 زن و 293 مرد بود.تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOSتوسط شرکت SPSSنسخه20 انجام شد. یافته‌ها: بررسی ضرایب مسیر و مقادیر استاندارد ‌شده آنها و همچنین کمیت‌های t مربوط به آن‌ها نشان داد که اثر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر صمیمیت زناشویی معنادار است (P≤0/05). همچنین اثر مستقیم صمیمیت زناشویی بر نگرش به خیانت زناشویی معنادار است (P≤0/05). همچنین اثر غیر‌مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر نگرش به خیانت زناشویی معنا‌دار است (P≤0/05). نتیجه‌گیری:از آنجایی‌که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می‌باشد و با توجه به نقش پیش‌بینی‌کننده سبک‌های دلبستگی ناایمن و نقش صمیمیت زناشویی در نگرش افراد به خیانت زناشویی باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در مشاوره‌های پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبک‌های دلبستگی تاکید کرد.
امیر کشاورزی، مهدی زارع بهرام‌آبادی، شهره قربان شیرودی، سید علی حسینی المدنی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج‌درمانی هیجان‌مدار بر بهزیستی ذهنی و عملکرد زوج‌های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود . روش: پژوهش مورد مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوج‌های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند که با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰ زوج انتخاب شدند . از بین این ۳۰ زوج ناسازگار ۱۵ زوج به عنوان گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند . افراد هر دو گروه قبل از اجرای مداخله در گروه آزمایش به وسیله پرسشنامه‌ها مورد ارزیابی قرار گرفتند . ابزار جمع آوری داده‌ها، مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو(SWS) و مقیاس عملکرد خانواده مک مستر بود . سپس گروه آزمایش در معرض ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای درمان هیجان‌مدار قرار گرفت . در حالیکه گروه کنترل درمانی دریافت نکرد . داده‌ها با تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس یک راهه بر روی میانگین نمرات پس آزمون بهزیستی ذهنی و ناکارآمدی عملکرد خانواده گروه‌های آزمایش و گواه با کنترل پیش آزمون به ترتیب (۰۰۰۱/۰> p و ۷۷/۴۰= F) و (۰۰۰۱/۰ > p و ۵۹/۱۷۹= F) بود که بیانگر معناداری تأثیر زوج‌درمانی هیجان‌مدار می‌باشد . نتیجه‌گیری: تحلیل بیانگر اثربخشی زوج‌درمانی هیجان‌مدار در افزایش بهزیستی ذهنی و عملکرد زوج‌های ناسازگار بود .
رباب بشارت قراملکی، امیر پناه علی، میر داوود حسینی نسب،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

مقدمه و اهداف: طلاق عاطفی یا طلاق خاموش، خطرناکترین نوع طلاق است. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و بخشایش درمانی به شیوه گروهی بر سازگاری زناشویی، تمایز یافتگی عاطفی و صمیمیت زوجین دارای طلاق عاطفی انجام گردیده است.
مواد و روش ها: طرح تحقیق مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی بوده و نوع طرح، پیش آزمون - پس آزمون چند گروهی است. جامعه آماری، کلیه زوجین متاهل مراجعه کننده برای مشاوره به مراکز آرامش اندیشه تبریز و علامه امینی است. نمونه گیری به روش هدفمند بر اساس ملاک های ورود و خروج(سال ازدواج، سن، تحصیلات و برخورداری از طلاق عاطفی)، صورت گرفت، بدین ترتیب از بین مراجعه کنندگان، 42 نفر(21زوج)، به صورت تصادفی در سه گروه واقعیت درمانی(8 جلسه)، بخشایش درمانی(8 جلسه) و گروه کنترل انتخاب و قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس چند متغیره و برای بررسی نمرات در مرحله پیگیری از آزمون اندازه های مکرر استفاده شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که با وجود تاثیر مطلوب هر دو روش درمانی، روش واقعیت درمانی نسبت به بخشایش درمانی، تاثیر معنی دار و بیشتری بر متغیر سازگاری داشته است. همچنین هیچ کدام از روش های درمانی فوق، تاثیر معنی داری بر متغیر تمایز یافتگی ندارند و تنها روش واقعیت درمانی تاثیر معنی داری بر متغیر صمیمت زوجین داشته است.
نتیجه گیری: آموزش اصول واقعیت درمانی، آگاهی دادن به همسران در مورد شدت نیازهای آنان و ایجاد حس مسئولیت در افراد برای ارضای نیازهای خود می تواند نقش مهمی در ایجاد و بهبود روابط صمیمانه و سازگاری زوجین داشته باشد.
 
الهام زمان‌شعار، حمید رضائیان، سیمین حسینیان، عباس عبداللهی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده


 هدف: اتمام روابط عاطفی موقعیتی است که تاثیرات موقت و پایداری بر سلامت روانشناختی افراد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی هویت روایتی افراد دچار شکست عاطفی انجام شد. روش: با روش نمونه‌گیری هدفمند، 15 مشارکت‌کنندۀ دچار شکست عاطفی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند. داستان‌های آنها با استفاده از فرم اصلاح شدۀ «مصاحبۀ روایتی رابطه» جمع‌آوری شد. سپس داده‌ها، مورد تحلیل تماتیک قرار گرفت. پس از تعیین زیرتم‌ها و تم‌های اصلی، یک مدل مفهومی از روایت افراد ارائه شد. یافته‌ها: 63 زیرتم و 13 تم از تحلیل بدست آمد. تم‌های نهایی در قالب یک مدل که بیانگر وضعیت هویت روایتی مشارکت‌کنندگان بود ارائه شد. این مدل حاکی از آن است که مشارکت‌کنندگان تمایل دارند گذشته را به مثابۀ شکست، حال را به مثابۀ وقفه و آینده را به مثابۀ ناامیدی روایت کنند. مفهوم خود مطلوب، در بخش‌های مختلف روایت آنها پنهان بود، خود مطلوبی که فرد در رابطۀ تمام شده تجربه کرده بود یا آن رابطۀ خاص در جستجوی آن بود. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر به نظر می‌رسد افراد دچار شکست عاطفی که در دورۀ گذار، حالت وقفه را تجربه می‌کنند، دچار نوعی گسست در روایت-خود هستند که احساس می‌کنند توانایی ترمیم آن را ندارند. نتایج این مطالعه می‌تواند در درک بهتر هویت روایتی آنها و احتمالاً ایجاد یک مداخلۀ روانشناختی برای این دوره موثر واقع شود
شیما پاشا، سیمین حسینیان، نوشین پردلان،
دوره 22، شماره 86 - ( 3-1402 )
چکیده


هدف: گذار از دانشگاه به کار یکی از حساس‌ترین دوره‌های زندگی تحصیل‌کردگان است که می‌تواند یک مرحله رشدی پر‌چالش یا یک مرحله نسبتا آرام رشدی باشد از این‌رو کیفیت سپری کردن آن، بر مسیر شغلی آینده و همچنین سایر گذارهای زندگی تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش‌های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در قالب تدوین یک الگوی بومی می‌باشد. روش:  این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای در سال 1401انجام شد. بدین منظور  با 16 نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان به روش نمونه‌گیری هدفمند مصاحبه‌های نیمه‌ساختار‌یافته با رعایت قاعده اشباع انجام پذیرفت. یافته‌ها:  نتایج حاکی از شناسایی 52 مفهوم و 15 مقوله بود که در قالب شرایط علی: ضعف در مهارت‌های بنیادی، ضعف در خودآگاهی، عدم تناسب ویژگی‌های فرد با رشته، ضعف در سرمایه‌های روان‌شناختی، انطباق‌پذیری پایین، فقدان تجربه کاری؛ شرایط زمینه‌ای: فقدان حمایت‌های محیطی، موقعیت جغرافیایی محدود، عدم تعادل میان عرضه و تقاضای رشته در جامعه؛ شرایط مداخله‌گر: رفتار شبکه‌سازی؛ راهبردها با مقوله‌های: مهارت‌آموزی در شغل غیر مرتبط با رشته، ادامه تحصیل بدون هدف در مقاطع تحصیلات تکمیلی، تمایل به مهاجرت و پیامدها: پیامدهای فردی و اجتماعی طبقه‌بندی گردید. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که چالش‌های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در دو دسته کلی: "چالش‌های مربوط به عدم آمادگی( درون فردی)" و "چالش‌های مربوط به عوامل محیطی( برون فردی)" طبقه‌بندی می‌شود از این‌رو گذار موفق از دانشگاه به کار را می‌توان وابسته به دو دسته عامل کلی: درون‌فردی(‌آمادگی) و برون‌فردی(‌محیطی) دانست که مجموع این عوامل، در آماده‌سازی دانشجویان و فارغ‌التحصیلان برای این گذار موثر است. لذا متخصصان می‌توانند با بهره‌گیری از مفاهیم و مقوله‌های مستخرج از این الگو در آماده‌سازی و کمک به گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار و پیشگیری از بیکاری و آسیب‌های ناشی از آن، کمک شایانی نمایند.
 
فاطمه طهماسبی زاده، امیر پناه علی، بهزاد شالچی، سید داود حسینی نسب،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده

هدف: در زوجین با تجربه خیانت مشکلات فراوانی وجود دارد و یکی از روش‌های موثر در این حیطه، طرحواره درمانی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر تعدیل دلزدگی و ارتقا رضایت زناشویی در افراد خیانت کننده در ازدواج انجام شد. روش: تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل مراجعین خیانت کننده به مرکز مشاوره ساحل در شهر تهران طی زمستان 1400و بهار 1401 بودند. تعداد نمونه 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه (هر گروه 20 نفر) شامل گروه‌های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت مداخله طرحواره درمانی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسشنامه‌ی رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه‌ی دلزدگی زناشویی پاینز بود. برای تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر تعدیل هر سه مولفه دلزدگی زناشویی و نیز ارتقا همه مولفه‌های رضایت زناشویی غیر از مدیریت مالی و روابط با فرزندان، در افراد خیانت کننده در ازدواج به طور معنادار اثربخش است (01/0 >p ).  نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که طرحواره درمانی در تغییر جنبه‌های دلزدگی و رضایتمندی زناشویی مفید است و می‌تواند در کاهش مشکلات خانوادگی و روان‌شناختی افراد خیانت کننده استفاده گردد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research