جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای سعیدی

نجمه حمید، اعظم آقاجانی افجدی، راضیه سعیدی،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده

_ _ چکیده تاریخ دریافت: 8/3/92 _ تاریخ پذیرش: 25/11/92 هدف پژوهش فعلی بررسی رابطه میان رضایت زناشویی، افسردگی و سیستم ایمنی زوجین شهر اهواز بوده است. در این مطالعه همبستگی، از میان 52 زوج مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 90-1388 که دچار مشکلات زناشویی بودند، تعداد 30 زوج با در نظر گرفتن متغیرهای مورد نظر در پژوهش مانند سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، طول مدت ازدواج، عدم ابتلا به بیماری‌هایی که سیستم ایمنی را مخدوش می‌سازد و سایر متغیرهای در پژوهش به صورت همگون انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون و مقیاس افسردگی بک (BDI) بوده است. هم چنین برای ارزیابی سیستم ایمنی زوجین نمونه برداری خون به عمل آمد. نمونه‌های خونی در آزمایشگاه سازمان انتقال خون ایران جهت ارزیابی درصد سلول‌های CD4، CD8، نسبت CD4 به CD8، سلول‌های مهاجم طبیعی NK (CD16، CD56) مورد تحلیل قرار گرفت. داده‌های پژوهش با روش‌های همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS16 تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش آشکار ساخت که بین رضایت زناشویی و سیستم ایمنی یعنی بین سلول‌های CD4 نسبت CD56, CD16,CD8/CD4رابطه مثبت معناداری (P<0/001) وجود دارد. میان رضایت زناشویی و افسردگی رابطه منفی معناداری (P<0/001) وجود دارد. از سوی دیگر، میان زنان و همسران آن‌ها از لحاظ سیستم ایمنی و افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد یعنی میزان سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران آن‌ها وافسردگی در زنان هم بالاتر از همسران بوده است. هرچه رضایت زناشویی زوجین بیشتر باشد سیستم ایمنی آن‌ها قوی‌تر است و میزان افسردگی آن‌ها کمتر خواهد بود. از سوی دیگر میزان افسردگی و عدم رضایت زناشویی زنان بیشتر از همسران آن‌ها و متقابلا سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران بوده است.


سیده حمیده نقیبی، زهرا سعیدی، فاطمه خزائی،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف  بررسی اثربخشی آموزش گروهی  مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی  بر امیدواری و شادکامی افراد مبتلابه سرطان  انجام شد. روش: این تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل و با پیگیری 3‌ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل  کلیه افراد دارای  تشخیص پزشکی سرطان و مراجعه‌کننده به بیمارستان امید شهر مشهد در  سال 1394 بود که از بین آن‌ها 30­ نفر به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 ­نفره آزمایش و کنترل گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، آموزش تکنیک‌های درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی را به‌صورت گروهی در ۱0­جلسه‌ دریافت کردند؛ درحالی‌که گروه کنترل هیچ نوع مداخله­ای را دریافت نکردند. جهت جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های شادکامی آکسفورد و امید اشنایدر استفاده شد. یافته­ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه و آزمون t جفت شده برروی نمرات پیش از درمان، درمان و پیگیری نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای امیدواری (05/0P<) و شادکامی (01/0P<)، تفاوت معناداری وجود دارد.  نتیجه‌گیری: بر اساس یافته­های این مطالعه، پیشنهاد می­شود که در  مراکز  مشاوره و کلینیک های درمانی جهت افزایش امیدواری و شادکامی افراد مبتلا به سرطان  از تکنیک­های آموزشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی  بهره برد.

آقا میلاد سعیدی، خانم کوثر دهدست،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده

مقدمه: بازنمایی خانواده در رسانه‌ها بیان‌کننده گفتمان‌های غالب درباره ساختار  و الگوهای تشکیل دهنده آن بوده و رسانه‌ها قابلیت ایجاد یا تأیید یا تغییر این گفتمان‌ها را دارند. و  این مقاله در پی بررسی این مساله است که چگونه قواعد، ساختار‌ و الگوهای خانواده در چند دهه اخیر دچار تحول و دگرگونی شده است و نقش سینما در این تغییر و تحول و گفتمان سازی چگونه بوده است و با چه شیوه، ابزار  و همچنین رمزگانی این تغییرات در ساختار فعلی و فرهنگی خانواده ایجاد شده است.
روش پژوهش: از آنجا که با تصاویر متحرک، موسیقی و کلام به عنوان متن رسانه ای سروکار داریم، از روش کیفی با رویکرد نشانه شناسی برای بررسی نشانه‌های تصویری موجود در فیلم‌های منتخب سینمایی استفاده می‌کنیم. 
هدف پژوهش: این هدف مقایسه‌ای بین دو دهه ۷۰ و ۹۰ سینمای ایران با تمرکز بر فیلم لیلا (داریوش مهرجویی، ۱۳۷۵) و عصر یخبندان (مصطفی کیایی، ۱۳۹۳) صورت گرفت یافته‌ها موید این مطلب بود که از رمزگان فنی گرفته تا اجتماعی و ایدئولوژیک فیلم‌های سینمایی در مسیری که در دو دهه‌ی اخیر از سال ۷۰ به سال ۹۶  طی کرده است، زمینه ایجاد تغییر و تحولات اساسی در ساختار خانواده و مولفه‌های تشکیل دهنده آن مانند قواعد، مرزها، نقش‌ها و  الگوهای ارتباطی شده است.
نتیجه‌گیری:یافته‌ها موید این مطلب بود که از رمزگان فنی گرفته تا اجتماعی و ایدئولوژیک تغییرات جدی کرده است. و عوامل یاد شده موجب فروپاشی ساختار خانواده شده است.
.
                                                                              
میلاد سعیدی، حسین کشاورز افشار، دکتر ابراهیم نعیمی،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی رشد هویت شغلی مشاوران تازه‌کار خانواده در بافت روابط اجتماعی و بین‌فردی انجام شد. روش: به لحاظ روش‌شناختی، این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده‌‌بنیاد به انجام رسید. جمعیت مورد مطالعه شامل 12 نفر  از نومشاوران خانواده شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و دارا بودن ملاک‌های ورود، انتخاب و در پژوهش مشارکت کردند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه‌ نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها، با بهره‌گیری از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کوربین (2014) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که سیر رشد هویت شغلی نومشاوران خانواده دارای مضامین اصلی اهمیت شغل، تعهد و مرکزیت شغلی، دلبستگی شغلی، ابعاد محض و کاربردی هویت مشاوره‌ای، و جهت‌گیری حرفه‌ای در شغل است. این سیر نشان می‌دهد که برای یک مشاور خانواده در ابتدای سیر رشدی، مشاوره اهمیتی دوچندان یافته و در ادامه به هسته مرکزی هویت وی تبدیل می‌شود؛ در نهایت نیز یک مشاور سعی می‌کند تا مرحله حرفه‌ای شدن پیش برود. نتیجه‌گیری: هویت مشاوران، عمدتا دارای ماهیتی بین‌فردی است. تلاش برای رفاه اجتماعی و مسئولیت در قبال اجتماع نقطه ثقل هویت شغلی نومشاوران خانواده است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research