جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای شفیع آبادی

بتول حامدی، عبداله شفیع آبادی، شکوه نوابی نژاد، علی دلاور،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

_ دکتر _ دکتر _ دکتر چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد درمان نظام‌های زبان مشارکتی بر افزایش میزان خود- کار آمدی زوج‌های دانشجو بود.جامعه آماری، دانشجویان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه‌های شهر تهران بودند.نمونه مورد پژوهش 14 زوج بودند که به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. زوجین گروه آزمایش در 8جلسه درمان شرکت نمودند. داده‌ها به وسیله مقیاس خود-کارآمدی مقابله با مشکلات چسنی و پرسشنامه جمعیت شناختی، جمع آوری گردیدند.داده‌ها در ابتدا مطابق با روش تحلیل کوواریانس (تک متغییری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. و سپس به منظور تعیین میزان اثربخشی درمان بر هر یک از ابعاد خود-کارآمدی (متغیرهای وابسته)، از روش تحلیل کوواریانس (چند متغییری) استفاده گردید. نتایج نشان داد که زوج‌درمانی بر اساس رویکرد نظام‌های زبان مشارکتی بر خودکارآمدی زوج‌ها اثر دارد و این اثربخشی در سطح 0.001>p معنادار است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که این زوج‌درمانی بر کلیه خرده مقیاس‌های خود-کارآمدی زوج‌هانیز اثر دارد و این اثربخشی در تمام خرده‌مقیاس‌ها در سطح 0.001>p معنادار است.نتیجه گرفته می‌شود که در درمان زبان مشارکتی، درمانگر با ایجاد فرایند و فضایی برای روابط مشارکتی و گفتگوی دو جانبه که در آن، خود-تعریفی‌ها تبدیل به خود- عاملی می‌شوند،موجبات افزایش خود-کارآمدی زوج‌ها را فراهم می‌سازد.


طوبی ثقتی، دکتر عبداله شفیع آبادی، دکتر منصور سودانی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش خشم و عصبیت دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر رشت است. این پژوهش نیمه تجربی بر روی 60 نفر از دانش آموزانی که در آزمون پرخاشگری (AGQ) نمره بالایی بدست آورده بودند، اجرا گردید. این نمونه از طریق گزینش تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه همتا (گروه آزمایش و گروه گواه) تقسیم شدند، آموزش گروهی به شیوه تحلیل ارتباط متقابل که بر طبق مجموعه‌ مفاهیم این نظریه تهیه شده بود، طی 8 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای و هفته‌ای یک بار به گروه آزمایش ارائه و طی این مدت گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت ننمودند. بعد از اتمام آموزش پس آزمون بر روی دو گروه اجرا گردید. اطلاعات مذکور با استفاده ازتحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که اختلاف معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل و جود دارد ( )، به عبارت دیگر مداخله آزمایشی (آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل) موجب کاهش خشم و عصبیت در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است.


علی نوری، عبدالله شفیع آبادی، علی دلاور، کیومرث فرح بخش،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

چکیده:
هدف پـژوهش حاضرساخت مقیاس آسیب‌شناسی سازمانی و بررسی آسیب سازمانی در شرکت‌های صنایع غذایی بر اساس مدل سه شاخگی می‌باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع آمیخته می‌باشد. جـامعه آماری آن تمامی کارکنان شاغل در شرکت‌های صنایع غذایی شهرک صنعتی آمل بوده و نمونه انتخاب شده در بین این افراد 250 نفر می‌باشند که به صورت خوشه‌ای صورت گرفته است. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه محقق ساخته استفاده شده است که روایی آزمون با اعمال نظر متخصصان تأیید شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرانباخ ۹۲/. بدست آمد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که سوالات و عامل‌های پرسش‌نامه ساخته شده همبستگی مناسبی دارند.  برای بررسی آسیب‌شناسی سازمانی بر اساس مدل سه شاخگی (مولفه‌های رفتاری، زمینه‌ای و ساختاری) از آمار توصیفی (شاخص‌های مرکزی ) و آزمون خی دو  استفاده شد و نتایج نشان داد که  از بین مولفه‌های مربوط به عامل رفتاری بیشترین درصد فراوانی آسیب مربوط به مولفه انگیزش و هدفمندی (34 درصد) است و در مرتبه دوم امنیت شغلی حدود 32 درصد است. از بین مولفه‌های مربوط به عوامل ساختاری  بیشترین درصد  فراوانی آسیب مربوط به  مولفه روش‌های گزینش و استخدام در سازمان (حدود 33 درصد) است و عامل زمینه‌ای با تک مولفه عوامل فردی و اجتماعی میزان آسیب 31 درصد در سازمان ارزیابی شده است.
 
ربابه مهدی پور، سعید بهشتی، عبدالله شفیع آبادی، علی دلاور،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روان‌شناسی مثبت‌گرای سلیگمن و آموزه‌های قرآنی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل بود. روش: این پژوهش با طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل متأهل آموزش و پرورش شهر آمل در سال تحصیلی 96-1395 بود که به روش نمونه‌گیری هدفمند با در نظر گرفتن نمره پایین شادکامی آکسفورد و ملاکهای ورود و خروج  75 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 3 گروه 25 نفر (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. هر دو گروه آزمایش 4 جلسهی 90 دقیقهای هفتگی، تحت آموزشهای روان‌شناسی  مثبتگرا و آموزههای قرآنی قرار گرفتند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. داده‌ها با استفاده از طرح اندازه‌گیری مکرر و آزمون d کوهن تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که هر کدام از روش‌های آموزشی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل تأثیر معنا‌داری داشت (01/0p<). با این وجود، روش مبتنی بر آموزه‌های قرآنی در مقایسه با روان‌شناسی مثبت‌گرا مؤثرتر بود (01/0>p). نتایج پیگیری نیز نشان داد روش‌های آموزش‌ اثر ماندگاری داشته است (05/0>p). نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش این  نتیجهگیری به دست  آمد که میتوان  از طریق آموزش مداخلات روان‌شناسی مثبت‌گرا و آموزه‌های قرآنی به افزایش شادکامی زنان کمک نمود. 
صدیقه سیدآبادی، رحمت اله نورانی پور، عبدالله شفیع آبادی،
دوره 19، شماره 76 - ( فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره 1399 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد زوجدرمانی هیجان‌مدار و تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر تعارضات زوج‌های مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر تهران صورت گرفت. روش: روش تحقیق شبه‌آزمایشی دارای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه زن و شوهرانی بود که 1 تا 10 سال از ازدواجشان می‌گذشت و حداقل یک فرزند داشتند. تعداد افراد نمونه 30 زوج بودند از بین زوج‌های داوطلب مشارکت در پژوهش انتخاب شدند که هر یک از زوج‌ها به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای سنجش تعارضات زناشویی زوج‌ها از پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی و همکاران (1387) که یک ابزار 54 سوالی است که کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش‌های هیجانی، افزایش جلب رضایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه فردی با دوستان و خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر را می‌سنجد استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است.نتایج: تحلیل یافته‌ها نشان داد زوج‌هایی که تحت مداخله‌های زوج‌درمانی هیجان‌مدار و ایماگوتراپی قرار گرفتند تعارض زناشویی کمتری از زوج‌های گروه کنترل نشان دادند ولی تفاوت معنی‌داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش تعارضات زناشویی ملاحظه نشد. نتیجه‌گیری:  با توجه به یافته‌های این پژوهش مداخلات زوج‌درمانی هیجان‌مدار و ایماگوتراپی در کاهش تعارضات زناشویی مؤثر است و از این دو رویکرد می‌توان برای کاهش تعارضات زناشویی زوج‌ها استفاده کرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research