سید صادق نبوی، سیمین حسینیان،
دوره 16، شماره 63 - ( 7-1396 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان تأثیر آموزش غیرحضوری خانواده در ارتقای سطح دانش و آگاهی اولیای دانش آموزان و همچنین غنی سازی مهارتهای تربیتی ایشان از دیدگاه آنها و مدیران مدارس انجام گرفت.
روش: با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، طرح پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه اولیای دانش آموزان و مدیران مدارس شهر تهران بود که نمونهای به تعداد100 نفر از اولیای دانش آموزان با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه و در دسترس و نمونهای به تعداد 360 نفراز مدیران با استفاده از روش تصادفی خوشهای چندمرحلهای از مناطق آموزشی شهر تهران انتخاب گردید. برای تعیین حجم نمونه مدیران مدارس از جدول تعیین اندازه نمونه کرسی و مورگان (1970) استفاده به عمل آمد. جهت جمعآوری دادههای این پژوهش، دو نوع ابزار تهیه و تدوین شد، فرم مصاحبه (با ساختار) با اولیای دانش آموزان و پرسشنامه محقق ساخته برای مدیران مدارس بود. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون T تک نمونهای استفاده به عمل آمد.
یافتهها: نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد که ازنظر اولیای دانش آموزان و مدیران مدارس آموزش غیرحضوری خانواده (بروشورهای اشاره) به میزان زیادی در ارتقای سطح دانش و آگاهی اولیای دانش آموزان مؤثر بوده است. از دیدگاه اولیای دانش آموزان، آموزش غیرحضوری خانواده به میزان زیادی در غنیسازی مهارتهای تربیتی آنها در ابعاد افزایش رفتارهای مطلوب در فرزندان، ایجاد رفتارهای مطلوب در فرزندان، ارتقای سطح بهداشت روانی، افزایش مهارتهای زندگی، بهبود روشهای تربیتی و رفتار با فرزندان و کاهش تنشهای درون خانواده مؤثر بوده است. همچنین نتایج نشان داد که از دیدگاه مدیران مدارس، آموزش غیرحضوری خانواده( بروشورهای اشاره) به میزان زیادی در غنیسازی مهارتهای تربیتی اولیای دانش آموزان در ابعاد افزایش رفتارهای مطلوب در فرزندان، ارتقای سطح بهداشت روانی، ایجاد رفتارهای مطلوب در فرزندان، افزایش مهارتهای زندگی و بهبود روشهای تربیتی و رفتار با فرزندان مؤثر بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزش غیرحضوری خانواده در ارتقای سطح دانش و آگاهی اولیای دانشآموزان و همچنین غنیسازی مهارتهای تربیتی آنها میتوان نتیجه گرفت که از این طریق میتوان به اکثر اولیای دانش آموزان که مشغلههای کاری گوناگون داشته و امکان حضور در جلسات آموزش خانواده در مدارس را ندارند، کمک شایانی نمود تا به بهبود فرایند تعلیم و تربیت فرزندان بپردازند.
جمیله نبوی حصار، مختار عارفی، ناصر یوسفی،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی خانوادهدرمانی مبتنی بر دیدگاه نظامهای خانواده بوئن و معنا درمانی بر گرایش به پیمانشکنی زناشویی مراجعین خواستار طلاق انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع آزمایشی است و طرح آن پیشآزمون- پسآزمون و آزمون پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بوده است. جامعه آماری پژوهش مراجعین خواستار طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره سنندج در پاییز و زمستان 1396 بوده است. از این جامعه 36 آزمودنی به روش تصادفی ساده انتخاب و با به کار بستن روش تصادفی جایگزینی در در دو گروه آزمایش و و یک گروه گواه، هر گروه 12 نفر، گمارده شدند. دادهها در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با مقیاس گرایش به پیمانشکنی دریگوتاس 1999 گردآوری شد. اعضای گروههای آزمایش پس از اجرای پیشآزمون بهطور جداگانه در هشت نشست هفتگی یکساعتی خانوادهدرمانی مبتنی بر دیدگاه نظامهای خانواده بوئن و معنا درمانی شرکت کردند. یافتهها: نتایج آزمون اندازهگیریهای چندباره نشان داد تأثیر خانوادهدرمانی مبتنی بر معنا درمانی و تأثیر خانوادهدرمانی مبتنی بر دیدگاه نظامهای خانوادگی بوئن بر کاهش گرایش به پیمانشکنی زناشویی و کاهش مؤلفههای آن (پیمانشکنی شناختی، عاطفی و جنسی) در مراجعین خواستار طلاق باثبات و معنیدار است )05/0 P-Value <). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد با توجه بهاندازه تفاضلها اثربخشی خانوادهدرمانی مبتنی بر معنا درمانی در هم سنجی با مداخله دیگر بر کاهش گرایش به پیمانشکنی زناشویی و کاهش مؤلفههای آن بیشتر بوده است )05/0 P-Value <).
نتیجهگیری: شرکت در جلسههای خانوادهدرمانی مبتنی بر دیدگاه نظامهای خانواده بوئن و چه بسا بهتر از آن شرکت در جلسههای معنا درمانی میتواند در کاهش تمایل به پیمانشکنی زناشویی مراجعین خواستار طلاق به گونه چشمگیر و باثبات مؤثر باشد.