جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای بهشتی

ربابه مهدی پور، سعید بهشتی، عبدالله شفیع آبادی، علی دلاور،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روان‌شناسی مثبت‌گرای سلیگمن و آموزه‌های قرآنی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل بود. روش: این پژوهش با طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل متأهل آموزش و پرورش شهر آمل در سال تحصیلی 96-1395 بود که به روش نمونه‌گیری هدفمند با در نظر گرفتن نمره پایین شادکامی آکسفورد و ملاکهای ورود و خروج  75 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 3 گروه 25 نفر (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. هر دو گروه آزمایش 4 جلسهی 90 دقیقهای هفتگی، تحت آموزشهای روان‌شناسی  مثبتگرا و آموزههای قرآنی قرار گرفتند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. داده‌ها با استفاده از طرح اندازه‌گیری مکرر و آزمون d کوهن تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که هر کدام از روش‌های آموزشی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل تأثیر معنا‌داری داشت (01/0p<). با این وجود، روش مبتنی بر آموزه‌های قرآنی در مقایسه با روان‌شناسی مثبت‌گرا مؤثرتر بود (01/0>p). نتایج پیگیری نیز نشان داد روش‌های آموزش‌ اثر ماندگاری داشته است (05/0>p). نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش این  نتیجهگیری به دست  آمد که میتوان  از طریق آموزش مداخلات روان‌شناسی مثبت‌گرا و آموزه‌های قرآنی به افزایش شادکامی زنان کمک نمود. 
نیلوفر بهشتی، محمود نجفی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش مقایسه راهبرد‌های شناختی‌تنظیم‌هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی در مبتلایان به اختلال وسواس، دوقطبی و افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی_مقایسه‌ای بود. جامعه آماری شامل افرادی که در سال 1400 در شهر سمنان مطابق نظر روانپزشک تشخیص اختلال وسواس و دوقطبی گرفته بودند
و نیز افراد عادی که براساس خوداظهاری و استفاده از چک‌لیست نشانه‌های اختلالات روانی مبتلا به اختلال نبودند بود. 50 بیمار مبتلا به وسواس و 50 بیمار دوقطبی و نیز 50 فرد عادی به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه تنظیم‌شناختی‌هیجان گرانفسکی، تکانشگری بارت و افکارخودکشی بک اجرا شد. جهت تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته‌ها: تنظیم شناختی هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی در سه گروه تفاوت معنادار دارد. میانگین نمرات گروه مبتلایان نسبت به گروه عادی در مولفه‌های منفی تنظیم‌هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی بیشتر بود((p<0.05. در مولفه مثبت تنظیم‌هیجان میانگین نمرات گروه دوقطبی نسبت به وسواس بیشتر بود((p<0.05. در تنظیم هیجان منفی میانگین نمرات مبتلایان به وسواس نسبت به مبتلایان به دوقطبی بیشتر بود((p<0.05. همچنین میانگین نمرات گروه وسواس نسبت به دوقطبی در تکانشگری‌شناختی بیشتر بود((p<0.05 اما در مولفه‌های حرکتی و عدم‌برنامه‌ریزی بین گروه مبتلایان تفاوتی مشاهده نشد(p>0.05). نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش برگزاری کارگاه‌های آموزشی جهت به حداقل رساندن آسیب‌های ناشی از نارسایی در تنظیم‌هیجان، تکانشگری و افکار‌خودکشی، طراحی برنامه‌های حمایتی در جمعیت عمومی و مبتلایان به وسواس و دوقطبی و نیز طرح درمان مناسب جهت پیشگیری از شدت یا عود علائم  بیماران می‌تواند موثر باشد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research