جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای احمدی

دکتر خدابخش احمدی، جواد خدادادی سنگده، علی ملازمانی، مصطفی خانزاده، سجاد امینی منش،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف در رفتارهای پرخطر نوجوانان صورت گرفته است.طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش الگو‏یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر تهران بود، که 1241 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‏ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده‏ها از مقیاس‌های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف استفاده شد‏. داده‏ها با استفاده از شاخص‏های آماری همبستگی،T مستقل و مدلسازی معادلات ساختاری، به کمک نرم افزارهای 18SPSS و 50/8 LISREL، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بین پسران و دختران را از نظر رفتارهای پرخطر، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف تفاوت معنی‌داری وجود دارد.نظارت والدین از طریق همنشینی با همسالان دارای تأثیر معنی‌دار بر رفتر پرخطر دارا می‌باشد و مدل واسطه‏ای ارائه شده قادر است 55 درصد از واریانس این رفتارها را تبیین می‌کند.توجه جدی به نقش نظارت والدینی در کاهش هنمشینی با همسالان منحرف و به دنبال آن کاهش احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر از سوی نوجوانان از اهمیت بالایی برخوردار است. .


احمد امانی، ناصر یوسفی، سرور احمدی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

، ، چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و احساس تنهایی دختران دانشجوی دارای نشانگان ضربه عشق انجام شده است.طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهشی در این تحقیق را کلیه دانشجویان دختر دانشگاه کردستان تشکیل داده اند که در سال تحصیلی 1393-1392 مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه بوده که در مجموع 24 نفر از دانشجویان مراجعه کننده که نمرات بالایی را در پرسشنامه نشانگان ضربه عشق کسب کردند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 12 نفر). سپس پرسشنامه های تاب آوری کانر-دیویدسون و احساس تنهایی توسط دو گروه تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت روش معنادرمانی گروهی قرارگرفت. پس از اتمام دوره درمانی هر دو گروه مجددا ً مورد آزمون فوق قرار گرفتند. نتایج، به کمک نرم افزار spss نسخه 21 تجزیه و تحلیل شد. روش آماری شامل آمار توصیفی (شامل میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره ها) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) بود.نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون تاب آوری و احساس تنهایی دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون نشانگان ضربه عشق بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. (05/0P<.)نتایج نشان داد که معنادرمانی به شیوه گروهی می تواند به عنوان درمان موثری در کاهش احساس تنهایی و نشانگان ضربه عشق دانشجویان به کار برده شود. این درمان در افزایش تاب آوری نیز سودمند است.


اردشیر کیانی، شکوه نوابی نژاد، خدابخش احمدی، جعفر انیسی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

، چکیده باوجود اینکه اصول اخلاقی زیر بنای تمام اعمال حرفه‌ای یک مشاور و روان شناس محسوب می شود ولی ابزاری برای سنجش آن تعریف نشده است. براین اساس هدف اصلی این پژوهش است تا مقیاسی را برای ارزیابی اخلاقی حرفه ای معرفی کند. روش تحقیق همبستگی از نوع ماتریس واریانس– کوواریانس بود و جامعه آماری پژوهش مشاوران و روان‌شناسان شهر تهران با حجم نمونه 178 نفر از مشاوران زن و مرد مجرد و متأهل بودند که دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر، و دارای پروانه اشتغال و شاغل در حرفه مشاوره و رواندرمانی بودند. ابزار مورد استفاده فرایند روایی سازه و محتوا را گذرانیده و مورد تایید قرار گرفت. تحلیل عاملی 5 عامل را در پرسشنامه مشخص نمود که در این میان عامل اول آزادی و رضایت آگاهانه 90/29 در صد واریانس کل، رعایت فرهنگ و قانون و حدود رابطه 75/6 در صد از واریانس کل، شفافیت رابطه 64/4 در صد از واریانس کل، مشاوره و مسؤولیت در شرایط بحران 13/4 در صد و رعایت اخلاق در بکارگیری فنون 89/3درصد از واریانس کل را تبیین نموده است. همچنین ضریب اعتبار باز آزمایی کل مقیاس 81/0 و همسانی درونی 92/0 می باشد. با توجه به ضرورت سنجش وضعیت اخلاقی و ارزیابی اخلاقی روان‌شناسان و مشاوران و نبود ابزار معتبر در این زمینه و با توجه به اینکه ابزار موجود از نظر روانسنجی معتبر ارزیابی شد، لذا این ابزار را برای استفاده در سنجش روان شناسان و مشاوران در موارد مختلف از جمله در هنگام صدور پروانه اشتغال و گزینش متخصصان و رواندرمانگران در مقاطع تکمیلی و همچنینین سنجش اخلاق حرفه‌ای روان‌شناسان در کارگاههای دانش افزایی توصیه می‌شود.


محمد ثناگویی‌زاده، عذری اعتمادی، سید احمد احمدی، رضوان السادات جزایری،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده

، ، ، چکیده هدف این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی آزمون مشکلات بین نوجوانان پسر و والدین شان است تا نوع مشکلاتی که با همدیگر دارند، شناسایی شود. روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح اکتشافی بوده که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول به صورت روش کیفی، با مطالعه منابع علمی و تحقیقاتی، مصاحبه با نوجوانان و والدین شان و مصاحبه با متخصصان، مقولات مرتبط با مشکلات والدین و نوجوان به شیوه تحلیل سیستماتیک گردآوری شد و پرسشنامه ای 60 سئوالی در دو فرم پدر و مادر تنظیم گردید. در مرحله دوم با روش کمی روایی و پایایی ابزار مورد نظر بررسی گردید. 200 نفر از بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان براساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل عاملی اکتشافی صورت گرفت و آلفای کرونباخ کل آزمون و خرده آزمون‌های آن مشخص گردید. یافته‌های پژوهش نشان داد که آزمون مشکلات بین والدین و نوجوان دارای سه عامل می‌باشد که عبارت است از؛ مشکلات درونی، مشکلات در روابط بین فردی و مشکلات در شیوه والدگری. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تجویزی بیانگر تبیین درصد قابل توجهی از واریانس متغیر مورد نظر توسط عامل‌ها بود. آلفای کرونباخ کل آزمون در فرم پدر 92/0 و در فرم مادر 93/0 به دست آمد. آزمون مشکلات بین نوجوانان و والدین دارای اعتبار و روایی بالایی است که عوامل منسجمی از آن به دست می‌آید و می‌توان با توان بالایی مشکلات نوجوانان را مورد مطالعه و در پژوهش‌های بالینی برای سنجش مشکلات مورد استفاده قرار داد.


فاطمه ساکی‌زادی، کیانوش زهراکار، باقر ثنایی ذاکر، مجید احمدی،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 2/9/92 _ تاریخ پذیرش: 12/7/93 هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت‌های زناشویی بر اساس مدل گاتمن بر شادمانی زناشویی بود. این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کلیه مادران دانش‌آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر دورود در سال تحصیلی92-91 بود که از این بین 30 نفر به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش طی ده جلسه، مهارت‌های زناشویی بر اساس مدل گاتمن آموزش داده شد درحالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه، قبل و بعد از ارائه آموزش، مقیاس شادمان زناشویی (MHS) را تکمیل کردند. در نهایت، داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافت‌ها نشان داد که آموزش مهارت‌های زناشویی بر اساس مدل گاتمن موجب افزایش معنی دار شادمانی زناشویی در شرکت‌کنندگان گروه آزمایش شده بود، در حالی که این افزایش در گروه گواه مشاهده نشد. بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت‌های زناشویی گاتمن باعث افزایش شادمانی زناشویی شده است.


یحیی یاراحمدی، ناصر یوسفی،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده

، چکیده تاریخ دریافت: 6/8/93_ تاریخ پذیرش: 1/2/94 این پژوهش با هدف مقایسۀ تأثیر خانواده درمانی مبتنی بر درمان نظام عاطفی بوون ومعنا درمانی درکاهش میل به خودکشی در میان مراجعان به مراکز مشاوره دانشگاههای آزاد اسلامی واقع در منطقه 11 صورت گرفت. طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوۀ پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه تحقیق مراجعان به مراکز مشاوره دانشگاههای آزاد اسلامی واقع در منطقه 11 بوده است. از این جامعه 60 آزمودنی به شیوۀ تصادفی ساده هدفمند انتخاب شدند، با ابزار اندیشه پردازی خودکشی بک(1979) و مصاحبه تشخیصی میزان متغیرهای وابستۀ در آزمودنیها اندازه‎گیری شد (پیش آزمون) و سپس به شیوۀ جایگزینی تصادفی، افراد در سه گروه 20 نفری(گروه بونی، معنا درمانی و گواه)گماشته شدند، بنابراین سه گروه نظام عاطفی و معنادرمانی و گواه شکل گرفت. پس از اجرای مداخله پس آزمون در آزمودنی‌های هر سه گروه اجرا شد و در نهایت داده‌های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کووراریانس چندراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو رویکرد تأثیر درمان نظام عاطفی بوون ومعنا درمانی درکاهش میل به خودکشی آزمودنیها مؤثرند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، بین دو رویکرد در کاهش میل به خودکشی تفاوت معناداری و جود ندارد. بر اساس یافته‌های تحقیق دو رویکرد درمان نظام عاطفی بوون ومعنا درمانی درکاهش میل به خودکشی اثر یکسانی دارند. .


داوود نوده ئی، دکتر معصومه اسمعیلی، دکتر اصغر خندان، دکتر خدابخش احمدی نوده،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

در مورد رفتار انسان، پرسش های بسیار مهمی برای روانشناسان مطرح بوده که از جمله می توان به این پرسش ها اشاره کرد : چرا رفتارانسان شروع می شود؟ بعد از اینکه رفتار شروع شد چرا ادامه می یابد؟ چرا رفتار به سمت برخی هدف ها و دورشدن از هدف های دیگر گرایش دارد؟  چرا رفتار جهت خود را تغییر می دهد؟ چرا شدت رفتار تغییر می کند؟ و چرا رفتار متوقف می شود؟  برای پاسخ به این پرسش ها، مفهومی تحت عنوان انگیزش[1] در روانشناسی به‌وجود آمده است(ریو، 2009).  بنابراین، اینکه چه عاملی باعث می شود رفتاری انجام صورت پذیرد و استمرار داشته باشد یا متوقف شود و همچنین جهت و شدت رفتارهایی که  انجام می شود، مجموعه چالش هایی است که در حوزه انگیزش مطرح است ( ریو، 2005؛ پتری، 2012؛ پنتریچ و شانک، 2002).  انگیزش مفهومی بنیادی است که تقریباً در همه ابعاد رفتار و زندگی انسان مخصوصاً ابعاد مربوط به یادگیری و آموزش کاربرد دارد. همچنین انگیزش مهم ترین مفهوم تعلیم وتربیت[2] است. تقریباً همه روانشناسان معتقدند که انگیزش پایه و اساس شروع، ادامه یافتن و پایداری در رفتار انسانی است. انگیزش رفتار انسان را در راستای اهداف مطلوب هدایت می کند ( الوانه، 1998).

 

[1]

[2]


سیده لیلا میر احمدی، مریم السادات فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، رضوان سادات جزایری، عباس پسندیده،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

هدف: این مقاله حاصل پژوهشی است که با عنوان " انتخاب همسر مبتنی بر آموزه های اسلامی بر اساس تحلیل کیفی احادیث اصول کافی" انجام پذیرفته است. روش:  در این پژوهش به دلیل آنکه از تحلیل کیفی تماتیک استفاده گردید، مدل مفهومی و فرضیه تدوین نگردید  و طبق الزامات این روش سئوال اصلی پژوهش" همسر گزینی در اسلام چگونه است؟" مطرح گردید. یافته ها: در این تحقیق علاوه بر انتخاب نکات کلیدی از روایات، برای هر نکته یک کد معین گردید. سپس با مقایسه کدها ، چند مفهوم که اشاره به یک جنبه مشترک پدیده انتخاب همسر از نگاه اسلام داشتند شناسایی شد. حاصل مقایسه هر مفهوم با مفاهیم دیگر دستیابی به مقولاتی بود که پایه های سه گانه تئوری همسرگزینی از نگاه اسلام را شکل می دهند نتیجه کار تدوین الگوی همسرگزینی بر مبنای سه اصل سبک انتخاب ، معیارهای انتخاب و فرایند انتخاب می باشد. نتیجه گیری:  بر اساس این سه اصل، در همسرگزینی اسلامی می بایست ابتدا به تبیین ضرورت ، حکمت ، فواید و اهداف ازدواج پرداخت ، سپس معیارهایی را برای انتخاب صحیح و دقیق معرفی کرد و در فرایند انتخاب بر اساس اصول اسلامی اقدام کرد. با توجه به اهمیت بومی سازی الگوهای مشاوره پیش از ازدواج در کشور، تدوین این الگو  با نگاه به دانش موجود در ماخذ اسلامی می تواند برای دست اندرکاران این حوزه مفیدتر باشد


سیدحسین رضوی، رضوان السادات جزایری، سید احمد احمدی، عذرا اعتمادی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

 

هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر برنامهی آمادهسازی پیش از ازدواج بر اساس مدل اولسون بر رضایت زناشویی زوج‌ها در دوران عقد انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش نیمه تجربی با استفاده از گروه کنترل و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری انجام شد. نمونهی آماری شامل 30 زوج در دوران عقد بود که به شیوهی نمونهگیری هدفمند از بین زوجهای در مرحله عقد ساکن شهر یزد (بهار 1396) انتخاب‌شده و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 زوج) جایگیری شدند. سپس شرکت‌کنندگان گروه آزمایش در7 جلسه برنامه آمادهسازی پیش از ازدواج شرکت کردند. هر دو گروه پرسشنامهی رضایت زناشویی انریچ را در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. در پایان، تفاوت بین دو گروه از طریق آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد مقایسه قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات رضایت زناشویی زوجهای گروه آزمایش در مرحله پسآزمون افزایش معناداری یافته است (05/0>P). نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش اثربخشی برنامه آماده‌سازی پیش از ازدواج بر اساس مدل اولسون بر رضایت زناشویی زوج‌ها در دوران عقد را تأیید می‌کند.


 
زهرا داودی، مریم فاتحی زاده، احمد احمدی، رضوان السادات جزایری،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده

چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی قدرت در رابطه زوجین انجام گرفته است. اگر چه اسلام مدیریت کلی زندگی را به مردان واگذار کرده، و هدف این مقاله ورود در حدود شرعی و عرفی در این زمینه نیست، اما گاه [h1] قدرت طلبی زوجین حالت غیر طبیعی و بیمارگونه به خود می‌گیرد. سوالاتی که ذهن محقق را در گیر می‌کند و برآن است تا به جواب این سوالات برسد، این است که: قدرت در رابطه زوجین چگونه به وجود می آید؟ و اجتماع و یادگیری های جنسیتی اجتماعی تا چه اندازه بر زوجین تاثیر گذارند؟ و انواع قدرت در رابطه زوجی مورد تحلیل قرار می‌گیرد؛ این که آیا مسئله قدرت زوجین در زوج درمانی فقط یک مسئله عدالت اجتماعی و اخلاقی است یا در زوج درمانی یک مسئله مهم بالینی است؟ آیا تغییرات صورت گرفته در زوج درمانی می تواند رضایت زناشویی و سلامت روان در زوجین را ایجاد کند؟ [h2] روش: پژوهش حاضر در قالب یک طرح کیفی در مراکز مشاوره ی اصفهان و شهرکرد در سال 1395 صورت گرفت. به این منظور، از بین متخصصان خانواده، 10 نفر که دارای بیشترین اطلاعات درباره زوجین قدرت طلب بودند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده‌ها با مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات گردآوری شدند. سپس این اطلاعات در کدگذاری‌ها تقلیل پیدا کردند و مورد تفسیر قرار گرفتند.یافته ها: در تجزیه و تحلیل داده‌ها دو طبقه اصلی «ویژگی‌های زوجین قدرت طلب و مسئولیت ناپذیر » به دست آمد. زیر طبقات ویژگی‌های زوجین قدرت طلب شامل «مرد سالاری، زن سالاری، زوجین اقتدار طلب، زوجین پرخاشگر و زوجین مستقل» و زیر طبقات ویژگی‌های زوجین مسئولیت ناپذیر شامل «زوجین هرج و مرج، زوجین بی تصمیم، زوجین منفعل ـ مهاجم،زوجین بلاتکلیف و زوجین بی کفایت » بود.
نتیجه‌گیری: هنگامی که قدرت متعادل توزیع شده باشد، هریک از زوجین قادر خواهند بود که با همسر خود در مسائلی که برای آنها مهم است درگیر شوند، و هر دو احساس می‌کنند که به صورت یکسان حق بیان ایده ها، نیاز‌ها و احساسات خود را دارند؛ و در نتیجه رضایت زناشویی امنیت خانواده برقرار خواهد بود .

 [

اردشیر کیانی، شکوه نوابی نژاد، خدابخش احمدی نوده، داود تقوایی،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده

 
هدف: امروزه ازدواج به عنوان مهمترین رکن در تشکیل خانواده سالم، دغدغه‌ای‌جدی‌برای‌جوانان محسوب می‌شود و رسیدن به ازدواج موفق مستلزم توجه کافی به ابعاد گوناگون این امر حیاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارایه مدل ازدواج موفق و همه جانبه مبتنی بر مؤلفه‌های استحکام بخش و خطرساز و با در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی است. روش: روش پژوهش دراین مطالعه فراترکیب بود و جامعه آماری شامل تمامی پژوهشهای داخلی مرتبط با موضوع از سال 1388تا 1398بود که از پایگاههای اطلاعاتی نشریات کشور به صورت نظامند جستجو و با رعا‌یت معیارهای ورود و خروج، مورد مطالعه قرار گرفتند و 21مقاله انتخاب شدند. یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین عوامل مؤثر در ازدواج مؤثر را میتوان در قالب مدلی با 4مقوله و16عامل اصلی و 146 مؤلفه استحکام بخش و خطر ساز تدوین نمود که مقوله‌ها شامل عوامل فردی، عوامل زمینه‌ای، عوامل زوجی و معیارهای همسرگزینی می‌باشندو عوامل اصلی  شامل ویژگی‌های اخلاقی، شخصیتی، هویتی و باورهای مذهبی و معنوی مهارتهای حل تعارض، والدگری، ارتباط مؤثر با همسر، رابطه با خانواده مبداء و خانواده همسر، مسایل مالی و معیشتی، مسایل جنسی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی شناخت انتظارات، نیازها و خواسته‌ها، همسانی و توافق نظر، بلوغ همه جانبه، و سلامت جسم و روان را شامل شده بود. که هر یک از عوامل خود تعدادی عوامل فرعی رادر برداشت. نتیجه‌گیری: انتظار می‌رود یافته‌های این پژوش جهت استفاده پژوهشگران ومتخصصان خانواده وازدواج کاربرد داشته باشد.

فاطمه شیری، محمود گودرزی، امید مرادی، حمزه احمدیان،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی زوجدرمانی خود تنظیم‌گری _ ‌دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه‌آزمایشی، با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه بود.جامعه آماری کلیه زنان دارای رابطه فرازناشویی مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج بود. با نمونه‌گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامه‌های ‌تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و عملکرد جنسی زنان (روزن، گراندون، مایرز و هاتی، 2004) استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه زوج‌درمانی خود تنظیم‌گری _ ‌دلبستگی سپهوند، رسول‌زاده، طباطبایی، بشارت و الهیاری (1393) طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای، یکبار در هفته اجرا و داده‌ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی خود تنظیم‌گری _ ‌دلبستگی بر بهبود تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخش بود. و این اثربخشی در مرحله پیگیری ماندگار بود (001/P<). نتیجه‌گیری: رویکرد زوج درمانی خود تنظیم‌گری _ ‌دلبستگی با کمک به زنان برای رسیدن به سازگاری بیشتر در روابط، گفتگو و مذاکره، افزایش توانایی تعامل می‌تواند تعهد زناشویی و عملکرد جنسی را در زنان دارای رابطه فرازناشویی بهبود بخشد.

وفا مصطفی، هاجر فلاح‌زاده، سرور احمدی، امید حمیدی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه‌ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه‌های بی‌اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم‌افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 >p) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش‌بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می‌تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 >p) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می‌نماید.هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری روابط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه با نقش واسطه‌ای سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (1554 نفر) در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد گروه نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 308 نفر برآورد شد که برای حذف اثر پرسشنامه‌های بی‌اعتبار تعداد 350 نفر در نظر گرفته شد. در نهایت، تعداد 305 پرسشنامه مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه خود-متمایزسازی اسکورون و اسمیت (2003)، سیاهه دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر، سیچریست و پندر، 1995) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود که جهت تحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) با کمک نرم‌افزارهای آماری SPSS 23 و 26 AMOS استفاده شده است. .یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی (10/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (09/1= ، 01/0 >p) با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها قادرند عملکرد تحصیلی را مستقیما پیش‌بینی نمایند.. همچنین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت می‌تواند بین سبک دلبستگی (03/0-= ، 01/0 >p) و تمایزیافتگی (64/0= ، 01/0 >p) و عملکرد تحصیلی نقش میانجی داشته باشد. نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط سبک‌های دلبستگی و خود-متمایزسازی و نیز سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با عملکرد تحصیلی، توجه ویژه به این متغیرها جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان، ضروری می‌نماید.
زهرا احمدی اردکانی، حسن زارعی محمودآبادی، احمد کلاته ساداتی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی عوامل بسترساز روابط فرازناشویی در زنان با تجربه روابط  فرازناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا پژوهشی با رویکرد کیفی می‌باشد. جامعه‌ی هدف را زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر یزد که سابقه خیانت زناشویی داشتند تشکیل می‌دهند که از میان آن‌ها تعداد ۱۵ نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شد و با استفاده از شیوه مصاحبه‌ نیمه ساختار یافته از آن‌ها مصاحبه به عمل آمد. کدگذاری با استفاده از شیوه تحلیل مضمون انجام شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که عوامل بسترساز روابط فرازناشویی در سه بعد قابل شناسایی هستند. در بعد خانواده و فرهنگ دو مضمون اصلی بدست آمد که شامل خانواده و سبک فرزند پروری و طرحواره‌های جنسیتی-فرهنگی بود. همچنین در بعد مسائل درون فردی نیز سه مضمون اصلی شامل عزت نفس، احساس حقارت و انسجام شخصیت و رفتار بدست آمد و در بعد مسائل بین‌فردی نیز مضامین اصلی شامل چالش‌های رابطه و معیارهای زیبا‌شناسی بود. نتیجه‌گیری:  عوامل بسترساز روابط فرازناشویی از نظر زنان تحت تأثیر مسائل فرهنگی، تربیتی، و طرح‌واره‌هایی است که در طول سالهای ابتدایی توسط آن‌ها تجربه می‌شود. نتایج همچنین نشان داد که روابط فرازناشویی سازه‌ای چندوجهی است که نمیتوان در بعد سبب‌شناسی آن را  تنها به عوامل روان‌شناختی مرتبط دانست و برای شناخت عوامل بسترساز آن با توجه به تنوع فرهنگی در جامعه ایران باید این متغیرها نیز مورد توجه قرار گیرد.
رسول حشمتی، شیرین احمدی، شعله امانی،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: امروزه با توجه به رشد روزافزون طلاق و پیامدهای آن در جامعه، بررسی آن در ابعاد مختلف حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مواجهه درمانی روایتی بر بهبود کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان مطلقه انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه یک پژوهش نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه حاضر را کلیه زنان مطلقه کمیته امداد شهر زرین‌شهر تشکیل دادند. تعداد 30 نفر از این زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) به روش نمونه‌گیری داوطلبانه انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون از پرسشنامه ‌کیفیت‌ زندگی گروهی از کارشناسان ‌سازمان‌ بهداشت ‌جهانی (1996) و پرسشنامه نظم‌جویی هیجان گروس و همکاران (2003) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه به صورت گروهی درمان مواجهه‌درمانی‌روایتی (NET) را دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (آانکوا) و به وسیله نرم‌افزار‌SPSS23 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: یافته‌ها نشان ‌داد که بعد از کنترل اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پسآزمون دو گروه در ابعاد سلامت جسمانی (965/369F=؛ 001/0>P)، سلامت روانی (457/75=F؛ 000/0>P)، سلامت اجتماعی (905/52=F؛ 003/0>P) و سلامت ‌محیط (321/320=F؛ 001>P) و ابعاد ارزیابی مجددشناختی (901/260F=؛ 001/0>P) و فرونشانی (359/1=F؛ 005/0>P) وجود دارد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که مواجهه درمانی روایتی می‌تواند برنامه درمانی مناسبی برای بهبود کیفیت زندگی و مشکلات هیجانی زنان مطلقه باشد.
زهرا اخوی ثمرین، پرویز پرزور، شیرین احمدی،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: تاب‌آوری عاطفی یک ساختار چند بعدی است که توضیح می‌دهد چرا افرادی که با شرایط دشوار و پر استرس روبرو می‌شوند می‌توانند به ‌صورت مثبت عمل کنند. پژوهش حاضر با هدف  پیشبینی علی اضطراب کرونا بر اساس تاب‌آوری عاطفی با میانجیگری تنظیم هیجان در دانشجویان انجام گرفت. این مطالعه توصیفی به روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن متشکل از کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه محقق اردبیلی در نیم‌سال اول 1400 بودند. تعداد 250 نفر از این افراد به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به پرسش‌نامه‌های تاب‌آوری عاطفی، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که اضطراب کرونا با نمره‌ی کل تاب‌آوری عاطفی و تنظیم هیجان ارتباط منفی و معناداری دارد همچنین تنظیم هیجان با نمره کل تاب‌آوری عاطفی ارتباط مثبت و معناداری دارد (001/0> p). شاخص‌های برازش مدل نیز مسیر تاب‌آوری عاطفی بر اضطراب کرونا با میانجی‌گری تنظیم هیجان را تأیید کرد. نتیجه‌گیری: از لحاظ کاربردی بر اساس نتایج می‌توان گفت برنامه آموزش راهبردهای سازگاری راهکاری مناسب جهت بهبود تنظیم هیجان، افزایش تاب‌آوری و کاهش اضطراب دانشجویان می‌باشد.
نیلوفر تحقیقی احمدی، آسیه شریعتمدار، حسین سلیمی بجستانی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: تعامل والد - کودک و عواملی که به بهبود و ارتقای این تعامل منجر می‌شود، از زمینه‌های مهم و مورد‌علاقه پژوهشگران است. پژوهش حاضر به‌منظور تدوین برنامه آموزشی تعامل مثبت والد - کودک، مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه - بیش‌فعالی انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام‌شده است. جامعه موردپژوهش شامل مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه - بیش‌فعالی به کلینیک‌های مشاوره مناطق ١ و ٣ بهزیستی تهران در سال 1398 بود. نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند و شامل مادرانی بود که دارای فرزند دچار اختلال نارسایی توجه-بیش‌فعالی بودند. پس از اجرای پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (گادو و اسپرافکین 1997) و پرسشنامه تعامل والد-کودک (پیانتا 1994) بر این مادران، آن‌هایی که نمره بالاتر از میانگین آورده بودند، مورد مصاحبه نیمه‌ساختارمند قرار گرفتند و این روند تا رسیدن به یک اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه‌ها با روش هفت مرحله‌ای کلایزی تحلیل گردید.
یافته‌ها: با تطبیق مضامین فرعی به‌دست‌آمده ذیل این مضامین اصلی با ویژگی‌های مراحل تغییر پروچاسکا و نورکراس 1992 (ترجمه آوادیس یانس، 1399)، گام‌های برنامه تعامل مثبت والد-کودک تدوین شد. با تحلیل یافته‌های پژوهش، مضامین اصلی زیر به‌عنوان ویژگی‌های تجارب زیسته مادران دارای تعامل مثبت والد-کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش‌فعالی به دست آمد: مدیریت سطح انرژی کودک، نظارت بر تکالیف و مسئولیت‌ها، ارتباط حمایتی و سازمان‌یافته مادر و کودک و مدیریت شرایط وابسته به بیش‌فعالی.
نتیجه‌گیری: باتوجه‌به نتایج به‌دست‌آمده می‌توان نتیجه گرفت برنامه تدوین‌شده تعامل مثبت والد _کودک کاربردی است و مشاوران می‌توانند در کار با مادران دارای کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش‌فعالی، از این برنامه استفاده کنند.

سید محمد مهدی رئیس کرمی، خانم شکیبا احمدی، دکتر حسین کشاورز افشار، دکتر عباس رحیمی نژاد،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: این مطالعه با هدف شناخت عوامل موثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه و تبیین جایگاه و اهمیت آن در چالش‌های پیش‌روی تثبیت نقش مشاوران مدارس انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش مرور نظام‌مند و توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی- پژوهشی چاپ‌شده در مجلات معتبر داخلی و خارجی در دهه اخیر بوده است. مقالات این مطالعه مروری از طریق جستجوی پایگاه‌های نورمگز، پایگاه اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، پرتال جامع علوم انسانی، الزیویر، سیج، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، وایلی و ام.دی. پی.آی به دست آمدند. یافته‌ها: 25 مقاله بر اساس معیار‌های ورود مطالعه وارد مرور نهایی شدند. این مقالات در قالب روش‌های اقدام‌پژوهی، پیمایشی، روش کیو، آزمایشی، گروه متمرکز، مصاحبه، پدیدارشناسی، همبستگی و گراندد تئوری صورت پذیرفته بود. واکاوی این پژوهش‌ها نشان داد سه دسته عوامل شامل عوامل مربوط به مدرسه و اجتماع، عوامل مربوط به معلمان و مدیران و عوامل مربوط به مشاوران در ادارک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه ‌مؤثرند. نتیجه‌گیری: می‌توان نتیجه گرفت عدم آگاهی مدیران و معلمان از نقش تحول‌یافته مشاوران مدارس از مهم‌ترین عوامل مربوط به ادارک متناقض معلمان و مدیران بوده و بهترین روش برای حل این مسئله وجود یک شورای مشاوره در هر مدرسه، متشکل از مدیر، معلمان و مشاور مدرسه است. این شورا با آگاه‌سازی مدیران و معلمان از نقش مشاور و پیگیری اهداف و برنامه مشاور مدرسه موجبات تثبیت نقش مشاور مدرسه فراهم کرده و فرایند تحقق اهداف آموزش‌وپرورش را تسهیل می‌کند.
 

ذبیح اله عباس پور، خانم گلشن واصل، خانم فاطمه جهان بین، خانم مینا احمدی بنی، خانم نرگس چرخاب،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف اصلی این پژوهش کاربرد خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی برای نوجوان تراجنسیتی با افکار خودکشی‌گرایی بود.
روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. نمونه پژوهش یک نوجوان تراجنسیتی (زن به مرد) و والدینش بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس افکار خودکشی‌گرایانه طی مراحل درمان توسط نوجوان تکمیل شد و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی در 27 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد. همچنین برای تحلیل و تفسیر داده‌ها از ترسیم دیداری استفاده شد.
نتایج: نتایج مرحله به مرحله خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی نشان می‌دهد این درمان در کاهش معنادار افکار خودکشی‌گرایی نوجوان تراجنسیتی مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: کار بالینی موفق با نوجوانان تراجنسیتی و خانواده‌های آنان رابطه‌ای مبتنی بر دلبستگی ایمن ایجاد می‌کند. خانواده‌درمانگران می‌توانند از خانواده‌درمانی مبتنی بر دلبستگی برای مداخله در خودکشی‌گرایی افراد تراجنستی استفاده کنند. این درمان در مواجهه مؤثر خانواده با روند تغییرات فرزند تراجنسیتی، مؤثر است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research