جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای اصل

عباس امان الهی، کوثر تردست، خالد اصلانی،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده

_ _ چکیده تاریخ دریافت: 20/4/92 _ تاریخ پذیرش: 25/1/93 هدف از پژوهش حاضر پیش‏بینی سلامت عمومی براساس مؤلفه‏های خودشفقتی (خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن‏آگاهی و شناخت بیش از حد) در دانشجویان دختر دارای تجربه‏ی شکست عاطفی دانشگاه‏های شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش‏بین بود و آزمودنی‏های آن را 190 دانشجوی دارای تجربه‏ی شکست عاطفی در طی یک سال گذشته تشکیل می‏دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه‏گیری هدفمند انجام شد. ابزارهای گردآوری داده‏ها شامل پرسش‏نامه‏های سلامت عمومی گلدنبرگ و خودشفقتی نف بود. برای تحلیل داده‏ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش‏بینی سلامت عمومی در دانشجویان دختر دارای تجربه‏ی شکست عاطفی دانشگاه‏های شهر اهواز است. همچنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در پیش‏بینی سلامت عمومی به ترتیب شناخت بیش از حد و انسانیت مشترک هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که همه‏‏ی متغیرها شامل خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن‏آگاهی و شناخت بیش از حد، پیش‏بین‏های معنی‏داری برای سلامت عمومی در دانشجویان دختر دارای تجربه‏ی شکست عاطفی در دانشگاه‏های شهر اهواز می‏باشند.


عباس امان‏ الهی، علی کریم‏زاده نگاری، خالد اصلانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده

 _  این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل‌کننده‏ی ذهن‏آگاهی در رابطه‏ی بین سبک‏های دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی در زنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. 207 زن دانشجوی متأهل به روش نمونه‏گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‏ی شیوه‏های رفتاری، مقیاس آگاهی از تمرکز و شاخص کیفیت زناشویی را تکمیل نمودند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و داده‏ها با استفاده از روش‏های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی تحلیل شدند. یافته‏ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنی‏دار بین سبک دلبستگی‌ایمن با کیفیت زناشویی وجود دارد، و ارتباط منفی و معنی‏دار بین سبک دلبستگی پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد ذهن‏آگاهی رابطه‏ی بین سبک‏های دلبستگی‌ایمن، پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی را تعدیل می‏کند.


نصرت ریاحی‌نیا، مهساالسادات مکارم، اعظم فرجی‌پور، نسرین حاصلی،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 7/9/93_ تاریخ پذیرش: 1/4/94 هدف از این پژوهش بررسی تأثیر کتاب‏درمانی گروهی بر افزایش عزت نفس کودکان آسیب دیده‏ی کار بود. مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشیاز نوع پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه‏ی آماری شامل تمامی کودکان پسرمشغول به تحصیل در دو مرکز از مراکز انجمن حمایت از کودکان کاردر تهران بودند که از بین آن‌ها 30 کودک، که عزت نفس پایین داشتند، به صورت هدفمند انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.در گروه آزمایش طی 5 جلسه‏ی 45 دقیقه‏ای کتاب درمانی گروهی برگزار شد و گروه کنترل هیچ نوع مداخله‏ای دریافت نکردند. قبل و بعد از اجرای کتاب درمانی در گروه آزمایش، از هر دو گروه آزمون عزت نفس کوپراسمیت به عمل آمد.در نهایت داده‏های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کتابدرمانی گروهی بر افزایش نمرات کودکان در خرده مقیاس‏های عزت‏نفس کلی و عزتنفس اجتماعی تأثیر گذار بوده، ولی بر عزت‏نفس (از دیدگاه خود)، عزت‏نفس خانواگی و تحصیلی (آموزشی) تأثیر ی نداشته است. براساس این یافته‏ها می‌توان نتیجه گرفت که برای افزایش عزت نفس کودکان آسیب دیده کار، خصوصاً در بعد عزت نفس اجتماعی، می‏توان از کتاب درمانی به شیوه گروهی استفاده کرد.


خالد اصلانی، زیبا زندی، عباس امان الهی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

، زیبا زندی ، عباس امان الهی چکیده تاریخ دریافت: 31/4/94 - تاریخ پذیرش: 10/7/94 هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر آزمون مدل رابطه‏ی سبک‏های دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارضات والدین و مثلث‌سازی در دانش‏آموزان دبیرستان‏های دخترانه شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه‏ی آماری شامل کلیه‏ی دانش‏آموزان شهر اهواز بودند. حجم نمونه شامل 213 نفر از دانش آموزان دبیرستانی بود که به روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین (CPIC) و پرسشنامه سازگاری (AISS) بودند. یافته‌ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل فرضی از برازندگی مناسبی برخوردار نبود. مدل نهایی با کواریته کردن نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و خطای مثلث‌سازی از برازش خوبی نسبت به داده‌های جامعه برخوردار بود. نتایج ضرایب میسر مستقیم نشان داد که بین سبک‏های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سلامت عمومی، سازگاری عاطفی، مثلث‌سازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین رابطه معنی‌دار، نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین به سلامت عمومی و مثلث‌سازی به سازگاری عاطفی معنی‌دار است. ضرایب غیرمستقیم با آزمون پریچر و هیز نشان داد که رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به سلامت عمومی با میانجیگری مثلث‌سازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنی‌دار و رابطه بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنی‌دار است. نتیجه‌گیری: در فرایند رشد فرزندان، روابط متعارض والدین و مثلث‌سازی می‌توانند سلامت عمومی و سازگاری عاطفی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. .


خالد اصلانی، نیره عبدالهی، عباس امان الهی،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر بررسی رابطه علی سبک­های دلبستگی با تعهد زناشویی با میانجی­گری تمایزیافتگی­ خود و احساس گناه در دانشجویان زن متأهل شهر اهواز است. روش: شرکت­ کنندگان در این پژوهش 211 نفر از دانشجویان زن متأهل شهر اهواز بودند که به روش نمونه گیری هدفمند دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه شیوه‏های رفتاری (BSQ)، پرسش نامه تعهد زناشویی (MCQ)، پرسش نامه تمایزیافتگی خود (DSI)،  پرسش نامه عاطفه خودآگاه بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته­ ها: نتایج نشان داد که از 16 مسیر مستقیم چهار مسیر سبک دلبستگی ایمن با تمایزیافتگی خود، سبک دلبستگی ناایمن با احساس گناه، احساس گناه با تعهد اخلاقی و تمایزیافتگی خود با تعهد ساختاری معنادار نشد. هم­چنین نتایج نشان دادند که همه اثرات غیرمستقیم سبک­های دلبستگی (ایمن، ناایمن) و تعهد زناشویی با میانجی­گری تمایزیافتگی­خود و احساس گناه معنادار شدند. از سوی دیگر اثرات غیرمستقیم سبک دلبستگی ایمن و تعهد اخلاقی با میانجی­ گری احساس گناه و اثرات غیرمستقیم دلبستگی ایمن و ناایمن با تعهد ساختاری با میانجی­گری تمایزیافتگی­ خود معنادار نشدند. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی­ دار سبک دلبستگی ایمن با تمایزیافتگی ­خود، سبک دلبستگی ناایمن با احساس گناه، احساس گناه با تعهد اخلاقی و تمایزیافتگی خود با تعهد ساختاری حاصل شد. سطح معناداری در این مطالعه 05/0 α= است. نتیجه­ گیری: در یک رابطه­ ی زناشویی میزان تمایزیافتگی و احساس گناه هر یک از زوجین و نوع سبک دلبستگی که در افراد شکل گرفته در تعهد زناشویی آن­ها به زندگی مشترک­شان مؤثر است.


زهرا ناجیان اصل، رضا افهمی، آسیه شریعتمدار، دکتر اصغر فهیمی فر،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی یکپارچه خودشکوفایی بر مبنای دیدگاه­ های مختلف انسان­گرایانه برای رفع اشکالات موجود در طبقه بندی­ های پیشین انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش کیفی تحلیل مضمون و با جامعه آماری کتب روان­شناسان انسان­گرا شامل "انگیزش و شخصیت" (مزلو، 1970)، "دستاوردهای فراتر طبیعت انسان" (مزلو، 1971)، "ادیان، ارزش­ها و تجربیات اوج" (مزلو، b1970)، "خودشکوفایی و فراسوی آن" (مزلو، 1965)، "انسان شدن" (راجرز، 1961)، "انسان در جستجوی معنا" (فرانکل، 1984)، "معنا­جویی" (فرانکل، 1988)، "الگو و رشد در شخصیت" (آلپورت، 1961) و "شدن" (آلپورت، 1955) بود. داده­ ها به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد. پس از مطالعه و شناسایی مفاهیم در متون، مضامین طبقه­ بندی و نام­گذاری شدند. یافته­ ها: از تحلیل مضامین آثار روان­شناسان انسان­گرا چهار مضمون اصلی به­دست­آمد. یافته­ها نشان می­دهند خودشکوفایی دارای چهار عامل "خودِ متعالی"، "خودِ آگاه"، "خودِ خلاق" و "خودِ اجتماعی" است. نتیجه­ گیری: با توجه به الگوی حاصل از این پژوهش، به نظر می­رسد تدوین مقیاسی برای سنجش خودشکوفایی براساس این الگوی یکپارچه می­تواند از تفاوت در نمرات خودشکوفایی در جوامع مختلف که متاثر از تفاوت تعاریف است، پیشگیری کند.
 


غلامرضا رجبی، مریم یوسفی مقدم، خالد اصلانی،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

این پژوهش به بررسی مدل افسردگی و رضایت زناشویی زنان بر اساس طرحواره­های ناسازگار اولیه و سبک­های مقابله­ای همسران مبتلا به مواد افیونی پرداخته است. 199 زوج (398 نفر) مراجعه­کننده به مراکز دولتی و خصوصی ترک اعتیاد شهرستان تربت حیدریه به صورت نمونه­گیری هدفمند-داوطلب انتخاب شدند، و پرسشنامه­های طرحواره­های ناسازگار اولیه (YSQ)، سبک­های مقابله­ای (CISS)، رضایت زناشویی و افسردگی بک (BDI-13) را تکمیل نمودند. ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS-16 بود. مدل نهایی با حذف چند مسیر نشان داد که از برازش خوبی با داده­ها برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرهای طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با سبک مقابله­ای هیجان-مدار شوهران، طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با رضایت زناشویی همسران، طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با افسردگی همسران، سبک مقابله­ای اجتناب-مدار شوهران با رضایت زناشویی همسران، سبک مقابله­ای هیجان-مدار شوهران با رضایت زناشویی همسران  همگی­ معنادار بودند. اما ضرایب مسیر بین متغیرهای طرحواره­های ناسازگار اولیه شوهران با سبک مقابله­ای اجتناب-مدار آن­ها، سبک مقابله­ای هیجان-مدار شوهران با افسردگی همسران و سبک مقابله­ای اجتناب-مدار شوهران با افسردگی همسران معنادار نشدند. از سوی دیگر، ضریب غیرمستقیم طرحواره ناسازگار شوهر به رضایت زناشویی زن با میانجی گری سبک مقابله ای هیجان-مدار معنی دار بود. بر این اساس می­توان گفت که افکار نادرست و استفاده از سبک­های مقابله­ای نادرست شوهران باعث مشکلات روحی-روانی و کاهش رضایت زناشویی همسران می­شود.


نادیا قره گوزلو، مستانه مرادحاصلی، اکبر عطادخت،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری حضوری و مجازی بر اختلال استرس پس از سانحه در روابط فرازناشویی صورت گرفت.

روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با اجرای پیش آزمون و پس آزمون بود که از بین کلیه زوجین درگیر با مسآله خیانت زناشویی (زن خیانت دیده) مراجعه کننده به کلینیک تخصصی مشاوره و روان­شناختی شهر قزوین 36 زوج که ملاک­های ورود به جلسات درمانی را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند و به شیوه­ی جایگزینی تصادفی در سه گروه 12 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. آزمودنی­های گروه زوج درمانی شناختی-رفتاری حضوری و مجازی  هرکدام، 12 جلسه 5/1 ساعته زوج درمانی شناختی رفتاری دریافت نمودند و گروه گواه هیچ­گونه مداخله­ای دریافت ننمود. ابزار جمع­آوری داده­ها شامل مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی(اشل) بود. داده­ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که بین زوجین گروه­های آزمایش و کنترل در متغیره وابسته (علائم استرس پس از سانحه) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که با وجود اثر معنادار هر دو روش، روش حضوری، موفق تر عمل کرده است.

نتیجه ­گیری: از نتایج پژوهش می­توان در راستای مداخله درمانی شناختی-رفتاری به هر دو صورت حضوری و مجازی برای زوجین درگیر با اختلال استرس پس از سانحه ناشی از روابط فرازناشویی استفاده نمود.


خانم فاطمه اصلاحی، دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی، دکتر علی اصغر اصغر نژاد، دکتر جواد خلعتبری،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده

هدف: ذهن‌آگاهی به عنوان یک درمان جدید، ریشه در فرهنگ شرق داشت، هدف از این مطالعه شناسایی استعاره‌های بومی و فرهنگی مبتنی بر ذهن آگاهی در سه دفتر اول مثنوی معنوی مولانا بود. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا و جامعه آن سه دفتر اول مثنوی معنوی بود. انتخاب نمونه به صورت هدفمند صورت گرفت و تعداد (1027)، استعاره در سه دفتر شناسایی شد. ابتدا استعاره‌های مرتبط با هر یک از 9 مؤلفه ذهن‌آگاهی شناسایی و سپس فراوانی آنها تعیین شد. از تحلیل محتوا با استفاده از نرم‌افزار  MAXQDA برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها:  در این پژوهش تعداد استعاره‌ها در دفتر اول تقریبا دو برابر دفتر دوم و سوم بود. بر اساس یافته‌ها، استعاره‌های شناسایی شده مرتبط با مؤلفه‌های اصلی ذهن‌آگاهی، به ترتیب فراوانی از تعداد بیشتر به کمتر، عبارت از: عدم واکنش، اعتماد (اطمینان)، عدم قضاوت، بخشندگی (مهربانی)، بردباری، پذیرش و قدرشناسی (سپاسگزاری)، ذهن مبتدی و رها کردن/ نچسبیدن بودند. به عبارت دیگر عدم واکنش از بیشترین فراوانی و رها کردن/ نچسبیدن از کمترین فراوانی برخودار بودند. در این پژوهش برای مؤلفه عدم واکنش، زیرمؤلفه‌‎های تسلیم، نجنگیدن و سکوت، و برای مؤلفه عدم قضاوت زیر مؤلفه‌های روشن‌بینی، وسعت دید و عدم مقایسه استخراج شدند. همچنین در این پژوهش با توجه به مفهوم کلی ذهن‌آگاهی و بر اساس استعاره‌های جستجو شده، 4 مؤلفه عمل با آگاهی، مشاهده و توصیف، درک (همدلی) و تعادل، به عنوان مؤلفه‌های دیگر ذهن‌آگاهی کشف و شناسایی شدند. نتیجه‌گیری: به درمانگران و مشاوران پیشنهاد می‌شود که به منظور انتقال بهتر مفاهیم و آسان‌سازی آموزش و درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت، از استعاره‌های بومی و فرهنگی مبتنی بر ابیات مولانا استفاده کنند.
مجید هاشمی گل مهر، عباس امان الهی، حمید فرهادی، خالد اصلانی، غلامرضا رجبی،
دوره 19، شماره 76 - ( فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره 1399 )
چکیده

هدف: ازدواج موفق زیربنای تشکیل یک خانواده سالم است، بر این اساس این پژوهش با هدف ارائه الگویی از ازدواج موفق انجام شد.روش: پژوهش به شیوه کیفی و با به‌کارگیری روش نظریه زمینه‌ای اجرا شد. مشارکت‌کننده‌های این پژوهش شامل کلیه‌ی زوج‌هایی بود که در سال‌ 1397 در شهر اهواز سکونت داشتند. در این پژوهش برای گزینش شرکت‌کنندگان، از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و با پیشرفت مطالعه، نمونه‌گیری موارد مطلوب مدنظر قرار گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 22 نفر (11 زوج) مورد مصاحبه باز یا بدون ساختار قرار گرفتند. یافته‌ها: روش تحلیل اطلاعات در نظریه‌ی زمینه‌ای شامل کدگذاری داده‌ها است. با کدگذاری باز 83 کد اولیه و با کدگذاری محوری، 23 مقوله عمده به دست آمد و ازدواج موفق به مثابه یک رابطه زوجی شفاف و عاری از ابهام، به عنوان مقوله مرکزی استخراج گردید. می‌توان نتیجه گرفت که ایجاد یک ازدواج موفق در گرو شفاف‌سازی تمام و کمال موضوعاتی است که در رابطه زوجی جریان دارد به‌گونه‌ای که هر یک از همسران آنچه را که تجربه می‌کنند بی‌پرده ابراز کنند و هیچ نقطه ابهامی را برای دیگری باقی نگذارند که آن‌ را کشف یا رمزگشایی نماید. نتیجه‌گیری: الگوی به دست آمده از این پژوهش را می‌توان در مشاوره پیش از ازدواج به مراجعان آموزش داد، هم چنین در کار با زوج‌های آشفته به کار بست و برای زوج‌هایی که به دنبال کیفیت‌بخشی بیشتری به رابطه خود هستند به کار گرفت. 
راضیه نوری، خالد اصلانی، عباس امان الهی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میانجیگری رفتارهای دلبستگی در ارتباط بین تعامل با خانواده‌ی اصلی با کیفیت زناشویی و افسردگی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه­ی دانشجویان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود که از این میان، 200 نفر با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه­گیری متغیرها از مقیاس خانواده­ی اصلی (هاوشتاد و همکاران، 1985)، مقیاس کوتاه دسترسی‌پذیری، پاسخ­گویی و همدم‌طلبی (سندبرگ و همکاران، ۲۰۱۲)، فرم تجدید نظر شدهی مقیاس سازگاری زوجی (باسبی و همکاران، ۱۹۹۵) و سیاهه‌ی افسردگی بک (۱۹۷۲) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش­های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و نرمافزارهای 26-SPSS و 24-AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد میان همه متغیرها همبستگی معنادار وجود دارد. شاخص­های برازندگی حاکی از تایید مدل پژوهش با یک شاخص اصلاح بود. همچنین، نتایج نشان داد رفتارهای دلبستگی به طور معناداری در ارتباط بین تعامل با خانواده اصلی با افسردگی و کیفیت زناشویی میانجی‌گری می‌کند. نتیجه‌گیری: براساس نتایج، می‌توان نتیجه گرفت که نوع و شدت رفتارهای‌دلبستگی همسران نقش تعیین‌کنند‌‌ه‌ای در سهم تجارب قبلی آنها در خانواده اصلی‌شان بر افسردگی و کیفیت‌زندگی‌زناشویی شان دارد.
ناهید اصل، فریده دوکانه ای فرد، پانته آ جهانگیر،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده


هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش‌بینی طلاق­عاطفی براساس صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت­اجتماعی ادراک‌شده در زنان متأهل شاغل بود. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در شهرداری تهران در سال 1399 با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای 400 نفر انتخاب شدند. به‌منظور جمع‌آوری­داده‌ها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن، ویژگی‌های­شخصیتی، خودکارآمدی شغلی و پرسشنامه حمایت­اجتماعی ادراک‌شده زیمت و همکاران  مورداستفاده قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه‌های تحقیق از معادلات­ساختاری استفاده گردید. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد حمایت­اجتماعی ادراک‌شده رابطه بین صفات برونگرایی و توافق­پذیری با طلاق عاطفی را  به‌صورت منفی و معنادار(01/0>p) میانجیگری می‌کند. به‌علاوه حمایت اجتماعی ادراک‌شده رابطه بین خودکارآمدی شغلی و طلاق­عاطفی را به‌صورت منفی و معنادار میانجیگری می‌کند (01/0>p). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج می‌توان گفت برای پیشگیری از طلاق یا طلاق­عاطفی آموزش‌های لازم به خانواده‌های ارائه و برای خانواده‌هایی که دچار تعارضات زناشویی هستند با مداخله‌های درمانی مناسب از طریق مراکز مشاوره به آن‌ها کمک شود تا مشکلات خود حل‌وفصل نمایند.

 
 
           
 
 
ذبیح اله عباس پور، خانم گلشن واصل، خانم فاطمه جهان بین، خانم مینا احمدی بنی، خانم نرگس چرخاب،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف اصلی این پژوهش کاربرد خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی برای نوجوان تراجنسیتی با افکار خودکشی‌گرایی بود.
روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. نمونه پژوهش یک نوجوان تراجنسیتی (زن به مرد) و والدینش بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس افکار خودکشی‌گرایانه طی مراحل درمان توسط نوجوان تکمیل شد و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی در 27 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد. همچنین برای تحلیل و تفسیر داده‌ها از ترسیم دیداری استفاده شد.
نتایج: نتایج مرحله به مرحله خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی نشان می‌دهد این درمان در کاهش معنادار افکار خودکشی‌گرایی نوجوان تراجنسیتی مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: کار بالینی موفق با نوجوانان تراجنسیتی و خانواده‌های آنان رابطه‌ای مبتنی بر دلبستگی ایمن ایجاد می‌کند. خانواده‌درمانگران می‌توانند از خانواده‌درمانی مبتنی بر دلبستگی برای مداخله در خودکشی‌گرایی افراد تراجنستی استفاده کنند. این درمان در مواجهه مؤثر خانواده با روند تغییرات فرزند تراجنسیتی، مؤثر است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research