4 نتیجه برای جلیلی
زهرا مکاری، خدامراد مومنی، کامران یزدانبخش، نسرین جلیلیان،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده
ناباروری به عنوان عامل ایجاد کنندهی نوعی استرس توصیف شده است که منجر به انواع مختلفی از مشکلات روانشناختی ، از جمله اختلال عملکرد جنسی می شود و ممکن است ناسازگاری زناشویی را در پی داشته باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای جنسی (مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری) بر سازگاری زناشویی زنان نابارور در سال 1394 شهر کرمانشاه انجام شد. جامعهی آماری شامل زنان نابارور 22 تا 36 سالهی مراجعه کننده به مرکز ناباروری معتضدی کرمانشاه بود که دارای اختلال در عملکرد جنسی و مشکلات زناشویی بودند. 33 نفر دارای شرایط شرکت در مطالعه بودند که از بین آنها 20 نفر داوطلب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. افرادی که در گروه آزمایش قرار داشتند به مدت 10 جلسهی هفتگی در دورهی آموزش مهارتهای جنسی به صورت گروهی شرکت داده شدند. گروه کنترل در این مدت هیچ مداخلهای دریافت نکردند. به منظور ثبت تغییرات نمرات پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) قبل و بعد از مداخله، توسط شرکتکنندگان تکمیل شد. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. نتایج نشان داد که مداخلهی آموزش مهارتهای جنسی اثر معناداری بر نمره سازگاری زناشویی داشته، بدین ترتیب که نمره سازگاری زناشویی زنان نابارور به طور معناداری افزایش یافته است (001/0>P). بنابراین به روانشناسان، رواندرمانگران و متخصصان زنان و زایمان توصیه میشود که از روش آموزش مهارتهای جنسی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری برای افزایش سازگاری زناشویی زنان نابارور استفاده کنند.
مریم جلیلیان، محمدسجاد صیدی، آقا محسن گل محمدیان،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده
هدف: با توجه به زلزلهخیز بودن ایران و همچنین با توجه به اهمیت و ضرورت نقش مدارس در زندگی دانشآموزان بخصوص در شرایط بحران، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصهای مدرسه کارآمد پس از زلزله سرپلذهاب در سال1396 صورت گرفت.
روش: این پژوهش با روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناختی صورت گرفت. به همین منظور، 15نفر از متخصصان آموزش و پرورش (شامل مدیران، معلمان و مشاوران و...) به روش نمونهگیری هدفمند از نوع بارز، انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه عمیق جمعآوری گردید و برای تحلیل دادهها از کدگذاری به روش کولایزی استفاده شد.
یافتهها: پس از مستندسازی مصاحبهها تعداد290 کد خالص، 12 زیر شاخص و درنهایت چهار شاخص اصلی شامل «دانشآموزان»، « معلم و کادر مدرسه»، «ساختار و امکانات مدرسه» و «محیط و خانواده» استخراج شدند. شاخص مربوط به دانشآموزان شامل زیرشاخصهای انطباقی-کارکردی، روانی، تحصیلی؛ شاخص مربوط به معلم و کادر مدرسه شامل زیرشاخصهای آموزشی، شخصی وامدادی؛ شاخص ساختار و امکانات مدرسه شامل زیرشاخص های؛ تجهیزات، برنامهریزی، وظایف هماهنگی؛ و درنهایت شاخص محیط و خانواده شامل زیرشاخصهای؛ مالی، روانی و فیزیکی _ ساختاری است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش میتواند محتوایی کامل از اقدامات پیشگیرانه را در رابطه با بحران زلزله به آموزش و پرورش ارائه دهد تا آن سازمان بتواند پروتکلهایی را برای مواقع بحران تهیه و به مدارس کشور ارائه دهد. مدارس با رعایت توصیههای حاصل از نتایج این پژوهش میتوانند با حفظ کارآمدی خود به گذر موفقیتآمیز از بحران زلزله کمک کنند و تبعات آن را کاهش دهند.
رویا حیدری، مریم جلیلیان،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
تنظیم هیجان یکی از حوزههایی است که در دههی اخیر در زمینهی سببشناسی افسردگی مورد توجه بوده است. نتایج مطالعات اثربخشی آموزشهای تنظیم هیجان بر افسردگی متفاوت و متناقض است. بنابراین هدف این فراتحلیل، تعیین میزان اثربخشی آموزشهای تنظیم هیجان بر کاهش نشانگان اختلال افسردگی بود. روش: این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر آموزشهای تنظیم هیجان را مشخص مینماید. برای دستیابی به این هدف، ادبیات پژوهشی مربوطه، در پایاننامهها و مقالههای انتشاریافته در مجلات علمی بین سالهای 1389 تا 1399 بررسی شد. 17 پژوهش(14مقاله و 3 پایان نامه) قابل قبول از لحاظ روش شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g-هجز انجام شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از این فراتحلیل نشان داد که میزان اثر تصادفی آموزشهای تنظیم هیجان بر کاهش نشانگان اختلال افسردگی (39/1) است (001/0>P) که مطابق جدول کوهن اندازهی اثر بزرگ ارزیابی میشود و این مقدار از معناداری بالینی بالایی برخوردار است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزشهای تنظیم هیجان میتواند به عنوان روشی مناسب برای کاهش اختلال افسردگی در مراکز آموزشی و درمانی استفاده شود.
معصومه جلیلی، زهرا افتخارصعادی، رضا پاشا، پرویز عسگری، فریبا حافظی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روشهای تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان بود. روش پژوهش: روش این پژوهش آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره مسجد سلیمان در سال 1398 بود. از بین جامعه آماری ابتدا به روش نمونهگیری تصادفی 4 مرکز مشاوره انتخاب، و در ادامه تعداد 20 زوج (40 نفر) از این مراکز به روش تصادفی در قالب سه گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (10زوج برای هر گروه). گروههای آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعت و نیمه تحت آموزش قرار گرفتند، اما گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند. به منظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی کویین دام، پرسشنامه استاندارد حساسیت به طرد (RSQ) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیره استفاده شد. یافتههای پژوهش: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که روش تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی هر دو بر متغیرهای مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین اثر داشته است (P<0/05). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روشهای تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی در بهبود مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین موثر است، با این حال روش تحلیل رفتار متقابل نسبت به ایماگوتراپی دارای اثربخشی بیشتری بود.