7 نتیجه برای رضایی
زینب رضایی، دکتر علیرضا بوستانیپور، فاطمه حبیبیان،
دوره 12، شماره 47 - ( 6-1392 )
چکیده
_ چکیده طلاق و جدایی مهمترین عامل از همگسیختگی ساختار بنیادیترین نهاد جامعه یعنی خانواده است از این رو هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش اعتماد و صمیمیت در پیش بینی بی ثباتی ازدواج در زنان و مردان متاهل بود. روش پژوهش:این مطالعه به صورت توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مرد و زن آموزش و پرورش بود و روش نمونهگیری به صورت طبقه ای بود که 90 زن و90 مرد انتخاب شد. ابزارهایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت،مقیاس صمیمیتالکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون،مقیاس اعتماد (رمپل و هولمز،1986) و شاخص بی ثباتی ازدواج بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر ارتباط منفی و معنادار اعتماد و بی ثباتی ازدواج در مردان و زنان بود. این بدان معناست که با افزایش اعنماد، بی ثباتی در ازدواج کاهش یابد و برعکس، همچنین رابطه بین صمیمیت با بی ثباتی ازدواج در زنان و مردان نیز رابطه ای منفی و معنادار بود. این بدان معناست که با افزایش صمیمیت، بی ثباتی در ازدواج کاهش یابد. نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که اعتماد و صمیمیت از عوامل موثر در ثبات و عدم ثبات یک ازدواج میباشد.
اکرم السادات رضایی، عبدالله شفیعآبادی، محمدرضا فلسفینژاد،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده
_ _ چکیده تاریخ دریافت: 10/2/94_ تاریخ پذیرش: 5/4/94 هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی الگوی چند محوری شفیعآبادی (SMPVC) با نظریه سازهگرایی ساویکاس (SCCT) بر خودکارآمدی در تصمیمگیری شغلی بیکار شدگان تحت پوشش وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیکار شدگان جویای کار بالای دیپلم مراجعهکننده به ادارههای کار شهر تهران بود که از بین آنها 45 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایشی با رویکرد آموزشیSMPVC وSCCT و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از مقیاس خود کارآمدی در تصمیمگیری شغلی (بتز و همکاران، 1996) استفاده شد. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون و آزمون پیگیری همراه با گروه کنترل بود. گروههای آزمایشی در 6 جلسه90 دقیقهای تحت آموزشهای مطابق با رویکردها مورد بررسی قرار گرفتند. خودکارآمدی شرکتکنندگان قبل از اجرای مداخله و پس از آن و همچنین بعد از گذشت یک ماه مورد اندازهگیری قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از تحلیل کوورایانس چندمتغیری و اندازهگیری مکرر نشان داد که برنامههای آموزشی بر خودکارآمدی تصمیمگیری شغلی تأثیر داشت. این تأثیر حتی پس از گذشت یک ماه از ثبات و مانایی کافی برخوردار بود. روش آموزشی SCCT بر زیر مؤلفههای خودارزیابی و اطلاعات شغلی تأثیر بیشتری داشت و SMPVC بر مؤلفههای انتخاب هدف، برنامهریزی و حل مسأله مؤثر بود. در حالیکه درتمامی مؤلفههای خودکارآمدی در تصمیمگیری شغلی شرکتکنندگان در هر دو شیوه مداخله بطور معناداری نسبت به گروه کنترل از عملکرد بالاتری برخوردار بودند. در مجموع دو رویکرد مداخلهای (SMPVC) و ((SCCT تأثیر ات مطلوبی بر روی ارتقاء خودکار آمدی در تصمیمگیری شغلی داشتند.
دکتر عادل زاهدبابلان، دکتر علی رضایی شریف، مهدی شکری،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اشتیاق تحصیلی، خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانشآموزان تیزهوش دختر و پسر بود.
روش: این پژوهش از نوع مطالعه پس رویدادی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش پایه اول، دوم و سوم دبیرستان شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-93 بود که از میان این افراد تعداد 60 نفر دانشآموز تیزهوش دختر و 60 نفر دانشآموز تیزهوش پسر به روش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی اسکاوفیلی و همکاران (2002)، سیاهه خلاقیت هیجانی آوریل (1999) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مکایلروی و بانتینگ (2001) استفاده شد. دادهها با استفاده ازتحلیل واریانس چندمتغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج، برتری دانشآموزان تیزهوش دختر را در اشتیاق تحصیلی و مولفههای جذب و وقفکردن خود، و برتری دانشآموزان تیزهوش پسر را در خلاقیت هیجانی و مولفههای نوآوری، آمادگی و اثربخشی- اصالت، نشان داد. (05/0>p). در خودکارآمدی تحصیلی بین دوگروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: نظر به نتایج پژوهش، ضروری است دستاندرکاران تعلیم و تربیت در استفاده از راهبردهای تربیتی و شیوههای تدریس، جنسیت و تفاوتهای فردی دانشآموزان را در نظر داشته باشند.
غفار نصیری هانیس، مسعود صادقی، سیمین غلامرضایی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش مقایسۀ تأثیر رواندرمانی گروهی وجودی، شناختی _ وجودی و انسانگرا _ وجودی در رضایت جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش یک کار آزمایی تصادفی کنترلشده بود که با روش نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون_ پسآزمون و آزمون پیگیری دوماهه با گروههای موازی آزمایشی و گروه کنترل انجام شد. جامعۀ آزمودنیهای پژوهش، زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به کلینیک تخصصی دیابت بیمارستان توحید سنندج در سه ماه نخست سال 1398 بود؛ از طریق نمونهگیری تصادفی 32 آزمودنی از این جامعه انتخاب و پسازآن با بهکارگیری نمونهگیری تصادفی جایگزینی در گروههای آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. گردآوری دادهها با مقیاس رضایت جنسی متسون وتراپنل (2005) انجام شد. آزمودنیهای گروههای آزمایشی جداگانه در نه جلسه هفتگی 120 دقیقهای شرکت کردند. یافتهها: نتایج مدل خطی عمومی واریانس یکراهه با آزمون اندازهگیریهای مکرر نشان داد که مداخلات شناختی _ وجودی و انسانگرا _ وجودی، رضایت جنسی را در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیدار افزایش دادند (4F=؛ P<0/05) همچنین نتایج نشانگر تأثیر بیشتر گروه شناختی_ وجودی (6MD=؛ P<0/05 و انسانگرا _ وجودی در پسآزمون (1MD=؛ P<0/05) و تأثیر بیشتر گروه وجودی در آزمون پیگیری بود (12MD=؛ P<0/05). نتیجهگیری: به کاربستن روشهای رواندرمانی گروهی شناختی_ وجودی و انسانگرا _ وجودی برای افزایش رضایت در رابطۀ جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو، در مقایسه با رواندرمـــــانی وجودی برای انجام موفق امور مشاوره و رواندرمانی کارآمدتر مینماید.
آیدین صنمنژاد، حسین قمری کیوی، علی شیخالاسلامی، علی رضایی شریف،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی تأثیر رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی _ ناج) و رویکرد درمانی هیجانمدار برافزایش صمیمیت و کاهش دلزدگی زناشویی زوجهای دارای تعارضات زناشویی بود. روش:این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوجهایی بود که در سال 1397- 1398 به دفتر مشاوره و خدمات روانشناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعهکنندگان تعداد 24 زوج که به دلیل تعارضات زناشویی به این مرکز مراجعه کرده بودند؛ پس از همتاسازی آزمودنیها، ملاکهای ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی به سه گروه (هر گروه 8 زوج) که دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه است گمارش شدند. پس از اجرای پیشآزمون برای گروه آزمایشی بافتنگر هر زوج 10 جلسه و گروه آزمایشی هیجانمدار هر زوج 9 جلسه رواندرمانی انجام گرفت. پرسشنامههای مورداستفاده شامل مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز بود. برای تحلیل دادهها و فرضیهها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر» و نرمافزار SPSS استفاده گردید. یافتهها: نشان داد اثربخشی رویکرد هیجانمدار در افزایش صمیمت زناشویی، بهصورت معناداری (001/0p<) بیشتر از رویکرد بافت نگر است؛ اما میان دو رویکرد در کاهش «دلزدگی زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد همچنین یافتهها نشان داد اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجانمدار در «دلزدگی زناشویی» ثبات و پایداری زمانی بیشتری دارد. نتیجهگیری: رویکرد هیجانمدار در مقایسه با رویکرد بافت نگر اثربخشی مؤثرتری در افزایش صمیمت زناشویی نشان میدهد و اثربخشی دو رویکرد در کاهش دلزدگی زناشویی یکسان است اما باگذشت زمان رویکرد بافت نگر در بهبود دلزدگی زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.
حدیثه رضایی، هاجر فلاح زاده، لیلی پناغی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیش بینی آزار دیدگی در روابط زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و ترس از صمیمیت در زنان متاهل بود.روشپژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. به این منظور 300 زن متاهل شهر تهران که به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب شده بودند به پرسشنامه های الگوهای ارتباطی (کریستنس و هیوی، 1990 )ترس از صمیمیت (دسکاتنر و تلن، 1991) و همسرآزاری (قهاری، عاطف وحید و یوسفی، 1384) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نتایج نشان داد که بین خرده مقیاس مرد متوقع/ زن کنارهگیر با همسرآزاری رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. (r=%236.P≤000 )همچنین بین خرده مقیاسهای زن متوقع/ مرد کنارهگیر(r=%324P≤0/01) مرد متوقع/ زن کنارهگیر ((r=%131P≤0/05و سازنده متقابل(r=%214P≤0/01) با ترس از صمیمیت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. مولفههای خرده مقیاس سازنده متقابل(r=%194P≤0/001 ) و مرد متوقع/زن کنارهگیر r=%236.P≤000) ) توان پیش بینی همسرآزاری را داشتند.- نتیجه گیری می توان گفت الگوهای ارتباطی مرد متوقع/ زن کناره¬گیر و سازنده متقابل در رابطه زوجین می توانند چالشی ایجاد کنند که باعث همسر آزاری در رابطه شود.
داریوش عظیمی، حسین قمری گیوی، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توانمندسازی مشاوران مدرسه و بر مبنای نظریه دادهبنیاد و با بهکارگیری روش مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. روش: بدین منظور تعداد 12 معلم، 14 مشاور مدرسه، 13 دانشآموز (در سطح استان اردبیل) به شیوه نمونهگیری هدفمند و تعداد 9 متخصص و استاد مشاوره (در سطح کشور) به شیوه نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب و دادهها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیادهسازی متن مصاحبهها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل دادههای کیفی MAXQDA، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 245 مفهوم و 17 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری انتخابی نشان داد که مقوله هسته توانمندی مشاوران مدرسه است که تحت تأثیر شرایط علّی (صلاحیت علمی، شغلی و اخلاقی)، شرایط مداخلهگر (بلوغ عاطفی، خودکارآمدی، مهارتهای حرفهای و هماهنگی) و شرایط زمینهای (بلوغ عقلی، هوشهیجانی، سلامتروان، مهارتهای ارتباطی، سرسختی روانشناختی و شخصیت کاریزماتیک) در قالب راهبردهای توسعه سازمانی و فردی است که حاصل آن بهبود کارآمدی مشاوران مدرسه بهصورت مستقیم و غیرمستقیم است. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر توصیه میشود از الگوی حاضر به منظور توانمندسازی مشاوران مدرسه و همینطور طراحی و تدوین برنامههای مختلف در جهت بهبود خدمات راهنمایی و مشاوره مدرسه استفاده شود.