نفیسه صوفی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموختههای درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکتکنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی رشتهی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بود. یافتهها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندیهای شخصی، بهبود مهارتهای ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگیهای شخصیت دیگران، رشد اعتمادبهنفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشههای جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از: تجربیات مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکتکنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانشآموختگان این رشته. نتیجهگیری: مطابق یافتههای این پژوهش، تجربه زیستۀ شرکتکنندگان نشان داد که تحصیل در رشتۀ مشاوره، از جنبههای مختلف بر زندگی شخصی آنها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
هلیا بهروزنیا، کیوان صالحی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: رواندرمانی تکجلسهای شیوهای است که با هدف رسیدگی به مسائل مراجع در کوتاهترین زمان ممکن طراحی شده و بر کارایی و استفاده حداکثری از زمان تاکید دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی تکجلسهای بر صمیمیت زناشویی انجام شد.
روش: این مطالعه با استفاده از روشهای آمیخته تبیینی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زوجهای مراجعهکننده به کلینیک بهزیست تهران در سال 1402 با مشکلات زناشویی بودند که از بین آنها 30 زوج به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. در بخش کمّی، تأثیر این مداخله با روش شبهآزمایشی، طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و استفاده از مقیاس صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) در زوجها بررسی و تحلیل شد. در بخش کیفی نیز با همان افراد گروه آزمایش مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام و دادهها با روش پدیدارشناسی توصیفی وبه شیوه کلایزی تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بخش کمّی نشان داد که رواندرمانی تکجلسهای بهطور معناداری بر بهبود صمیمیت زناشویی تأثیر دارد. (0.05P ≤ ) یافتههای بخش کیفی نیز حاکی از بهبود صمیمیت زوجهایی بوده که این تغییرات با خردهمقیاسها و سؤالات پرسشنامه صمیمیت زناشویی همسو و نتایج کمّی را تبیین مینمایند.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که رواندرمانی تکجلسهای میتواند به عنوان رویکردی عملی، کوتاهمدت و مؤثر برای بهبود صمیمیت زناشویی مورد استفاده قرار گیرد و نتایج آن میتواند برای درمانگران و محققان آینده مفید بوده و زوجها را به بهرهگیری از این شیوه برای ایجاد صمیمیت بیشتر در زندگی مشترکشان ترغیب نماید.