جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای فاتحی زاده

روناک عشقی، فاطمه بهرامی، مریم فاتحی زاده، امیر کشاورز،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 30/7/93 _ تاریخ پذیرش: 30/1/94 هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره رفتاری- شناختی جنسی زوجین بر بهبود اختلال مبل جنسی کم کار زنان در شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 18 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی و روان‌درمانی شهر اصفهان بود که زنان آنها به اختلال میل جنسی کم کار (سرد مزاجی) مبتلا بودند و به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از دو پرسشنامه محقق ساخته اختلال میل جنسی کم کار نوشتاری و تصویری زنان استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. در مورد گروه آزمایش، 8 جلسه مشاوره رفتاری- شناختی جنسی اجرا شد و در گروه کنترل هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت. تحلیل یافته‌های‌این پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس یک متغیره نشان داد که مشاوره رفتاری- شناختی جنسی زوجین بر بهبود نمره کل سرد مزاجی زنان (0001/0P=)، و تمام مولفه‌های آن : بعد رفتاری (0001/0P=)، بعد شناختی (003/0P=)، بعد احساسی (0001/0P=) و بعد جسمانی (003/0P=) موثر است. بر اساس‌این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که مشاوره شناختی-رفتاری جنسی با بهبود دانش جنسی، باورهای جنسی، خودابرازی و مهارت جنسی زوجین به افزایش میل جنسی زنان سردمزاج کمک کند.


سیده لیلا میر احمدی، مریم السادات فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، رضوان سادات جزایری، عباس پسندیده،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

هدف: این مقاله حاصل پژوهشی است که با عنوان " انتخاب همسر مبتنی بر آموزه های اسلامی بر اساس تحلیل کیفی احادیث اصول کافی" انجام پذیرفته است. روش:  در این پژوهش به دلیل آنکه از تحلیل کیفی تماتیک استفاده گردید، مدل مفهومی و فرضیه تدوین نگردید  و طبق الزامات این روش سئوال اصلی پژوهش" همسر گزینی در اسلام چگونه است؟" مطرح گردید. یافته ها: در این تحقیق علاوه بر انتخاب نکات کلیدی از روایات، برای هر نکته یک کد معین گردید. سپس با مقایسه کدها ، چند مفهوم که اشاره به یک جنبه مشترک پدیده انتخاب همسر از نگاه اسلام داشتند شناسایی شد. حاصل مقایسه هر مفهوم با مفاهیم دیگر دستیابی به مقولاتی بود که پایه های سه گانه تئوری همسرگزینی از نگاه اسلام را شکل می دهند نتیجه کار تدوین الگوی همسرگزینی بر مبنای سه اصل سبک انتخاب ، معیارهای انتخاب و فرایند انتخاب می باشد. نتیجه گیری:  بر اساس این سه اصل، در همسرگزینی اسلامی می بایست ابتدا به تبیین ضرورت ، حکمت ، فواید و اهداف ازدواج پرداخت ، سپس معیارهایی را برای انتخاب صحیح و دقیق معرفی کرد و در فرایند انتخاب بر اساس اصول اسلامی اقدام کرد. با توجه به اهمیت بومی سازی الگوهای مشاوره پیش از ازدواج در کشور، تدوین این الگو  با نگاه به دانش موجود در ماخذ اسلامی می تواند برای دست اندرکاران این حوزه مفیدتر باشد


نیره سادات سعادتمند، عذرا اعتمادی، فاطمه بهرامی، مریم سادات فاتحی زاده،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف این پژوهش ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس مهارتهای درون فردی و بین‌فردی زنان و مردان متأهل  بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع آزمون‌سازی و جامعه مورد نمونه‌گیری زنان ومردان متأهل شهر تهران بود. که 470 نفر زن وشوهر ایرانی (277 نفر زن، 193 مرد) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند.مقیاس حاصل در این مطالعه مقیاس مهارت‌های درون‌فردی و بین فردی زوجین (IISCS)  بود و برای ساخت مقیاس در مرحله اول طرح‌ریزی موضوع آزمون و در مرحله دوم باتوجه به مبانی نظری و پرسشنامه‌های موجود، پرسشنامه‌ای طراحی شد که طی دو مرحله اجراء و پرسش‌نامه نهایی ساخته شده با روشهای اندازه‌گیری از قبیل همسانی درونی (آلفای کرانباخ) ، همبستگی پیرسون، روش بازآزمایی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی جهت بررسی روایی سازه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌های این مطالعه، ضرایب آلفای کرانباخ (همسانی درونی) 65/0 تا 78/0 را نشان داد و نتایج دوبار اجرای آزمون ضرایب همبستگی 54/0 تا 81/0 رامورد تایید قرار داد وتحلیل عاملی تاییدی برازشی با 95/0=GFI را نشان داد. شاخص‌های GFI=0.95 و AGFI=0.91 بود که برازش خوب مدل را نشان می‌دهد. شاخص نرم شده برازندگی، NFI=0.93 و شاخص برازش تطبیقی GFI=0.95 حاکی از برازش مناسب مدل طراحی شده است و واریانس خطای تقریبی RMSFA=0.43 برازش خوب مدل را نشان می‌دهد. مقیاس مهارت‌های درون‌فردی و بین‌فردی زوجین برای سنجش این سازه در نمونه‌های ایرانی از پایایی، روایی و برازش کافی برخوردار است.
فهیمه نامدارپور، مریم فاتحی زاده، فاطمه بهرامی، رحمت الله محمدی فشارکی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

هدف: نشخوار فکری عامل پیش بینی قوی برای افسردگی است. افسردگی نیز می‌تواند به رابطه زوجی آسیب وارد نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد.  روش: این پژوهش به شیوه کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بوده و داده‌ها از 15 زن متأهل که دارای تعارضات زناشویی بودند به دست آمده است. برای جمع آوری داده‌ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته‌ها: پس از تحلیل محتوای داده ها، شش مقوله اصلی حاصل گردید که عبارتند از: علائم افسردگی(درد‌های جسمانی، کاهش انرژی، کاهش خلق، کاهش میل به زندگی، مشکل خواب،کاهش انگیزه وکاهش تمایل جنسی)، هیجان‌های منفی (خشم، غم، تنفر، حس انتقام،کینه و اضطراب)، تکانشگری (پرخاشگری و نداشتن کنترل بر رفتار)، کاهش کار آمدی (پرخاشگری با فرزندان، کاهش ارتباط با فرزندان و انجام ندادن کارهای منزل) و گیر افتادن در چرخه‌های ارتباطی منفی (جرو بحث کردن، انتقادگری و اجتناب از همسر)، اجتناب از دیگران(کاهش ارتباط با دیگران وگوشه‌گیری). نتیجه‌گیری: هنگامی که تعارض حل نشود، فرایند نشخوار فکری در زنان فعال شده وکاهش کارآمدی در روابط فردی وزوجی و افسردگی از پیامدهای آن است. افسردگی منجر به افزایش نشخوار فکری و افزایش تعارضات زناشویی را در پی خواهد داشت.
هدف: نشخوار فکری عامل پیش بینی قوی برای افسردگی است. افسردگی نیز می‌تواند به رابطه زوجی آسیب وارد نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد.  روش: این پژوهش به شیوه کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بوده و داده‌ها از 15 زن متأهل که دارای تعارضات زناشویی بودند به دست آمده است. برای جمع آوری داده‌ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته‌ها: پس از تحلیل محتوای داده ها، شش مقوله اصلی حاصل گردید که عبارتند از: علائم افسردگی(درد‌های جسمانی، کاهش انرژی، کاهش خلق، کاهش میل به زندگی، مشکل خواب،کاهش انگیزه وکاهش تمایل جنسی)، هیجان‌های منفی (خشم، غم، تنفر، حس انتقام،کینه و اضطراب)، تکانشگری (پرخاشگری و نداشتن کنترل بر رفتار)، کاهش کار آمدی (پرخاشگری با فرزندان، کاهش ارتباط با فرزندان و انجام ندادن کارهای منزل) و گیر افتادن در چرخه‌های ارتباطی منفی (جرو بحث کردن، انتقادگری و اجتناب از همسر)، اجتناب از دیگران(کاهش ارتباط با دیگران وگوشه‌گیری). نتیجه‌گیری: هنگامی که تعارض حل نشود، فرایند نشخوار فکری در زنان فعال شده وکاهش کارآمدی در روابط فردی وزوجی و افسردگی از پیامدهای آن است. افسردگی منجر به افزایش نشخوار فکری و افزایش تعارضات زناشویی را در پی خواهد داشت.
 
فرامرز آسنجرانی، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، یان دو مول،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده

هدف: این پژوهش به بررسی اثر بخشی برنامه مداخله ­ای اجتماع محور بازسازی زندگی بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه می­ پردازد. روش: جامعه این پژوهش را تمامی زنان مطلقه­ ای تشکیل می­ داد که در سال 1395 حد اکثر 5 سال از طلاق آنها گذشته باشد و در طول این مدت ازدواج دائم یا موقت نداشته اند. با توجه به ویژگی­ های نمونه، از نمونه گیری در دسترس استفاده شد و از میان متقاضیان تعداد 34 نفر به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه خواسته شد تا مقیاس سازگاری پس از طلاق  فیشر (2004) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کنند. سپس برای گروه آزمایش 10 جلسه برنامه مداخله­ ای اجتماع محور بر اساس محتوای نور و همکاران (2016) به اجرا در آمد. در انتها نیز پس آزمون­ برای هر دو گروه به اجرا درآمد و نتایج با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته­ ها: نتایج نشان می­دهد که برنامه مداخله ­ای اجتماع محور بر تمامی خرده مقیاس­های سازگاری پس از طلاق جز خشم و اعتماد اجتماعی تاثیرات معنادار آماری را نشان می­دهد. همچنین این مداخله در گروه آزمایش  افزایش معناداری را بر نمره کل سازگاری پس از طلاق ایجاد کرده است. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که برنامه مداخله ­ای اجتماع محور می­تواند سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه را بهبود بخشد و بدین ترتیب، می­توان از آن به عنوان مداخله در بهبود کیفیت زندگی و سازگاری زنان مطلقه استفاده کرد. 


لیلا شهرابی فراهانی، دکتر مریم فاتحی زاده، دکتر عذرا اعتمادی،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف کشف نگرش‌های انتخاب همسر دختران مجرد ایرانی انجام شد. روش: این مطالعه با روش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. طی این پژوهش، پژوهشگر با بهره‌گیری از روش نمونه‌گیری هدفمند تعدادِ 15 نفر از دخترانِ 18 تا 30 ساله مجرد را در شهر تهران شناسایی و مورد مصاحبه قرار داد. تمامی مصاحبه‌ها ضبط و سپس خط به خط دست‌نویس شدند و سپس با استفاده از روش تحلیلِ مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها منجر به شناسایی دو مقوله اصلی نگرش‌های کارآمدِ انتخابی با زیرمقوله‌های (عقلانیت و منطق‌گرایی، واقع‌گرایی، باور به خودشناسی، باور به دیگرشناسی، الزامی تلقی‌کردن رابطه شناختی، باور به تعادل‌سنجی، باور به همفکری و مشاوره انتخاب) و نگرش‌های ناکارآمدِ انتخابی با زیرمقوله‌های (ایده‌آل‌گرایی، محدودکننده دانستن انتخاب و ازدواج، ناموثر و غیرضروری تلقی‌کردن همفکری در انتخاب و تلقی انتخاب و ازدواج به‌عنوان پل رهایی مطلق از رنج) در زمینه نگرش‌های دختران در آستانه ازدواج نسبت به انتخاب شد. نتیجه‌گیری: یافته‌های حاصل از این پژوهش با شناسایی نگرش‌های کارآمد و ناکارآمد دختران نسبت به انتخاب، زمینه را برای تدوین برنامه‌هایی آموزشی و اصلاحی جهت تقویت نگرش‌های مثبت در این گروه از افراد فراهم کرد و همچنین با شناسایی نگرش‌های ناکارآمد زمینه را برای رفع این نگرش‌ها و انتخابی موفق‌تر فراهم کرد.
زهرا داودی، مریم فاتحی زاده، احمد احمدی، رضوان السادات جزایری،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده

چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی قدرت در رابطه زوجین انجام گرفته است. اگر چه اسلام مدیریت کلی زندگی را به مردان واگذار کرده، و هدف این مقاله ورود در حدود شرعی و عرفی در این زمینه نیست، اما گاه [h1] قدرت طلبی زوجین حالت غیر طبیعی و بیمارگونه به خود می‌گیرد. سوالاتی که ذهن محقق را در گیر می‌کند و برآن است تا به جواب این سوالات برسد، این است که: قدرت در رابطه زوجین چگونه به وجود می آید؟ و اجتماع و یادگیری های جنسیتی اجتماعی تا چه اندازه بر زوجین تاثیر گذارند؟ و انواع قدرت در رابطه زوجی مورد تحلیل قرار می‌گیرد؛ این که آیا مسئله قدرت زوجین در زوج درمانی فقط یک مسئله عدالت اجتماعی و اخلاقی است یا در زوج درمانی یک مسئله مهم بالینی است؟ آیا تغییرات صورت گرفته در زوج درمانی می تواند رضایت زناشویی و سلامت روان در زوجین را ایجاد کند؟ [h2] روش: پژوهش حاضر در قالب یک طرح کیفی در مراکز مشاوره ی اصفهان و شهرکرد در سال 1395 صورت گرفت. به این منظور، از بین متخصصان خانواده، 10 نفر که دارای بیشترین اطلاعات درباره زوجین قدرت طلب بودند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده‌ها با مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات گردآوری شدند. سپس این اطلاعات در کدگذاری‌ها تقلیل پیدا کردند و مورد تفسیر قرار گرفتند.یافته ها: در تجزیه و تحلیل داده‌ها دو طبقه اصلی «ویژگی‌های زوجین قدرت طلب و مسئولیت ناپذیر » به دست آمد. زیر طبقات ویژگی‌های زوجین قدرت طلب شامل «مرد سالاری، زن سالاری، زوجین اقتدار طلب، زوجین پرخاشگر و زوجین مستقل» و زیر طبقات ویژگی‌های زوجین مسئولیت ناپذیر شامل «زوجین هرج و مرج، زوجین بی تصمیم، زوجین منفعل ـ مهاجم،زوجین بلاتکلیف و زوجین بی کفایت » بود.
نتیجه‌گیری: هنگامی که قدرت متعادل توزیع شده باشد، هریک از زوجین قادر خواهند بود که با همسر خود در مسائلی که برای آنها مهم است درگیر شوند، و هر دو احساس می‌کنند که به صورت یکسان حق بیان ایده ها، نیاز‌ها و احساسات خود را دارند؛ و در نتیجه رضایت زناشویی امنیت خانواده برقرار خواهد بود .

 [

حامد قاسمی ارگنه، عذرا اعتمادی، مریم فاتحی زاده،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: هر یک از والدین نقش حیاتی در زندگی فرزندان ایفا می‌کنند و  انتقال بین نسلی طلاق نشان می‌دهد، فرزندانی که طلاق والدین خود را تجربه می‌کنند بیشتر در معرض آسیب‌های زناشویی هستند. هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق و بررسی اثر بخشی آن بر دلزدگی و انتظارات زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر با روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از روش نظریه داده بنیاد کلاسیک و در روش کمی از روش شبه آزمایشی گروه آزمایش _ گروه کنترل با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری استفاده گردید. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه  با 26 نفر از زوجین با خانواده اصلی تک سرپرست ناشی از طلاق بودند که به صورت هدفمند تا اشباع داده‌ها انتخاب شدند و نمونه پژوهش در بخش کمی 32 نفر از زوجین با خانواده اصلی تک سرپرست ناشی از طلاق بودند که با روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. بخش کیفی پژوهش با مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد و ابزار پژوهش در بخش کمی شامل پرسشنامه‌های  انتظارات زناشویی امیدوار و دلزدگی زناشویی  پاینز بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها: از مجموع یافته‌های بخش کیفی پنج مقوله اصلی که بیانگر آسیب‌های زناشویی فرزندان تک سرپرست ناشی از طلاق بودند استخراج و بر مبنی آنها و نظر متخصصان الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق در فرزندان تک سرپرست ناشی از  طلاق  طراحی شد. تحلیل داده‌ها نیز نشان دهنده اثر بخشی الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق بر دلزدگی و انتظارات زناشویی بود (01/0 p<). نتیجه‌گیری بر اساس نتیجه پژوهش حاضر، می‌توان از الگوی آموزشی ارائه شده در راستای پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق، و تداوم زندگی زناشویی فرزندان طلاق استفاده کرد.
آزاده فروزانفر، مریم فاتحی زاده،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف: مراقبت‌گری برای روابط انسانی بنیادی است و نقش تعیین کنندهای در کیفیت و ثبات روابط زناشویی ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم ‌مراقبت‌گری زوجی انجام شد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد داده‌بنیاد در سال 1400 انجام شد. بدین منظور 10 زوج ساکن شهر الیگودرز با دارا بودن ملاکهای ورود و با استفاده از نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به اشباع دادهها انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. این افراد با استفاده از مصاحبه‌ی عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با روش استراوس و کربین (2014(و نرمافزار MAXQDA20 انجام شد. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به شناسایی 78 کد باز و 13 کد محوری در قالب شرایط علی: تاریخچهی زندگی و ازدواج آگاهانه؛ شرایط زمینه‌ای: بسترهای فردی و زوجی؛ شرایط مداخله‌گر: عوامل تسهیل‌کننده رفتاری و شناختی؛ موانع: عوامل فشارآور فردی و محیطی؛ راهبردهای تداوم‌بخش و ارتقاء‌بخش مراقبت؛ و پیامدهای فردی برای مراقبتکننده و مراقبتگیرنده و پیامدهای زوجی گردید و مقوله مرکزی با عنوان «مراقبتگری متقابل زوجی» انتخاب شد. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش بیانگر این بود که عوامل دخیل در مراقبتگری زوجی حتی به قبل از ازدواج برمیگردد. مراقبتگری زوجی در گرو ازدواج آگاهانه و اقدامات سازنده و فعالانه زوج‌ها میباشد و فرایندی تعاملی و متقابل است که افزایش بینش و آگاهی زوج‌ها و استفاده از راهبردهای مراقبتجویی و مراقبتپذیری در تداوم آن مؤثر است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research