9 نتیجه برای هاشمی
منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت اباد، رحیم بدری گرگری، سولماز دبیری،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل فلنر بر تابآوری و میزان قربانی شدن دانش-آموزان قربانی قلدری بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون وگروه گواه بود. جامعه شامل دانشآموزان دختر قربانی قلدری در مدرسه بود که در پایه هفتم و هشتم دوره اول مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 96 نفر دانش آموز قربانی بود که ابتدا غربال شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20= n) و گواه (20= n) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاسهای قربانی قلدری کالیفرنیا و تابآوری کانر و دیویدسون استفاده شد. آموزش کفایت اجتماعی برای گروه آزمایش در 12 جلسه به مدت شش هفته ارائه گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از اثربخش بودن آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل چهاربعدی فلنر بر افزایش تابآوری و کاهش میزان قربانی شدن دانشآموزان قربانی قلدری بود. این نتایج تلویحات مهمی برای مسئولان و مشاوران در امر کمک به قربانیان قلدری و کاستن از اثرات منفی پدیده قلدری روی این دانشآموزان دارد.
یاسر مدنی، فاطمه هاشمی گلپایگانی، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجانمدار و مدل گاتمن بر کاهش احساس تنهایی زنان متاهل انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با طرح شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان متاهل مراجعهکننده به خانه سلامت تهرانسر منطقه 21 میباشند. نمونه شامل 26 نفر از افراد جامعه بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و 13 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس کوتاه احساس تنهایی اجتماعی و هیجانی بزرگسالان (SELSA-S) استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری دادههای پژوهش میتوان گفت که آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجانمدار و مدل گاتمن موجب کاهش معنادار احساس تنهایی و تمام خردهمقیاسهای آن (احساس تنهایی خانوادگی، احساس تنهایی رمانتیک، احساس تنهایی اجتماعی) شده است. همچنین نتایج آزمون اندازهگیری مکرر نشان داد که اثربخشی آموزش مدل تلفیقی حاضر بعد از یک ماه ماندگار بوده است. نتیجه گیری: بنابراین، نتایج پژوهش حاکی از این است که از آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجانمدار و مدل گاتمن میتوان برای کاهش احساس تنهایی زنان متاهل استفاده کرد.
خانم مائده هاشمیان، دکتر کوروش نامداری، دکتر احمد عابدی،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر درمان مبتنی بر امید بر سلامت روانشناختی و معناداری زندگی دختران نوجوان افسرده بود. روش: روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان در سال 1395 بود و نمونه آماری پژوهش 24 نفر از افرادی بودند که با روش نمونه گیری خوشهای انتخاب شده و نمره آنها در پرسشنامه افسردگی بک 2 دربازه 16 تا46 بوده واز طریق مصاحبه بالینی تشخیص افسردگی گرفتند. این افراد بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس امید درمانی گروهی در 8 گام برای آزمودنیهای گروه آزمایش اجرا شد وگروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. از پرسشنامههای سلامت روان (GHQ) و معناداری زندگی (MLQ) در مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و جهت تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافتهها: یافتهها نشان داد که امید درمانی گروهی بر افزایش سلامت روان و معناداری زندگی دختران افسرده گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که امید درمانی گروهی میتواند مداخلهای مؤثر در ارتقای سلامت روان و معناداری زندگی دختران نوجوان افسرده باشد.
مجید هاشمی گل مهر، عباس امان الهی، حمید فرهادی، خالد اصلانی، غلامرضا رجبی،
دوره 19، شماره 76 - ( فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره 1399 )
چکیده
هدف: ازدواج موفق زیربنای تشکیل یک خانواده سالم است، بر این اساس این پژوهش با هدف ارائه الگویی از ازدواج موفق انجام شد.روش: پژوهش به شیوه کیفی و با بهکارگیری روش نظریه زمینهای اجرا شد. مشارکتکنندههای این پژوهش شامل کلیهی زوجهایی بود که در سال 1397 در شهر اهواز سکونت داشتند. در این پژوهش برای گزینش شرکتکنندگان، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و با پیشرفت مطالعه، نمونهگیری موارد مطلوب مدنظر قرار گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 22 نفر (11 زوج) مورد مصاحبه باز یا بدون ساختار قرار گرفتند. یافتهها: روش تحلیل اطلاعات در نظریهی زمینهای شامل کدگذاری دادهها است. با کدگذاری باز 83 کد اولیه و با کدگذاری محوری، 23 مقوله عمده به دست آمد و ازدواج موفق به مثابه یک رابطه زوجی شفاف و عاری از ابهام، به عنوان مقوله مرکزی استخراج گردید. میتوان نتیجه گرفت که ایجاد یک ازدواج موفق در گرو شفافسازی تمام و کمال موضوعاتی است که در رابطه زوجی جریان دارد بهگونهای که هر یک از همسران آنچه را که تجربه میکنند بیپرده ابراز کنند و هیچ نقطه ابهامی را برای دیگری باقی نگذارند که آن را کشف یا رمزگشایی نماید. نتیجهگیری: الگوی به دست آمده از این پژوهش را میتوان در مشاوره پیش از ازدواج به مراجعان آموزش داد، هم چنین در کار با زوجهای آشفته به کار بست و برای زوجهایی که به دنبال کیفیتبخشی بیشتری به رابطه خود هستند به کار گرفت.
اعظم هاشمی، اصغر جعفری،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوجهای متقاضی طلاق توافقی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و یک پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری زوجهای ارجاعی متقاضی طلاق توافقی در سال 1396، به مرکز مشاوره بهروان در قزوین بودند. 10 زوج (20 نفر) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در گروه های 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای فرآیند و محتوای خانواده سامانی (2008) بودند. برنامه خودمتمایزسازی امامیریزی و برون (1395) در 10جلسه زوجدرمانی 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا و تغییرات فرآیند و محتوای خانواده در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری اندازهگیری و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد آموزش خودمتمایزسازی بر بهبود فرآیند خانواده (14/21=F، 01/0>P) و محتوای خانواده (32/23=F، 01/0>P) تاثیر معناداری داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است و 4 زوج از ادامه طلاق منصرف شدند (01/0-=t، 01/0<P). نتیجهگیری: برنامه آموزش خودمتمایزسازی توانمندی زوجها از طریق ایجاد تعادل بین عقل و احساسات و تمایز خویشتن از خانواده اصلی، بر کارکردهای فرآیند و محتوای خانواده تاثیر میگذارد. بنابراین از این روش روانی- آموزشی کارآمد میتوان برای بهبود فرآیند و محتوای خانواده زوج های متقاضی طلاق توافقی و پیشگیری از طلاق استفاده کرد.
واژههای کلیدی: خودمتمایزسازی، فرآیند خانواده، محتوای خانواده، طلاق توافقی
مائده هاشمیان، کوروش نامداری، احمد عابدی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر امید درمانی بر ابعاد کیفیت زندگی و عزت نفس دختران افسرده انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران نوجوان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1395- 1396 شهر اصفهان بود که از میان آنان 24 دختر افسرده (12 نفر گروه آزمایش، 12 نفر گروه کنترل) به شیوه نمونهگیری خوشهای و با توجه به ملاکهای ورودی انتخاب شد و گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 90 دقیقهای امید درمانی قرار گرفت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه افسردگی بک2 (بک، 1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان جهانی بهداشت، 1996) و پرسشنامه عزت نفس (کوپراسمیت، 1967) استفاده شد. بمنظور تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر ابعاد 4 گانه کیفیت زندگی شامل سلامت جسمی (05/0p<؛ 36/0F=) و سلامت روانی (05/0p<؛ 30/0F=) و روابط اجتماعی (05/0p<؛ 35/0F=) و ادراک محیط زندگی (05/0p<؛ 32/0F=) دختران افسرده تاثیر داشت و همچنین باعث ارتقای عزت نفس تحصیلی (05/0p<؛ 44/0F=) و عزت نفس خود (05/0p<؛ 40/0F=) در این دانش آموزان شد. نتیجهگیری: بنابراین درمان مبتنی بر امید در افزایش عزت نفس و کیفیت زندگی دختران نوجوان افسرده موثر بوده و میتوان از آن در مدارس و مراکز مشاوره بمنظور کاهش افسردگی استفاده نمود و با طراحی برنامههای آموزشی و فرهنگی با محتوای امید، از افزایش افسردگی در میان نوجوان پیشگیری کرد و کیفیت زندگی و عزت نفس آنان را ارتقا داد.
فاطمه هاشمی، حسین کشاورز افشار، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبکهای دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان انجام شد. روش: تمامی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند که ازبین آنها 360 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و کرایج، 2006)، بهزیستی روانشناختی (ریف 1995)، دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید،1990) و خشونت خانگی (شرین، سینا کور، لی، زیتر و شاکیل 1998) استفاده شد. دادهها با تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند. یافته: یافتهها نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش نیافته معنادار است (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش نیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش نیافته در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی دارد (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازشیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار نیست (05/0<p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی، دلبستگی ایمن و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش یافته معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش یافته در رابطه بین سبک دلبستگی، خشونت خانگی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان با تقویت دلبستگی ایمن و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به زنان، بهزیستی روان شناختی آنها را افزایش داد.
طیبه مدنی فر، پریسا سیدموسوی، مهین هاشمی پور، مهدی تبریزی، مجید کوهی اصفهانی،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات ذهنیسازی، طراحی و اعتباریابی برنامه تقویت ذهنیسازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک و بررسی اثربخشی آن بر کنش تاملی والدین و مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک انجام گرفت.
روش: در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شد. در بخش کیفی پس از مصاحبه با 18 کودک مبتلا به دیابت نوع یک ساکن استان اصفهان و 22 نفر از والدین ایشان، مشکلات ذهنیسازی آنها از طریق تحلیل مصاحبهها با روش پدیدارشناسی استعلایی در قالب 3 مضمون کلی، 18 زیرمضمون اصلی و 50 زیرمضمون فرعی استخراج گردید. سپس مبتنی بر این مضامین و در چارچوب مفاهیم نظریه ذهنیسازی، برنامه تقویت ذهنیسازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک طراحی شد. پس از تایید روایی محتوایی بر اساس شاخصCVI، با روش نیمه آزمایشی و طرح تکآزمودنی از نوع (A-B) با آزمودنیهای مختلف، 5 نفر از والدین دارای کودک مبتلا به دیابت دارای معیارهای ورود به پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در برنامه شرکت کردند. کارایی این برنامه در چهار مرحله (خط پایه، حین مداخله، پس از مداخله و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای سیاهه رفتاری کودکان (CBCL)، مقیاس کنش تاملی والدینی (PRFQ) و نشانگرهای تحقق اهداف برنامه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها بر اساس شاخصهای تحلیل دیداری بررسی شد.
یافتهها: حاصل بخش کیفی این مطالعه استخراج 3 مضمون کلی شامل عوامل زمینه ساز شکست ذهنیسازی، انواع مشکلات شایع ذهنیسازی و پیامدهای شکست ذهنیسازی است که مبنای طراحی برنامه تقویت ذهنیسازی ویژه والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک قرار گرفت. نتایج بخش کمی نیز نشان داد برنامه طراحی شده ضمن برخورداری از اعتبار کافی، بر افزایش کنش تاملی والدین و کاهش مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک مؤثر بوده و این تأثیر مثبت در مرحله پیگیری نیز ادامه داشته است. نتیجهگیری: با توجه به اعتبار برنامه فوق، پیشنهاد میشود این برنامه جهت کمک به بهبود سلامت جسمی روانی کودکان مبتلا به دیابت و خانوادههای آنان بهطور گسترده اجرا شود و همچنین برای کودکان مبتلا به دیگر بیماریهای مزمن نیز مناسبسازی شود.
سید بهروز هاشمی تنکابنی، محمدحسین ضرغامی، داود نودهئی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: موفقیت و شکست ازدواج، نقشی اساسی در سلامت جامعه و افراد دارد. از این رو، در اختیار داشتن روشی برای ارزیابی و پیشبینی آیندۀ ازدواج، مطلوبیت بالایی دارد. با توجه به این مسئله، هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی پرسشنامههای موفقیت و شکست ازدواجِ گاتمن (2012) است.
روش: این مطالعه مقطعی محسوب میشود و طرح پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی و اعتبارسنجی آزمون است. برای تحلیل دادهها از روشهای مدرن نظریۀ سؤال ـ پاسخ استفاده شده است. پرسشنامههای مورد استفادۀ این پژوهش برای اعتبارسنجی، انتقاد، اهانت، حالت دفاعی، قهر و نگرش به گذشتۀ گاتمن (1401) است.
یافتهها: در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی چندبُعدی سؤال ـ پاسخ، بهترین مدل برای تحلیل عاملی معین شد و به کمک این مدل، دو بُعد برای پرسشنامهها مشخص شد. همچنین بارهای عاملی سؤالات، پارامترهای روش سؤال ـ پاسخ و تحلیل سؤالات گزارش شد.
نتیجهگیری: در پایان، دو بُعدِ «حالت جنگی» و «هیجانهای مثبت و منفی به ازدواج و همسر» برای این پرسشنامهها مشخص شد. بُعدیابی نشان داد که پرسشنامههای گاتمن در خانوادههای ایرانی نیز از اعتبار خوبی برخوردارند و میتوان از آنها در محیطهای بالینی، پژوهشی و سازمانی و برای سنجش خانوادههای ایرانی، استفاده کرد. همچنین، دادههای این پژوهش نشان داد که نظریۀ گاتمن، فارغ از زمینۀ فرهنگی، دارای حمایت تجربی است.