جستجو در مقالات منتشر شده



خانم نیره آرین فر، دکتر عذرا اعتمادی،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش صمیمیت زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت همسر(مرد) انجام شده است.

روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین درگیر با مسأله خیانت زناشویی همسر (مرد) مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره منطقه 3 شهر اصفهان در سال 1394 بوده است. از این جامعه 24 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی جایگزینی تصادفی در سه گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (8 زوج)، زوج درمانی هیجان مدار (8 زوج) وکنترل (8 زوج) گماشته شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی صمیمیت زناشویی اولیاء، فاتحی زاده و بهرامی (1385) استفاده شد.  دوگروه آزمایشی در 8 جلسه زوج درمانی یک ساعته و هفته ای یک بار شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با تکرار سنجش استفاده شد.

نتایج: نتایج نشان داد که بین زوجین هر یک از گروه­های آزمایش  با گروه کنترل در میزان صمیمیت زناشویی و ابعاد آن (هیجانی، عقلانی، جسمانی، اجتماعی – تفریحی، ارتباطی، معنوی، روانشناختی، جنسی و کلی) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دو رویکرد زوج درمانی در افزایش صمیمیت کلی زناشویی، هم درپس آزمون و هم در آزمون پیگیری اثر تقریباً یکسانی دارند، در حالی که رویکرد زوج درمانی هیجان مدار هم درپس آزمون و هم در آزمون پیگیری، در افزایش میزان صمیمیت زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت همسر، در ابعاد هیجانی، عقلانی، ارتباطی، معنوی و جنسی، اثربخش تر از رویکرد زوج درمانی یکپارچه نگر بوده است (05/0 (P≤.

نتیجه گیری: یافته های پژوهش در کل بیانگر آن است که زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار می تواند مشکلات ارتباطی ناشی از ضربه ی خیانت همسر را کاهش دهد. 


نازنین خراسانی، محمدرضا عابدی، احمد صادقی،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف این پژوهش تعیین نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی در سال 94-1393 در شهر اصفهان بود. روش پژوهش اکتشافی- توصیفی است. به منظور نیازسنجی 377 نفر از والدین کودکان پیش دبستانی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به وسیله‌ی پرسشنامه‌ی 91 سوالی نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی صورت گرفت(خراسانی،1394). پایایی پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ 96/0 گزارش شده و روایی محتوایی آن نیز مورد تأیید است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS 16 در دو سطح آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(t مستقل) انجام گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده‌های توصیفی، نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی به ترتیب اولویت دلبستگی و نیازهای عاطفی کودکان، اعتماد مسیر شغلی، کنترل مسیر شغلی، تأثیر الگویی والدین، خودآگاهی، دغدغه/کنجکاوی مسیر شغلی و افزایش دانش والدین از مسیر شغلی کودکان به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بین دو جنس دختر و پسر و دامنه سنی 6-5 و 7-6 سال از نظر اولویت نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05>P). کاربرد این پژوهش در برنامه های رشد مسیر شغلی و آموزش مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی پیشنهاد می گردد.


منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت اباد، رحیم بدری گرگری، سولماز دبیری،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل فلنر بر تاب‌آوری و میزان قربانی شدن دانش-آموزان قربانی قلدری بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون، پس‌آزمون وگروه گواه بود. جامعه شامل دانش‌آموزان دختر قربانی قلدری در مدرسه بود که در پایه هفتم و هشتم دوره اول مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 96 نفر دانش آموز قربانی بود که ابتدا غربال شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20= n) و گواه (20= n) جایگزین شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس‌های ‌قربانی قلدری کالیفرنیا و تاب‌آوری کانر و دیویدسون استفاده شد. آموزش کفایت اجتماعی برای گروه آزمایش در 12 جلسه به مدت شش هفته ارائه گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از اثربخش بودن آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل چهاربعدی فلنر بر افزایش تاب‌آوری و کاهش میزان قربانی شدن دانش‌آموزان قربانی قلدری بود. این نتایج تلویحات مهمی برای مسئولان و مشاوران در امر کمک به قربانیان قلدری و کاستن از اثرات منفی پدیده قلدری روی این دانش‌آموزان دارد.


زینب خلیلیان، حسین افلاکی فرد،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

چکیده:

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی مهارتهای زندگی بر خودکار آمدی و افزایش شادکامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه چهار شهر اصفهان انجام شد.روش: به لحاظ ماهیت و اهداف این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش نیمه تجربی ،پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه اماری انتخاب شدند؛ بدین صورت که ابتدا یک دبیرستان دخترانه و سپس 100 نفر به طور تصادفی انتخاب و پرسشنامه ها بین انها توزیع و سپس 40 نفر از دانش آموزان که در مقیاسهای خود کار آمدی و شادکامی نمره پایین تری داشتند به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش  (20 دختر در گروه آزمایش و 20 دختر در گروه کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفت. برای گردآوری داده­ها از پرسشنامه­های شادکامی آکسفورد و پرشسنامه خودکار آمدی شرر استفاده شد. دادها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی  تأثیر معناداری بر خود کار آمدی و افزایش شادکامی دانش­آموزان داشته است. نتیجه گیری: با آموزش مهارت­های زندگی، فرد قادر خواهد بود ضمن آگاهی از خود و توانایی هایش، موقعیت­های استرس زا را شناخته و کنترل نماید و در نتیجه با احساس رضایت بیش­تری که از خود و محیط اطراف خویش به وی دست می­دهد، احساس شادکامی بیشتری نماید.


دکتر احمدرضا کیانی چلمردی، خانم سارا اسدی شیشه گران، خانم فریبا اسماعیلی قاضی ولویی، آقای مجید زوار،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی دلزدگی زناشویی بر اساس ابرازگری هیجانی و اسنادهای زناشویی در افراد متاهل مراجعه‌کننده به مراکز بهزیستی شهر اردبیل انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را افراد متاهل مراجعه کننده به بهزیستی شهر اردبیل در سال 1394 تشکیل می‌دادند که 150 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز ، پرسشنامه‏ی ابرازگری هیجانی و پرسشنامه‏ی اسنادهای زناشویی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از آزمون‏های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته‌ها: یافته‏ها نشان داد که بین ابعاد اسنادهای زناشویی و ابرازگری منفی با دلزدگی زناشویی همبستگی مثبت و معنا‌داری و بین ابرازگری مثبت و ابراز صمیمت با دلزدگی زناشویی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 63 درصد از کل واریانس دلزدگی زناشویی به وسیله اسنادهای ارتباطی و 71 درصد آن به وسیله ابرازگری هیجانی پیش‌بینی می‌شود. نتیجه‌گیری: بنابراین با توجه به اهمیت دلزدگی زناشویی در زندگی افراد متاهل و نقش تعیین کننده ابرازگری هیجانی و اسنادهای ارتباطی در پیش‌بینی آن، لزوم توجه به آگاه کردن افراد در رابطه با اسنادهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی ضرورت می‌یابد.


داوود نوده ئی، دکتر معصومه اسمعیلی، دکتر اصغر خندان، دکتر خدابخش احمدی نوده،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

در مورد رفتار انسان، پرسش های بسیار مهمی برای روانشناسان مطرح بوده که از جمله می توان به این پرسش ها اشاره کرد : چرا رفتارانسان شروع می شود؟ بعد از اینکه رفتار شروع شد چرا ادامه می یابد؟ چرا رفتار به سمت برخی هدف ها و دورشدن از هدف های دیگر گرایش دارد؟  چرا رفتار جهت خود را تغییر می دهد؟ چرا شدت رفتار تغییر می کند؟ و چرا رفتار متوقف می شود؟  برای پاسخ به این پرسش ها، مفهومی تحت عنوان انگیزش[1] در روانشناسی به‌وجود آمده است(ریو، 2009).  بنابراین، اینکه چه عاملی باعث می شود رفتاری انجام صورت پذیرد و استمرار داشته باشد یا متوقف شود و همچنین جهت و شدت رفتارهایی که  انجام می شود، مجموعه چالش هایی است که در حوزه انگیزش مطرح است ( ریو، 2005؛ پتری، 2012؛ پنتریچ و شانک، 2002).  انگیزش مفهومی بنیادی است که تقریباً در همه ابعاد رفتار و زندگی انسان مخصوصاً ابعاد مربوط به یادگیری و آموزش کاربرد دارد. همچنین انگیزش مهم ترین مفهوم تعلیم وتربیت[2] است. تقریباً همه روانشناسان معتقدند که انگیزش پایه و اساس شروع، ادامه یافتن و پایداری در رفتار انسانی است. انگیزش رفتار انسان را در راستای اهداف مطلوب هدایت می کند ( الوانه، 1998).

 

[1]

[2]


هانیه شمس الدینی، دکتر ژاله رفاهی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

هدف از پژوهش ، نقش پیش بینی کنندگی باورهای غیرمنطقی ارتباطی و مؤلفه های عشق با دلزدگی زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بود . جامعه آماری این پژوهش ، شامل همه زنانی بود که بدلیل دلزدگی زناشویی به مراکز مشاوره شیراز رجوع کرده اند و نمونه آن را 203 نفر از زنان تشکیل داده است ، که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند . ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از : پرسشنامه باورهای ارتباطی ، پرسشنامه مؤلفه های عشق و پرسشنامه دلزدگی زناشویی . نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد که ؛ باورهای غیرمنطقی ارتباطی ، دلزدگی زناشویی زنان را به طور مثبت پیش بینی می کنند و نیز مؤلفه های عشق ، دلزدگی زناشویی زنان را به طور منفی پیش بینی می کنند . آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ؛ بین متغییرهای زمینه ای ( سن ، مدت ازدواج ، میزان تحصیلات و تعداد فرزندان ) و دلزدگی زناشویی زنان رابطه وجود دارد ، و همچنین  بین متغییرهای زمینه ای و باورهای غیرمنطقی ارتباطی رابطه وجود دارد که در این میان سن افراد تأثیری در باورهایشان ندارد ، و همین طور نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که ؛ بین متغییرهای زمینه ای و مؤلفه های عشق در زنان رابطه وجود دارد که در این میان میزان تحصیلات افراد تأثیری در مؤلفه های عشقشان ندارد . و همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون به روش همزمان نشان از پیش بینی مؤلفه های عشق (به خصوص بعد صمیمیت ) از روی باورهای غیرمنطقی ارتباطی دارد .


ستاره شجاعی، مهدی ایمانی، محمدمهدی تیموری، مریم شاهین،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال‌ طیف اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع علی-مقایسه‌ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه والدین کودکان با و بدون اختلال‌ طیف اتیسم شهر شیراز بودند که از بین آن‌ها نمونه‌ای به حجم 99 نفر (49 نفر از آن‌ها والدین کودکان با اختلال‌ طیف اتیسم و 50 نفر از آن‌ها والدین کودکان بدون اختلال‌ طیف اتیسم) انتخاب شدند. والدین کودکان با اختلال‌ طیف اتیسم با روش نمونه‌گیری در دسترس و والدین کودکان بدون اختلال‌ طیف اتیسم با روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. از پرسش‌نامه سبک فرزندپروری والدین رابینسون، ماندلکو، السن و هارت (1995) برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی والدین کودکان با اختلال‌ طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان بدون اختلال‌ طیف اتیسم و سبک فرزندپروری اقتداری والدین کودکان بدون اختلال‌ طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان با اختلال‌ طیف اتیسم به‌طور معنی‌داری بالاتر است (001/0(P< و بین سبک فرزندپروری سهل‌گیرانه والدین کودکان با و بدون اختلال‌ طیف اتیسم تفاوت معنی‌داری وجود ندارد(05/0<p). نتیجه‌گیری: با توجه به یافته­های به‌دست‌آمده طراحی و اجرای برنامه­های آموزش سبک‌های فرزندپروری برای والدین کودکان با اختلال‌ طیف اتیسم بسیار ضروری است. 


دکتر مسعود صادقی، دکتر عزت اله قدم پور، خانم افسانه اسماعیلی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش الگوی خانواده سالم بر تاب­ آوری مادران دارای کودکان اختلال طیف اتیسم شهر قم بود. طرح پژوهش شبه آزمایشی، از نوع پیش ­آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان اختلال طیف اتیسم شهر قم در سال 1395 بود. حجم نمونه 30 نفر بود که از میان افرادی که تمایل به شرکت در جلسات آموزش الگوی خانواده سالم داشتند به صورت تصادفی، انتخاب شدند، سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. تمام آزمودنی­ های گروه آزمایش و گواه در شرایط یکسان، نمونه­ برگ جمعیت­ شناختی و پرسش­نامه تاب­ آوری را به ­عنوان پیش ­آزمون کامل کردند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش الگوی خانواده سالم قرار گرفت، اما گروه گواه هیچ مداخله­ ی دریافت نکرد. به­ منظور تجزیه و تحلیل داده­ ها از روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ­ها: نتایج نشان داد که آموزش الگوی خانواده سالم به­ طور معناداری بر تاب­ آوری مادران دارای کودکان اختلال طیف اتیسم مؤثر بوده و گروه آزمایش افزایش معناداری (05/0>p) را در میزان تاب­ آوری نشان داده­ اند. نتیجه­ گیری: به­ طور کلی نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش الگوی خانواده سالم یک روش مداخله­ ای مناسب برای بهبود تاب ­آوری در مادران دارای کودکان اختلال طیف اتیسم می­ باشد.


سعیده هادی، دکتر حسین اسکندری، دکتر فرامرز سهرابی، دکتر عبدالله معتمدی، دکتر نورعلی فرخی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی با تعهد زناشویی در افرادی است که مرتکب بی وفایی در روابط زناشویی شده اند. روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه مورد پژوهش کلیه افراد متأهل که مرتکب بی وفایی شده اند می باشد که در بهار سال 95 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، که 428 نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، و تعهد زناشویی آدامز و جونز استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی و رگرسیون همزمان و با استفاده از نرم ازفزار PLS-3 انجام شده است. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد سبک های دلبستگی می توانند 13 درصد از تغییرات تعهدزناشویی افراد مرتکب بی وفایی را پیش بینی نمایند. همچنین ضریب رگرسیون سبک دلبستگی اضطرابی (01/0p) و ضریب رگرسیون سبک دلبستگی اجتنابی (05/0p) بر تعهد زناشویی معنادار بود. اما ضریب رگرسیون سبک دلبستگی ایمن معنادار نبود. نتیجه گیری: از آنجا که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می باشد و با توجه به نقش پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی نا ایمن یعنی اضطرابی و اجتنابی، باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در  مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبک های دلبستگی تأکید کرد.


دکتر یاسر رضاپور میرصالح، خانم مریم شفایی، خانم سمیه براتی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت آگاهی، دسترسی و استفاده دانش آموزان سال اول دوره دوم متوسطه از منابع اطلاعاتی مؤثر بر انتخاب رشته تحصیلی است. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی است که در دانش آموزان سال دوم دوره دوم متوسطه شهرستان سی سخت که در سال تحصیلی جدید (95-94) به انتخاب رشته تحصیلی پرداخته بودند، انجام شد. 187 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به یک پرسشنامه محقق ساخته که وضعیت موجودِ میزانِ آگاهی، دسترسی و استفاده ازمنابع موثر بر انتخاب رشته تحصیلی در دانش آموزان را مورد بررسی قرار می داد، پاسخ دادند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون دو جمله ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دانش آموزان نسبت به نقش استفاده از نظرات متخصصان هر رشته، نظرات معلمان و دانش آموزان سال بالاتر، تحلیل عملکرد تحصیلی خود در سال های گذشته، تحقیق فردی و سنجش علایق و استعدادهای خود در انتخاب رشته مناسب آگاه بودند، این منابع در دسترس آن  ها بود و در عمل نیز از آن ها برای انتخاب رشته خود استفاده کرده بودند. یافته ها همچنین نشان داد که دانش آموزان از نقش مشاوران و مراکز خصوصی مشاوره برای انتخاب رشته مناسب آگاه بودند، اما به جز مشاوران مدارس، منابع دیگر مشاوره در دسترس بسیاری از آن ها نبود و بیشتر آن ها از خدمات این مراکز در انتخاب رشته استفاده نکرده بودند. دانش آموزان از نقش خدماتی که مدرسه می تواند به آن ها برای انتخاب رشته بدهد، و همچنین از نقش مطالعه فردی، استفاده از وسایل سمعی و بصری و بازدید از مشاغل در کسب اطلاعات برای انتخاب رشته مناسب آگاه بودند، اما امکانات دسترسی به این منابع برای حداقل نیمی از آن ها فراهم نبود و بسیاری از آن ها از این منابع در انتخاب رشته تحصیلی خود استفاده نکرده بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آگاهی نسبتاً خوبی در مورد منابع مؤثر بر انتخاب رشته در دانش آموزان شرکت کننده در پژوهش وجود داشت اما بسیاری از این منابع، خصوصاً مراکز مشاوره، در دسترس این دانش آموزان که در یک شهر منطقه سه کشور (از لحاظ منطقه بندی کنکور سراسری) زندگی می کردند وجود نداشت و این امر منجر به عدم استفاده این دانش آموزان از بسیاری از منابع مؤثر در انتخاب رشته شده بود و بنابراین می توانست انتخاب رشته مناسب را در آن ها تحت تأثیر قرار دهد.


خانم رقیه موسوی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر آگاهی سیال بر فعال‌سازی مؤلفه‌های اصلی هوش هیجانی زنان یائسه بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه آزمایشی پیش آزمون _ پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان یائسه‌ای بودند که در کارگاه‌های سراهای محله در منطقه 7 شهر تهران شرکت می‌کردند. نمونه‌گیری به شیوه داوطلبانه انجام شد و با ارائه پرسشنامه هوش هیجانی در میان آنها، تعداد 20 زن که نمره پایینتر از میانگین در این آزمون کسب کردند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. از پرسشنامه هوشبهر هیجانی بار-آن (EQ-I)  برای جمع‌آوری داده‌ها و از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که نمره‌های تمام مؤلفه‌های اصلی هوش هیجانی گروه آزمایش در پس آزمون به طور معنی‌داری بیشتر از گروه گواه شده بود (05/0>p). نتیجه‌گیری: باتوجه به این یافته‌های می‌توان نتیجه گرفت که شیوه درمانی مبتنی بر آگاهی سیال در فعال‌سازی مؤلفه‌های اصلی هوشبهر هیجانی زنان یائسه مؤثر است..


محمد نریمانی، نسا کاظمی، سجاد بشرپور،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک در بهبود خاطرات آسیب زا و شناخت های پس آسیبی زنان متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه شهرستان بیجار در سال 1394، 30 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، هر کدام 15 نفر جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش­نامه شناخت های پس از تروما و مقیاس PTSD می سی سی پی استفاده و داده ها توسط شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کل علائم PTSD (75/53F= و0.000p<)، خاطرات رخنه کننده (55/53F= و0.000p<)، مشکل در ارتباطات بین فردی (44/41F= و0.000p<)، ناتوانی در کنترل عاطفه (76/39F= و0.000p<)، افسردگی (27/51F= و0.000p<)، نمره کلی شناخت های پس آسیبی (32/22F= و0.000p<)، شناخت های منفی درباره خود (20/37F= و0.000p<)، شناخت های منفی درباره جهان (65/31F= و0.000p<)، خود سرزنشی (78/63F= و0.000p<) وجود داشت. نتیجه گیری: همانطور که نتایج نشان می­دهد درمان پردازش مجدد هولوگرافیک در بهبود خاطرات آسیب زا و شناخت های پس آسیبی زنان متقاضی طلاق موثر بوده است. پردازش مجدد هولوگرافیک با شناسایی هولوگرام تجربی درمانجو باعث تغییر و بازسازی ادراک وی از یک حادثه گذشته بوده و به اصلاح باورها و تغییر آن می­پردازد.


وحید فرهادی، مریم دوست زاده، ایوب سبزی، رضا سبزی،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی کودک محور با رویکرد آکسلاین بر تنهایی و ناامیدی  کودکان با آسیب شنوایی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش‌آموزان  دختر با آسیب شنوایی مقطع دبستان شهر مشهد بود. نمونه‌ای به حجم 30 نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس  انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جای دهی شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس ناامیدی کودکان و مقیاس تنهایی استفاده شد. آموزش بازی درمانی کودک محور با رویکرد آکسلاین در  قالب ۸ جلسه  در گروه آزمایشی اجرا شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات احساس تنهایی و ناامیدی  در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (P < 0/05 ). نتیجه گیری: با استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان یک روش مداخله ای، در کاهش تنهایی و ناامیدی کودکان آسیب دیده شنوایی مورد استفاده قرار گیرد.


راضیه امینی، پریسا نیلفروشان،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر، زمینه­یابی نگرش­های مسیرشغلی بی­مرز در کارکنان بود که با استفاده از پژوهش ترکیبی تبیینی از نوع مدل انتخاب شرکت کننده انجام شد.

روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه­ی کارکنان شرکت­های مهندسی شهر اصفهان بود. در مرحله­ی کمی، 200 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری خوشه­ای و در مرحله­ی کیفی، 15 نفر از کارکنان به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس نگرش­های مسیرشغلی بی­مرز، مقیاس شخصیت پیشتاز و مصاحبه عمیق بود. در بخش کمی پژوهش ابتدا ویژگی­های روان سنجی مقیاس و ساختار عاملی آن با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی و افراد بی­مرز و سنتی انتخاب شدند. در بخش کیفی، داده­ها با استفاده از نظریه­ی زمینه­ای در سه سطح کد­گذاری باز، کد­گذاری محوری و کد­گذاری گزینشی تحلیل شدند.

یافته­ها: نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده­ی تایید مدل اندازه گیری دو عاملی مرتبه اول بود. بدین معنا که  ذهنیت بی­مرز و ترجیح تحرک سازمانی دو عامل مجزا و مستقل از یکدیگر می باشند. واکاوی داده­ها در بخش تحلیل کیفی نشان داد که سازه­های فردی مهمترین ساختار شکل دهنده­ی نگرش­های مسیرشغلی ­بی­مرز است. این سازه ها شامل 28 مقوله در کارکنان بی­مرز و 5 مقوله در کارکنان سنتی بود.

نتیجه گیری: سازه­های فردی، مهمترین ساختار شکل دهنده­ی نگرش­های مسیرشغلی بی­مرز است که در غالب علل، راهبرد و پیامد قابل تبیین است.


مینا فیاضی، جعفر ثمری صفا، سرگل نور بخش،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان

چکیده

هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان بود. روش: پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش­آزمون-پس­آزمون، گروه کنترل و پیگیری بود. جامعۀ پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان مؤنث دانشگاه محقق اردبیلی بود (4825 نفر) که از این تعداد، 30 نفر  از کلیۀ دانشکده­های این دانشگاه به صورت در دسترس انتخاب و پیش­آزمون و پس آزمون به وسیلۀ پرسشنامۀ افسردگی، اضطراب و استرس (1995) به­عمل آمد. افراد به­صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین و آموزش مهارت­های زندگی به صورت 8 جلسۀ دو ساعته بر گروه آزمایش اجرا شد. پس از 3 ماه از آزمودنی­ها پیگیری توسط ابزار پیش‌آزمون و پس‌آزمون صورت گرفت. یافته­ها: تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت معنی­داری بین پیش­آزمون با پس­آزمون و پیگیری، در نمرات خرده مقیاس­های افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش و گواه وجود دارد (001/0P< و 44/16=(23/2)F)، به نحوی که گروه آزمایش به طور معناداری در این مولفه­ها کاهش نشان داده است .  نتیجه­گیری: باتوجه به یافته­ها بنظر می­رسد آموزش مهارت­های زندگی می­تواند به طور معنی­­داری افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان مؤنث را کاهش دهد. کاربردهای اجتماعی و بالینی، محدودیت­ها، و پیشنهادات پژوهشی آتی مورد بررسی قرار گرفتند. 



بابک اسلام زاده، سمیه فکریان آرانی،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: جامعه و به تبع آن نهاد خانواده در ایران در دهه های اخیر دچار تغییرات شگرفی شده است. این تغییرات در ابتدا به دلیل مولفه های نوسازی در ابعاد گوناگون ، و اخیرا به دلیل مهمترین مولفه آن یعنی تکنولوژی های ارتباطی بوده است. شناختن هر چه بیشترعلل این  تغییرات ساختاری در خانواده ما را به سمت داشتن جامعه و خانواده ای پویاتر راهنمایی می کند. .بدین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی علل تاثیر گذار بر گرایش خانواده ها  به رسانه های مجازی  بود. روش: در پژوهش حاضر از رهیافت کیفی و روش نظریه مبنایی برای بررسی درک و تفسیر علل موثر بر گرایش خانواده ها  به رسانه های مجازی استفاده شد.جامعه این پژوهش ، با توجه به اهداف تحقیق انتخاب شدند و شامل افرادی بودند که بالای 30 سال سن داشتند که از میان آن ها 28 نفر با توجه به اشباع داده ها مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق قرار گرفتند.سوال پژوهش در محور علل گرایش خانواده ها به سمت رسانه های مجازی ، بررسی شد، و کدکذاری باز ، محوری و انتخابی برای سوال مذکورانجام شد. یافته ها : طبق یافته های پژوهش ، مقوله های عمده در رابطه با علل گرایش به رسانه های مجازی،  عبارت بودند از: زیر ساخت های علمی و تفریحی، عوامل درون شخصی، دولت و رسانه، عوامل فرهنگی مدرنیته، عوامل اجتماعی مدرنیته، عوامل خانوادگی، ملزومات زندگی مدرن، عوامل ارتباطی مدرن. و  مقوله ی هسته ای عبارت بود از : عوامل مدرنیته.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش این نتیجه به دست آمد که عوامل موثر در گرایش  خانواده ها به سمت رسانه های مجازی  بر اثر 2 دسته عوامل بوده است.  اول عوامل درون ساختاری مانند: عوامل ارتباطی مدرن، عوامل درون شخصی وعوامل خانوادگی مدرن، ودوم عوامل برون ساختاری خانواده مانند: زیر ساخت های علمی و تفریحی، دولت و رسانه، عوامل فرهنگی مدرنیته، عوامل اجتماعی مدرنیته، ملزومات زندگی مدرن .


علی دلاور، مریم غلامزاده جفره، کیومرث فرح بخش،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زندگی در هویت خود هدفمند است. اولین نکته مطرح در هستی­شناسی اسلامی هدفمند بودن جهان خلقت است. خانواده در شکل­های مختلف آن همواره کارکردهای متعددی را ایفا می­کند. کارکرد خانواده مفهومی است که تاثیر مستقیمی بر نیازها، اهداف، رضایت از زندگی و روابط عاطفی دارد. در کارکردهای متعددی که برای ازدواج تعریف شده است، جای خالی بررسی هدفمندی این کارکردها به چشم می­خورد لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی محقق درصدد آن است درک بهتری از پدیده مورد بررسی (هدفمندی کارکردهای ازدواج) در افراد متاهل راضی و ناراضی بدست آورد. جامعه پژوهش در این مطالعه کیفی را همه افراد متاهلی که حداقل سه سال از زندگی آنها گذشته، دارای یک فرزند بوده و در زمان پژوهش در شهر اهواز زندگی می­کردند، تشکیل می­دادند. در این مرحله با استفاده از نمونه­گیری هدفمند تعداد 24 نفر از بین مراجعان مرکز مشاوره آموزش ­و پرورش شهر اهواز با و بدون شکایت  از مشکلات زندگی زناشویی که در پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ نمره ای بالاتر از 70 و پایین تر از 30 را کسب نموده بودند، انتخاب شدند. واکاوی کیفی هدفمندی کارکردهای ازدواج از طریق گردآوری داده­های حاصل از مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه­ها از روش نظریه مبنایی استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شباهت هدفمندی کارکردهای ازدواج در هر دو گروه زوجین راضی و ناراضی مربوط به کارکردهای اولیه ازدواج و تفاوت در دو کارکرد مهارت اجتماعی و انس و عاطفه است. نگرش و باورهای زوجین از لحاظ هستی­شناسی نقش مهمی درروابط زناشویی آنها دارد و بسته به نوع هستی­شناسی، نگرش­ها، رفتارها، تعاملات و ارتباطات در هر فردی به سمت خاصی شکل می­گیرد.

کلید واژه ها: رضایت زناشویی، کارکردهای ازدواج، هدفمندی.


محسن محمدی، حسین سلیمی، احمد برجعلی،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و مقایسه عوامل موثر در ورود موفق و ناموفق به مرحله نوجوانی چرخه زندگی در خانواده ها انجام گرفت.

روش: مطالعه حاضر با استفاده از روش کیفی صورت گرفته و داده های به دست با روش نظریه زمینه ای  مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه پژوهش کلیه خانواده های با نوجوان موفق و خانواده های با نوجوانان ناموفق در شهر تهران بودند و نمونه پژوهش شامل 10 خانواده با نوجوان موفق و 12 خانواده با نوجوانان ناموفق بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به جمع آوری داده ها پرداخته شد.

یافته ها: نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عوامل حفاظت کننده موثر بر  انتقال موفق و ناموفق در سه حیطه خانواده، والدینی و اجتماعی تعریف می شوند. عوامل حفاظتی والدین موفق و ناموفق در حیطه خانواده تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. یافته ها نشان می دهد که شیوه های ارتباط در خانواده، شیوه های مدیریت در خانواده، ساختار خانواده و وضعیت اقتصادی خانواده در والدین موفق و ناموفق  متفاوت بود. یافته های مربوط به عوامل والدین موفق و ناموفق در حیطه والدینی نشان می دهد که نگرش به تربیت، نگرش والدین به موفقیت، رفتار والدین به موفقیت و آسیب پذیری والدگری در والدین موفق و ناموفق متفاوت بود. همچنین عوامل حفاظتی والدین موفق و ناموفق در حیطه اجتماعی نیز تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. یافته ها نشان می دهد که والدین موفق در مؤلفه های مدیریت ارتباطات اجتماعی و رفتار والدین در ارتباط با موفقیت در اجتماع با والدین ناموفق تفاوت اساسی داشتند.

نتیجه گیری: در نهایت نتایج نشان داد به منظور انتقال موفق از مرحله نوجوانی چرخه زندگی خانوداگی سه محور شرایط محیط اجتماعی ، آموزش به والدین و نوجوان و هم چنین تقویت منابع حفاظتی خانواده اثرگذار هستند.


فاطمه صباغی، کیوان صالحی، علی مقدم زاده،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ادراک و تجربه زیسته زوجین در خصوص علل بروز جدایی عاطفی انجام شده است.

 روش‌: این پژوهش از نوع مطالعات کیفی بود که بر پایه رویکرد پدیدارشناسی انجام گردید. داده‌ها، با استفاده از ‌20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با زنان و مردان متأهل یا دارای تجربه تأهل در2 شهر قم و تهران جمع‌آوری شده و به روش کُدگذاری نظری، تحلیل شدند. مشارکت‌کنندگان مبتنی بر تجاربشان در زندگی مشترک، ضمن توصیف علل شکل‌گیری و تشدید جدایی عاطفی زوجین، راه‌های پیشگیری و بهبود آن را پیشنهاد دادند.

 یافته‌ها: تحلیل عمیق تجربه‌زیسته مشارکت‌کنندگان، به شناسایی 10 مقوله فرعی و در نهایت دسته‌بندی آن‌ها در قالب 4 مقوله اصلی (زمینه‌های اصلی) منتج گردید. یافته‌ها نشان می‌دهد که چهار زمینه عمده در شکل‌گیری و تشدید پدیده طلاق‌عاطفی شامل «چالش‌های روانی و اخلاقی»، «چالش‌های عاطفی و جنسی»، «چالش‌های اقتصادی»، «چالش‌های فناوری ارتباطات» است.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش تنوع و تعدد علل زمینه‌ساز جدایی عاطفی را نشان می‌دهد و بیانگر این است که این پدیده از علل مختلف و در هم تنیده‌ای تاثیر می‌پذیرد و به‌منظور کاهش پیامدهای ناگوار آن و زمینه‌سازی برای بهبود وضعیت موجود، ارتقای مهارت‌های زوجین در مواردی نظیر هوش هیجانی، ارتباطات اثربخش و تقویت مهارت‌های حل مسئله ضرورت دارد.


کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research