29 نتیجه برای مشاور
رضا خاکپور،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده
هدف: مشاور شدن بدون رشد کردن، خودآگاهی و کمال یافتن، امکان پذیر نیست و خودکاوی و خود اکتشافی از طریق دریافت مشاوره و رواندرمانی ؛ فرصتهای بینظیری را در این زمینه در اختیار مشاور میگذارد. هدف این پژوهش بررسی و تعیین تأثیر رواندرمانی گروهی با رویکرد تعلیمی و رویکرد حساسیت آموزی بر میزان اشتباهات ناشی از انتقال متقابل روان نژندانۀ مشاوران و رواندرمانگران است.
روش: برای این منظور ۴۵ نفر (۲۸ زن و ۱۷ مرد) از مشاوران دارای تحصیلات تکمیلی و شاغل در مراکز مشاوره دانشگاهی شهر تهران بطور تصادفی از میان جامعه آماری (۱۳۵ نفر) انتخاب و به طور مساوی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار داده شدند.
یافتهها: مقایسه نتایج اجرای مداخلههای گروهی (هرکدام ۸ جلسه ۹۰ دقیقه تا ۲ ساعت) روی مشاوران به وسیله «سیاهه اشتباهات درمانی مشاوران» در پیش آزمون و پس آزمون، نشان داد که هر دو گروه تعلیمی و حساسیت آموزی در مقایسه با گروه کنترل، بر کاهش میزان اشتباهات ناشی از انتقال متقابل منفی مشاوران تأثیر معناداری داشتهاند.
نتیجهگیری: دریافت مشاوره و رواندرمانی و نظارت شخصی و گروهی در کاهش اشتباهات مشاوران در فرایند کار با مراجعان مؤثر است.
اقای یاسر مدنی، خانم فهیمه باهنر،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده
هدف: مشاوره از مسائل مهم فرهنگ دینی ما است که از صدر اسلام موردتوجه بوده و در قرآن کریم و سخنان معصومین نیز بدان اشاره شده است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تبیین پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی است. روش: بهمنظور درک تجارب زیستهی مشاورین، روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی اتخاذ گردید. جامعهی مطالعهی حاضر را کلیه مشاورین مراکز مشاوره اسلامی شهر قم، تشکیل دادند. بهمنظور نمونهگیری از مشاورین، چند مرکز مشاوره اسلامی بهصورت هدفمند انتخاب شدند. نمونهگیری تا رسیدن به اشباع نظری دادهها ادامه یافت. درنهایت تعداد 11 نفر از مشاورین انتخاب و از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت جمعآوری اطلاعات انجام شد. یافتهها: تحلیل دادهها از طریق روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد و منجر به تولید 10 کد محوری و 89 کدگذاری باز گردید. مضمونهای اصلی شامل 1) منابع رویکرد اسلامی، 2) نگاه متفاوت به مبانی انسانی در روانشناسی اسلامی، 3) داشتن پارادایم یا جهانبینی، 4) تطبیق رویکرد درمانی با فرهنگ مراجع، 5) راهکارهای ارتقاء روانشناسی اسلامی، 6) محدودیتهای پیش رو در رویکرد روانشناسی اسلامی، 7) فنون برجسته مورد توجه در کاربست رویکرد اسلامی، 8) تفاوتهای رویکرد روانشناسی اسلامی با رویکردهای غربی، 9) حوزههای اثربخشی روانشناسی اسلامی، 10) جایگاه کنونی مراکز مشاوره اسلامی. نتایج: درمجموع با توجه به تحلیل بازخوردهای بهدستآمده، علیرغم نظرات گوناگون مطرحشده در این پژوهش، میتوان گفت ازنظر اکثر مشاورین، رویکرد مشاوره اسلامی نقش مثبت و بسزایی در فرایند مشاوره برای مراجعان دارد.
سمانه سلیمی، پریسا نیلفروشان، احمد صادقی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف:هدف مطالعه کنونی، بررسی تأثیر مشاوره شناختی اجتماعی مسیر شغلی بر اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در افراد دارای محدودیت بینایی بود. روش:جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه افراد دارای محدودیت بینایی، در محدوده سنی 18 تا 40 سال، ساکن در شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل دو فردِ (یک نفر زن و یک نفر مرد) دارای محدودیت بینایی بود که به شیوه غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس اشتیاق به اهداف مسیر شغلی (هاراتسیس، هود و کرید، 2015) جمع آوری شد.طرح آزمایشیِ مورد منفرد از نوع A-B در این مطالعه استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مشاوره مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی مسیر شغلی طی ده جلسه اجرا شد. تحلیل دادهها براساس شاخصهای آمار توصیفی و تحلیل دیداری انجام شد. یافته ها:تحلیل دیداری دادهها از طریق شاخصِ درصد دادههای غیرهمپوش، نشانگر اثربخش بودن مداخله، روی اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در هر دو شرکتکننده بود. نتیجهگیری: باتوجه به وجود موانع مختلف در زندگی افراد دارای محدودیت بینایی و اهمیت اشتیاق به اهداف، مشاوره توانبخشی شغلی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی میتواند یک مداخله مؤثر برای تشویق افراد دارای محدودیت بینایی جهت تعهد نسبت به اهداف مسیر شغلی باشد و میتوان از آن در مراکز خدماتی به افراد دارای محدودیت بینایی استفاده کرد.
نفیسه صوفی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموختههای درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکتکنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی رشتهی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بود. یافتهها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندیهای شخصی، بهبود مهارتهای ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگیهای شخصیت دیگران، رشد اعتمادبهنفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشههای جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از: تجربیات مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکتکنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانشآموختگان این رشته. نتیجهگیری: مطابق یافتههای این پژوهش، تجربه زیستۀ شرکتکنندگان نشان داد که تحصیل در رشتۀ مشاوره، از جنبههای مختلف بر زندگی شخصی آنها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
ندا رشیدی، محمد سجاد صیدی، علیرضا رشیدی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره شغلی توان
مبنا بر مکاشفه مسیر شغلی، خودکارآمدی و باورهای ناکارآمد مسیر شغلی فارغالتحصیلان بیکار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون _ پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعهی مورد پژوهش شامل کلیه فارغالتحصیلان زن بیکار شهرستان اسلامآباد غرب در سال 1396 بود. از جامعه فوق 28 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 14 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی چهار جلسهی نود دقیقهای، (یک جلسه در هفته) مشاوره شغلی توان مبنا را دریافت کردند و در
این مدت، گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکرد. برای گردآوری داده
ها از پرسشنامه
ی
مکاشفه مسیر
شغلی، پرسشنامه خودکارآمدی
مسیرشغلی و پرسشنامه افکار
ناکارآمد مسیر شغلی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها با روش تحلیل
کواریانس تک متغیری انجام شد. یافتهها: یافتههای پژوهش در
مرحله پسآزمون و پیگیری نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر مکاشفه مسیر
شغلی (01/0 P<،99/102=F ؛01/0 P<،66/68=F)، خودکارآمدی مسیر
شغلی (01/0 P<،94/47=F ؛01/0 P<،31/34=F) و باورهای
ناکارآمد مسیر شغلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P<،22/88=F ؛01/0 P<،89/7=F) و این تفاوت در
طول زمان (با پیگیری سه ماهه) پایدار است. نتایج: با
توجه
به یافتههای پژوهش میتوان استنتاج کرد که مشاوره شغلی توان مبنا مدلی اثربخش در افزایش مکاشفه مسیر شغلی و خودکارآمدی مسیر
شغلی و کاهش باورهای
ناکارآمد
مسیر شغلی فارغالتحصیلان بیکار است.
فریبا طبخی، هاجر فلاح زاده، ندا نظربلند،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسهای، و جامعه آماری شامل زوجهایی میشود که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته و گروه دیگر این تجربه را نداشتند، و در سال 1398-1397 در شهر تهران سکونت داشتند. نمونه پژوهش شامل دو گروه از زوجین بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشتهاند را از مراکز مشاوره بیدار و نیکروان جمعآوری کرده و 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج نداشتهاند را از دانشگاهها و سراهای محله انتخاب شدند در مجموع 60 زوج در نظر گرفته شد. به سه پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001)، تعهد (آدامز و جونز، 1997) و رضایت زناشویی (انریچ، اولسون و همکاران، 1989) پاسخ دادند. اطلاعات جمعآوری شده به وسیله شاخصهای آمار توصیفی و همچنین روش تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین دو گروه، از بین ابعاد صمیمیت زناشویی در بعد صمیمیت روانشناختی تفاوت معنیداری دارد و مقایسه ابعاد تعهد زناشویی در دو گروه پژوهش نشان داد که در بعد تعهد شخصی تفاوت معنادار وجود دارد. در رابطه با مقایسه ابعاد رضایت زناشویی نتایج نشان داد که گروه مشاوره رفته در کودکان و فرزند پروری به صورت معناداری میانگین بالاتری از گروه مشاوره نرفته کسب کردهاند. نتیجهگیری: در برنامههای مشاوره پیش از ازدواج نیاز است آموزشها و مداخلههای لازم در جهت ارتقاء صمیمیت، تعهد و رضایت زناشویی در نظر گرفته شود.
آرام خبازشیرازی، محسن گلپرور، زهرا یوسفی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش مشاوره مسیر شغلی شناختی- اجتماعی، پردازش اطلاعات شناختی، ساخت گرایی و مشاوره مبتنی پذیرش و تعهد بر ابعاد سرمایه عاطفی دانشآموزان پایه نهم اجرا شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون برای پنج گروه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان دخترپایه نهم یکی از نواحی آموزش و پرورش اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه شامل 100 دانشآموز دختر بود که به شکل نمونهگیری در دسترس و چند مرحلهای و بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند و در چهارگروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه20نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه عاطفی (گل پرور، 1395) بود. در حالیکه گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد هر یک از گروههای آزمایشی شش جلسه آموزشهای مرتبط با هر روش را دریافت کردند. همهی گروهها توسط ابزار پژوهش قبل و بعد از آموزشها ارزیابی شدند. نتایج: دادههای گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) تحلیل شد. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه گواه هیچ یک از روشها بر احساس انرژی و عاطفه مثبت مؤثر نبودند. از بین روشهای مورد اشاره دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد بر شادمانی مؤثر بودند (07/18=F و 01/0>P) اما در زمینه اثربخشی بر این دو متغیر تفاوت معنادار بین دو روش دیگر مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل میتوان گفت مشاوران در مدارس میتوانند از دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد برای بهبود شادمانی دانش آموزان دختر بهره ببرند
مرتضی اسپنانی، محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش مقایسهی تأثیر روشهای مشاورۀ مبتنی بر نظریۀ هالند، شناختی اجتماعی و راه حل مدار بر بهزیستی مسیر شغلی دانشآموزان بود. روش: روش این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری کلیۀ دانشآموزان دورۀ دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بوده که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 10 نفر برای هر گروه انتخاب شدند و بر اساس جنسیت تفکیک شدند. گروههای آزمایش هر کدام 8 جلسه، مشاورۀ مسیر شغلی دریافت نمودند و گروههای کنترل، مداخلهای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (هینکین،1998) بود. یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات بهزیستی مسیر شغلی دانشآموزان گروههای آزمایش در مرحلهی پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری (001/0p<) وجود داشت. بنابراین مداخلات مشاوره مبتنی بر نظریه هالند، شناختی اجتماعی مسیر شغلی و راه حل مدار، بر افزایش بهزیستی مسیر شغلی دانشآموزان مؤثر بوده است. در مقایسهی روشهای مداخله، روش شناختی اجتماعی و راه حل مدار، تأثیر بیشتری را نسبت به نظریه هالند نشان داد. نتیجهگیری روش مشاوره مسیر شغلی شناختی اجتماعی و راه حل مدار در مشاوره با دانشآموزان تأثیر بیشتری دارند.
فاطمه قاسمی نیائی، معصومه اسمعیلی، فریبرز باقری،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
اهداف: تدوین الگوی یکپارچه مشاوره در باب رشد با تاکید بر نحوه مواجهه با فرایند زمان و مسئولیت وجود در تناسب با افق فکری مراجع در فرهنگ اسلامی هدف این پژوهش است که براساس تاکید بر روانشناسی فرهنگی ضرورت مییابد. روش: روش این پژوهش استفاده از هرمنوتیک کلاسیک شلایرماخر است که با بررسی گام به گام نظریات منتخب در نهایت به یکپارچه سازی آنها اقدام شده است و در قالبی متناسب با اندیشۀ اسلامی درآمده است. شیوه تفسیر در این روش با استفاده از ویژگیهای دستوری و فنی متن انجام گرفته و در قالب تفاسیر جزئی و کلی طبقه بندی شده است. الگوی ادغامی حاصله با شیوۀ منطق استقرایی و قیاسی در نهایت در نگرشی کاربردی و عملی ضمن دارا بودن مبانی و اصول به هدف، فنون و فرایند درمانی پرداخته است. یافتهها: یافتهها نشان میدهد که مبانی الگوی شکل گرفته شامل مبنای کمال با اصول (تضاد، میل به کمال، عاملیت، سلسله مراتب وجود، خدمت رسانی، قاعده مندی و آفرینش مداوم و جهت مندی و هدفمندی)؛ مبنای وحدت با اصول (مکملیت، اتصال اجزاء، پذیرش و یکپارچگی، حقیقت ثابت، تغییر ناپذیری قواعد و علیت هستی، تعادل و سازگاری)، مبنای جاودانگی با اصول (میل بازگشت به مبدا، مکان مندی، زمانمندی وجود، یکپارچگی زمانی، مرگ، چرخش وجودی)؛ مبنای هدفمندی با اصول (رهبری، قدرت خلق، اداره و تداوم هستی، جامعیت) میباشد. که متناسب با مبانی و اصول دارای هدف غایی، فنون و فرایند درمانی میباشد. نتیجهگیری الگوی یکپارچه رشدی در تلفیق با افق اسلامی به شیوۀ هرمنوتیک الگویی نوین است که میتواند در ایجاد تناسب با بنیانهای فکری مراجع کارآمد باشد و بدون ایجاد گفتمانهای متضاد، افق فکری مراجع را گسترش دهد و برای او مسیر و معنایی مشخص نماید.
سید محمد مهدی رئیس کرمی، خانم شکیبا احمدی، دکتر حسین کشاورز افشار، دکتر عباس رحیمی نژاد،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف شناخت عوامل موثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه و تبیین جایگاه و اهمیت آن در چالشهای پیشروی تثبیت نقش مشاوران مدارس انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش مرور نظاممند و توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی- پژوهشی چاپشده در مجلات معتبر داخلی و خارجی در دهه اخیر بوده است. مقالات این مطالعه مروری از طریق جستجوی پایگاههای نورمگز، پایگاه اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، پرتال جامع علوم انسانی، الزیویر، سیج، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، وایلی و ام.دی. پی.آی به دست آمدند. یافتهها: 25 مقاله بر اساس معیارهای ورود مطالعه وارد مرور نهایی شدند. این مقالات در قالب روشهای اقدامپژوهی، پیمایشی، روش کیو، آزمایشی، گروه متمرکز، مصاحبه، پدیدارشناسی، همبستگی و گراندد تئوری صورت پذیرفته بود. واکاوی این پژوهشها نشان داد سه دسته عوامل شامل عوامل مربوط به مدرسه و اجتماع، عوامل مربوط به معلمان و مدیران و عوامل مربوط به مشاوران در ادارک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه مؤثرند. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت عدم آگاهی مدیران و معلمان از نقش تحولیافته مشاوران مدارس از مهمترین عوامل مربوط به ادارک متناقض معلمان و مدیران بوده و بهترین روش برای حل این مسئله وجود یک شورای مشاوره در هر مدرسه، متشکل از مدیر، معلمان و مشاور مدرسه است. این شورا با آگاهسازی مدیران و معلمان از نقش مشاور و پیگیری اهداف و برنامه مشاور مدرسه موجبات تثبیت نقش مشاور مدرسه فراهم کرده و فرایند تحقق اهداف آموزشوپرورش را تسهیل میکند.
داریوش عظیمی، حسین قمری گیوی، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توانمندسازی مشاوران مدرسه و بر مبنای نظریه دادهبنیاد و با بهکارگیری روش مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. روش: بدین منظور تعداد 12 معلم، 14 مشاور مدرسه، 13 دانشآموز (در سطح استان اردبیل) به شیوه نمونهگیری هدفمند و تعداد 9 متخصص و استاد مشاوره (در سطح کشور) به شیوه نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب و دادهها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیادهسازی متن مصاحبهها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل دادههای کیفی MAXQDA، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 245 مفهوم و 17 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری انتخابی نشان داد که مقوله هسته توانمندی مشاوران مدرسه است که تحت تأثیر شرایط علّی (صلاحیت علمی، شغلی و اخلاقی)، شرایط مداخلهگر (بلوغ عاطفی، خودکارآمدی، مهارتهای حرفهای و هماهنگی) و شرایط زمینهای (بلوغ عقلی، هوشهیجانی، سلامتروان، مهارتهای ارتباطی، سرسختی روانشناختی و شخصیت کاریزماتیک) در قالب راهبردهای توسعه سازمانی و فردی است که حاصل آن بهبود کارآمدی مشاوران مدرسه بهصورت مستقیم و غیرمستقیم است. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر توصیه میشود از الگوی حاضر به منظور توانمندسازی مشاوران مدرسه و همینطور طراحی و تدوین برنامههای مختلف در جهت بهبود خدمات راهنمایی و مشاوره مدرسه استفاده شود.
میلاد سعیدی، حسین کشاورز افشار، دکتر ابراهیم نعیمی،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی رشد هویت شغلی مشاوران تازهکار خانواده در بافت روابط اجتماعی و بینفردی انجام شد. روش: به لحاظ روششناختی، این پژوهش با رویکرد کیفی و روش دادهبنیاد به انجام رسید. جمعیت مورد مطالعه شامل 12 نفر از نومشاوران خانواده شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و دارا بودن ملاکهای ورود، انتخاب و در پژوهش مشارکت کردند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. دادههای حاصل از مصاحبهها، با بهرهگیری از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کوربین (2014) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که سیر رشد هویت شغلی نومشاوران خانواده دارای مضامین اصلی اهمیت شغل، تعهد و مرکزیت شغلی، دلبستگی شغلی، ابعاد محض و کاربردی هویت مشاورهای، و جهتگیری حرفهای در شغل است. این سیر نشان میدهد که برای یک مشاور خانواده در ابتدای سیر رشدی، مشاوره اهمیتی دوچندان یافته و در ادامه به هسته مرکزی هویت وی تبدیل میشود؛ در نهایت نیز یک مشاور سعی میکند تا مرحله حرفهای شدن پیش برود. نتیجهگیری: هویت مشاوران، عمدتا دارای ماهیتی بینفردی است. تلاش برای رفاه اجتماعی و مسئولیت در قبال اجتماع نقطه ثقل هویت شغلی نومشاوران خانواده است.
محمد کهربائی کلخوران علیا، زینب پندار،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی اشتغال به کار در فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفتهاست. جامعه مورد مطالعه فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره بود که 15 نفر با روش هدفمند و گلولهبرفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونهگیری تا جایی ادامه یافت که با افزایش حجم نمونه، حجم دادهها به شکل چشمگیری افزوده نمیشد و در واقع دادهها به حد اشباع رسیدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. سوالات بازپاسخ مصاحبه، مبتنی بر مبانی نظری الگوی شغلی چندمحوری شفیعآبادی تدوین شده بود و بعد از کدگذاری اولیه، به تحلیل مضامین و دستهبندی مقولهها پرداختهشد. یافتهها: تحلیل یافتههای حاصل از مصاحبه منجر به استخراج 2 مضمون اصلی، 6 مضمون نیمهفرعی و 22 مضمون فرعی درباره چالشهای اشتغال از 88 کد شدهاست. مضامین اصلی عبارتند از چالشهای درونفردی و چالشهای برونفردی؛ چالشهای درونفردی شامل 2 مضمون نیمهفرعی مسائل شخصیتی و مسائل شناختی است و چالشهای برونفردی شامل 4 مضمون نیمهفرعی تحت عنوان مسائل اقتصادی، مسائل آموزشی، مسائل فرهنگی-اجتماعی و مسائل حرفهای بود. نتیجهگیری: یافتههای بدستآمده از مضامین فرعی مسائل شناختی و شخصیتی نشان میدهند که شناخت ابعاد مختلف رشته تحصیلی در زمان انتخاب آن و ویژگیهای شخصیتی در انتخاب و یافتن شغل متناسب با رشته تحصیلی فارغالتحصیلان مشاوره حائز اهمیت است. همچنین نتایج بدستآمده از مضامین چالشهای برونفردی نیز نشان میدهند، معضلات اقتصادی و معیشتی، آموزش کمکیفیت و غیرکاربردی در دوره کارشناسی دانشگاه، عدم تنوع در شغلهای مرتبط، دشواری حرفه مشاوره و زمانبر بودن، موانعی هستند که باعث میشوند دانشجویان این رشته پس از فراغت از تحصیل، نتوانند در شغل متناسب با رشته مشاوره مشغول به کار شوند.
روح اله سعادت زده، منصور سودانی، حمید فرهادی راد،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینهای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانشآموزان به کار گیرند.
روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینهای انجام شد. گردآوری دادهها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکتکنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند.
یافتهها: یافتههای این پژوهش بر اساس حوزههای نظریه زمینهای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارتاند از: نیازهای رشدی دانشآموزان، صلاحیت حرفهای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانوادهها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانوادهها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روانپزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانشآموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانشآموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانوادهها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانشآموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.
سمیه پارسی راد، ابراهیم نعیمی، علی بهادری جهرمی، محسن ابراهیمی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگیهای اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده بود.
روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکتکنندگان در پژوهش شامل 20 نفر (13 زن و 7 مرد) از مشاوران خانواده قوه قضائیه چند شهر ایران در سال 1400-1399 بود. شرکتکنندگان به شیوه نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای ورود انتخاب شده و نمونهگیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها، در ابتدا دادهها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری ونمنن مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتههای پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی از تجارب مشاوران بهعنوان ویژگیهای اثربخش درمانی بود. مضامین اصلی بهدست آمده شامل: اهداف پیگیریشده جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده، ویژگیهای مشاور، اقدامات تسهیلگر و پیشبرنده مشاوره کناردادگاه، شکست مقاومت در مراجعین کناردادگاه، مداخلات دستیابی به تغییر در جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده و ویژگیهای مکان مشاوره در جهت افزایش اثربخشی مشاورههای کناردادگاه بود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد مشاوران قوه قضائیهای که نسبت به سایر همکاران خویش در کار با مراجعین متقاضی طلاق، نرخ طلاق کمتری در پایان جلسات مشاوره داشته و در حل و فصل کردن مشکلات خانواده موفقیت بیشتری کسب میکنند، ویژگیهای شخصی و اصول حاکم بر جلسات آنها بهگونهای بوده که شرایطی ایمن و مطلوب برای این دسته از مراجعین فراهم میکند و مسیر را برای طرح مسائل، شنیدن آنها و در نهایت حل و فصل آنها هموار میکنند.
فاطمه حقیقت، یاسر مدنی، کیوان صالحی، مقصود فراستخواه، مهرنوش پازارگادی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، ارائه نظریهای برای هدایت برنامه جامع و با کیفیت تربیت مشاور در ایران است.
روش: با اتخاذ رویکرد کیفی و روش نظریۀ برپایه، دادهها از طریق مصاحبه نیمهـساختاریافته، در زمینه برنامههای تربیت مشاور در ایران با نمونهگیری هدفمند، جمعآوری و برای تحلیل آنها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد.
یافتهها: یافتهها مقوله اصلی «رشد شخصی و توسعه مستمر حرفهای مشاور و ارتقاء کیفیت مشاوره» را مشخص ساختند. مقولههای مهم دیگر و زیرمقولهها عبارت بودند از «تعالی شناختی» (تقویت تفکر انتقادی، تقویت خلاقیت)، «ارتقاء عملکرد حرفهای» (تقویت ارزیابی و تأثیرگذاری مناسب، رشد و توسعه مستمر مهارتهای ارتباطی و مشاورهای) و «یادگیری فعال کارورزـمحور» (تعاملات آموزشی و حرفهای، تکالیف رشددهنده، خودسازی پیوسته).
نتیجهگیری: در نتیجه این پژوهش نظریهای میانی برای تسهیل هدایت برنامه جامع تربیت مشاور فرمولبندی شد که به ذینفعان کمک میکند تا از کیفیت و کفایت این برنامه اطمینان حاصل کنند. همچنین نرخ فارغالتحصیلان آمادۀ ورود به حرفه مشاوره بهبود پیدا کند و اتلاف منابع کاهش یابد. سیاستگذاران و ادارهکنندگان برنامههای مختلف تربیت مشاور میتوانند از این نظریه بعنوان مرجعی جهت فراهمآوردن محیط آموزشی و تربیتی غنی و حمایتگر برای کمک به رشد شخصی و توسعه مستمر حرفهای مشاوران آینده استفاده کنند؛ چنین امری در نهایت به ارتقاء کیفیت آموزش و خدمات مشاوره خواهد انجامید
معصومه باقری، مرضیه شهریاری، مهران بندری، بانو بیگی ملک آبادی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرش مشاوران خانواده نسبت به دلایل و زمینههای شکلگیری روابط موازی در بین زوجها ی شهر اهواز است.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینهای از طریق نمونهگیری نظری و هدفمند، ۲۰ نفر از مشاوران مراکز دولتی و خصوصی خانواده با مصاحبههای عمیق صورت گرفت. فرایند نمونهگیری نظری تا مرحله اشباع دادهها ادامه یافت. دادههای گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد.
یافتهها: مدل ظهور یافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعاملها و پیامدهاست. بعد «شرایط» شامل اضمحلال نگرشها و عقاید عمومی، فضای مجازی تسهیلکننده روابط فرا زناشویی، هیجانخواهی و عدم مراقبت از بدن، متمایل نبودن زوجها نسبت به گفتوگو با هم، حفظنکردن پرچینهای زندگی شخصی، غوطهورشدن در نقشهای خانوادگی و اجتماعی، تحمیل انتخاب و اعتراض پنهان، تجربه عشق مدرن و سرخوردگی زناشویی، نداشتن توان مقابله، فقدان رضایت از زندگی زناشویی، بعد «کنش _ تعامل»، شامل تلاش جهت تسکین باتکیهبر دیگری مهم، بعد «پیامدها»، شامل ازبینرفتن فرهنگ شرم و حیا، خودفریبی و دیگر فریبی مکارانه، جدال با خود و در جستجوی عشق وسواسی، انزوای اجتماعی و شیوع آسیبهای اجتماعی که حول مقوله هسته "اعتراض پنهان به زندگی بدون عشق"شکلگرفتهاند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه روابط موازی بهعنوان زنگ خطری برای سلامت و امنیت خانواده و جامعه است. بنابراین متخصصان میتوانند با بهرهگیری از مفاهیم مستخرج در این پژوهش، بسترهای شکل گیری روابط موازیرا شناسایی و استراتژیها بررسی و در مشاوره زوجدرمانی مشاوره پیش از ازدواج رهگشا باشد.
سوزان حیدرپور، مهدی زارع بهرام آبادی، سمیه رباط میلی، رضا قربان جهرمی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: مشاوره روانشناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایییابی برنامه توانمندسازی حرفهای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفهای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روانشناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونهگیری دو مرحلهای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونهگیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاکهای ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفهای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفهای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفهای بهطور معنیداری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش میدهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحلهی پیگیری این اثر بهطور معنیداری ماندگار بوده است.
نتیجهگیری: میتوان نتیجهگیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفهای میتواند بهعنوان برنامهای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روانشناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد.
حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف، مرضیه دین دوست، ثمین بهارشانجانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: یکی از چالشهای اصلی دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره برای شروع فعالیت حرفهایشان، کمبود مهارت در مدیریت جلسات و برقراری ارتباط با مراجع است. از طرفی، عمدهی واحدهای درسی در دانشگاهها به بخش نظری اختصاص داده شده و دورههای عملی مورد کمتوجهی واقع شدهاند؛ در این بین نقش واحد کارورزی برای دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره را نمیتوان نادیده گرفت. هدف این پژوهش، شناسایی استانداردهای لازم برای گذراندن دورههای کارورزی از منظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای روانشناسی و مشاوره بود.
روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد. نمونهی مورد مطالعه 13 نفر از دانشجویان تحصیلا تکمیلی روانشناسی و مشاوره شهر تهران بودند. نمونهگیری هدفمند به کار گرفته شد. با افراد مصاحبهی نیمهساختاریافته انجام شد، سپس کلمه به کلمه پیادهسازی شده و دادهها به روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه 3 مضمون اصلی شامل ملاکهای لازم برای استاد ناظر، ملاکهای لازم برای محیط آموزشی _ درمانی و تکالیف دانشجو و 11 زیر مضمون شناسایی شد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که ارتقای کیفیت کارورزی دانشجویان روانشناسی و مشاوره مستلزم تقویت سه عنصر استاد ناظر، محیط آموزشی _ درمانی مناسب، و مشارکت فعال دانشجو است؛ این امر میتواند با تأمین نظارت کیفی، امکانات کافی و حمایتهای آموزشی و حرفهای، زمینه را برای تربیت بهتر درمانگران آینده فراهم کند.
دکتر مریم صیادشیرازی، خانم ناعمه نوری،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: ازدواج به عنوان نهادی اجتماعی کلیدی، با چالشهای زندگی مدرن مواجه است که ضرورت مشاوره پیش از ازدواج را برجسته میکند. این پژوهش با هدف واکاوی خلاءهای این مشاوره پیش از ازدواج از نگاه صاحبنظران، به شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت و اثربخشی این خدمات میپردازد.
روش: در این پژوهش، از روش کیفی با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد تا دیدگاهها و تجربیات صاحبنظران در مورد خلاءهای مشاوره پیش از ازدواج بررسی شود. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 15 شرکتکننده (10 زن و 5 مرد) جمعآوری و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.
یافتهها: پس از تحلیل دادهها، گزارههای معنادار در قالب مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر دستهبندی شدند. در نهایت، پنج مضمون سازماندهنده شامل الزامات مشاوره پیش از ازدواج، زمینههای مناسب در ارتقای مشاوره، چالشها و خلاءهای موجود، استراتژیها و راهبردهای لازم، و پیامدهای مشاوره پیش از ازدواج شناسایی و در قالب سه مضمون فراگیر سازماندهی شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهند که مشاوره پیش از ازدواج در کاهش تعارضات و افزایش رضایت زناشویی مؤثر است، اما با چالشهایی مانند کمبود مشاوران متخصص و نبود برنامههای آموزشی مواجه است. بهبود کیفیت این خدمات نیازمند توسعه برنامههای آموزشی، افزایش آگاهی عمومی و استفاده از ابزارهای استاندارد است.