معصومه جلیلی، زهرا افتخارصعادی، رضا پاشا، پرویز عسگری، فریبا حافظی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روشهای تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان بود. روش پژوهش: روش این پژوهش آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره مسجد سلیمان در سال 1398 بود. از بین جامعه آماری ابتدا به روش نمونهگیری تصادفی 4 مرکز مشاوره انتخاب، و در ادامه تعداد 20 زوج (40 نفر) از این مراکز به روش تصادفی در قالب سه گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (10زوج برای هر گروه). گروههای آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعت و نیمه تحت آموزش قرار گرفتند، اما گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند. به منظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی کویین دام، پرسشنامه استاندارد حساسیت به طرد (RSQ) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیره استفاده شد. یافتههای پژوهش: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که روش تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی هر دو بر متغیرهای مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین اثر داشته است (P<0/05). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روشهای تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی در بهبود مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین موثر است، با این حال روش تحلیل رفتار متقابل نسبت به ایماگوتراپی دارای اثربخشی بیشتری بود.
سمیه نکوئی، دکتر ذبیح اله عباسپور، دکتر امین کرایی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودکارامدی کودکان بود. روش: جامعهی آماری پژوهش کودکان مضطرب 11-8 سالهی شهر اهواز بود. نمونهی پژوهش شامل 3 کودک مضطرب بودند که با فراخوان در گروههای مدارس و مراکز مشاورهی شهر اهواز و با توجه به نقطهی برش پرسشنامهی تشخیص اختلالات مرتبط با اضطراب کودکان (بیرماهر و همکاران، 1999) و مصاحبه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح پژوهشی تک موردی با خط پایه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی جلسه اجرا شد. دادهها در سه مرحله خط پایه، در فرایند درمان و یک ماه پس از درمان جمعآوری شدند و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که آزمودنیها در مرحله درمان در متغیر اضطراب (96/30 درصد) و در متغیر خودکارامدی (13/28 درصد) و در مرحله پیگیری در متغیر اضطراب (44/38 درصد) و در متغیر خودکارامدی (25/32 درصد) بهبود پیدا کردند. همچنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله پس از درمان و پیگیری معنادار (1.96z= و سطح معناداری 05/0) بود. نتیجهگیری: بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با آفزایش انعطافپذیری روانشناختی و کاهش دادن واکنشهای ناکارآمد باعث کاهش اضطراب و افزایش خودکارآمدی کودکان مضطرب میشود
فرحناز کرانیان، مختار عارفی، حسن امیری،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان مادران تک فرزند انجام گرفت. روش: این پژوهش توصیفی از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران تک فرزند پیش دبستانی مهدکودکهای کرمانشاه در سال 1399 بودند. تعداد 45 نفر به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، به تعداد برابر 15 نفر گمارده شدند. دادهها در مراحل پیش آزمون-پس آزمون با مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (گروتز و رومر، 2004) گردآوری شد. اعضای دو گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون بطور جداگانه در هشت جلسه هفتگی 5/1 ساعته خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر خانواده درمانی بوئنی و اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد معنادار است (05/0 >P). همچنین، تفاوت در دو درمان برای ابعاد عدم پذیرش هیجانی، دشواری در انجام رفتار، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود و عدم وضوح به ترتیب میزان آماره F؛ 771/4، 461/4، 524/3، 399/3 و 720/5 معنادار بود (05/0 > P). نتایج آزمون بونفرونی نشان داد با توجه به اندازه تفاضلها، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هم سنجی با مداخله دیگر بر دشواری در تنظیم هیجان و مولفههای مربوط به آن بیشتر بود (05/0 >P). نتیجهگیری: روانشناسان، در هنگام مواجه با مشکلات تعامل مادر و فرزند، مادر را از نظر سطح تنظیم شناختی هیجان و سایر متغیرهای روانشناختی موثر بر تنظیم هیجان ارزیابی و روشهای درمانی موثر را در صورت وجود مشکل به کار گیرند.
سیما لطف نژادافشار، رضا خاکپور، فریده دوکانه ای فرد،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه ارائه مدل ساختاری پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس عملکرد خانواده، خوشبینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه دانشجویان پردیس علامه طباطبایی ارومیه (ویژه خواهران) و پردیس شهید رجایی ارومیه (ویژه برادران) با روش نمونهگیری در دسترس، 250 نفر انتخاب و پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1990)، خوشبینی (جهتگیری زندگی) (شییر و کارور، 1985)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003)، کفایت اجتماعی (فلنر، 1990) و خودکارآمدی تحصیلی (پاتریک و همکاران، 1997) را تکمیل کردند. یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل ساختاری با دادههای گردآوری شده برازش قابل قبول دارد. تاب آوری و خوشبینی و کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار و عملکرد خانواده به صورت منفی و معنادار (01/0>p) بهزیستی روان شناختی را پیشبینی میکردند. کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار (01/0>p) رابطه بین تابآوری و خوشبینی و به صورت منفی و معنادار (01/0>p) رابطه بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری میکرد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی میتواند راهکار اجرایی مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی تحصیلی، بهزیستی روانشناختی، خوش بینی، تاب آوری و کفایت اجتماعی دانشجویان باشد.
زهرا فرازی، ابراهیم نامنی، حمید نجات، دکتر محمدرضا صفاریان،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی ترکیب دو روش خانواده درمانی بافت نگر و ساختاری بر همبستگی و راهبردهای مقابلهای زوجهای دارای نارضایتی زناشویی بود. روش پژوهش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش تمام زوجهای دارای نارضایتی زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره خانواده در شهر بیرجند که در 6 ماه اول سال 98 به این مراکز مراجعه کردند که از میان آنها 20 زوج دارای نارضایتی زناشویی به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 زوج) و کنترل (10 زوج) قرار داده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای مقابلهای لازاروس و فولکمن (1988) و مؤلفه همبستگی پرسشنامه اولسون، پورتنر و لوی (1996) بود که به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بر روی آزمودنیها اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. یافته ها: یافتهها حاکی ازاین بود که تلفیق دو روش خانواده درمانی بافت نگر و ساختاری بر همبستگی و راهبردهای مقابلهای مسألهمدار زوجهای دارای نارضایتی زناشویی تاثیر دارد(05/0›p)؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p)؛ نتایج نشان داد، تلفیق دو روش خانواده درمانی بافت نگر و ساختاری بر راهبردهای مقابلهای هیجانمدار زوجها تأثیر نداشت (05/0‹P). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تلفیق روشهای خانواده درمانی بافت نگر و ساختاری باعث همبستگی و راهبردهای مقابله مسألهمدار زوجهای دارای نارضایتی زناشویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
بهناز حاتمی کیا، آسیه شریعتمدار، ابراهیم نعیمی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف این مطالعه، شناسایی ابعاد تجربهی انتخاب همسر در افراد متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. میدان پژوهش شامل 10 نفر از افراد متقاضی طلاق بود که به همراه همسر خود جهت انجام مراحل طلاق به دادگاه خانوادهی شهرستان دزفول مراجعه کرده بودند. جهت جمعآوری دادهها، از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده شد. دادهها با استفاده از روش هفتمرحلهای کلایزی تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد، فرایند آشنایی افراد متقاضی طلاق با همسر خود در دو سر پیوستار آشنایی یا به صورت خارج از عرف و ساختارشکنانه یا به صورت کاملاً سنتی و بدون طی تدریجی مراحل آشنایی، صورت گرفته بود. همچنین در افراد مصاحبهشده، عوامل ناآگاهی، ازدواج اجباری یا ازدواج بر پایه ملاکهای احساسی، مزایا و مادیات، موجب بیتوجهی به ملاکها، یا عدم تطبیق ملاکها با همسر بالقوهی آینده شده بود. در نتیجه فرایند تعیین و بررسی ملاکها با سهلانگاری صورت پذیرفته بود. نتیجهگیری: در صورتی که فرایند آشنایی و بررسی ملاکها بهصورت سهلانگارانه یا بدون آگاهی و آزادی انجام گیرد، ازدواج چه به شکل سنتی و چه به شکل غیرسنتی احتمال دارد به تصمیم به جدایی منجر شود.
هاجر سالاری فیض آباد، رحمت الله نورانی پور، کیانوش زهراکار،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوجدرمانی یکپارچهنگر و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر افزایش صمیمیت عاطفی و جنسی زوجهای آسیب دیده از خیانت زناشویی در شهرستان شهریار (شهر اندیشه) صورت گرفت. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زوجهایی بودند که مرد مرتکب خیانت شده و در سال 1397 به مراکز مشاوره شهراندیشه مراجعه کردند. با نمونه گیری در دسترس 24 زوج انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه، 8 زوج) جایگزین شدند. گروههای آزمایشی در 10جلسه زوجدرمانی شرکت کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. آزمودنیها به پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001) پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس بلوکی نشان داد: زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر و زوجدرمانی یکپارچهنگر بر مولفه رضایت از تقابل در بعد صمیمیت جنسی اثربخشی معناداری داشتند (۰۵/۰>p) ولی تفاوت معناداری بین دو رویکرد مشاهده نشد. همچنین زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر افزایش صمیمیت عاطفی در همه مؤلفهها اثر بخش بود ولی این اثر بخشی در زوجدرمانی یکپارچهنگر بدست نیامد. نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی زوجدرمانی یکپارچهنگر و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر مولفه رضایت از تقابل در صمیمیت جنسی، استفاده از این رویکردها در ارتقاء صمیمیت جنسی زوجهای آسیب دیده از خیانت زناشویی میتواند مؤثر باشد. همچنین با توجه به اثر بخشی زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر در افزایش صمیمت عاطفی و جنسی، این رویکرد میتواند مورد استفادهی زوج درمانگران قرار گیرد.
نجمه سدرپوشان، عمید تشکری،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی سه رویکرد درمان شفقت خود، شفقت مبتنی بر آموزههای دینی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی زنان متاهل صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر با روش شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام شد. جامعهآماری پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر یزد در سال 1399 بودند که برای آنها تشخیص افسردگی دادهشده بود. تعداد افراد نمونه 40 نفر بودند که بهروش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند. بهمنظور سنجش شادکامی و کیفیتزندگی افراد نمونه از مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985) و مقیاس شادکامی آکسفورد آرگایل و لو (1989) استفاده شد. به منظور تحلیل دادههای پژوهش از روش تحلیلکوواریانس استفاده شد. یافتهها: تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که هر سه روش درمانی بر بهبود شادکامی (25/33 F= و اندازه اثر، 792/0) و کیفیت زندگی (38/89= F و اندازه اثر، 911/0) زنان اثربخش بودهاند (P<0/01). همچنین نتایج مقایسه زوجی گروهها نشان داد که درمانهای به کار رفته در افزایش شادکامی تفاوت معنادار با یکدیگر نداشتند اما درمان شفقت مبتنی برآموزههای مذهبی نسبت به دو درمان دیگر اثربخشی بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی زنان داشت (P<0/01) نتیجهگیری: نتایج نشان داد که هر سه روش در افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی زنان متاهل افسرده تأثیر دارند همچنین بررسی تفاوت گروهها مشخص شد کرد که اثربخشی روشهای درمانی در بهبود کیفیت زندگی بیشتر است.
سهیلا باستانی، مریم غلامزاده جفره، ----- منصور سودانی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته زنان و مردان مطلقه از سازگاری با طلاق انجام شد. روش: این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شد. پژوهش با بهرهگیری از نمونه گیری هدفمند افرادمطلقه سازگار با طلاق در سال 99-98 شهر شیراز انجام شده است. در نهایت پس از انجام 22مصاحبه نیمهساختاریافته پژوهشگر به اشباع دادهها رسید. مصاحبهها با روش پدیدارشناسی تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: در این پژوهش 3 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی بدست آمد که مضامین اصلی عبارتند از: 1- خانواده منبع مؤثر دررسیدن به سازگاری،
2- تابآوری فردی3- تابآوری اجتماعی. مضمون خانواده منبع مؤثر دربرگیرندهی 2 مضمون فرعی حمایت عاطفی، پشتیبانی مادی (پذیرش، همدردی، تأمین مسکن و...)، مضمون تابآوری فردی شامل 5 مضمون فرعی سوگواری، پیوند با معنویت، پذیرش طلاق، حرکت به سوی تعالی، کنترل هیجانات (شکرگذاری، قبول شرایط فعلی زندگی، برنامهریزی برای آینده، رشد هیجانات مثبت و...) مضمون تابآوری اجتماعی شامل 2 مضمون فرعی رشد فردی، کسب درآمد و استقلال مالی (تقویت مهارتهای فردی، کسب درآمد و ثبات اقتصادی و....) نتیجهگیری نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان دهنده ضرورت توجه همه جانبه به مسائل زنان و مردان مطلقه پس از جدایی و انجام اقداماتی مؤثر جهت توانمندسازی آنان در راه رسیدن به سازگاری با شرایط پس از جدایی بود.
مسعود اسدی، محسن نظری فر، حسن ابراهیم زاده، الهام فتحی، منیژه دانشپور،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اختلالات روانی و تابآوری در مقابل خودکشی در اقدام به خودکشی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، پس رویدادی است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان پسر شهر قزوین بود و نمونه آماری با توجه به روش مطالعه پس رویدادی شامل 80 نفر از این افراد بود که به شیوه هدفمند انتخاب و در دو گروه اقدامکنندگان به خودکشی و افراد عادی قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از چک لیست نشانههای اختلالات روانی تجدید نظرشده (SCL-90-R) و پرسشنامه تابآوری در مقابل خودکشی (عثمان و همکاران، 2004) استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند، در نمره کلی اختلالات روانی و خرد مقیاسهای پرخاشگری، اضطراب، وسواس، حساسیت فردی، شکایات جسمانی، روان پریشی، تصورات پارانوئیدی، افسردگی و ترس مرضی به طور معناداری بالاتر از افراد عادی بود. همچنین میانگین نمرات افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند، در نمره کلی تابآوری و خرده مقیاسهای محافظ درونی، ثبات هیجانی و محافظ بیرونی به طور معناداری کمتر از گروه عادی بود (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود با آموزشهای روانشناختی تابآوری در مقابل خودکشی را افزایش داده و با مداخلات مبتنی بر نظریههای رواندرمانی، میتوان با کاهش اختلالات روانی که در پژوهش حاضر نقش مهمی در اقدام به خودکشی داشتند، خطر خودکشی را کاهش داد.
یاسر مدنی، زینب معینی پور، معصومه سادات رهنمایی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بهکارگیری اصول تأثیردرمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارتهای حلمسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانوادههای پرتنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانوادههایی است که والدین آنها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایت از زندگی، حلمسئله و امیدواری استفاده شد. یافتهها: مقایسه بین گروهی نشان میدهد تفاوت میانگین نمرههای رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروههای آزمایش و کنترل معنیدار است؛ بنابراین میتوان گفت تأثیردرمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانوادههای پرتنش اثر داشته و آنها را افزایش داده است. نتیجهگیری: تأثیردرمانی با ارتقای تابآوری نوجوانان خانوادههای پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنیها کمک کرد تا در برابر عوامل استرسزا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیردرمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. بهعبارتدیگر این مداخلات به شرکتکنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را بهعنوان فرصت در نظر بگیرند
جعفر ثمری صفا، اقبال زارعی، سمانه نجارپوریان، کوروش محمدی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: ازدواج مجدد شانس دوبارهای است که افرادی که همسرشان را از دست داده اند، جهت تجربه دوباره زندگی مشترک برای خود فراهم مینمایند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بومی ازدواج مجدد رضایتمند انجام شد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینهای در سال 1399 انجام شد. بدین منظور 21 زوج ساکن شهر تهران که بیش از 3 سال از ازدواج مجدد آنهال میگذشت به شیوه هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. دادهها جمعآوری، پیاده سازی و سپس به شیوه سیستماتیک کدگذاری شد. یافته ها: مفاهیم استخراج شده در 124 کد اولیه و 27 کدمحوری طبقهبندی شد که مقوله های شناخت و بینش بیشتر در زندگی مجدد، کفویت در همسرگزینی، برداشت منطقی در ازدواج مجدد، مدیریت چالش پذیرش همسرجدید توسط فرزند و بالعکس، توجه به اشتراکات و افتراقات معیارهای ازدواج، حمایت اجتماعی، حمایت خانواده و دوستان، نقش مشاوره و بزرگان پیش از ازدواج، کیفیت ارتباط با همسر و خانواده همسر سابق، مهارت ارتباط موثر، توجه به دغدغه و خواسته های همسر، خودافشایی مناسب در زمان انتخاب، تلاش برای آگاهی عمیق از یکدیگر پیش از ازدواج، آگاهی از معیارهای همسرگزینی، خودآگاهی، راهبردهای مقابله ای کارآمد فردی، زوجی و خانوادگی از جمله کدخای مجوری بودند و درنهایت هم مقوله مرکزی باعنوان «شناخت وحمایت چندسطحی» انتخاب گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که ایجاد یک ازدواج مجددرضایتمند در گرو انتخاب آگاهانه وشناخت عمیق از یکدیگر و صداقت و شفافسازی درمورد موضوعات زندگی سابق و رابطه زوجی فعلّی و درنهایت تلاش دوسویه در جهت ایجاد زندگی پایدار است. متخصصان میتوانند با بهره گیری از مقوله ها و مفاهیم مسنخرج از این الگو در افزایش رضایتمندی و دوام ازدواج های مجدد و پیشگیری از طلاق و آسیبهای ناشی ازآن، به خانواده ها و جامعه کمک نمایند.
فاطمه هاشمی، حسین کشاورز افشار، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبکهای دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان انجام شد. روش: تمامی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند که ازبین آنها 360 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و کرایج، 2006)، بهزیستی روانشناختی (ریف 1995)، دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید،1990) و خشونت خانگی (شرین، سینا کور، لی، زیتر و شاکیل 1998) استفاده شد. دادهها با تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند. یافته: یافتهها نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش نیافته معنادار است (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش نیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش نیافته در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی دارد (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازشیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار نیست (05/0<p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی، دلبستگی ایمن و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش یافته معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش یافته در رابطه بین سبک دلبستگی، خشونت خانگی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان با تقویت دلبستگی ایمن و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به زنان، بهزیستی روان شناختی آنها را افزایش داد.
منیره نسیمی، فروغ جعفری، شکوه نوابی نژاد،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری مهرورزی به خود در والدین با رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین و شادکامی فرزندان دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 انجام شده است. روش : روش انجام پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران به همراه والد مادران آنها بود. . به منظور انجام پژوهش، 384 دانش آموز به همراه والد مادر آنها به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از 3 پرسشنامه های شادکامی آکسفورد، سبک فرزندپروری بامریند و مهرورزی به خود نف، مورد اندازه گیری قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها :بررسی نتایج نشان داد که نقش میانجی سبک های فرزندپروری در رابطه بین مهرورزی به خود و شادکامی فرزندان تایید نشد (05/0<p) اما تاثیر مستقیم سه متغیر مهرورزی به خود، سبک فرزندپروری استبدادی و سبک فرزندپروری قاطع مورد تایید قرار گرفت (05/0>p). جهت تاثیر سبک استبدادی بر شادکامی منفی بود و جهت تاثیر مهرورزی به خود و سبک قاطع بر شادکامی مثبت بود. متغیرهای یادشده 49 درصد از واریانس نمرات در متغیر شادکامی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری:وجود ویژگی مهرورزی به خود در والدین و استفاده از سبک فرزندپروری مقتدرانه می تواند موجب شکل گیری رفتارهای مثبت در والدین شود به نحوی که شرایط زندگی خانوادگی برای فرزندان را مطلوب سازد و شادکامی در فرزندان را افزایش دهد
الهام زمانشعار، حمید رضائیان، سیمین حسینیان، عباس عبداللهی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: اتمام روابط عاطفی موقعیتی است که تاثیرات موقت و پایداری بر سلامت روانشناختی افراد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی هویت روایتی افراد دچار شکست عاطفی انجام شد. روش: با روش نمونهگیری هدفمند، 15 مشارکتکنندۀ دچار شکست عاطفی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند. داستانهای آنها با استفاده از فرم اصلاح شدۀ «مصاحبۀ روایتی رابطه» جمعآوری شد. سپس دادهها، مورد تحلیل تماتیک قرار گرفت. پس از تعیین زیرتمها و تمهای اصلی، یک مدل مفهومی از روایت افراد ارائه شد. یافتهها: 63 زیرتم و 13 تم از تحلیل بدست آمد. تمهای نهایی در قالب یک مدل که بیانگر وضعیت هویت روایتی مشارکتکنندگان بود ارائه شد. این مدل حاکی از آن است که مشارکتکنندگان تمایل دارند گذشته را به مثابۀ شکست، حال را به مثابۀ وقفه و آینده را به مثابۀ ناامیدی روایت کنند. مفهوم خود مطلوب، در بخشهای مختلف روایت آنها پنهان بود، خود مطلوبی که فرد در رابطۀ تمام شده تجربه کرده بود یا آن رابطۀ خاص در جستجوی آن بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر به نظر میرسد افراد دچار شکست عاطفی که در دورۀ گذار، حالت وقفه را تجربه میکنند، دچار نوعی گسست در روایت-خود هستند که احساس میکنند توانایی ترمیم آن را ندارند. نتایج این مطالعه میتواند در درک بهتر هویت روایتی آنها و احتمالاً ایجاد یک مداخلۀ روانشناختی برای این دوره موثر واقع شود
طیبه عزیزی، حسن امیری، کریم افشاری نیا،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل رابطه ساختاری تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی در نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال تحصیلی در سال 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 400 نفر(200 نوجوان دختر و 200 نوجوان پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه تعارض والد نوجوان اسدی و یونسی (1390)، احساس تنهایی تجدید نظر شده راسل (1996) و بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تعارض والد-وجوان با بدتنظیمی هیجان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). همچنین، بین تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که احساس تنهایی با بروز احساساتی همچون افسردگی، اضطراب، خستگی می تواند نقش میانجی بین تعارضات والد-نوجوان و بدتنظظیمی هیجان ایفا کند.
رقیه کیانی، آیت اله فتحی، سمیه تاجفر، ابراهیم نوری،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: امروزه طلاق یکی از خطرات تهدیدکننده زندگی زناشویی است که به ویژه برای زنان میتواند معضلات اجتماعی و روحی فراوانی ایجاد کند و از این نظر باید به آن توجه ویژه داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان سابیلیمنال بر افسردگی و تابآوری در زنان دادخواستدهنده طلاق با سرپرست خانوار معتاد انجام شد.روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان دادخواستکننده طلاق با سرپرست خانوار معتاد در نیمه دوم سال 1399 بود که به شعبههای مختلف دادگاه خانواده شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این جامعه آماری، تعداد 30 نفر که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند با روش در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). هر دو گروه در مراحل پیشآزمون و پسآزمون دو بار فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه افسردگی بک (1991) و پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند، گروه آزمایش رویه درمانی را دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ رویه درمانی را دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از شاخصهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرمافزار SPSS-20 استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که رویکرد سابلیمینال موجب کاهش معنادار نمرات افسردگی (01/0< P، 63/0= Ƞ2) و افزایش معنادار نمرات تابآوری (01/0< P، 68/0= Ƞ2) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت که رویکرد سابلیمینال میتواند میزان افسردگی زنان دادخواستدهنده طلاق با سرپرست خانوار معتاد را کاهش دهد و میزان تابآوری آنها را افزایش دهد. بنابراین از این رویکرد میتوان به عنوان یک روش مداخلهای مناسب در مراکز روانشناختی و مشاوره برای درمان افسردگی و افزایش تابآوری بهره برد.
روژان غفوری، امید عیسی نژاد،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: نابینایی میتواند تفاوت زیادی در نوع زندگی فرد به وجود آورد و باعث بروز برخی مشکلات در سازگاری روانشناختی و اجتماعی گردد. این پژوهش با هدف بررسی تجربه عشق و ملاکهای انتخاب همسر در میان دانشجویان دختر نابینا صورت گرفته است.روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی تفسیری براساس الگوی ون منن استفاده شد. با 18 دانشجوی نابینا مصاحبههای عمیق، کامل و نیمهساختاریافته انجام شد. مصاحبهها به صورت دیجیتالی ضبط شده و کلمه به کلمه به زبان فارسی، رونوشت شده اند.یافتهها: شش تم اصلی از ماهیت تجربه زیسته مشارکتکنندگان استخراج گردید که عبارتنداز: «پنداشتها و باورهای عاشقانه»، «رفتارهای عاشقانه»، «تأثیر عشقورزی بر زندگی»، «عامل جذبکننده» در بخش ادراک عشق و «ملاکهای درونفردی»، «ملاکهای بینفردی» در بخش ملاکهای همسرگزینی.نتیجهگیری ازجمله مهمترین راههای ارتباطی که یک دختر نابینا از طریق آن رابطه عاشقانه برقرار میکند عامل «صدا و زبان بدن» است. در بخش ملاکهای انتخاب همسر«تعهد و پایبندی» به عنوان مهمترین ملاک بین فردی، و «سلامت و زیبایی» به عنوان مهمترین ملاکهای درون فردی بدست آمد.
زهرا اخوی ثمرین، پرویز پرزور، شیرین احمدی،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: تابآوری عاطفی یک ساختار چند بعدی است که توضیح میدهد چرا افرادی که با شرایط دشوار و پر استرس روبرو میشوند میتوانند به صورت مثبت عمل کنند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی علی اضطراب کرونا بر اساس تابآوری عاطفی با میانجیگری تنظیم هیجان در دانشجویان انجام گرفت. این مطالعه توصیفی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن متشکل از کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول 1400 بودند. تعداد 250 نفر از این افراد به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به پرسشنامههای تابآوری عاطفی، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتهها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که اضطراب کرونا با نمرهی کل تابآوری عاطفی و تنظیم هیجان ارتباط منفی و معناداری دارد همچنین تنظیم هیجان با نمره کل تابآوری عاطفی ارتباط مثبت و معناداری دارد (001/0> p). شاخصهای برازش مدل نیز مسیر تابآوری عاطفی بر اضطراب کرونا با میانجیگری تنظیم هیجان را تأیید کرد. نتیجهگیری: از لحاظ کاربردی بر اساس نتایج میتوان گفت برنامه آموزش راهبردهای سازگاری راهکاری مناسب جهت بهبود تنظیم هیجان، افزایش تابآوری و کاهش اضطراب دانشجویان میباشد.
فاطمه قاسمی نیائی، معصومه اسمعیلی، فریبرز باقری،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
اهداف: تدوین الگوی یکپارچه مشاوره در باب رشد با تاکید بر نحوه مواجهه با فرایند زمان و مسئولیت وجود در تناسب با افق فکری مراجع در فرهنگ اسلامی هدف این پژوهش است که براساس تاکید بر روانشناسی فرهنگی ضرورت مییابد. روش: روش این پژوهش استفاده از هرمنوتیک کلاسیک شلایرماخر است که با بررسی گام به گام نظریات منتخب در نهایت به یکپارچه سازی آنها اقدام شده است و در قالبی متناسب با اندیشۀ اسلامی درآمده است. شیوه تفسیر در این روش با استفاده از ویژگیهای دستوری و فنی متن انجام گرفته و در قالب تفاسیر جزئی و کلی طبقه بندی شده است. الگوی ادغامی حاصله با شیوۀ منطق استقرایی و قیاسی در نهایت در نگرشی کاربردی و عملی ضمن دارا بودن مبانی و اصول به هدف، فنون و فرایند درمانی پرداخته است. یافتهها: یافتهها نشان میدهد که مبانی الگوی شکل گرفته شامل مبنای کمال با اصول (تضاد، میل به کمال، عاملیت، سلسله مراتب وجود، خدمت رسانی، قاعده مندی و آفرینش مداوم و جهت مندی و هدفمندی)؛ مبنای وحدت با اصول (مکملیت، اتصال اجزاء، پذیرش و یکپارچگی، حقیقت ثابت، تغییر ناپذیری قواعد و علیت هستی، تعادل و سازگاری)، مبنای جاودانگی با اصول (میل بازگشت به مبدا، مکان مندی، زمانمندی وجود، یکپارچگی زمانی، مرگ، چرخش وجودی)؛ مبنای هدفمندی با اصول (رهبری، قدرت خلق، اداره و تداوم هستی، جامعیت) میباشد. که متناسب با مبانی و اصول دارای هدف غایی، فنون و فرایند درمانی میباشد. نتیجهگیری الگوی یکپارچه رشدی در تلفیق با افق اسلامی به شیوۀ هرمنوتیک الگویی نوین است که میتواند در ایجاد تناسب با بنیانهای فکری مراجع کارآمد باشد و بدون ایجاد گفتمانهای متضاد، افق فکری مراجع را گسترش دهد و برای او مسیر و معنایی مشخص نماید.