جستجو در مقالات منتشر شده



شیده فصاحتی، علی کوپکن شیر افکن، محمد قمری،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک‌های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد صورت گرفت. روش: روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بوده است. جامعه آماری این پژوهش 167 نفر از دانشجویان مجرد دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال تحصیلی 1400-99 مشغول به تحصیل بودند. اعضای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند و در تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون کوواریانس استفاده گردید. یافته‌ها: آموزش درمان مبتنی بر پذیرش بر مولفه‌های نگرش به ازدواج و ملاک‌های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد موثر است. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می‌گردد از آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مشاوره پیش از ازدواج استفاده گردد.
رامین لطافتی بریس، حسین قمری کیوی، احمدرضا کیانی، علی شیخ الاسلامی،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیتهای طرحواره‌ای و درمان هیجانمدار بر سازگاری هیجانی زوج‌های تازه ازدواج‌کرده متعارض بود.
 روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون _ پسآزمون چندگروهی با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل همه زوج‌های دارای تعارض زناشویی با کمتر از شش سال ازدواج بود که در ششماهه اول سال 1398 به مراکز مشاوره خصوصی و دولتی در شهرستان آستارا مراجعه کرده بودند. نمونهگیری به صورت در دسترس و با جایگزینی تصادفی انجام گرفت و از میان متقاضیان مشاوره زوجی،30 زوج به روش نمونهگیری در دسترس و گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار به‌کاررفته در این پژوهش، مقیاس سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (2007) بود. در این پژوهش، مداخلات گروهی ذهنیتهای طرحواره‌ای طی 12 جلسه 90 دقیقهای و درمان هیجانمدار(مدل محکم در آغوشم بگیر) 10 جلسه 120 دقیقهای و در چارچوب پروتکل مدون، پس از اعلام علاقه‌مندی اعضا و کسب رضایت از آنها جهت شرکت در جلسات، مطابق برنامه تنظیمی، اجرا گردید و پس از گذشت 3 ماه از پایان مداخلات و انجام پیگیری، فرضیه‌ها با استفاده از کوواریانس چندمتغیره با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد درمان مبتنی بر ذهنیت‌های طرحواره‌ای و درمان هیجانمدار به‌طور جداگانه، در مقایسه با گروه کنترل، مؤلفه‌های فقدان نظمبخشی (05/0> P) و فقدان امیدواری (01/0> P) را کاهش داده و در حالت کلی نیز سازگاری هیجانی را در همسران تازه ازدواج‌کرده به صورت پایدار افزایش می‌دهند و بین اثربخشی این دو شیوه مداخلاتی بر مؤلفه‌های سازگاری هیجانی تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: می‌توان درمان مبتنی بر ذهنیت‌های طرحواره‌ای و درمان هیجانمدار (محکم در آغوشم بگیر) را برای بهبود سازگاری هیجانی زوج‌های دارای تعارض زناشویی به کار بست.
امید عیسی نژاد، شیرین نقیب السادات،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف :پژوهشهای بسیاری به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی پرداختهاند. بسیاری از این پژوهشها تغییرات معناداری را نسبت به گروه کنترل گزارش کردهاند اما تأثیر دقیق آنها مشخص نیست و نیاز به یکپارچهسازی این تحقیقات وجود دارد؛ بنابراین هدف این فراتحلیل تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی (CCET) بود.روش: 20 پژوهش که از لحاظ روششناسی قابلیت بررسی داشتند، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. منابع جستجو اطلاعات شامل پایگاه اطلاعات علمی (SID)، پایگاه اطلاعات نشریات ایران (Magi ran) و پایگاه مجلات تخصصی نور (Norma’s) برای مقالات داخلی؛ همچنین پایگاههای ساینسدایرکت (www.sciencedirect.com)، وایلی (wiley.com)، اسپرینگر (link.springer.com)، تاندفونلاین (tandfonline.com)، جیستور (jstor.org)، ایپیای (APA) و گوگل اسکالر (Google Scholar) است. کلید واژه جستجو آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی (CCET) بود. تجزیه وتحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرمافزار CMA2 و شاخص g هجز انجام شد. یافته ها : یافتهها نشان داد که تراز اندازه اثر آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی (CCET) برای اثرات ثابت (27/0) و برای اثرات تصادفی (13/0) است. بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) نشان داد مقدار Q برابر با 87/2488 و مجذورI برابر با 16/92 به دست آمد که معنیدار است (001/0 > p). مقدار g هجز تصادفی برابر با 27/0 به دست آمد (001/0 < p) از نظر بالینی این مقدار اثرگذاری کمتر از متوسط ارزیابی میگردد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت CCET اثر کمی داشته است. همچنین مقایسه اندازههای اثر در تحقیقات صورت گرفته در ایران و سوئیس نشان میدهد مقادیرg هجر ثابت و تصادفی در تحقیقات ایران (64 مطالعه) و سوئیس (132 مطالعه) به ترتیب 62/0 و 73/0 برای ایران و 06/0 و 09/0 برای مطالعات انجام شده در سوئیس به دست آمد. در هر دو جامعه مقدار مجذور I بزرگتر از 90/0 است. بر این اساس اندازه اثرهای تصادفی مد نظر قرار میگیرد. مقادیر g هجر در جامعه سوئیس بسیار خفیف و در جامعه ایرانی در کران بالای متوسط به دست آمده و تفاوت اثرگذاریها بسیار عمیق است. بر این اساس اندازه اثر بهدستآمده در پژوهشهای صورت گرفته در بازه کوچک قرارگرفته است. نتیجه گیری : درمانگران در فرایند درمان افزون بر رویکردهای درمانی باید به عوامل مغفول مانده که در این مقاله تشریح شده است توجه داشته باشند.
طیبه مدنی فر، پریسا سیدموسوی، مهین هاشمی پور، مهدی تبریزی، مجید کوهی اصفهانی،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات ذهنیسازی، طراحی و اعتباریابی برنامه تقویت ذهنیسازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک و بررسی اثربخشی آن بر کنش تاملی والدین و مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک انجام گرفت.
روش: در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شد. در بخش کیفی پس از مصاحبه با 18 کودک مبتلا به دیابت نوع یک ساکن استان اصفهان و 22 نفر از والدین ایشان، مشکلات ذهنیسازی آنها از طریق تحلیل مصاحبهها با روش پدیدارشناسی استعلایی در قالب 3 مضمون کلی، 18 زیرمضمون اصلی و 50 زیرمضمون فرعی استخراج گردید. سپس مبتنی بر این مضامین و در چارچوب مفاهیم نظریه ذهنیسازی، برنامه تقویت ذهنیسازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک طراحی شد. پس از تایید روایی محتوایی بر اساس شاخصCVI، با روش نیمه آزمایشی و طرح تکآزمودنی از نوع (A-B) با آزمودنیهای مختلف، 5 نفر از والدین دارای کودک مبتلا به دیابت دارای معیارهای ورود به پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در برنامه شرکت کردند. کارایی این برنامه در چهار مرحله (خط پایه، حین مداخله، پس از مداخله و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای سیاهه رفتاری کودکان (CBCL)، مقیاس کنش تاملی والدینی (PRFQ) و نشانگرهای تحقق اهداف برنامه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها بر اساس شاخصهای تحلیل دیداری بررسی شد.
یافتهها: حاصل بخش کیفی این مطالعه استخراج 3 مضمون کلی شامل عوامل زمینه ساز شکست ذهنیسازی، انواع مشکلات شایع ذهنیسازی و پیامدهای شکست ذهنیسازی است که مبنای طراحی برنامه تقویت ذهنیسازی ویژه والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک قرار گرفت. نتایج بخش کمی نیز نشان داد برنامه طراحی شده ضمن برخورداری از اعتبار کافی، بر افزایش کنش تاملی والدین و کاهش مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک مؤثر بوده و این تأثیر مثبت در مرحله پیگیری نیز ادامه داشته است. نتیجهگیری: با توجه به اعتبار برنامه فوق، پیشنهاد میشود این برنامه جهت کمک به بهبود سلامت جسمی روانی کودکان مبتلا به دیابت و خانوادههای آنان بهطور گسترده اجرا شود و همچنین برای کودکان مبتلا به دیگر بیماریهای مزمن نیز مناسبسازی شود.
ابراهیم جهاندار، آسیه شریعتمدار،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناسانه فرایند به تعویق انداختن ازدواج جوانان در جهت فهم عمیق جنبه‌های مختلف این پدیده و چگونگی ادراک جوانان از آن بوده‌ است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه مورد پژوهش، دختران و پسران مجرد و هرگز ازدواج نکرده‌ ساکن شهر تهران در محدوده سنی 28 تا 34 سال برای دختران و 32 تا 38 سال برای پسران بود. نمونه‌گیری به روش هدفمند از میان افراد در دسترس محقق انجام شد و 13 نفر شامل 7 دختر و 6 پسر به‌عنوان نمونه  مورد مطالعه انتخاب شدند. جمع‌آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و تحلیل داده‌ها با بهره‌گیری از روش کلایزی صورت پذیرفت.
یافته‌ها: در نهایت یافته‌های پژوهش در قالب 12 مضمون اصلی و 61 مضمون فرعی گزارش شد. مضامین اصلی مستخرج عبارتند از: دغدغه‌های اقتصادی، آرمان‌گرایی، ترس از آینده ازدواج، تأثیر روابط پیش از ازدواج، فرایندهای انگیزشی، عدم بلوغ و آمادگی برای ازدواج، نقش موانع خانوادگی، عوامل اجتماعی- فرهنگی، محدودیت انتخاب، انگاره‌های مانع ازدواج، پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی.
نتیجه‌گیری: نتایج به‌دست‌آمده نشان داد به تعویق‌انداختن ازدواج پدیده‌ای پیچیده است که هم تحت‌تأثیر محدودیت‌های عینی و هم تحت‌تأثیر ادراکات ذهنی محدود‌کننده و ‌بلوغ ناکافی اتفاق می‌افتد و دارای پیامدهای منفی زیادی برای جوانان است. به نظر می‌رسد تلاش جامعه مشاوره و روان‌شناسی در جهت تولید محتوا در زمینه‌های فرهنگ‌سازی ازدواج آسان، احیای ارزش‌های ازدواج، اصلاح باورهای غلط جوانان، اشاعه فرهنگ ازدواج موفقیت‌آمیز در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، گام مؤثری در راستای رفع موانع ذهنی ازدواج باشد.
 

مریم هرمزی، کیومرث فرح بخش، مریم غلامزاده جفره،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده


هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کنش‌های ارتباطی ازدواج‌های موفق بود. روش: این مطالعه به شیوه‌ی کیفی و بر مبنای نظریه داده بنیادانجام شد.
جامعه: پژوهش شامل زوج‌های موفق بر اساس اذعان خودشان، بررسی دستاوردهای زندگی مشترک و اجرای پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1993) که فرم کوتاه آن توسط (علیدوستی و همکاران اعتباریابی شده)، افراد پس از کسب نمره (بالاتر از 33) در مقیاس ازدواج‌های موفق و رضایتمند انتخاب شدند. در مجموع، (10 زوج) درشهر اهواز سال 1401 با نمونه‌گیری هدفمند تا اشباع نظری داده‌ها مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کوربین بود.
یافته‌ها: تحلیل یافته‌ها نشان داد که کنش‌های ارتباطی در ازدواج‌های موفق  چهار مولفه اصلی شامل، کارکردهای خانوادۀ اصلی، عوامل شکل‌گیری ازدواج مناسب‌؛ مهارت‌های ارتباطی مؤثر و شکل‌گیری شخصیت در دوران کودکی است.
نتیجه‌گیری: ازدواج موفق به بافت خانوادگی افراد مرتبط است. لذا متخصصان می‌توانند با بهره‌گیری از مفاهیم مستخرج دراین پژوهش، ویژگی‌های ارتباطی خانواده‌های موفق شناسایی و بررسی شده که در مشاوره زوج درمانی مشاوره پیش از ازدواج رهگشا است
عزت اله میرزائی، الهام کشاورز مقدم، احسان عسگری، مهدی میرزائی،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف از نگارش مقاله‌ی حاضر، بررسی رابطه‌ی جهانی‌شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی با تکیه بر نقش میانجی‌گری هویت مدرن بود.
روش: نوع پژوهش توصیفی و روش نیز پیمایش بود. حجم نمونه نیز به صورت تمام‌شماری، تعداد 271 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) که طی سال‌های 1398 تا 1401 ازدواج کرده بودند، را تشکیل داد که این تعداد توانستند به سیاهه‌ی جهانیشدن فرهنگی و هویت مدرن پاسخ دهند. چنانچه داده‌های گردآوری شده با بهره بردن از نرم افزارهای SPSS و AMOS و آزمون‌های همبستگی پیرسون، رگرسیون و سوبل مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند.
یافته‌ها: از حیث تأثیرگذاری بر ابعاد متغیر وابسته (فضاهای همسرگزینی)، بیشترین میزان مربوط به رابطه‌ی میان فردگرایی و فضای نظارت‌گریز همسرگزینی بود(0.77)؛ بدین‌معنا که هرچه میزان فردگرایی بالاتر باشد، به همان میزان نیز میزان ازدواج‌های نظارت‌گریز افزایش پیدا می‌کند و بلعکس. کمترین میزان ارتباط نیز میان متغیرهای استفاده از موسیقی ایرانی و فضای نظارت منفعلانه‌ی همسرگزینی(0.16) دیده شد. همچنین با تکیه بر آزمون سوبل، مشخص گردید که میزان این آماره در همه‌ی متغیرها بزرگ‌تر از 96/1± است و این بدین معناست که متغیر هویت مدرن نقش ِمعناداری به عنوان میانجی در رابطه‌ی بین جهانی‌شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی ایفا نموده است.
نتیجه‌گیری: با توجّه به اینکه رفتار اجتماعی از لحظه‌ی تولد تا زمان مرگ در حال شدن و درونی‌شدن است، به منظور بهبود عملکرد افراد در موضوع همسرگزینی، متولیان امر باید در جهت هویت‌‌سازی و تقویت منابع هویتساز سنتی و ایضاً شکل دادن به هویت مقاوم در مواجهه با هویت‌‌ مدرن و جهانی‌‌شده تلاش کنند. همچنین نظارت توأمان والدین در کنار انتخاب آگاهانه فرزندان میتواند در عملکرد همسرگزینی مؤثر واقع شود.
ذبیح اله عباس پور، خانم گلشن واصل، خانم فاطمه جهان بین، خانم مینا احمدی بنی، خانم نرگس چرخاب،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف اصلی این پژوهش کاربرد خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی برای نوجوان تراجنسیتی با افکار خودکشی‌گرایی بود.
روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. نمونه پژوهش یک نوجوان تراجنسیتی (زن به مرد) و والدینش بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس افکار خودکشی‌گرایانه طی مراحل درمان توسط نوجوان تکمیل شد و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی در 27 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد. همچنین برای تحلیل و تفسیر داده‌ها از ترسیم دیداری استفاده شد.
نتایج: نتایج مرحله به مرحله خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی نشان می‌دهد این درمان در کاهش معنادار افکار خودکشی‌گرایی نوجوان تراجنسیتی مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: کار بالینی موفق با نوجوانان تراجنسیتی و خانواده‌های آنان رابطه‌ای مبتنی بر دلبستگی ایمن ایجاد می‌کند. خانواده‌درمانگران می‌توانند از خانواده‌درمانی مبتنی بر دلبستگی برای مداخله در خودکشی‌گرایی افراد تراجنستی استفاده کنند. این درمان در مواجهه مؤثر خانواده با روند تغییرات فرزند تراجنسیتی، مؤثر است.
جواد خدادادی سنگده، فاطمه قهرمانی مطلق، فریبا ابراهیمی،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تغییرات مثبت و رویش‌های مادران در ابعاد مختلف بعد از اتخاذ نقش والدگری است.
روش: این پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت مورد مطالعه‌، برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش، زوج‌هایی که حداقل 7 سال از زندگی‌شان گذشته و دست کم صاحب یک فرزند 2 ساله باشند، از زندگی خود رضایت نسبی داشته، ساکن تهران باشند و با رضایت در پژوهش مشارکت کرده‌ا‌‌ند را شامل می‌شد. مشارکت کنندگان از طریق نمونه‌گیری هدفمند و به روش در‌دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه‌گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 18 مشارکت‌کننده از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته‌ها: باتوجه به نتایج تحقیق، مادران معتقدند از زمان به‌ دنیا آمدن فرزند، دچار رویش‌هایی در ابعاد شخصی، زناشویی و روابط اجتماعی می‌شوند؛ به طوری که ابعاد شخصی شامل: گسترش مسئولیت‌پذیری، گسترش خودپنداره و صبر می‌شود؛ همچنین رویش‌هایی که در رابطه زناشویی شاهد آن هستیم عبارتند از صمیمت، پربارسازی انسجام زوجی، تحکیم مرزبندی و ایجاد هویت والدینی و در آخر، رویش‌های روابط اجتماعی عبارتند از بازنگری در نقش اجتماعی و گسترش پیوند با خانواده مبدأ.
نتیجه‌گیری: ورود فرزند تغییرات مثبت در ابعاد شخصی، زناشویی، فرهنگی _ اجتماعی در مادران ایجاد می‌کند که همین امر سبب  افزایش رضایت‌مندی از رابطه زوجی می‌شود.
زهرا تازیکی، آزاده چوب‌فروش‌زاده، یاسر رضاپور،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: خیانت زناشویی که بعنوان یکی از معضلات اجتماعی شناخته می‌شود، می‌تواند موجب فروپاشی خانواده و یا حتی باعث وقوع جنایت ‌گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه‌ی صمیمیت زناشویی در ارتباط بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت در مردان میانسال می‌باشد.
روش: این پژوهش از نوع همبستگی با روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان 40 تا 60 ساله استان خراسان رضوی تشکیل می‌دادند. نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند، ابزارها شامل؛ پرسشنامه‌ صمیمیت زناشویی(والکر و تامپسون، 1983)، بحران هویت میانسالی(رجایی و همکاران، 1387) و گرایش به خیانت(بشیرپور و همکاران، 1397) بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 200 نفر مرد بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار  SPSS و AMOS انجام شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل حاکی از رابطه مستقیم و معنی‌دار بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت زناشویی بود. همچنین رابطه غیرمستقیم بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت زناشویی، به واسطه صمیمیت زناشویی وجود داشت. صمیمیت زناشویی نیز با متغیر مستقل بحران میانسالی رابطه معکوس و معنادار داشت. و در نهایت نیز بین تمایل به خیانت زناشویی و صمیمیت زناشویی رابطه معکوس و معنی‌دار وجود داشت. بنابراین مدل مفروض از برازش خوبی  برخوردار بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نقش پیش‌بینی کننده بحران میانسالی و نقش صمیمیت زناشویی در تمایل افراد به خیانت زناشویی، متخصصان باید بر لزوم ارائه آموزش مناسب به زوج‌هایی که در معرض این آسیب‌ها قرار دارند، تاکید کنند.
 
فاطمه مقدادی چوری، مهدی خانجانی، حسین اسکندری،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، مطالعه پیامدهای روانشناختی ازدواج زیر هجده سال در دختران می­باشد. در راستای نیل به این هدف، رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و انجام مصاحبه­ نیمه ­ساختاریافته عمیق با هر نمونه اتخاذ شده است. در این پژوهش، بیست زنی که تجربه ازدواج زیر هجده سال داشتند و اکنون کمتر از پنجاه سال دارند، از استان­های گیلان، خوزستان، یزد، سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده­اند. محقق با سفر به هر استان به مشاهده عینی و انجام مصاحبه با هر یک از این زنان پرداخته است.
به­ منظور تجزیه و تحلیل داده­ ها از روش هفت مرحله­ای کلایزی استفاده شد. با عنایت به نتایج پژوهش، پیامدهای روانشناختی از قرار پنج مقوله اصلی و پانزده مقوله فرعی می­باشند. مقولات اصلی عبارتند از آسیب­دیدگی«من/ایگو»، آسیب­های روانی، هیجانات منفی، عدم پختگی و رشد و بلوغ شخصیت. به طور کلی پیامدهای روانشناختی منفی این پدیده بسیار بیشتر از کارکردهای مثبت آن می­ باشد
.

 
سمیه پارسی راد، ابراهیم نعیمی، علی بهادری جهرمی، محسن ابراهیمی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی‌های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده بود.
روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت‌کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر (13 زن و 7 مرد) از مشاوران خانواده قوه قضائیه چند شهر ایران در سال 1400-1399 بود. شرکت‌کنندگان به شیوه نمونه‌گیری هدفمند و براساس ملاک‌های ورود انتخاب شده و نمونه‌گیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، در ابتدا داده‌ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری ون‌منن مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی از تجارب مشاوران به‌عنوان ویژگی‌های اثربخش درمانی بود. مضامین اصلی به‌دست آمده شامل: اهداف پیگیری‌شده جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده، ویژگی‌های مشاور، اقدامات تسهیل‌گر و پیش‌برنده مشاوره کناردادگاه، شکست مقاومت در مراجعین کناردادگاه، مداخلات دستیابی به تغییر در جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده و ویژگی‌های مکان مشاوره در جهت افزایش اثربخشی مشاوره‌های کناردادگاه بود.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان داد مشاوران قوه قضائیه‌ای که نسبت به سایر همکاران خویش در کار با مراجعین متقاضی طلاق، نرخ طلاق کمتری در پایان جلسات مشاوره داشته و در حل و فصل کردن مشکلات خانواده موفقیت بیشتری کسب می‌کنند، ویژگیهای شخصی و اصول حاکم بر جلسات آن‌ها به‌گونه‌ای بوده که شرایطی ایمن و مطلوب برای این دسته از مراجعین فراهم می‌کند و مسیر را برای طرح مسائل، شنیدن آن‌ها و در نهایت حل و فصل آن‌ها هموار می‌کنند.
معصومه باقری، مرضیه شهریاری، مهران بندری، بانو بیگی ملک آبادی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرش مشاوران خانواده نسبت به دلایل و زمینه‌های شکل‌گیری روابط موازی در بین زوج‌ها ی شهر اهواز است.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه‌ای از طریق نمونه‌گیری نظری و هدفمند، ۲۰ نفر از مشاوران مراکز دولتی و خصوصی خانواده با مصاحبه‌های عمیق صورت گرفت. فرایند نمونه‌گیری نظری تا مرحله اشباع داده‌ها ادامه یافت. داده‌های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد.
یافته‌ها: مدل ظهور یافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعامل‌ها و پیامدهاست. بعد «شرایط» شامل اضمحلال نگرش‌ها و عقاید عمومی، فضای مجازی تسهیل‌کننده روابط فرا زناشویی، هیجان‌خواهی و عدم مراقبت از بدن، متمایل نبودن زوج‌ها  نسبت به گفت‌وگو با هم، حفظ‌نکردن پرچین‌های زندگی شخصی، غوطه‌ورشدن در نقش‌های خانوادگی و اجتماعی، تحمیل انتخاب و اعتراض پنهان، تجربه عشق مدرن و سرخوردگی زناشویی، نداشتن توان مقابله، فقدان رضایت از زندگی زناشویی، بعد «کنش _ تعامل»، شامل تلاش جهت تسکین باتکیه‌بر دیگری مهم، بعد «پیامدها»، شامل ازبین‌رفتن فرهنگ شرم و حیا، خودفریبی و دیگر فریبی مکارانه، جدال با خود و در جستجوی عشق وسواسی، انزوای اجتماعی و شیوع آسیب‌های اجتماعی که حول مقوله هسته "اعتراض پنهان به زندگی بدون عشق"شکل‌گرفته‌اند.
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه روابط موازی به‌عنوان زنگ خطری برای سلامت و امنیت خانواده و جامعه است. بنابراین متخصصان می‌توانند با بهره‌گیری از مفاهیم مستخرج در این پژوهش، بسترهای شکل گیری روابط موازیرا شناسایی و استراتژی‌ها بررسی و در مشاوره زوج‌درمانی مشاوره پیش از ازدواج رهگشا باشد.
ابراهیم فهلی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی معنای زندگی در وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی بود.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل تماتیک برون و کلارک و روش تطبیقی بردی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه اسناد، منابع مکتوب و مقالات مرتبط با موضوع و روش نمونه گیری هدفمند و کفایت حجم نمونه اسناد مورد مطالعه به روش اشباع داده بدست آمده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش تحلیل اسناد بود که اعتبار آن با روش لینکلن و گوبا در چهار ملاک اعتبار پذیری، انتقال پذیری، تائید پذیری و اطمینان پذیری بدست آمد و دادها به روش تحلیل مضمون تحلیل شدند.
یافته‌ها: در تحلیل مضامین مشخص شد وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی هر یک با 3 مضمون پایه در زمینه‌های معرفت شناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی قابل بررسی و تشخیص بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد در نیاز وجودی انسان به معنای زندگی و ایجاد بحران روانی در صورت خلل در معنای زندگی، در دو دیدگاه اشتراک نظر وجود دارد. در مضمون معرفت‌شناسی در امکان دست یابی به معنا، راه‌های کسب معنا و یافتنی یا ساختنی بودن معنا، در مضمون جهان‌شناسی در دو بعد هدفمندی عالم و وجود معاد و در مضمون انسان‌شناسی در ابعاد هدفمندی انسان در جهان، داشتن ماهیت قبل از تولد، اضطراب وجودی، وجود روح و ارزش ذاتی انسان، بین دو دیدگاه وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی تفاوت معناداری مشخص گردید. به نظر می‌رسد علت این تفاوت‌های بنیادی در حوزه‌های سه گانه، به نگاه انسان محور در وجودگرایی الحادی و نگاه خدا محور در نگاه قرآنی علامه طباطبابی مربوط باشد.
سید بهروز هاشمی تنکابنی، محمدحسین ضرغامی، داود نوده‌ئی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: موفقیت و شکست ازدواج، نقشی اساسی در سلامت جامعه و افراد دارد. از این رو، در اختیار داشتن روشی برای ارزیابی و پیشبینی آیندۀ ازدواج، مطلوبیت بالایی دارد. با توجه به این مسئله، هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی پرسش‌نامه‌های موفقیت و شکست ازدواجِ گاتمن (2012) است.
روش: این مطالعه مقطعی محسوب می‌شود و طرح پژوهش از نوع توصیفی ـ هم‌بستگی و اعتبارسنجی آزمون است. برای تحلیل داده‌ها از روش‌های مدرن نظریۀ سؤال ـ پاسخ استفاده شده است. پرسش‌نامه‌های مورد استفادۀ این پژوهش برای اعتبارسنجی، انتقاد، اهانت، حالت دفاعی، قهر و نگرش به گذشتۀ گاتمن (1401) است.
یافته‌ها: در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی چندبُعدی سؤال ـ پاسخ، بهترین مدل برای تحلیل عاملی معین شد و به کمک این مدل، دو بُعد برای پرسش‌نامه‌ها مشخص شد. همچنین بارهای عاملی سؤالات، پارامترهای روش سؤال ـ پاسخ و تحلیل سؤالات گزارش شد.
نتیجه‌گیری: در پایان، دو بُعدِ «حالت جنگی» و «هیجان‌های مثبت و منفی به ازدواج و همسر» برای این پرسش‌نامه‌ها مشخص شد. بُعدیابی نشان داد که پرسش‌نامه‌های گاتمن در خانواده‌های ایرانی نیز از اعتبار خوبی برخوردارند و می‌توان از آن‌ها در محیط‌های بالینی، پژوهشی و سازمانی و برای سنجش خانواده‌های ایرانی، استفاده کرد. همچنین، داده‌های این پژوهش نشان داد که نظریۀ گاتمن، فارغ از زمینۀ فرهنگی، دارای حمایت تجربی است.
 
پرشنگ بهرامیان،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود.
روش: این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج پژوهش‌ها مختلف، اندازه اثر رویکرد معنادرمانی را مشخص کرد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات در حیطه اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود که تعداد انها 15 مورد بود که در مجموع 12پژوهش قابل قبول از لحاظ روش‌شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن‌ها انجام شد. منابع جستجوی داده‌ها، پایگاه اطلاعات علمی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات ایران و پرتال جامع علوم انسانی بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA3 و شاخص gهجز انجام شد.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از این فراتحلیل نشان داد که میزان تأثیر رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی (76/1) است (001/0>P) که مطابق جدول کوهن اندازه‌ی اثر بزرگ ارزیابی می‌شود.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که رویکرد معنادرمانی می‌تواند به عنوان روشی مناسب برای بر ارتقا امید به زندگی در مراکز درمانی و آموزشی استفاده شود.

 
عطا یاوری، سید بشیر حسینی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهم‌ترین مؤلفه‌های هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاک‌های هویت ملی ایرانیان به حساب می‌آید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل می‌کند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار می‌آید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوه‌های آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامه‌های تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است.
روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانه‌ای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانه‌ای و نو بودن مفهوم سرگرم‌آموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبه‌ها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، داده‌های موردنظر به دست آمد.یافته‌ها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفاده‌های بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از ساده‌انگاری در آموزش آن پرهیز نمود.
نتیجه‌گیری:سطحی‌کردن این مفهوم آسیب‌زا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند.
 
زهرا شفیعی، مریم فاتحی زاده، فرامرز آسنجرانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: این پژوهش، با هدف آشکارسازی نگرانی‌های دختران مجرد قبل از ازدواج صورت گرفته است.
روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. بدین منظور با 15 دختر مجرد در آستانه ازدواج 20 تا 30 ساله متعارض با والدین در زمینه ازدواج مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از تحلیل محتوا و بر اساس روش تحلیل کلایزی تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: در این مطالعه 2 مضمون اصلی و 20 زیرمضمون استخراج شد که شامل: 1) نگرانی‌های ادراک شده والدین از دیدگاه دختران (با 6 زیرمضمون) و 2) نگرانی‌های دختران (با 14 زیرمضمون). نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که نگرانی‌های ادراک شده والدین در زمینه ازدواج شامل: باور والدین به هیجان خواهی در سن پایین، ترس از بالا رفتن سن دختر، ترس از بی پناهی و تنها ماندن دختر، انتخاب اشتباه دختر، عدم امادگی و پختگی دختر و ناشناس بودن خواستگار است و نگرانی‌های دختران مجرد در آستانه ازدواج شامل: سازگاری با خانواده همسر، مشکلات بعد از ازدواج، ترس از ازدواج، دشواری سازگاری با همسر آینده، نگرانی از آینده، احساس محدودیت در ازدواج، عدم پیشرفت بعد از ازدواج، پیش بینی عدم رضایت بعد از ازدواج، دور شدن از خانواده، ترس از خیانت احتمالی همسر آینده، عدم وجود خواستگار در آینده، سهل گیری بیش از حد والدین در ازدواج و تأثیر ویژگی‌های منفی دختر در ازدواج و ازدواج با فردی غیر ایده‌آل بود.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد دختران در آستانه ازدواج از یک ترس و نگرانی در مورد ازدواج و مسائل مربوط به آن رنج می‌برند که تبعاتی آزار دهنده از جمله تاخیر در ازدواج را به همراه دارد لذا تغییراتی در سازماندهی الگوهای نگرشی- شناختی و رفتاری می‌طلبد.

زهرا سادات پورسیدآقایی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبک‌های دلبستگی با نقش میانجی تاب‌آوری در زنان خانه‌دار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه‌ی گردآوری داده‌ها توصیفی از نوع همبستگی و با طرح تحلیل مسیر بود. جامعه‌ آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانه‌دار گروه مردم نهاد بوستان نرگس اکباتان شهر تهران در سه ماهه‌ی اول سال 1401 بود که از این بین384 نفر به صورت دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه‌ی آشفتگی زناشویی، پرسشنامه‌ی الگوهای ارتباطی، پرسشنامه‌ی سبک‌های دلبستگی و مقیاس تاب‌آوری بود. در نهایت داده‌ها با روش آماری رگرسیون خطی در متن تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با آشفتگی زناشویی زنان خانه‌دار ارتباط مستقیم دارد (01/0>P). همچنین تاب‌آوری توانست در رابطه بین الگوهای ارتباطی و آشفتگی زناشویی و رابطه سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با آشفتگی زناشویی زنان خانه‌دار نقش میانجی‌گری ایفا کند (01/0>P).
نتیجه‌گیری:‌ نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این امر است که برای کاهش آشفتگی زناشویی در زنان خانه‌دار، می‌توان ‌ضمن شناسایی سبک ارتباطی زوج‌ها و سعی در تغییر سبک‌های ارتباطی ناسالم، از طریق آموزش و مشاوره و سایر مداخله‌های مبتنی بر تاب‌آوری عمل کرد.


صالح صالحی، فهیمه فداکار دورانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج‌ها در آستانه طلاق می‌باشد.
روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوج‌ها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاک‌های ورود به پژوهش انتخاب شده‌اند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوج‌ها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفی از زوج‌های در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیه‌های تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضه‌ها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزت‌نفسه) در زوج‌های در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوج‌هایی است که این آموزش را دریافت نکردند.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج‌هایی در آستانه طلاق داشته و می‌تواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روان‌شناسان و مشاوران باشد.
 

صفحه 5 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research