353 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
پرشنگ بهرامیان،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود.
روش: این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج پژوهشها مختلف، اندازه اثر رویکرد معنادرمانی را مشخص کرد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات در حیطه اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود که تعداد انها 15 مورد بود که در مجموع 12پژوهش قابل قبول از لحاظ روششناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام شد. منابع جستجوی دادهها، پایگاه اطلاعات علمی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات ایران و پرتال جامع علوم انسانی بود. تجزیه و تحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA3 و شاخص gهجز انجام شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از این فراتحلیل نشان داد که میزان تأثیر رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی (76/1) است (001/0>P) که مطابق جدول کوهن اندازهی اثر بزرگ ارزیابی میشود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که رویکرد معنادرمانی میتواند به عنوان روشی مناسب برای بر ارتقا امید به زندگی در مراکز درمانی و آموزشی استفاده شود.
حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف، مرضیه دین دوست، ثمین بهارشانجانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: یکی از چالشهای اصلی دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره برای شروع فعالیت حرفهایشان، کمبود مهارت در مدیریت جلسات و برقراری ارتباط با مراجع است. از طرفی، عمدهی واحدهای درسی در دانشگاهها به بخش نظری اختصاص داده شده و دورههای عملی مورد کمتوجهی واقع شدهاند؛ در این بین نقش واحد کارورزی برای دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره را نمیتوان نادیده گرفت. هدف این پژوهش، شناسایی استانداردهای لازم برای گذراندن دورههای کارورزی از منظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای روانشناسی و مشاوره بود.
روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد. نمونهی مورد مطالعه 13 نفر از دانشجویان تحصیلا تکمیلی روانشناسی و مشاوره شهر تهران بودند. نمونهگیری هدفمند به کار گرفته شد. با افراد مصاحبهی نیمهساختاریافته انجام شد، سپس کلمه به کلمه پیادهسازی شده و دادهها به روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه 3 مضمون اصلی شامل ملاکهای لازم برای استاد ناظر، ملاکهای لازم برای محیط آموزشی _ درمانی و تکالیف دانشجو و 11 زیر مضمون شناسایی شد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که ارتقای کیفیت کارورزی دانشجویان روانشناسی و مشاوره مستلزم تقویت سه عنصر استاد ناظر، محیط آموزشی _ درمانی مناسب، و مشارکت فعال دانشجو است؛ این امر میتواند با تأمین نظارت کیفی، امکانات کافی و حمایتهای آموزشی و حرفهای، زمینه را برای تربیت بهتر درمانگران آینده فراهم کند.
عطا یاوری، سید بشیر حسینی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهمترین مؤلفههای هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاکهای هویت ملی ایرانیان به حساب میآید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل میکند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار میآید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوههای آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامههای تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است.
روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانهای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانهای و نو بودن مفهوم سرگرمآموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبهها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، دادههای موردنظر به دست آمد.یافتهها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفادههای بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از سادهانگاری در آموزش آن پرهیز نمود.
نتیجهگیری:سطحیکردن این مفهوم آسیبزا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند.
زهرا شفیعی، مریم فاتحی زاده، فرامرز آسنجرانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: این پژوهش، با هدف آشکارسازی نگرانیهای دختران مجرد قبل از ازدواج صورت گرفته است.
روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. بدین منظور با 15 دختر مجرد در آستانه ازدواج 20 تا 30 ساله متعارض با والدین در زمینه ازدواج مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل محتوا و بر اساس روش تحلیل کلایزی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: در این مطالعه 2 مضمون اصلی و 20 زیرمضمون استخراج شد که شامل: 1) نگرانیهای ادراک شده والدین از دیدگاه دختران (با 6 زیرمضمون) و 2) نگرانیهای دختران (با 14 زیرمضمون). نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که نگرانیهای ادراک شده والدین در زمینه ازدواج شامل: باور والدین به هیجان خواهی در سن پایین، ترس از بالا رفتن سن دختر، ترس از بی پناهی و تنها ماندن دختر، انتخاب اشتباه دختر، عدم امادگی و پختگی دختر و ناشناس بودن خواستگار است و نگرانیهای دختران مجرد در آستانه ازدواج شامل: سازگاری با خانواده همسر، مشکلات بعد از ازدواج، ترس از ازدواج، دشواری سازگاری با همسر آینده، نگرانی از آینده، احساس محدودیت در ازدواج، عدم پیشرفت بعد از ازدواج، پیش بینی عدم رضایت بعد از ازدواج، دور شدن از خانواده، ترس از خیانت احتمالی همسر آینده، عدم وجود خواستگار در آینده، سهل گیری بیش از حد والدین در ازدواج و تأثیر ویژگیهای منفی دختر در ازدواج و ازدواج با فردی غیر ایدهآل بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد دختران در آستانه ازدواج از یک ترس و نگرانی در مورد ازدواج و مسائل مربوط به آن رنج میبرند که تبعاتی آزار دهنده از جمله تاخیر در ازدواج را به همراه دارد لذا تغییراتی در سازماندهی الگوهای نگرشی- شناختی و رفتاری میطلبد.
زهرا سادات پورسیدآقایی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبکهای دلبستگی با نقش میانجی تابآوری در زنان خانهدار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوهی گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی و با طرح تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانهدار گروه مردم نهاد بوستان نرگس اکباتان شهر تهران در سه ماههی اول سال 1401 بود که از این بین384 نفر به صورت دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی آشفتگی زناشویی، پرسشنامهی الگوهای ارتباطی، پرسشنامهی سبکهای دلبستگی و مقیاس تابآوری بود. در نهایت دادهها با روش آماری رگرسیون خطی در متن تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با آشفتگی زناشویی زنان خانهدار ارتباط مستقیم دارد (01/0>P). همچنین تابآوری توانست در رابطه بین الگوهای ارتباطی و آشفتگی زناشویی و رابطه سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با آشفتگی زناشویی زنان خانهدار نقش میانجیگری ایفا کند (01/0>P).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این امر است که برای کاهش آشفتگی زناشویی در زنان خانهدار، میتوان ضمن شناسایی سبک ارتباطی زوجها و سعی در تغییر سبکهای ارتباطی ناسالم، از طریق آموزش و مشاوره و سایر مداخلههای مبتنی بر تابآوری عمل کرد.
کیانوش زهراکار، آیسان شارعی، اقای علی سلمانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود.
روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانههای پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای هر هفته یک جلسه تحت رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. دادهها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) بهطور معنیداری پایینتر از گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: مطابق با یافتههای حاضر رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها میتواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.
صالح صالحی، فهیمه فداکار دورانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوجها در آستانه طلاق میباشد.
روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوجها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب شدهاند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوجها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونهگیری تصادفی از زوجهای در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیههای تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضهها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزتنفسه) در زوجهای در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوجهایی است که این آموزش را دریافت نکردند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوجهایی در آستانه طلاق داشته و میتواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روانشناسان و مشاوران باشد.
راضیه امینی، احمد صادقی، پریسا نیلفروشان،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخلهی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی بر تمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان بود.
روش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون _ پسآزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان (سال تحصیلی 1400-1401) بود که با روش نمونهگیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاستمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی استفاده شد. برای گروه آزمایش، مداخلهی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی در ده جلسهی 90 دقیقهای اجرا شد و دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره، تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که این مداخله، منجر به افزایش تمایل(01/0 > p، 62/25=F) و هویت کارآفرینی تحصیلی(01/0 > p، 28/19=F) در دانشجویان تحصیلات تکمیلی شده است.
نتیجهگیری: مداخلهی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی، از طریق افزایش خودکارآمدی مقابلهای و فرآیندی، رشد رفتارهای مسیر شغلی انطباقی، تمرکز بر فعالیتهای اکتشاف و طرحریزی مسیر شغلی و تسهیل تاثیرات بافتی و محیطی، سبب میشود تا دانشجویان تمایل بیشتری به مسیر شغلی کارآفرینی تحصیلی داشته باشند و اقدام به ساخت و رشد هویت کارآفرینی تحصیلی کنند.
هلیا بهروزنیا، کیوان صالحی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: رواندرمانی تکجلسهای شیوهای است که با هدف رسیدگی به مسائل مراجع در کوتاهترین زمان ممکن طراحی شده و بر کارایی و استفاده حداکثری از زمان تاکید دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی تکجلسهای بر صمیمیت زناشویی انجام شد.
روش: این مطالعه با استفاده از روشهای آمیخته تبیینی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زوجهای مراجعهکننده به کلینیک بهزیست تهران در سال 1402 با مشکلات زناشویی بودند که از بین آنها 30 زوج به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. در بخش کمّی، تأثیر این مداخله با روش شبهآزمایشی، طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و استفاده از مقیاس صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) در زوجها بررسی و تحلیل شد. در بخش کیفی نیز با همان افراد گروه آزمایش مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام و دادهها با روش پدیدارشناسی توصیفی وبه شیوه کلایزی تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بخش کمّی نشان داد که رواندرمانی تکجلسهای بهطور معناداری بر بهبود صمیمیت زناشویی تأثیر دارد. (0.05P ≤ ) یافتههای بخش کیفی نیز حاکی از بهبود صمیمیت زوجهایی بوده که این تغییرات با خردهمقیاسها و سؤالات پرسشنامه صمیمیت زناشویی همسو و نتایج کمّی را تبیین مینمایند.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که رواندرمانی تکجلسهای میتواند به عنوان رویکردی عملی، کوتاهمدت و مؤثر برای بهبود صمیمیت زناشویی مورد استفاده قرار گیرد و نتایج آن میتواند برای درمانگران و محققان آینده مفید بوده و زوجها را به بهرهگیری از این شیوه برای ایجاد صمیمیت بیشتر در زندگی مشترکشان ترغیب نماید.
هانیه هنری فتوت، محسن گلمحمدیان، محسن حجت خواه،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته دانشآموزان موفق در تصمیمگیری شغلی میباشد.
روش: روش پژوهش کمی _کیفی است. در بخش کمی، از پرسشنامه تصمیمگیری شغلی بتزو تایلور(۱۹۸۳) برای شناسایی دانشآموزان موفق در تصمیمگیری شغلی و در بخش کیفی(نظریه زمینه ای)، از مصاحبه عمیق برای بررسی تجربیات دانشآموزان موفق در تصمیمگیری شغلی، استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر در پایه یازدهم و دوازدهم در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ در شهر کرمانشاه است و شیوهی نمونهگیری در مرحله کمی با هدف شناسایی دانشآموزان موفق در تصمیمگیری شغلی به صورت خوشهای تصادفی انجام شد، که ۲۰۰ دانشآموز پرسشنامه تصمیمگیری شغلی را تکمیل کردند. در مرحله دوم نمرات دانشآموزان محاسبه و کسانی که نمره بالاتر از یک انحراف معیار کسب کردند به عنوان دانشآموزان موفق در تصمیمگیری شغلی شناسایی شدند، و با ۱۵ نفر از آنها مصاحبه عمیق به عمل آمد که در دو مصاحبه آخر اطلاعات جدیدی به دست نیامد و دادهها به اشباع رسید.
یافتهها: پس از بررسی و کد گذاری دادههای هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع ۴۲ مفهوم در رابطه با تجربیات دانشآموزان موفق در تصمیمگیری شغلی به دست آمد که در قالب ۱۰ کد محوری دسته بندی شدند و در نهایت در ۳ کد انتخابی: خودشناسی، عوامل محیطی و شغل شناسی طبقه بندی شدند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت شناخت دانشآموز از خود، شغلی که در نظر دارد و محیطی که در آن قرار دارد، در تصمیمگیری شغلی او نقش بسزا و تاثیر گذاری دارند.
الهه پاک سرشت، دکتر کوثر دهدست،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
اهداف: با توجه به لزوم تبیین معیارهای انتخاب همسر با در نظر گرفتن نیاز روز جامعه ایرانی، این پژوهش به مطالعه تجربه زیسته دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری برخاسته از هستیشناسی اسلامی پرداخته است.
روش: با روش پدیدارشناسی در فرایند نمونهگیری با 16 نفر از دختران جوان متأهلی که شاخصهای سبک زندگی سهمگذارانه شامل احساس آرامشدهندگی و رشددهندگی، عاملیت، روابط تکوین بخش و... در زندگی آنها وجود داشت، با روش هدفمند، مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. مصاحبهها تا اشباع نظری ادامه یافت و کدگذاری صورت گرفت.
یافتهها: سه معیار اصلی انتخاب همسر، قبل از ازدواج، برای رسیدن به «منِ مطلوب سهم گذار در زندگی زوجی بعد از ازدواج» بدست آمد. معیار اول «شاخصهای نگرشی توسعهبخش و آرامشزا در زوجها»، معیار دوم «آگاهی و آمادگی پیرامون شاخصهای شباهتزا و تفاوتزا» و معیار سوم «آگاهی از مسیرهای رشد و بلوغ شخصی» احصا شد.
نتیجهگیری: معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهمگذاری میتواند افق فکری دختران را درباره ازدواج گسترش دهد و به انتخاب عاقلانه همسر کمک کند.
فاطمه کافی نیا، خانم طیبه شریفی، آقای احمد غضنفری،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنیسازی بر تابآوری مادران دارای کودک با نارسایی هوشی آموزشپذیر انجام شد.
روش: این پژوهش به روش نیمهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعهی آماری شامل مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزشپذیر شهر فارسان در نیمه دوم سال 1402 بود که به روش نمونهگیری در دسترس تعداد 45 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش اول تعداد 8 جلسه 90 دقیقهای درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شفقت و گروه آزمایش دوم 8 جلسه 90 دقیقهای درمان ذهنیسازی را دریافت کردند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. ابزار اندازهگیری پژوهش پرسشنامه تابآوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مصاحبهی بالینی کوتاه بود. دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد هر دو روش مداخله ذهنیسازی (001/0> P) و ذهنآگاهی (001/0> P) بر افزایش میانگین تابآوری و زیر مقیاسهای آن تاثیر پایدار داشتند، ضمن اینکه مشخص شد بین اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنیسازی بر تابآوری و زیر مقیاسهای آن تفاوت معنیداری وجود ندارد (05/0<P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، نتیجهگیری شد که میتوان با استفاده از هر دو روش درمان، تابآوری مادران دارای کودک با نارسایی هوشی آموزشپذیر را افزایش داد.
صادق کثیر، عباس امان الهی، غلامرضا رجبی، ذبیح اله عباس پور،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: اگر چه ناباروری به عنوان یک بیماری تهدیدکنندهی زندگی طبقهبندی نمیشود، اما یک بحران در زندگی است که پیامدهایی را در زمینههای روانی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ناباروری بر مردان نابارور با تأکید بر عملکرد جنسی انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. از اینرو با 14 نفر از مردان ناباروری که در طول سال 1402 به دنبال درمان ناباروری خود بودند با روش نمونهگیری هدفمند مصاحبهی نیمهساختاریافتهای انجام شد و یافتههای آن به ترتیب با روش استراوس و کوربین (1999) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجربه شناسایی 25 کد باز و 4 مقولهی اصلی شد که در 2 کد محوری رهآوردهای فردی و رهآوردهای زوجی دستهبندی شدند. یافتهها نشان داد که ناباروری تأثیر منفی بر عملکرد جنسی مردان نابارور نابارور دارد و این تأثیر منفی پیامدهای فردی و زوجی را برای این افراد به همراه دارد. رهآوردهای زوجی ناباروری بر مردان نابارور شامل رنجها و دشواریهای عاطفی- رابطهایِ متأثر از زندگی عاری از فرزند و درماندگی در مدیریت تعارضات جنسی زوجی بود. همچنین رهآوردهای فردی شامل سختیها و مشکلات جنسی متأثر از زندگی عاری از فرزند و اندوه ناشی از نارضایتی جنسی بود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که ناباروری پیامدهای منفی بر عملکرد جنسی مردان نابارور دارد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ناباروری منجر به بروز اختلالاتی همچون کاهش میل جنسی، انزال زودرس و اختلال در نعوظ در مردان نابارور میشود. همچنین کاهش کیفیت رابطهی جنسی و کاهش فراوانی مقاربت از پیامدهای دیگر ناباروری بر عملکرد جنسی در بعد فردی بود که مجموعهی این چالشها در عملکرد جنسی، منجر به نارضایتی جنسی و به تبع آن غم و اندوهی در مشارکتکنندگان در پژوهش شده بود. تجربهی رنجها و دشواریهای عاطفی-رابطهای و درماندگی در مدیریت تعارضات زوجی، رهآوردهای زوجی شناسایی شده در پژوهش حاضر بود. یافتههای پژوهش حاضر میتوانند به عنوان پیشنهاداتی برای ارجاع افراد یا زوجهای نابارور به یک متخصص سلامت جنسی و روابط جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
مریم صیادشیرازی، خانم ناعمه نوری،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: ازدواج به عنوان نهادی اجتماعی کلیدی، با چالشهای زندگی مدرن مواجه است که ضرورت مشاوره پیش از ازدواج را برجسته میکند. این پژوهش با هدف واکاوی خلاءهای مشاوره پیش از ازدواج از نگاه صاحبنظران، به شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت و اثربخشی این خدمات میپردازد.
روش: پژوهش حاضر، کیفی با رویکردی اکتشافی و باکارگیری روش کیفی تحلیل مضمون بود. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 15 شرکتکننده (10 زن و 5 مرد) جمعآوری و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافتهها: پس از تحلیل دادهها، گزارههای معنادار در قالب 120 مضمون پایه، 5 مضمون سازماندهنده و 16 مضمون فراگیر دستهبندی شدند. پنج مضمون سازماندهنده شامل الزامات مشاوره پیش از ازدواج، زمینههای مناسب در ارتقای مشاوره، چالشها و خلاءهای موجود، استراتژیها و راهبردهای لازم، و پیامدهای مشاوره پیش از ازدواج شناسایی بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که ارتقای اثربخشی مشاوره پیش از ازدواج در ایران نیازمند تطبیق مدلهای معتبر بینالمللی با شرایط فرهنگی، استانداردسازی خدمات مشاوره، مشارکت نهادهای سیستمی، استفاده از فناوری هدفمند، و رفع چالشهای فرهنگی-ساختاری است تا بتواند نرخ طلاق را کاهش داده و روابط زناشویی پایدار و سالمی را در جامعه تقویت کند.
خانم نرجس عامری، آقای محمود نجفی،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر خودشفقتورزی بر خودانتقادگری، شرم و انگ درونی در افراد وابسته به مواد بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعهکننده به مرکز ترک اعتیاد سروش شهر شاهرود در سال 1403 بود. از این بین 32 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. شرکتکنندگان هر دو گروه پرسشنامههای خودانتقادگری، شرم بیرونی و انگ درونی را در پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر خودشفقتورزی در 8 جلسه 90 دقیقهای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود دارد و آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر خودشفقتورزی میتواند باعث کاهش مولفههای خودانتقادگری، شرم و بهبود انگ درونی در افراد وابسته به مواد گردد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزهی اعتیاد میتوانند با استفاده از آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر خودشفقتورزی بر بهبود خودانتقادگری، شرم و بهبود انگ درونی تأکید کنند.
کاندیدای دکتری امید محمدی، دکتری مشاوره معصومه اسمعیلی، دکتری مشاوره کیومرث فرحبخش،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
چکیده (مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری می باشد.)
هدف: رشد و تکامل مشاوران فرآیندی پیوسته و مادامالعمر است. از این رو هدف پژوهش تبیین فرآیند رشد و تعالی مشاوران خانواده بود.
روش: این پژوهش کیفی، از نوع فراتحلیل کیفی و جمعیت مورد مطالعه مقالات فارسی و لاتین حوزه رشد و تعالی مشاوران خانواده بود. در این پژوهش، 107 مقاله کیفی فارسی و انگلیسی بررسی شد که از میان آنها، 18 مقاله بهطور کامل مرتبط شناسایی شدند. مقالات مرتبط از طریق جستوجوی گسترده در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Google Scholar، Scopus، Web of Science، سید، نورمگز و مگیران انتخاب شدند. تحلیل دادهها به روش مرور نظاممند و با استفاده از فرآیند تحلیل مضمون بر اساس روش توماس و هاردن، شامل سه مرحله کدگذاری آزاد، سازماندهی کدها به مضامین توصیفی و در نهایت ایجاد مفاهیم تحلیلی انجام گرفت.
یافتهها: تحلیل مضامین موجود در پژوهش های کیفی منجر به شناسایی 4 مضمون اصلی، 13 مقوله فرعی و 230 زیرمقوله شد. مضامین اصلی شامل «آغاز و جهتگیری؛ فعالیت و کاوشگری؛ انتقال و پیگیری؛ ادغام و همافزایی» بودند و مقولات فرعی شامل این موارد بود: «یاریرسان غیرحرفهای؛ دانشجوی مبتدی و خودتردیدی؛ درک فلسفه و ارتقاء دانش حرفهای؛ عملکرد در سطح پایه؛ ورود به مسیر کارآموزی و دریافت نظارت؛ برچسبزنی به خود به عنوان یک متخصص حرفهای؛ عملکرد در سطح حرفهای نوپا؛ درک بافتاری از جامعه حرفهای؛ عملکرد در سطح حرفهای باتجربه؛ تعمیق مکاشفه شخصی و شغلی؛ یکپارچگی خود فردی و حرفهای؛ از خودفراروی و خود تعالیبخشی؛ رسالتمحوری».
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که حس مسئولیت و اعتماد به نفس در دوران آموزش به مشاوران کمک میکند تا صدای منحصر به فرد خود را در حرفه پیدا کنند و به یکپارچگی بین خودِ شخصی و حرفهای دست یابند.
جمشید جراره، محمدحسین بابازاده،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مدیریت دفاعهای تاکتیکی مبتنی بر رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) در کاهش اضطراب و افسردگی دانشجویان انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه شهید رجایی تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بودند. نمونه مورد مطالعه در پژوهش حاضر ۱۴ نفر بودند که به روش نمونهگیری در دسترس و از طریق فراخوان انتخاب و پس از مصاحبه بالینی اولیه بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۷n=) و کنترل (۷n=) گمارش شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های اضطراب و افسردگی بک را قبل و بعد از مداخلات آزمایشی تکمیل نمودند. گروه آزمایش در ۶ جلسه دوره مدیریت دفاعهای تاکتیکی مبتنی بر رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) شرکت نمودند ولی گروه گواه مداخله خاصی دریافت نکرد. دادهها بوسیله تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافته ها نشان داد که مدیریت دفاعهای تاکتیکی مبتنی بر رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) موجب کاهش اضطراب و افسردگی دانشجویان گردیده است (۰۵/۰p<).
نتایج: نتایج حاکی از آن است که استفاده از مدیریت دفاعهای تاکتیکی مبتنی بر رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) برای کاهش اضطراب و افسردگی دانشجویان می تواند مؤثر باشد و پیشنهاد می گردد از آن برای دانشجویان استفاده شود تا با شناخت بهتر از خود بتوانند اضطراب و افسردگی خود را کاهش دهند.
آقای عبدالباسط محمودپور، دکتر آسیه شریعتمدار، خانم سیده مطهره علوی،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
هدف پژوهش تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی سازگاری با سندرم آشیانه خالی و اثربخشی آن بر احساس شکست و تحمل پریشانی سالمندان است. مطالعه حاضر طی دو مرحله انجام شد. ابتدا بسته مشاورهای سازگاری با آشیانه خالی تدوین و برای اعتباریابی آن از اعتبار محتوایی استفاده شد. سپس در این پژوهش برای سنجش اثربخشی بسته از طرح تجربی تک موردی یا تک آزمودنی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را سالمندان آشیانه خالی شهر تهران در سال 1401 تشکیل داده و نمونهگیری بهصورت در دسترس بوده است. نمونهها شامل 3 سالمند آشیانه خالی مراجعهکننده به سرای محلههای شهرآرا و قلهک بودند که نمره پایینی در احساس شکست داشتند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامهی تحمل پریشانی و احساس شکست گیلبرت و آلن استفاده شد. بسته آموزشی سازگاری با سندرم آشیانه خالی در 9 جلسه 60 دقیقهای بافاصله 1 هفته بین جلسات ارائه شد. روش تحلیل دادهها بهصورت تحلیل نگارهای بود و برای به دست آوردن اثربخشی بسته سازگاری یا آشیانه خالی از فرمول درصد بهبودی استفاده شد. نتایج نشان داد بسته آموزشی سازگاری با سندرم آشیانه خالی بر احساس شکست و تحمل پریشانی سالمندان آشیانه خالی مؤثر بوده است. باتوجه به اینکه بسته آموزشی سازگاری با سندرم آشیانه خالی یک بسته مبتنی بر تجارب زیسته سالمندان آشیانه خالی است که بهواسطه بومی بودن و برگرفته شده است تجارب سالمندان ایرانی کمک میکند تا سالمندان بتوانند تحمل پریشانی بیشتری را تجربه و همچنین میزان احساس شکست آنها کاهش پیدا کند.
خانم مطهره نوروزی، دکتر محمدسجاد صیدی، دکتر علیرضا رشیدی،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
سندروم اشیانه خالی نوعی احساس غم و تنهایی است که بعد از آنکه فرزندان برای نخستین بار منزل را ترک می کنند، پدر و مادر یا سرپرست ممکن است به آن دچار شوند. برای مقابله بااین احساسات و شرایط و چالش های پیش آمده برای والدین درگیرسندروم آشیانه خالی لازم است راهبردهای مقابله ای افراد درگیرسندروم آشیانه خالی با بهزیستی روانشناختی بالا شناسایی شود. پژوهش حاضر با هدف واکاوی راهبرد های مقابله ای افراد درگیر سندروم آشیانه خالی با بهزیستی روانشناختی بالا انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش، والدین درگیرسندروم آشیانه خالی1402شهرستان اسلام آبادغرب در سال 1402 بود. در مرحله اول 137 به روش نمونه گیری در دسترس به مقیاس بهزیستی معنوی (دهشیری و همکاران، 1392) پاسخ دادند که تعداد 23 نفر نمرات بالاتر از بالاتراز یک انحراف استاندارد در (66/78) را کسب نمودند سپس با روش نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای ورود و اشباع نظری 13 نفر انتخاب گردید. اطلاعات با استفاده از مصاحبه بی ساختار یافته جمع آوری و با کولایزی به صورت کدهای باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل تجارب مشارکتکنندگان در زمینهی واکاوی راهبردهای مقابله ای منجر به شناسایی 251 کد باز و 39 کد محوری و در نهایت سه کد انتخابی (راهبردهای مقابلهای) فردی، خانوادگی و اجتماعی شد. نتایج نشان داد بهرهگیری والدین درگیرسندروم آشیانه خالی با بهزیستی روانشناختی بالا از راهبردهای مقابله ای مؤثر شناسایی شده، به آنها درکاهش علائم سندروم آشیانه خالی و عبور موفق از آن کمک خواهدکرد.
خانم فاطمه بیات، دکتر ابوالفضل حاتمی ورزنه، خانم فاطمه جهانبخشی،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
هدف: در برخی روابط زناشویی، علیرغم حفظ ثبات ساختاری نهاد خانواده، سطح رضایت عاطفی و روانی زوجین در حداقل ممکن قرار دارد. این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر ماندگاری زنان در ازدواجهای پایدار اما نارضایتمند میپردازد.
روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع رویکرد قراردادی انجام شد و دادهها از طریق مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته با ۱۳ زن که حداقل ۲۰ سال در ازدواج خود باقی ماندهاند، اما از زندگی مشترکشان ناراضی بودند، جمعآوری گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل محتوای دادهها نشان داد که عوامل اقتصادی، فرزندان، خانواده، باورهای فرهنگی و اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی فردی و عوامل مربوط به همسر، مهمترین دلایل تداوم این ازدواجها هستند. وابستگی مالی، نگرانی درباره آینده فرزندان، فشارهای اجتماعی، نداشتن مهارتهای لازم برای استقلال، و تغییرات مثبت در رفتار همسر از جمله عواملی بودند که موجب ماندگاری زنان در این شرایط شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این عوامل بهصورت تعاملی و پیچیدهای در تداوم ازدواج نقش ایفا میکنند. هرکدام از این عوامل، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، با سایر عوامل در ارتباط هستند و تأثیر یکدیگر را تحت تأیید قرار میدهند. بنابراین، در صورت خلل یا عدم مدیریت مناسب هرکدام از این حوزهها (مانند کاهش حمایت مالی، فقدان اعتماد به فرزندان، یا افزایش فشارهای اجتماعی)، تعادل روابط زناشویی بهشدت تهدید میشود و این موضوع ممکن است منجر به بحرانهای عمیقتری یا حتی طلاق شود در نتیجه برای حفظ ازدواجهای پایدار، مدیریت جامع و همزمان این عوامل ضروری است.