347 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
جواد خدادادی سنگده، فاطمه قهرمانی مطلق، فریبا ابراهیمی،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تغییرات مثبت و رویشهای مادران در ابعاد مختلف بعد از اتخاذ نقش والدگری است.
روش: این پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت مورد مطالعه، برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش، زوجهایی که حداقل 7 سال از زندگیشان گذشته و دست کم صاحب یک فرزند 2 ساله باشند، از زندگی خود رضایت نسبی داشته، ساکن تهران باشند و با رضایت در پژوهش مشارکت کردهاند را شامل میشد. مشارکت کنندگان از طریق نمونهگیری هدفمند و به روش دردسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونهگیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 18 مشارکتکننده از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: باتوجه به نتایج تحقیق، مادران معتقدند از زمان به دنیا آمدن فرزند، دچار رویشهایی در ابعاد شخصی، زناشویی و روابط اجتماعی میشوند؛ به طوری که ابعاد شخصی شامل: گسترش مسئولیتپذیری، گسترش خودپنداره و صبر میشود؛ همچنین رویشهایی که در رابطه زناشویی شاهد آن هستیم عبارتند از صمیمت، پربارسازی انسجام زوجی، تحکیم مرزبندی و ایجاد هویت والدینی و در آخر، رویشهای روابط اجتماعی عبارتند از بازنگری در نقش اجتماعی و گسترش پیوند با خانواده مبدأ.
نتیجهگیری: ورود فرزند تغییرات مثبت در ابعاد شخصی، زناشویی، فرهنگی _ اجتماعی در مادران ایجاد میکند که همین امر سبب افزایش رضایتمندی از رابطه زوجی میشود.
زهرا تازیکی، آزاده چوبفروشزاده، یاسر رضاپور،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: خیانت زناشویی که بعنوان یکی از معضلات اجتماعی شناخته میشود، میتواند موجب فروپاشی خانواده و یا حتی باعث وقوع جنایت گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهی صمیمیت زناشویی در ارتباط بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت در مردان میانسال میباشد.
روش: این پژوهش از نوع همبستگی با روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان 40 تا 60 ساله استان خراسان رضوی تشکیل میدادند. نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند، ابزارها شامل؛ پرسشنامه صمیمیت زناشویی(والکر و تامپسون، 1983)، بحران هویت میانسالی(رجایی و همکاران، 1387) و گرایش به خیانت(بشیرپور و همکاران، 1397) بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 200 نفر مرد بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل حاکی از رابطه مستقیم و معنیدار بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت زناشویی بود. همچنین رابطه غیرمستقیم بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت زناشویی، به واسطه صمیمیت زناشویی وجود داشت. صمیمیت زناشویی نیز با متغیر مستقل بحران میانسالی رابطه معکوس و معنادار داشت. و در نهایت نیز بین تمایل به خیانت زناشویی و صمیمیت زناشویی رابطه معکوس و معنیدار وجود داشت. بنابراین مدل مفروض از برازش خوبی برخوردار بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به نقش پیشبینی کننده بحران میانسالی و نقش صمیمیت زناشویی در تمایل افراد به خیانت زناشویی، متخصصان باید بر لزوم ارائه آموزش مناسب به زوجهایی که در معرض این آسیبها قرار دارند، تاکید کنند.
فاطمه مقدادی چوری، مهدی خانجانی، حسین اسکندری،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مطالعه پیامدهای روانشناختی ازدواج زیر هجده سال در دختران میباشد. در راستای نیل به این هدف، رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق با هر نمونه اتخاذ شده است. در این پژوهش، بیست زنی که تجربه ازدواج زیر هجده سال داشتند و اکنون کمتر از پنجاه سال دارند، از استانهای گیلان، خوزستان، یزد، سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدهاند. محقق با سفر به هر استان به مشاهده عینی و انجام مصاحبه با هر یک از این زنان پرداخته است.
به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحلهای کلایزی استفاده شد. با عنایت به نتایج پژوهش، پیامدهای روانشناختی از قرار پنج مقوله اصلی و پانزده مقوله فرعی میباشند. مقولات اصلی عبارتند از آسیبدیدگی«من/ایگو»، آسیبهای روانی، هیجانات منفی، عدم پختگی و رشد و بلوغ شخصیت. به طور کلی پیامدهای روانشناختی منفی این پدیده بسیار بیشتر از کارکردهای مثبت آن می باشد.
ناصر نوروزی، علیرضا حاجی یخجالی، منیجه شهنی ییلاق، مرتضی امیدیان،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش چشمانداز آینده بر جهتگیری هدف و امید تحصیلی دانشآموزان پسر پایه یازدهم شهر باغملک انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون و با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه یازدهم شهر باغملک در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین این افرد، 48 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و در دو گروه آزمایش (24 نفر) و گواه (24 نفر) جایگذاری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه جهتگیری هدف و پرسشنامه امید به تحصیل استفاده شد. پس از اجرای پیشآزمون، گروه آزمایش طی 9 جلسه 60 تا 90 دقیقهای، مداخلهی آموزشی چشمانداز آینده را دریافت کردند. سپس از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تکمتغیری نشان داد که آموزش چشمانداز آینده بر ابعاد جهتگیری هدف (تسلطگرا، تسلطگریز، عملکردگرا و عملکردگریز) و امید تحصیلی در دانشآموزان پسر پایه یازدهم به صورت معناداری اثر بخش است (005/0>p).
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش چشمانداز آینده بر جهتگیری هدف و امید تحصیلی اثر بخش است و میتواند برای بهبود وضعیت امید تحصیلی و جهتگیری هدف در دانشآموزان پسر پایه یازدهم استفاده گردد.
شکوفه دادفرنیا، عارفه مهدیه، کوثر دادخواه، فاطمه سیفی کاشانی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای شخصیتی و گرایش به اعتیاد با میانجیگری تنظیم هیجان در دانشجویان دانشگاه یزد انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه یزد در نیمسال اول تحصیلی سال 1402-1401 بود که از بین آنها 210 نفر به شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای پنج عاملی شخصیت NEO فرم کوتاه (مککری و کاستا،1992)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و همکاران، 2001) و گرایش به اعتیاد (وید و بوچر، 1992) استفاده شد. دادهها با تحلیل مسیر و نرمافزارهای SPSS نسخه 24 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند.
یافتهها: مدل پیشنهادی برازش مطلوبی داشت. یافتهها نشان داد که اثر مستقیم ویژگی شخصیتی روانرنجوری بر گرایش به اعتیاد (ρ=0.00, β=0.30) مثبت و معنادار و اثرات مستقیم ویژگیهای شخصیتی برونگرا (ρ=0.00, β=-0.32) و وجدانگرایی (ρ=0.00, β=-0.24) بر گرایش به اعتیاد منفی و معنادار بود، اما بین ویژگی شخصیتی توافقپذیری (ρ=0.09, β=-0.11) با گرایش به اعتیاد اثر مستقیم و معناداری یافت نشد. همچنین اثر مستقیم روانرنجوری با راهبردهای ناسازگارانه (ρ=0.00, β=0.47) و اثرات مستقیم برونگرا (ρ=0.00, β=0.43) و وجدانگرایی (ρ=0.01, β=0.18) با راهبردهای سازگارانه معنادار بود. درحالیکه بین راهبردهای ناسازگارانه با گرایش به اعتیاد (ρ=0.00, β=0.17) رابطه معناداری وجود داشت، اثر مستقیم راهبردهای سازگارانه بر گرایش به اعتیاد (ρ=0.06, β=0.12) معنادار نشد. همچنین مسیر غیرمستقیم ویژگی شخصیتی روانرنجوری بر گرایش به اعتیاد با نقش واسطهای راهبرد ناسازگارانه (ρ = 0.00, β = 0.09) معنادار شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد ویژگی شخصیتی به عنوان متغیر مستقل و تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، عامل مهمی در پیشبینی گرایش به اعتیاد است که میتوانند در طرحریزی مداخلات پیشگیرانه و کارگاههای آموزشی در زمینه مدیریت و کنترل راهبردهای تنظیم هیجان مفید واقع گردد.
سعید زندی، معصومه اسمعیلی، کیومرث فرحبخش،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: حوزۀ پیشگیری از فساد اداری در کشور شاهد فقدان الگوهایی مبتنی بر پژوهشهای روانشناختی است. هدف مطالعۀ حاضر طراحی و اعتباریابی «الگوی پیشگیری از فساد اداری مبتنی بر سببشناسی روانی-زمینهای و بازنمایی اثرات فسادهای اداری بر زندگی شهروندان» بود.
روش: در فاز اول (شناسایی ادراک کارکنان خدمات عمومی از عوامل روانی-زمینهای پیشگیریکننده از فساد)، دادهها با استفاده از روش پدیدارشناسی و ضمن مصاحبۀ نیمهساختاریافته با 14 نفر از کارکنان ادارات بخش عمومی تهران که از طریق نمونهگیری دردسترس و بادرنظرگیری اصل اشباع انتخاب شدند، جمعآوری گردید. در فاز دوم (شناسایی ادراک شهروندان از اثرات فساد بر زندگی آنها) ضمن مصاحبۀ نیمهساختاریافته با 15 شهروند تهرانی که از طریق نمونهگیری دردسترس و بادرنظرگیری اشباع مفهومی انتخاب شدند، نسبت به جمعآوری دادهها اقدام گردید. در فاز سوم (تعیین ابعاد و مولفههای الگو)، با استفاده از روش دلفی و ضمن نظرسنجی از هشت متخصص که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، نسبت به ارزیابی و اصلاح الگو اقدام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل دادهها در فاز اول منجر به شکلگیری شش مضمون اصلی شد: «ویژگیهای شناختی»، «الگوهای هیجانی»، «ویژگیهای شخصیتی»، «راهبردهای رفتاری»، «بافت خانوادگی» و «بافت سازمانی». در فاز دوم، دو مضمون اصلی پدید آمد: «پیامدهای منفی فردی» و «پیامدهای منفی جمعی». فاز سوم نشان داد میزان توافق پنل خبرگان با کل الگو 61/92 درصد و با تکتک مولفهها نیز 88 درصد یا بالاتر بود و این موید اعتبار الگو میباشد. الگوی پیشگیری از فساد اداری با پنج بعد و 13 مولفه نهایی شد. ابعاد الگو عبارتند از: «انتخاب و انتصاب مناسب»، «مداخلات مشاورهای فردی و گروهی»، «آموزش راهبردهای رفتاری»، «اصلاح و ارتقای فرهنگ سازمانی» و «نظارت و بازخورد».
نتیجهگیری: مجموعهای از مولفههای فردی و زمینهای در خودکنترلی نسبت به ارتکاب فساد نقش بالقوه دارند. الگوی ارائهشده را میتوان در طراحی و اجرای برنامههای پیشگیرانه مورد کاربست و ارزیابی قرار داد.
سمیه پارسی راد، ابراهیم نعیمی، علی بهادری جهرمی، محسن ابراهیمی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگیهای اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده بود.
روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکتکنندگان در پژوهش شامل 20 نفر (13 زن و 7 مرد) از مشاوران خانواده قوه قضائیه چند شهر ایران در سال 1400-1399 بود. شرکتکنندگان به شیوه نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای ورود انتخاب شده و نمونهگیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها، در ابتدا دادهها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری ونمنن مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتههای پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی از تجارب مشاوران بهعنوان ویژگیهای اثربخش درمانی بود. مضامین اصلی بهدست آمده شامل: اهداف پیگیریشده جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده، ویژگیهای مشاور، اقدامات تسهیلگر و پیشبرنده مشاوره کناردادگاه، شکست مقاومت در مراجعین کناردادگاه، مداخلات دستیابی به تغییر در جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده و ویژگیهای مکان مشاوره در جهت افزایش اثربخشی مشاورههای کناردادگاه بود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد مشاوران قوه قضائیهای که نسبت به سایر همکاران خویش در کار با مراجعین متقاضی طلاق، نرخ طلاق کمتری در پایان جلسات مشاوره داشته و در حل و فصل کردن مشکلات خانواده موفقیت بیشتری کسب میکنند، ویژگیهای شخصی و اصول حاکم بر جلسات آنها بهگونهای بوده که شرایطی ایمن و مطلوب برای این دسته از مراجعین فراهم میکند و مسیر را برای طرح مسائل، شنیدن آنها و در نهایت حل و فصل آنها هموار میکنند.
زهرا امان اللهی، مرضیه مدنی فر،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر اکتشاف الگوی توسعه تعهدمحور سازمان بوده است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش داده بنیاد و از طریق نمونهگیری هدفمند صورت گرفته است. جامعه موردپژوهش را کارمندان بیست شرکت دانشبنیان تشکیل دادهاند. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، دادهها جمعآوری و پس از تحقق اشباع نظری، به مصاحبه با 17 نفر اکتفا شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از تحقیق، کدگذاری در سهگام متوالی؛ کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری محوری انجام شد.
یافتهها: در پژوهش حاضر یافتهها حاکی از شناسایی 300 کد اولیه، 80 کد باز، 12 کد انتخابی و 4 کد نظری است؛ که بهطورکلی در 4 محور فرهنگسازمانی تعهدمحور (رفتار، باور و ارزش تعهد محور)، ساختار سازمانی تعهد محور (نظارت، گزینش، نقش سازمانی و عدالت سازمانی تعهد محور)، سیاست سازمانی تعهد محور (سهمشناسی و تحقق تعهد یکپارچه) و جوسازمانی تعهد محور (رشد خواهی، مشارکت و حمایت گری) دستهبندیشده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از یافتهها بیانگر آن است که ایجاد توسعه تعهد محور باید در ابعاد گوناگون ساختار، سیاست، فرهنگ و جوسازمانی صورت پذیرد.
فاطمه حقیقت، یاسر مدنی، کیوان صالحی، مقصود فراستخواه، مهرنوش پازارگادی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، ارائه نظریهای برای هدایت برنامه جامع و با کیفیت تربیت مشاور در ایران است.
روش: با اتخاذ رویکرد کیفی و روش نظریۀ برپایه، دادهها از طریق مصاحبه نیمهـساختاریافته، در زمینه برنامههای تربیت مشاور در ایران با نمونهگیری هدفمند، جمعآوری و برای تحلیل آنها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد.
یافتهها: یافتهها مقوله اصلی «رشد شخصی و توسعه مستمر حرفهای مشاور و ارتقاء کیفیت مشاوره» را مشخص ساختند. مقولههای مهم دیگر و زیرمقولهها عبارت بودند از «تعالی شناختی» (تقویت تفکر انتقادی، تقویت خلاقیت)، «ارتقاء عملکرد حرفهای» (تقویت ارزیابی و تأثیرگذاری مناسب، رشد و توسعه مستمر مهارتهای ارتباطی و مشاورهای) و «یادگیری فعال کارورزـمحور» (تعاملات آموزشی و حرفهای، تکالیف رشددهنده، خودسازی پیوسته).
نتیجهگیری: در نتیجه این پژوهش نظریهای میانی برای تسهیل هدایت برنامه جامع تربیت مشاور فرمولبندی شد که به ذینفعان کمک میکند تا از کیفیت و کفایت این برنامه اطمینان حاصل کنند. همچنین نرخ فارغالتحصیلان آمادۀ ورود به حرفه مشاوره بهبود پیدا کند و اتلاف منابع کاهش یابد. سیاستگذاران و ادارهکنندگان برنامههای مختلف تربیت مشاور میتوانند از این نظریه بعنوان مرجعی جهت فراهمآوردن محیط آموزشی و تربیتی غنی و حمایتگر برای کمک به رشد شخصی و توسعه مستمر حرفهای مشاوران آینده استفاده کنند؛ چنین امری در نهایت به ارتقاء کیفیت آموزش و خدمات مشاوره خواهد انجامید
معصومه باقری، مرضیه شهریاری، مهران بندری، بانو بیگی ملک آبادی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرش مشاوران خانواده نسبت به دلایل و زمینههای شکلگیری روابط موازی در بین زوجها ی شهر اهواز است.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینهای از طریق نمونهگیری نظری و هدفمند، ۲۰ نفر از مشاوران مراکز دولتی و خصوصی خانواده با مصاحبههای عمیق صورت گرفت. فرایند نمونهگیری نظری تا مرحله اشباع دادهها ادامه یافت. دادههای گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد.
یافتهها: مدل ظهور یافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعاملها و پیامدهاست. بعد «شرایط» شامل اضمحلال نگرشها و عقاید عمومی، فضای مجازی تسهیلکننده روابط فرا زناشویی، هیجانخواهی و عدم مراقبت از بدن، متمایل نبودن زوجها نسبت به گفتوگو با هم، حفظنکردن پرچینهای زندگی شخصی، غوطهورشدن در نقشهای خانوادگی و اجتماعی، تحمیل انتخاب و اعتراض پنهان، تجربه عشق مدرن و سرخوردگی زناشویی، نداشتن توان مقابله، فقدان رضایت از زندگی زناشویی، بعد «کنش _ تعامل»، شامل تلاش جهت تسکین باتکیهبر دیگری مهم، بعد «پیامدها»، شامل ازبینرفتن فرهنگ شرم و حیا، خودفریبی و دیگر فریبی مکارانه، جدال با خود و در جستجوی عشق وسواسی، انزوای اجتماعی و شیوع آسیبهای اجتماعی که حول مقوله هسته "اعتراض پنهان به زندگی بدون عشق"شکلگرفتهاند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه روابط موازی بهعنوان زنگ خطری برای سلامت و امنیت خانواده و جامعه است. بنابراین متخصصان میتوانند با بهرهگیری از مفاهیم مستخرج در این پژوهش، بسترهای شکل گیری روابط موازیرا شناسایی و استراتژیها بررسی و در مشاوره زوجدرمانی مشاوره پیش از ازدواج رهگشا باشد.
ابراهیم فهلی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی معنای زندگی در وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی بود.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل تماتیک برون و کلارک و روش تطبیقی بردی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه اسناد، منابع مکتوب و مقالات مرتبط با موضوع و روش نمونه گیری هدفمند و کفایت حجم نمونه اسناد مورد مطالعه به روش اشباع داده بدست آمده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش تحلیل اسناد بود که اعتبار آن با روش لینکلن و گوبا در چهار ملاک اعتبار پذیری، انتقال پذیری، تائید پذیری و اطمینان پذیری بدست آمد و دادها به روش تحلیل مضمون تحلیل شدند.
یافتهها: در تحلیل مضامین مشخص شد وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی هر یک با 3 مضمون پایه در زمینههای معرفت شناسی، جهانشناسی و انسانشناسی قابل بررسی و تشخیص بودند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد در نیاز وجودی انسان به معنای زندگی و ایجاد بحران روانی در صورت خلل در معنای زندگی، در دو دیدگاه اشتراک نظر وجود دارد. در مضمون معرفتشناسی در امکان دست یابی به معنا، راههای کسب معنا و یافتنی یا ساختنی بودن معنا، در مضمون جهانشناسی در دو بعد هدفمندی عالم و وجود معاد و در مضمون انسانشناسی در ابعاد هدفمندی انسان در جهان، داشتن ماهیت قبل از تولد، اضطراب وجودی، وجود روح و ارزش ذاتی انسان، بین دو دیدگاه وجودگرایی الحادی و نگاه قرآنی علامه طباطبایی تفاوت معناداری مشخص گردید. به نظر میرسد علت این تفاوتهای بنیادی در حوزههای سه گانه، به نگاه انسان محور در وجودگرایی الحادی و نگاه خدا محور در نگاه قرآنی علامه طباطبابی مربوط باشد.
سید بهروز هاشمی تنکابنی، محمدحسین ضرغامی، داود نودهئی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: موفقیت و شکست ازدواج، نقشی اساسی در سلامت جامعه و افراد دارد. از این رو، در اختیار داشتن روشی برای ارزیابی و پیشبینی آیندۀ ازدواج، مطلوبیت بالایی دارد. با توجه به این مسئله، هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی پرسشنامههای موفقیت و شکست ازدواجِ گاتمن (2012) است.
روش: این مطالعه مقطعی محسوب میشود و طرح پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی و اعتبارسنجی آزمون است. برای تحلیل دادهها از روشهای مدرن نظریۀ سؤال ـ پاسخ استفاده شده است. پرسشنامههای مورد استفادۀ این پژوهش برای اعتبارسنجی، انتقاد، اهانت، حالت دفاعی، قهر و نگرش به گذشتۀ گاتمن (1401) است.
یافتهها: در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی چندبُعدی سؤال ـ پاسخ، بهترین مدل برای تحلیل عاملی معین شد و به کمک این مدل، دو بُعد برای پرسشنامهها مشخص شد. همچنین بارهای عاملی سؤالات، پارامترهای روش سؤال ـ پاسخ و تحلیل سؤالات گزارش شد.
نتیجهگیری: در پایان، دو بُعدِ «حالت جنگی» و «هیجانهای مثبت و منفی به ازدواج و همسر» برای این پرسشنامهها مشخص شد. بُعدیابی نشان داد که پرسشنامههای گاتمن در خانوادههای ایرانی نیز از اعتبار خوبی برخوردارند و میتوان از آنها در محیطهای بالینی، پژوهشی و سازمانی و برای سنجش خانوادههای ایرانی، استفاده کرد. همچنین، دادههای این پژوهش نشان داد که نظریۀ گاتمن، فارغ از زمینۀ فرهنگی، دارای حمایت تجربی است.
سوزان حیدرپور، مهدی زارع بهرام آبادی، سمیه رباط میلی، رضا قربان جهرمی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: مشاوره روانشناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایییابی برنامه توانمندسازی حرفهای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفهای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روانشناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونهگیری دو مرحلهای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونهگیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاکهای ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفهای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفهای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفهای بهطور معنیداری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش میدهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحلهی پیگیری این اثر بهطور معنیداری ماندگار بوده است.
نتیجهگیری: میتوان نتیجهگیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفهای میتواند بهعنوان برنامهای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روانشناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد.
پرشنگ بهرامیان،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود.
روش: این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج پژوهشها مختلف، اندازه اثر رویکرد معنادرمانی را مشخص کرد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات در حیطه اثربخشی رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی بود که تعداد انها 15 مورد بود که در مجموع 12پژوهش قابل قبول از لحاظ روششناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام شد. منابع جستجوی دادهها، پایگاه اطلاعات علمی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات ایران و پرتال جامع علوم انسانی بود. تجزیه و تحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA3 و شاخص gهجز انجام شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از این فراتحلیل نشان داد که میزان تأثیر رویکرد معنادرمانی بر امید به زندگی (76/1) است (001/0>P) که مطابق جدول کوهن اندازهی اثر بزرگ ارزیابی میشود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که رویکرد معنادرمانی میتواند به عنوان روشی مناسب برای بر ارتقا امید به زندگی در مراکز درمانی و آموزشی استفاده شود.
حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف، مرضیه دین دوست، ثمین بهارشانجانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: یکی از چالشهای اصلی دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره برای شروع فعالیت حرفهایشان، کمبود مهارت در مدیریت جلسات و برقراری ارتباط با مراجع است. از طرفی، عمدهی واحدهای درسی در دانشگاهها به بخش نظری اختصاص داده شده و دورههای عملی مورد کمتوجهی واقع شدهاند؛ در این بین نقش واحد کارورزی برای دانشجویان رشتههای روانشناسی و مشاوره را نمیتوان نادیده گرفت. هدف این پژوهش، شناسایی استانداردهای لازم برای گذراندن دورههای کارورزی از منظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای روانشناسی و مشاوره بود.
روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد. نمونهی مورد مطالعه 13 نفر از دانشجویان تحصیلا تکمیلی روانشناسی و مشاوره شهر تهران بودند. نمونهگیری هدفمند به کار گرفته شد. با افراد مصاحبهی نیمهساختاریافته انجام شد، سپس کلمه به کلمه پیادهسازی شده و دادهها به روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه 3 مضمون اصلی شامل ملاکهای لازم برای استاد ناظر، ملاکهای لازم برای محیط آموزشی _ درمانی و تکالیف دانشجو و 11 زیر مضمون شناسایی شد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که ارتقای کیفیت کارورزی دانشجویان روانشناسی و مشاوره مستلزم تقویت سه عنصر استاد ناظر، محیط آموزشی _ درمانی مناسب، و مشارکت فعال دانشجو است؛ این امر میتواند با تأمین نظارت کیفی، امکانات کافی و حمایتهای آموزشی و حرفهای، زمینه را برای تربیت بهتر درمانگران آینده فراهم کند.
عطا یاوری، سید بشیر حسینی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهمترین مؤلفههای هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاکهای هویت ملی ایرانیان به حساب میآید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل میکند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار میآید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوههای آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامههای تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است.
روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانهای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانهای و نو بودن مفهوم سرگرمآموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبهها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، دادههای موردنظر به دست آمد.یافتهها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفادههای بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از سادهانگاری در آموزش آن پرهیز نمود.
نتیجهگیری:سطحیکردن این مفهوم آسیبزا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند.
زهرا شفیعی، مریم فاتحی زاده، فرامرز آسنجرانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: این پژوهش، با هدف آشکارسازی نگرانیهای دختران مجرد قبل از ازدواج صورت گرفته است.
روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. بدین منظور با 15 دختر مجرد در آستانه ازدواج 20 تا 30 ساله متعارض با والدین در زمینه ازدواج مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل محتوا و بر اساس روش تحلیل کلایزی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: در این مطالعه 2 مضمون اصلی و 20 زیرمضمون استخراج شد که شامل: 1) نگرانیهای ادراک شده والدین از دیدگاه دختران (با 6 زیرمضمون) و 2) نگرانیهای دختران (با 14 زیرمضمون). نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که نگرانیهای ادراک شده والدین در زمینه ازدواج شامل: باور والدین به هیجان خواهی در سن پایین، ترس از بالا رفتن سن دختر، ترس از بی پناهی و تنها ماندن دختر، انتخاب اشتباه دختر، عدم امادگی و پختگی دختر و ناشناس بودن خواستگار است و نگرانیهای دختران مجرد در آستانه ازدواج شامل: سازگاری با خانواده همسر، مشکلات بعد از ازدواج، ترس از ازدواج، دشواری سازگاری با همسر آینده، نگرانی از آینده، احساس محدودیت در ازدواج، عدم پیشرفت بعد از ازدواج، پیش بینی عدم رضایت بعد از ازدواج، دور شدن از خانواده، ترس از خیانت احتمالی همسر آینده، عدم وجود خواستگار در آینده، سهل گیری بیش از حد والدین در ازدواج و تأثیر ویژگیهای منفی دختر در ازدواج و ازدواج با فردی غیر ایدهآل بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد دختران در آستانه ازدواج از یک ترس و نگرانی در مورد ازدواج و مسائل مربوط به آن رنج میبرند که تبعاتی آزار دهنده از جمله تاخیر در ازدواج را به همراه دارد لذا تغییراتی در سازماندهی الگوهای نگرشی- شناختی و رفتاری میطلبد.
زهرا سادات پورسیدآقایی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبکهای دلبستگی با نقش میانجی تابآوری در زنان خانهدار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوهی گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی و با طرح تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانهدار گروه مردم نهاد بوستان نرگس اکباتان شهر تهران در سه ماههی اول سال 1401 بود که از این بین384 نفر به صورت دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی آشفتگی زناشویی، پرسشنامهی الگوهای ارتباطی، پرسشنامهی سبکهای دلبستگی و مقیاس تابآوری بود. در نهایت دادهها با روش آماری رگرسیون خطی در متن تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با آشفتگی زناشویی زنان خانهدار ارتباط مستقیم دارد (01/0>P). همچنین تابآوری توانست در رابطه بین الگوهای ارتباطی و آشفتگی زناشویی و رابطه سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با آشفتگی زناشویی زنان خانهدار نقش میانجیگری ایفا کند (01/0>P).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این امر است که برای کاهش آشفتگی زناشویی در زنان خانهدار، میتوان ضمن شناسایی سبک ارتباطی زوجها و سعی در تغییر سبکهای ارتباطی ناسالم، از طریق آموزش و مشاوره و سایر مداخلههای مبتنی بر تابآوری عمل کرد.
کیانوش زهراکار، آیسان شارعی، اقای علی سلمانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود.
روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانههای پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای هر هفته یک جلسه تحت رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. دادهها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) بهطور معنیداری پایینتر از گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: مطابق با یافتههای حاضر رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها میتواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.
صالح صالحی، فهیمه فداکار دورانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوجها در آستانه طلاق میباشد.
روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوجها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب شدهاند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوجها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونهگیری تصادفی از زوجهای در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیههای تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضهها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزتنفسه) در زوجهای در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوجهایی است که این آموزش را دریافت نکردند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوجهایی در آستانه طلاق داشته و میتواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روانشناسان و مشاوران باشد.