347 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
هانیه هنری فتوت، محسن گلمحمدیان، محسن حجت خواه،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
vهدف: پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی می باشد. روش: روش پژوهش کمی _کیفی است. در بخش کمی، از پرسشنامه تصمیم گیری شغلی بتزو تایلور( ۱۹۸۳) برای شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی و در بخش کیفی، از مصاحبه عمیق برای بررسی تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی، استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر در پایه یازدهم و دوازدهم در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ در شهر کرمانشاه است و شیوۀ نمونه گیری در مرحله کمی با هدف شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به صورت تصادفی انجام شد، که ۲۰۰ دانش آموز پرسشنامه تصمیم گیری شغلی را تکمیل کردند. در مرحله دوم با استفاده از نرم افزار 22SPPS نمرات دانش آموزان محاسبه و کسانی که نمره بالاتر از یک انحراف معیار کسب کردند به عنوان دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی شناسایی شدند، و با ۱۵ نفر از آنها مصاحبه عمیق به عمل آمد که در دو مصاحبه آخر اطلاعات جدیدی به دست نیامد و داده ها به اشباع رسید. یافته ها: پس از بررسی و کد گذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع ۴۲ مفهوم در رابطه با تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به دست آمد که در قالب ۱۰ مقوله محوری دسته بندی شدند و در نهایت در ۳ مقوله: خودشناسی، عوامل محیطی و شغل شناسی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت شناخت دانش آموز از خود، شغلی که در نظر دارد و محیطی که در آن قرار دارد، در تصمیم گیری شغلی او نقش تاثیر گذاری دارند. توجه به مفاهیم حاصل از بررسی تجربیات می تواند برای کمک به سایر دانش آموزان در امر تصمیم گیری شغلی مفید باشد.
هلیا بهروزنیا، کیوان صالحی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: رواندرمانی تکجلسهای شیوه ای است که با هدف رسیدگی به مسائل مراجع در کوتاهترین زمان ممکن طراحی شده و بر کارایی و استفاده حداکثری از زمان تأکید دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی تکجلسهای بر صمیمیت زناشویی انجام شد.
روش: این مطالعه با استفاده از روش های آمیخته تبیینی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به کلینیک بهزیست تهران در سال 1402 با مشکلات زناشویی بودند که از بین آنها 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. در بخش کمّی، تأثیر این مداخله با روش شبه آزمایشی، طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و استفاده از مقیاس صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) در زوجین بررسی و تحلیل شد. در بخش کیفی نیز با همان افراد گروه آزمایش مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام و داده ها با روش پدیدارشناسی توصیفی و به شیوه کلایزی تحلیل شد.
یافتهها: نتایج بخش کمّی نشان داد که رواندرمانی تکجلسهای بهطور معناداری بر بهبود صمیمیت زناشویی تأثیر دارد (0.05P ≤ ). یافته های بخش کیفی نیز حاکی از بهبود صمیمیت زوجین بوده که این تغییرات با خرده مقیاس ها و سؤالات پرسشنامه صمیمیت زناشویی همسو و نتایج کمّی را تبیین می نمایند.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که رواندرمانی تکجلسهای میتواند به عنوان رویکردی عملی، کوتاهمدت و مؤثر برای بهبود صمیمیت زناشویی مورد استفاده قرار گیرد و نتایج آن می تواند برای درمانگران و محققان آینده مفید بوده و زوجین را به بهره گیری از این شیوه برای ایجاد صمیمیت بیشتر در زندگی مشترکشان ترغیب نماید.
الهه پاک سرشت، دکتر کوثر دهدست،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
اهداف: با توجه به لزوم تبیین معیارهای انتخاب همسر با در نظر گرفتن نیاز روز جامعه ایرانی، این پژوهش به مطالعه تجربه زیسته دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری برخاسته از هستی شناسی اسلامی پرداخته است. روش: با روش پدیدارشناسی در فرایند نمونه گیری با 16 نفر از دختران جوان متأهلی که شاخص های سبک زندگی سهم گذارانه شامل احساس آرامش دهندگی و رشددهندگی، عاملیت، روابط تکوین بخش و... در زندگی آن ها وجود داشت، با روش هدفمند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافت و کدگذاری صورت گرفت. یافته ها: سه معیار اصلی انتخاب همسر، قبل از ازدواج، برای رسیدن به «منِ مطلوب سهم گذار در زندگی زوجی بعد از ازدواج» بدست آمد. معیار اول «شاخص های نگرشی توسعه بخش و آرامش زا در زوجین»، معیار دوم «آگاهی و آمادگی پیرامون شاخص های شباهت زا و تفاوت زا» و معیار سوم «آگاهی از مسیرهای رشد و بلوغ شخصی» احصا شد. نتیجه گیری: معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری میتواند افق دختران را درباره ازدواج گسترش دهد و به انتخاب عاقلانه همسر کمک کند.
دکتر راضیه امینی، دکتر احمد صادقی، دکتر پریسا نیلفروشان،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی مداخلۀ مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی-اجتماعی مسیر شغلی بر تمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان بود. روش: پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان (سال تحصیلی 1400-1401) بود که با روش نمونهگیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاستمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی استفاده شد. برای گروه آزمایش، مداخلۀ مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی-اجتماعی مسیر شغلی در ده جلسۀ 90 دقیقهای اجرا شد و دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که این مداخله، منجر به افزایش تمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی شده است (01/0 > p). نتیجهگیری: بنابراین مداخلۀ مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی-اجتماعی مسیر شغلی، از طریق افزایش خودکارآمدی مقابلهای و فرآیندی، رشد رفتارهای مسیر شغلی انطباقی، تمرکز بر فعالیتهای اکتشاف و طرحریزی مسیر شغلی و تسهیل تاثیرات بافتی و محیطی، سبب میشود تا دانشجویان تمایل بیشتری به مسیر شغلی کارآفرینی تحصیلی داشته باشند و اقدام به ساخت و رشد هویت کارآفرینی تحصیلی کنند.
خانم فاطمه کافی نیا، خانم طیبه شریفی، آقای احمد غضنفری،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنیسازی بر تابآوری مادران دارای کودک با نارسایی هوشی آموزشپذیر انجام شد. روش: این پژوهش به روش نیمهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزشپذیر شهر فارسان در نیمه دوم سال 1402 بود که به روش نمونهگیری در دسترس تعداد 45 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش (1) تعداد 8 جلسه 90 دقیقهای درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شفقت و گروه آزمایش (2) نیز 8 جلسه 90 دقیقهای درمان ذهنیسازی را دریافت کردند. ابزار اندازهگیری پژوهش پرسشنامه تابآوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مصاحبه بالینی کوتاه بود. یافتهها: دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر روی یک عامل (طرح آمیخته) تحلیل شد. نتایج نشان داد دو روش مداخله بر افزایش میانگین تابآوری و زیر مقیاسهای آن تاثیر پایدار داشتند (01/0>P)، ضمن اینکه مشخص شد بین اثربخشی مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر شفقت و درمان ذهنیسازی بر تابآوری و زیر مقیاسهای آن تفاوت معنیداری وجود ندارد (05/0<P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، نتیجهگیری شد که میتوان با استفاده از هر دو روش درمان، تابآوری مادران دارای کودک با نارسایی هوشی آموزشپذیر را افزایش داد.
آقای صادق کثیر، دکتر عباس امان الهی، دکتر غلامرضا رجبی، دکتر ذبیح اله عباس پور،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: اگر چه ناباروری به عنوان یک بیماری تهدیدکنندهی زندگی طبقهبندی نمیشود، اما یک بحران در زندگی است که پیامدهایی را در زمینههای روانی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ناباروری بر همسران مرد زوجین نابارور با تأکید بر عملکرد جنسی انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. از اینرو با 14 نفر از همسران مرد زوجین نابارور که در طول سال 1402 به دنبال درمان ناباروری خود بودند با روش نمونهگیری هدفمند مصاحبۀ نیمهساختاریافتهای انجام شد و یافتههای آن به ترتیب با روش استراوس و کوربین (1999) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که ناباروری تأثیر منفی بر عملکرد جنسی همسران مرد زوجین نابارور دارد و این تأثیر منفی پیامدهای مختلف فردی و زوجی را برای این افراد به همراه دارد. رهآوردهای زوجی ناباروری بر همسران مرد زوجین نابارور شامل رنجها و دشواریهای عاطفی- رابطهایِ متأثر از زندگی عاری از فرزند و درماندگی در مدیریت تعارضات جنسی زوجی بود. همچنین رهآوردهای فردی شامل سختیها و مشکلات جنسی متأثر از زندگی عاری از فرزند و اندوه ناشی از نارضایتی جنسی بود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر میتوانند به عنوان پیشنهاداتی برای ارجاع افراد یا زوجین نابارور به یک متخصص سلامت جنسی و روابط جنسی مورد استفاده قرار گیرد. این یافتهها باید توسط متخصصان مسائل جنسی برای ارائۀ اطلاعات مربوط به رفاه جنسی به افراد یا زوجین نابارور مورد توجه ویژه قرار بگیرند.
دکتر مریم صیادشیرازی، خانم ناعمه نوری،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: ازدواج به عنوان نهادی اجتماعی کلیدی، با چالشهای زندگی مدرن مواجه است که ضرورت مشاوره پیش از ازدواج را برجسته میکند. این پژوهش با هدف واکاوی خلاءهای این مشاوره پیش از ازدواج از نگاه صاحبنظران، به شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت و اثربخشی این خدمات میپردازد.
روش: در این پژوهش، از روش کیفی با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد تا دیدگاهها و تجربیات صاحبنظران در مورد خلاءهای مشاوره پیش از ازدواج بررسی شود. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 15 شرکتکننده (10 زن و 5 مرد) جمعآوری و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.
یافتهها: پس از تحلیل دادهها، گزارههای معنادار در قالب مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر دستهبندی شدند. در نهایت، پنج مضمون سازماندهنده شامل الزامات مشاوره پیش از ازدواج، زمینههای مناسب در ارتقای مشاوره، چالشها و خلاءهای موجود، استراتژیها و راهبردهای لازم، و پیامدهای مشاوره پیش از ازدواج شناسایی و در قالب سه مضمون فراگیر سازماندهی شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهند که مشاوره پیش از ازدواج در کاهش تعارضات و افزایش رضایت زناشویی مؤثر است، اما با چالشهایی مانند کمبود مشاوران متخصص و نبود برنامههای آموزشی مواجه است. بهبود کیفیت این خدمات نیازمند توسعه برنامههای آموزشی، افزایش آگاهی عمومی و استفاده از ابزارهای استاندارد است.