جستجو در مقالات منتشر شده


347 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

دکتر مهرناز آزادیکتا،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

هدف : بررسی  رابطه باورهای دینی، جهت گیری دینی و سخت رویی با سلامت روان دانشجویان بود. روش : نمونه پژوهش شامل 365 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلام شهر بود که از طریق نمونه­گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.   داده ها به کمک  پرسشنامه های دیدگاه شخصی،  آزمون معبد ،سلامت روان و جهت گیری دینی آلپورت گردآوری و با استفاده  از روش­های آماری همبستگی و  رگرسیون خطی چند گانه به روش گام به گام  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.  یافته ها: نتایج حاصل نشان داد رابطه بین  باورهای دینی ، سخت رویی  و جهت گیری دینی درونی با سلامت روان ، معنی دار است .  اما رابطه جهت گیری دینی بیرونی  با سلامت روان معنی دار نبود . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که باورهای دینی قوی تر ، جهت گیری دینی درونی و سخت رویی بیشتر می تواند پیش بینی کننده سلامت روان بالاتردر دانشجویان باشد .


آسیه شریعتمدار، زهرا غروی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

، چکیده تاریخ دریافت: 30/5/94 - تاریخ پذیرش: 12/7/94 هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحریف‌های شناختی افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی با تحمل پریشانی بالا و پایین بود. روش: این مطالعه از نوع پژوهش‌های علی _ مقایسه‌ای بود. جامعه آماری شامل کلیه معلولین جسمی حرکتی شهر تهران در سال 1392 بود و نمونه‌گیری به صورت تصادفی انجام شد. با مراجعه به سه مرکز آموزش و نگهداری از افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی شهر تهران 71 نفر با کسب رضایت آگاهانه در این پژوهش شرکت کردند. داده‌ها با استفاده از دو پرسشنامه تحریف‌های شناختی (سالار، 1387) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغییره مورد تحلیل آماری قرارگرفتند. یافته‌ها: مقدارF محاسبه شده در نمره کلی تحریف شناختی در سطح 000/0>p معنادار بود به عبارتی میزان تحریف شناختی در گروه دارای تحمل پریشانی پایین بطور معناداری بیشتر از گروه دارای تحمل پریشانی بالا بود. مقادیر Fمحاسبه شده در تمامی خرده مقیاس‌های پرسشنامه تحریف شناختی بجز شخصی‌سازی نیز در سطح 001/0>p معنادار بود. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد افراد دارای معلولیت جسمی _ حرکتی با تحمل پریشانی پایین از تحریف‌های شناختی بیشتری استفاده می‌کنند. . مقدمه


سمیه کاظمیان، ابراهیم نعیمی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

سمیه کاظمیان ، ابراهیم نعیمی چکیده تاریخ دریافت: 10/5/94 - تاریخ پذیرش: 23/7/94 هدف: این پژوهش با هدف بررسی کیفی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار انجام گرفته است. روش: شیوه نمونه‌گیری در این پژوهش به روش نمونه‏گیری در دسترس صورت گرفت. به این ترتیب که با مادران نوجوانان بزهکار که به منظور دریافت آموزشهای سلامت روان‌شناختی به کلینیک راه بهتر مراجعه کرده بودند؛ مصاحبه به عمل آمد. برای بررسی ویژگی خودابرازگری از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده‌های حاصل از توصیف تعاملات زوجین به منظور شناسایی ویژگی خودابرازگری با استفاده از نظریه پدیدارشناختی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: آنچه که در بررسی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار دیده شد، عبارت بودند از: الف _ انفعال باتمرکز بر دیگر محوری (منافع دیگران) (مطیع، پذیرنده _ پذیرش حرفهای دیگران _ گریز از پاسخ _ ایفای نقش قربانی) ب_ پرخاشگری با تمرکز بر خودمحوری (انعطاف‌ناپذیری _ بی‌مهری _ بحث وجدل _ وابستگی _ رقابت به جای همکاری) ج _ انفعال وتسلیم موقعیت وشرایط (ناامیدی _ خود ناباوری _ مقصر قلمداد کردن دیگران _ الگوگیری) د _ انفعال وابهام نقشهای والدینی (عدم قاطعیت _ عدم نظارت (نظارت نا هماهنگ) _ عدم اعتدال در تشویق رفتار جرأت‌مندانه (سهل‌انگاری _ بی‌توجهی). نتیجه‌گیری: در سلامت روانی خانواده والدین نقش به‌سزایی ایفا می‌کنند. والدین باید بستری را فراهم کنند تا فرزندانشان در یک محیط آرام تربیت یابند تا بتوانند در آینده با همه افراد جامعه سازگار باشند. با آموزش ویژگی ابرازگری به والدین، می‌توان در ایجاد سلامت روان در نوجوانان و متعاقب آن سلامت جامعه تأثیر به‌سزایی گذاشت.


علی محمد نظری،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

چکیده تاریخ دریافت: 23/3/94 - تاریخ پذیرش: 10/7/94 هدف: فراتحلیل حاضر با هدف تحلیل و ترکیب نتایج پژوهش‏های انجام شده پیرامون نقش خانواده در بزهکاری نوجوانان انجام شده است. روش: بدین منظور، تعداد 40 پژوهش انجام شده از بین پایان‌نامه‏های دانشگاه‏های تهران گردآوری و از میان آنها تعداد 20 پژوهش که قابلیّت بررسی داشت، برای فراتحلیل انتخاب شد. این پژوهش‏ها بر اساس مؤلفه‏های روش شناختی تحقیق مانند پرسش‏ها، فرضیه ها، اهداف، جامعه آماری، نمونه‌گیری، روش پژوهش، روش آماری، روایی و پایاییِ پرسشنامه‌ها برای فراتحلیل انتخاب شدند. تحلیل‏های آماری با استفاده از نرم‌افزار فراتحلیلِ جامع صورت گرفت. یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر با بهره‌گیری از روش ترکیب اندازه اثر به روش «اشمیت و هانتز» نشان داد که متغیرهای عملکرد خانواده، طلاق و جدایی والدین، تحصیلات والدین، نظارت والدین، وضعیت اقتصادی خانواده، وضعیت اعتقادی خانواده سوءسابقه در خانواده و بزهکاری نوجوانان با اندازه اثر34-36 بر بزهکاری مؤثر هستند، ولی تعارض والدین بر بزهکاری نوجوانان مؤثر نیستند. نتیجه‌گیری: از این اطلاعات می‏توان در راستای تدوین و اجرای برنامه‏های آموزشی و درمانی در سطح مدارس، دانشگاه‏ها و مراکز مشاوره و روان‌درمانی به منظور پیشگیری از بزهکاری و کاهش میزان اثرهای منفی عوامل خانوادگی در بزهکاری نوجوانان استفاده کرد.


غلامرضا رجبی، اضغر جمالی، منوچهر تقی پور،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه‌ی بین سبک دلبستگی ایمن، خود- تمایزیافتگی (موقعیت من) و رضایت زناشویی با میانجی ‌گری خوش‌بینی زوج‌ها در میان والدین دانش‌آموزان پایه اول متوسطه شهرستان داراب انجام شد. 314 والد به شیوه‌ی نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه‌های تمایزیافتگی «موقعیت من»، سبک دلبستگی ایمن، خوش‌بینی زوج‌ها و رضایت زناشویی را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده‌ها از رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی برای بررسی دو مدل طراحی شده، استفاده گردید. یافته‌ها در مورد مدل فرضی اول نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، بین خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی، بین دلبستگی ایمن و خوش بینی زوج ها رابطه‌ی مثبت وجود دارد و خوش‌بینی زوج ها میانجی بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی است. یافته‌های مدل فرضی دوم نشان داد که بین تمایزیافتگی (موقعیت من) و خوش‌بینی زوج ها، بین خوش‌بینی زوج ها و رضایت زناشویی و بین موقعیت من و رضایت زناشویی رابطه‌ی مثبت وجود دارد، همچنین خوش بینی زوج ها میانجی بین موقعیت من و رضایت زناشویی است. این یافته‌ها از این باور حمایت می‌کند که روابط اولیه‌ی افراد در محیط خانواده به شکل‌گیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر می‌گردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوج‌ها در بزرگسالی تأثیر مستقیم می‌گذارد. نتایج دیگر پژوهش حاضر حاکی از این است که خوش‌بینی زوج ها دارای نقش واسطه‌ای بین سبک دلبستگی ایمن و موقعیت من با رضایت زناشویی است.


خانم لیلا جوانی، دکتر آسیه شریعتمدار، دکتر نورعلی فرخی،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه‌‌ی تعارض والد- فرزند و خودپنداره‌‌ی تحصیلی دانش‌آموزان با رضایت از زندگی آن‌ها بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه‌ی پژوهش کلیه‌ی دانش‌آموزان مقطع راهنمایی شهرستان نمین بودند که از میان آن‌ها 293 نفر با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)، پرسشنامه خودپنداره‌‌ی مربوط به مدرسه یی‌یسن‌چن و پرسشنامه تعارض با والدین (CP) اشتراوس بود. برای تحلیل یافته‌ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد: بین خودپنداره‌ی تحصیلی با رضایت از زندگی رابطه‌ی مثبت معنادار (p<0.01)، و بین تعارض مادر با رضایت از زندگی (p<0.01) و تعارض فرزند با رضایت از زندگی (p<0.05)، رابطه منفی معنادار وجود دارد. تجزیه‌وتحلیل رگرسیون چندگانه نشان‌داد که متغیر خودپنداره تحصیلی و مؤلفه‌ی پرخاشگری کلامی مادران قادر به پیش‌بینی رضایت‌ از زندگی دانش‌آموزان خواهند بود(p<0.01). می‌توان نتیجه گرفت: تلاش برای شکل‌گیری خودپنداره‌ی تحصیلی مثبت و کاهش تعارض والد‌– ‌فرزند در بین نوجوانان، نقش مهمی در ارتقاء رضایت از زندگی آنان خواهد داشت.


علی‌رضا شاه حسینی نیا، آتوسا کلانتر هرمزی، کیومرث فرح‌بخش،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ¬آموزش همدلی از طریق قصه¬گویی بر کاهش نشانه¬های اختلال نافرمانی مقابله¬ای در دانش¬آمـوزان پسر پـایه ششم ابتـدایی جنوب¬غرب استان تهران انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان شهریار که در سال تحصیلی93- 1392 در مدارس مشغول به تحصیل بوده اند با روش نمونه¬گیری تصادفی، انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور انتخاب اعضای هر دو گروه از سیاهه رفتاری کودک(CBCL) استفاده شد. دانش¬آموزان گروه آزمایش تحت آموزش همدلی از طریق قصه¬گویی قرار گرفتند و سپس از هر دو گروه، پس¬آزمون گرفته شد. به منظور تحلیل داده¬ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته¬های پژوهش نشان داد که نشانه¬های اختلال نافرمانی مقابله¬ای در دانش¬آموزان گروه آزمایش کاهش معناداری یافته است اما در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: بر اساس یاقته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش همدلی از طریق قصه¬¬گویی بر کاهش نشانه¬های اختلال¬ نافرمانی¬ مقابله¬ای در کودکان مؤثر است. چرا که قصه ها از جمله عوامل و محرک‌های جذاب و با اهمیت هستند و این توانایی را دارند که در آموزش مهارت ها و افزایش آگاهی های کودکان مورداستفاده قرار گیرند.


دکتر سمیه کاظمیان، نیره آزادی نقـش،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

چکیده هدف: این مطالعه با هدف مقایسه کیفی روابط بین زوجین از نگاه مادران دارای فرزند معلول و مادران دارای فرزند سالم انجام شد. روش: به منظور انجام این مطالعه کیفی 12 نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مرکز توانبخشی روزانه آهنگ و 12 نفر از مادران دارای فرزند سالم مراجعه کننده به سراهای محله نبی اکرم (ص) و چهارصد دستگاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سؤالات کلی و باز در محور کیفیت ارتباط زوجین از طریق مصاحبه عمیق مطرح شد. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها پس از پیاده سازی ، به روش تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمدل استراوس و کوربین تجزیه و تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوجین دارای فرزند سالم نسبت به زوجین دارای فرزند عقب مانده ذهنی از کیفیت ارتباط بهتری برخوردار بودند. به لحاظ نحوه توجه کردن به خود و بهره گیری از مهارتهای حرف زدن ، نحوه توجه به شریک زندگی و استفاده از سبک های ارتباطی سالم و صریح ، زوجهای دارای فرزند سالم وضعیت مطلوب تری کسب کردند اما به لحاظ روش های برخورد با مشکل بین دو گروه مورد مطالعه ، تفاوت بارزی مشاهده نشد. نتیجه گیری: روابط بین زوجین یکی از ابعاد بسیار مهم نظام خانواده است که در خانواده های دارای فرزند معلول ، نقش به سزایی در سازگاری یافتن اعضای خانواده با عضو مبتلا دارد. از این رو لازم است که در زمینه ارتباط زوجین در اینگونه خانواده ها پژوهش های بیشتری به عمل آید و از سوی دیگر از آنجا که مادران رابطه تنگاتنگ تری با فرزند معلول دارند و آسیب های بیشتری را به لحاظ روحی و روانی متحمل می شوند ، لذا لازم است از آموزشها و حمایت های عاطفی و روحی و روانی لازم برخوردار شوند


یاسر مدنی، سعید شاه حسینی تازیک، امیر امیریان،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه کمال گرایی بهنجار و نوروتیک با خود ناتوان سازی و زیر مقیاس های آن (خلق منفی، تلاش و عذر تراشی) در دانشجویان پسر بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 350 نفر از دانشجویان پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزار: شرکت کنندگان مقیاس های خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و مقیاس تری شورت و همکاران (1995) را تکمیل کردند. داده ها به وسیله آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کمال گرایی بهنجار با خودناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه منفی معنادار و با مولفه تلاش رابطه مثبت و معناداری داشت. از طرف دیگر کمال گرایی نوروتیک با خود ناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه مثبت و معناداری داشت اما با مولفه تلاش رابطه معناداری نداشت. همچنین کمال گرایی بهنجار و نوروتیک به صورت همزمان بیشترین قدرت پیش بینی را به ترتیب برای خلق منفی، خودناتوان سازی کلی، عذرتراشی و تلاش داشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با افزایش نمرات افراد در کمال گرایی بهنجار، رفتارهای خودناتوان ساز آنها کاهش می یابد، در حالیکه با افزایش نمره کمال گرایی نوروتیک رفتارهای خودناتوان ساز آنها افزایش می یابد. همچنین می توان از روی ابعاد بهنجار و نوروتیک کمال گرایی خود ناتوان سازی دانشجویان را به طور مستقیم پیش بینی نمود.


دکتر اکرمم میرمحمدصادقی، محمدرضا عابدی،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرمشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهد(ACT)، برکیفیت زندگی همسران افرادمعتادبود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه همسران معتادین مراکزدرمان وترک اعتیاد شهرستان اصفهان بود، که 30 نفرازبین آنهابه صورت در دسترس انتخاب وسپس به صورت تصادفی دردوگروه آزمایش وگواه گمارده شدند. طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون وپیگیری با گروه گواه بود. ابتداشرکت کنندگان به پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخلات درمانی (رویکرد پذیرش وتعهد، (ACTبرروی گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. بلافاصله پس از اجرای مداخله ویک ماه بعدازآن، شرکت کنندگان مجددا به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه شرکت کنندگان گروه آزمایش که مداخله مبتنی برپذیرش وتعهد رادریافت کرده بودند، نسبت به شرکت کنندگان گروه گواه درپس آزمون کیفیت زندگی (وزیرمقیاس های آن) نمره بهتری داشتند. این افزایش نمره درمرحله پیگیری نیزحفظ شده بود. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهدبرکیفیت زندگی زنان افرادمعتادتأثیرمعنی داری دارد.


اقای بابک اسلام زاده، خانم هاجر رشیدی، خانم سمیه فکریان،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گری خودکارآمدی عمومی در رابطه بین تمایز یافتگی خود و هویت اجتماعی در دانشجویان انجام شد.روش:  این پژوهش به روش توصیفی، از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهید بهشتی و علامه طباطبایی بودند، که تعداد 120 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های تمایز یافتگی (DSI)، خودکارآمدی عمومی (GSE-17) و هویت اجتماعی استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. لازم به ذکر است که کلیه فرایند یاد شده با استفاده از نرم افزار  spss 20 و لیزرل انجام شده است.یافته ها: نتایج نشان داد که 40%  از پراکندگی نمرات تمایز یافتگی از طریق خودکارآمدی عمومی و هویت اجتماعی تبیین می شود. و 30% از پراکندگی نمرات هویت اجتماعی از طریق مولفه های تمایز یافتگی تبیین می شود ، همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خودکارآمدی عمومی در رابطه بین تمایز یافتگی و هویت اجتماعی نقش مبانجی گری دارد.


دکتر یاسر رضاپور میرصالح،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سبک های دلبستگی و تعارض پدر-فرزند در نمونه ای از فرزندان جانبازان انجام شد. مطالعه حاضر یک پژوهش همبستگی بود که با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل فرزندان جانبازان شهر‌های یزد، اصفهان، نجف‌آباد و یاسوج بود که در مدارس شاهد و ایثارگر این شهرها مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای 607 نفر از این جامعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از مقیاس استرس آسیب ثانویه، مقیاس دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تعارض با والدین استفاده شد و درنهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا از طریق آسیب ثانویه با پرخاشگری کلامی و فیزیکی پدر-فرزند ارتباط معنی دار دارد. سبک دلبستگی ایمن هیچ ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با آسیب ثانویه و ابعاد تعارض پدر-فرزند نداشت. اما سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با پرخاشگری کلامی و استدلال در تعارض پدر-فرزند ارتباط معنی دار مستقیم داشت. در نهایت، شاخص های برازش نشان داد که مدل ارائه شده در پژوهش حاضر با انجام اصلاحات جزئی مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت که آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سیک های دلبستگی ناایمن و تعارض والد-فرزند نقش معنی داری ایفا می کند و بنابراین احتمالاً می توان با آموزش های مبتنی بر دلبستگی از انتقال آسیب ثانویه در فرزندان و درنتیجه از تعارض پدر-فرزند در فرزندان جانبازان پیشگیری کرد.


دکتر امید مرادی، خانم شایسته چارداولی،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: کیفیت زندگی مفهومی وسیع دارد، که تمامی جنبه های زندگی فعلی فرد را در بر می گیرد. کاهش کیفیت زندگی می تواند مشکلات زیادی برای افراد به دنبال داشته باشد، به همین خاطر پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی تلفیقی به شیوه شناختی- رفتاری و ساختاری بر کیفیت زندگی زوج های متقاضی طلاق انجام گرفته است. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زوج های متعارض مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده بهزیستی مستقر در دادگستری شهرستان سنندج در سال 1391 تشکیل داده است. از بین زوجین متعارض تعداد 32 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 16 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ((WHOQOL-BREF بود. زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت درمان تلفیقی زوج درمانی شناختی- رفتاری و ساختاری قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی تلفیقی توانسته است کیفیت زندگی و ابعاد آن را در زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش دهد (05/0 ≥ P، F= 3/554). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نقش و تاثیر زوج درمانی تلفیقی شناختی- رفتاری و ساختاری را در بهبود کیفیت زندگی زوج های متعارض متقاضی طلاق مورد تایید قرار می دهد.


دکتر حسین صاحبدل، دکتر کیانوش زهراکار، دکتر علی دلاور،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

    هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خصوصیات شخصیتی، ویژگی‏های ارتباطی و بسترهای فرهنگی در وابستگی عاطفی زوج‏های ساکن شهر تهران انجام شد.روش: مطالعه حاضراز نوع همبستگی بود و جامعه آن را کلیه زوج های ساکن شهر تهران در سال 1394 تشکیل می دادند، که از بین آنها 954 نفر (451 زن و 503 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس ازدواج موفق استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بسترهای فرهنگی و خصوصیات شخصیتی، به طور مستقیم و غیر مستقیم (از طریق اثرگذاری بر ویژگی های ارتباطی) بر وابستگی عاطفی زوج ها تاثیر معنادار دارند (05/0>p). همچنین ویژگی های ارتباطی به طور مستقیم بر وابستگی عاطفی تاثیر معنادار دارد (01/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که وابستگی عاطفی بین زوج ها از عوامل گوناگون، فردی، تعاملی و فرهنگی تاثیر می پذیرد. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند با شناسایی زمینه های ایجاد وابستگی عاطفی در زوج ها، در زمینه مشاوره ازدواج و غنی سازی روابط عاطفی آنها، راهگشای مشاوران و روانشناسان باشد.


دکتر فاطمه سمیعی، اقای حمید حیدری، اقای محمود جلالی، خانم آرزو غلامی،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش­های شغلی بر تحول مسیر رشدی انتخاب  شغل دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شده است. روش: این پژوهش، یک پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان 13 تا18 سال (پایه تحصیلی اول، دوم، سوم) مقطع پیش حرفه ای شهرستان اصفهان در سال 90-91  بود که از این تعداد 47 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای از دو مدرسه انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (12 پسر و 11 دختر) و کنترل (12 پسر و 12 دختر) گمارش شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت آموزش­های شغلی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه­ی محقق ساخته بر اساس نظریه­ی گاتفردسون جمع آوری شد. یافته­ها: یافته­ها نشان داد که نقشه شناختی دوگروه کنترل و آزمایش به طور معناداری متفاوت بود (05/0>p). نتیجه­گیری: آموزش‌های شغلی می­تواند بر مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان کم­توان ذهنی اثر بگذارد. ( 


آقای مهرداد حاجی حسنی، دکتر کیومرث فرح بخش، دکتر محمد رضا فلسفی نژاد، دکتر سید محمد کلانتر کوشه،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طلاق والدین بر توانمندی روانشناختی پسران انجام شد. پژوهش حاضر مبنایی کیفی دارد. جامعه پژوهش شامل پسران طلاق ساکن شهرستان شهریار بود و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاد شد. از طریق مصاحبه نیمه عمیق تعداد 13 پسر از خانواده طلاق در دامنه سنی 12 تا 17 سال که تا زمان مصاحبه بین 1 تا 5 سال طلاق والدین را تجربه و تحت حضانت مادر بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل یافته ها از از روش تقلیل گرایی و تفسیری  مارشال و راسمن استفاده شد. روش تقلیل گرایی و تفسیر شامل مرتب سازی داده ها در طبقات متمایز و کدبندی آنها می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه های توانمندی روانشناختی در پنج مقوله شایستگی، معناداری، خود پنداره، تعلق و اعتماد کدگذاری شدند. با توجه به تحلیل مصاحبه با نوجوانان طلاق، عوامل خشونت بین والدین قبل از طلاق، وخیم تر شدن شرایط اقتصادی بعد از طلاق، کیفیت ارتباط با والدین بعد از طلاق، تغییر در ارتباط با شبکه های اجتماعی گسترده تر بعد از طلاق و ادراک فرزندان از نوع پاسخ دهی والدین در مورد طلاق با تاثیرات ادراک شده طلاق والدین در ارتباط بودند. می توان گفت که تاثیرات طلاق والدین و فرایندهای وابسته به آن به طور یکسانی توسط همه نوجوانان ادراک نمی شود. چنانچه نوجوانان درگیر تعارض ها و خشونت والدین باشند، حمایت محدودی از شبکه های اجتماعی دریافت کنند و کیفیت ارتباط بین نوجوانان و والدین بعد از طلاق در سطح پایینی باشد و نوجوانان درک مبهمی از طلاق و شرایط بعد از آن داشته باشند در این  صورت تاثیرات منفی طلاق گسترده تر خواهد بود.


خانم نسیم سجادی، دکتر محسن گل محمدیان، دکتر محسن حجت خواه،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر سازگاری تحصیلی دانش­ آموزان دختر بود. روش:  این پژوهش به شیوه ی نیمه ­آزمایشی با طرح پیش­ آزمون و پس ­آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه­ ی آماری پژوهش را کلیه ­ی دانش­ آموزان دختر دوره­ ی متوسطه­ ی دوم شهر کرمانشاه در سال 95-94  تشکیل می­ دادند که از میان آن­ها با استفاده از روش نمونه ­گیری خوشه­ ای چند مرحله ­ای 30 نفر از دانش­ آموزان دختر مقطع اول متوسطه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. دانش ­آموزان گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کردند. برای جمع ­آوری داده­ ها از پرسشنامه ­ی سازگاری تحصیلی زیرمقیاس پرسشنامه­ ی شخصیتی کالیفرنیا تراپ، کلارک و تایگز، استفاده شد. داده­ ها با روش آماری کوواریانس تک­ متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ­ها: یافته­ ها نشان داد که فرضیه­ ی پژوهش مبنی بر تأثیر طرحواره درمانی بر سازگاری تحصیلی مورد تایید قرار گرفته است و دختران گروه آزمایش نسبت به دختران گروه گواه در پس ­آزمون به طور معناداری، سازگاری تحصیلی بیشتری داشتند. نتیجه­ گیری: بنابراین، می­ توان نتیجه گرفت که رویکرد طرحواره درمانی در افزایش سازگاری تحصیلی تأثیر معناداری دارد.  


علی شیخ الاسلامی، حسین قمری کیوی، شکوفه رمضانی،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی امیددرمانی بر شادکامی مردان ناتوان جسمی-حرکتی بود. روش: این پژوهش به روش نیمه‏آزمایشی با طرح پیش‏آزمون-پس‏آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه‏ی آماری پژوهش را کلّیه‏ی مردان ناتوان جسمی-حرکتی تحت پوشش اداره‏ی بهزیستی شهر کامیاران در سال 95-1394 تشکیل می­دادندکه از میان آنها با استفاده از روش نمونه‏گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین گشتند. شرکت‏کنندگان گروه آزمایش، امیددرمانی را طی 8 جلسه دریافت نمودند. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسشنامه‏ی شادکامی آکسفورد استفاده شد. داده‏ها با روش آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‏ها: یافته‏ها نشان داد که فرضیه­ی پژوهش مبنی بر اثربخشی امیددرمانی بر شادکامی مردان ناتوان جسمی-حرکتی مورد تایید قرار گرفته است و شرکت‏کنندگان گروه آزمایش نسبت به شرکت­کنندگان گروه کنترل، در پس‏آزمون به طور معناداری، شادکامی بیشتری داشتند. نتیجه‏گیری: بنابراین، می‏توان ‏نتیجه گرفت که امیددرمانی در افزایش شادکامی مردان ناتوان جسمی-حرکتی تاثیر معناداری دارد.


سهیلا کمالیان، علی اکبر سلیمانیان، مرتضی نظیفی،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

 

چکیده

یکی از عوامل ثبات زندگی زناشویی، کیفیت زندگی زناشویی است که به عنوان موفقیت عملکرد زوجین در ازدواج‌شان شناخته شده است. کیفیت، فرآیندی پویا و تعاملی بین زوجین است که با ارزیابی هر یک از آن­ها از کیفیت رابطه­شان مشخص می­شود و شامل عوامل فردی و بین فردی می‌باشد.

هدف:  پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش متغیرهای باورهای غیرمنطقی و مهارت تنظیم هیجانی در پیش بینی کیفیت زندگی زناشویی صورت گرفته است. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه‌ آماری پژوهش، شامل کلیه‌ معلمان زن متأهل شهر سبزوار (1305 نفر) است که در سال 94- 93 مشغول به تدریس بوده اند. نمونه‌ شامل 303 نفر از این معلمان زن بودند که با روش نمونه­گیری خوشه‌ایی تک مرحله­ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارها عبارت بودند از: ترجمه­ فارسی از مقیاس اصلاح شده سازگاری زوجین (RDAS)، پرسشنامه‌ مهارت تنظیم هیجانی (ERSQ)، مقیاس 4 عاملی فارسی باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT-A) نیز توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. در تجزیه و تحلیل داده­ها از روش‌های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش‌های استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام) استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که باورهای غیرمنطقی و مهارت تنظیم هیجانی پیش‌بینی‌کننده‌ معناداری برای کیفیت زندگی زناشویی بودند و باورهای غیر منطقی با ضریب بتای  36/0-  بیشترین سهم را در پیش بینی­ کیفیت زندگی زناشویی داشت. نتیجه گیری: باورهای غیرمنطقی به صورت منفی و مهارت تنظیم هیجانی به صورت مثبت کیفیت زندگی زناشویی را پیش بینی می کنند.


خانم کبری واعظی،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: خشونت خانگی علیه کودکان، علاوه بر جنبه¬های انسانی و حقوق بشری، یک مشکل عمده سلامتی به حساب می¬آید و عواقب جسمی، روانی و اجتماعی آن می¬تواند سلامت کودکان، خانواده و جامعه را در معرض آسیب قرار دهد. با توجه به شیوع و شدت خشونت خانگی در شهرستان بانه در این مقاله سعی شده است به تببین تجربه زیسته کودکان پیرامون خشونت خانگی از نوع جسمانی و عاطفی بپردازیم. مواد و روش: این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. روش گردآوری داده¬ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و گروه متمرکز انجام گردید. داده¬های حاصل از مصاحبه¬ها با روش تحلیل محتوای گرانهایم- لاندمن مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته¬ها: تجربه زیسته کودکان پیرامون خشونت خانگی در قالب سه طبقه «چرخه ممتد آزار»، «پرخاشگری به مثابه راهبرد مراقبتی» و «حضور اجتماعی به مثابه یک چالش» جای گرفت. نتیجه¬گیری: نتایج حاصل از این مطالعه بر اهمیت اقدامات پیشگیرانه و توجه بیش از پیش مسئؤلان و متولیان امر در حمایت از کودکان و پیشگیری از کودک آزاری تأکید دارد. در این راستا می¬توان با افزایش آگاهی در سطوح مختلف جامعه، آموزش برای ایجاد فرهنگ بدون خشونت و نیز تربیت عاری از خشونت، تدوین اصلاح و بهسازی قانون حمایت از کودکان و شناسایی خانواده¬های آسیب¬زا و ارائه خدمات بازتوانی برای قربانیان کودک آزاری اقدامات مؤثری انجام داد.



صفحه 4 از 18     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research