محمد عسگری، لیلا باجلان،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده
_ چکیده تاریخ دریافت: 4/4/92 _ تاریخ پذیرش: 2/2/93 هدف این پژوهش تعیین تأثیر بخششدرمانی بر تعارضاتزناشویی و کیفیتزندگی زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر اراک بود. برای این منظور از بین زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر اراک1389که در آزمون تعارض زناشویی نمرات بالاتر از 25) کسب کرده بودند، نمونه ای با حجم 30 نفر انتخاب( نمونهای در دسترس) و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در پژوهش از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. نخست تعارضات زناشویی و کیفیتزندگی آزمودنی ها با دو پرسشنامه کیفیتزندگی و پرسشنامه تعارض زناشویی انریچ اندازهگیری شد. پس از آن، گروه آزمایش 10 جلسه 75 دقیقه ای برنامه بخششدرمانی دریافت کرد، اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. پس از اتمام مداخلات درمانی، بار دیگر، تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی آزمودنیها اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره برای نمرات افتراقی و تی تست نشان داد که بخششدرمانی بر کاهش تعارضاتزناشویی و افزایش کیفیتزندگی زنان به طور کلی تأثیر داشته و این تأثیر از لحاظ آماری معنی دار بود.( p&le.05)
شهناز محمدی، مهرناز عضوخوبان، فریبا گودرزی،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده
_ _ چکیده تاریخ دریافت: 5/3/92 _ تاریخ پذیرش: 17/12/93 پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای جنسی بر افزایش رضایت زناشویی زنان زیر 40 سال انجام شدهاست. جامعه آماری شامل زنان مراجعهکننده به کلینیک ها و مراکز خصوصی شهر کرج میباشد؛ که 36 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. بررسی تأثیرآموزش مهارتهای جنسی بر افزایش رضایت زناشویی زنان زیر 40 سال فرضیه اصلی پژوهش حاضر بود. بدین منظور برای بررسی اثربخشی مهارتهای جنسی، گروه آزمایشی طی 6 جلسه 90 دقیهای تحت آموزش قرار گرفتند و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ به عنوان ابزار پژوهش در هر دو گروه در جلسه اول، جلسه آخر و 1 ماه پس از اتمام دوره آموزشی مورد استفاده قرار گرفت. در پایان اطلاعات بدست آمده با توجه به فرضیههای تحقیق و با روش تحلیل کواریانس یک راهه (انوا) و تحلیل کواریانس چند متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد آموزش مهارتهای جنسی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان میگردد.
منصوره اعلمینیا، حسین اسکندری، احمد برجعلی،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
_ _ چکیده نظریههای علمی و از جمله نظریههای روانشناسی مبتنی بر پیشفرضهای نظری ویژهای میباشند که تاثیر قابل ملاحظهای در بدنه اصلی نظریهها به جای میگذارند و تفاوت این نظریات تا حدودی منعکسکننده پیشفرضهای زیربنایی متفاوت آنها میباشد. به نظر میرسد با تغییر مفروضات پایه و جایگزینی آنها با مفروضات متافیزیکیِ فرهنگی به منزله مبانی نوین، شاهد تغییر پارادایمی در نظریههای علمی موجود باشیم؛ پژوهش حاضر با هدف قرار دادن این امر، در صدد تعیین پیشفرضهای انسانشناسی، روانشناسی و روششناسی آسیبشناسی روانی و رواندرمانی از دیدگاه مولانا میباشد تا چشمانداز تازهای در این قلمروها ترسیم نماید. پژوهش حاضر پژوهشی کیفی و توصیفی - تحلیلی از نوع تحلیل محتواست. در این پژوهش نشان داده شد که مولانا انسان را موجودی آزاد و مختار میداند که میتواند در سرتاسر زندگی تغییر نماید. او معتقد است زبان به عنوان امری بینالاذهانی، تعیینکننده اصلی رفتار به شمار میآید. مولانا به گرایش اصیل آدمی به رشد و کمال اشاره داشته و مسیر رشد را طریق رسیدن به سلامت و نشاط حقیقی میداند. در نگاه او انسانها عموماً در وضعیت آسیب قرار دارند؛ اغلب وجود اصیل و واقعی خویش را به اشتباه با تعلقات بدنی و گرایشهای نفسانی شده یکی گرفته و با برساختن خویشتن کاذب و فرو غلتیدن در دام خیالات، دچار غم و پریشانی میشوند. فربه کردن این خویشتن کاذب، فرد را در معرض آسیب قرار میدهد و بیمار میسازد. فرایند رهایی از آسیب، فرایند از دست دادن و از میان برداشتن این خویشتن و دست یازیدن به"بیخودی" است که مستلزم مواجههای سهمناک و تن دادن به سلوکی سرسخت میباشد و با تنش و درد همراه است تا در نهایت فرد به رهایی دست یابد. در دیدگاه مولانا اساساً ذهن آدمی از زبان او جدا نیست؛ زبان، به ویژه قالب داستان، نقش برجستهای در ساختدهی به معنا، شناخت و رفتار آدمی دارد و از اینرو خاستگاه آسیب و درمان به شمار میآید. زبان است که فرد را بیمار میسازد و هم اوست که درمان میکند. زبانکاوی و تحلیل داستانهایی که برساختههای زبانی محسوب میشوند، راه و روش مناسبی برای بررسی وضعیتهای انسانی و از جمله وضعیت آسیبهای روانی و ابزار و شیوه مناسبی برای چارهسازی و درمان میباشند.
محمد ثناگوییزاده، عذری اعتمادی، سید احمد احمدی، رضوان السادات جزایری،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
، ، ، چکیده هدف این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی آزمون مشکلات بین نوجوانان پسر و والدین شان است تا نوع مشکلاتی که با همدیگر دارند، شناسایی شود. روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح اکتشافی بوده که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول به صورت روش کیفی، با مطالعه منابع علمی و تحقیقاتی، مصاحبه با نوجوانان و والدین شان و مصاحبه با متخصصان، مقولات مرتبط با مشکلات والدین و نوجوان به شیوه تحلیل سیستماتیک گردآوری شد و پرسشنامه ای 60 سئوالی در دو فرم پدر و مادر تنظیم گردید. در مرحله دوم با روش کمی روایی و پایایی ابزار مورد نظر بررسی گردید. 200 نفر از بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان براساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل عاملی اکتشافی صورت گرفت و آلفای کرونباخ کل آزمون و خرده آزمونهای آن مشخص گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که آزمون مشکلات بین والدین و نوجوان دارای سه عامل میباشد که عبارت است از؛ مشکلات درونی، مشکلات در روابط بین فردی و مشکلات در شیوه والدگری. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تجویزی بیانگر تبیین درصد قابل توجهی از واریانس متغیر مورد نظر توسط عاملها بود. آلفای کرونباخ کل آزمون در فرم پدر 92/0 و در فرم مادر 93/0 به دست آمد. آزمون مشکلات بین نوجوانان و والدین دارای اعتبار و روایی بالایی است که عوامل منسجمی از آن به دست میآید و میتوان با توان بالایی مشکلات نوجوانان را مورد مطالعه و در پژوهشهای بالینی برای سنجش مشکلات مورد استفاده قرار داد.
زهرا جهان بخشی، ناصر یوسفی، حسین کشاورز افشار،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 4/4/92 _ تاریخ پذیرش: 10/4/93 تولد یک کودک تغییر چشمگیری در سیستم خانواده به وجود میآورد و باعث تنظیم مجدد سیستم خانواده میشود، هدف این پژوهش این بود که مشخص شود زنان در انتقال به مرحله والدینی چه چالشها و تغییراتی را تجربه میکنند، و رضایت زناشویی زنان در انتقال به مرحله والدینی چگونه است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که به روش کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونهگیری در یک نمونه 30 نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای گردآوردی دادهها از مصاحبه با مادران نخستزا استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی دادهها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکتکنندگان در پژوهش استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که مادران با چالشهای تغییر دیدگاه در مورد خود، نداشتن فعالیتها و سبک زندگی سابق، از دست دادن جنبههای هویت حرفه ای، کاهش علاقه به صمیمیت جنسی، باورهای سنتی در مورد نقش جنسیتی فرزند، تمرکز طاقتفرسا به کودک، زمان کم یا منابع کم برای انجام حرفه و نقش همسری، افزایش استرس و احساس افسردگی، افزایش نیاز به سازماندهی، نداشتن اوقات مشترک، محدود شدن روابط زن و شوهر، تقویت رابطه مادر با فرزند، محدود شدن آزادی و احساس نابرابری نقش، عدم مدیریت مشترک در امور فرزند و مساوات طلبی در اجرای نقش، اضطراب تغییر نقش، تعیین مرزها و زیر منظومهها، روبرو بودند ودر زمینه رضایت زناشویی3 نفرعدم رضایت زناشویی (تجربه بحران شدید)، 4نفرعدم رضایت زناشویی (تجربه بحران متوسط)، 3نفرکاهش کوتاه مدت، فصلی در رضایت زناشویی، 3نفرعدم تغییر در رضایت زناشویی. 17 نفر افزایش در رضایت زناشویی را گزارش کردند. با توجه به یافتههای این مطالعه میتوان نتیجهگیری کرد که زنان با چالشهای مهمی روبرو هستند که در خیلی مواقع بایستی مداخلات آموزشی درمانی با خانواده صورت پذیرد. متخصصان بهداشت روانی بایدبه حیطه گذر به والدینی توجه ویژه داشته باشند.
نجمه حمید، اعظم آقاجانی افجدی، راضیه سعیدی،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
_ _ چکیده تاریخ دریافت: 8/3/92 _ تاریخ پذیرش: 25/11/92 هدف پژوهش فعلی بررسی رابطه میان رضایت زناشویی، افسردگی و سیستم ایمنی زوجین شهر اهواز بوده است. در این مطالعه همبستگی، از میان 52 زوج مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 90-1388 که دچار مشکلات زناشویی بودند، تعداد 30 زوج با در نظر گرفتن متغیرهای مورد نظر در پژوهش مانند سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، طول مدت ازدواج، عدم ابتلا به بیماریهایی که سیستم ایمنی را مخدوش میسازد و سایر متغیرهای در پژوهش به صورت همگون انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون و مقیاس افسردگی بک (BDI) بوده است. هم چنین برای ارزیابی سیستم ایمنی زوجین نمونه برداری خون به عمل آمد. نمونههای خونی در آزمایشگاه سازمان انتقال خون ایران جهت ارزیابی درصد سلولهای CD4، CD8، نسبت CD4 به CD8، سلولهای مهاجم طبیعی NK (CD16، CD56) مورد تحلیل قرار گرفت. دادههای پژوهش با روشهای همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS16 تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش آشکار ساخت که بین رضایت زناشویی و سیستم ایمنی یعنی بین سلولهای CD4 نسبت CD56, CD16,CD8/CD4رابطه مثبت معناداری (P<0/001) وجود دارد. میان رضایت زناشویی و افسردگی رابطه منفی معناداری (P<0/001) وجود دارد. از سوی دیگر، میان زنان و همسران آنها از لحاظ سیستم ایمنی و افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد یعنی میزان سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران آنها وافسردگی در زنان هم بالاتر از همسران بوده است. هرچه رضایت زناشویی زوجین بیشتر باشد سیستم ایمنی آنها قویتر است و میزان افسردگی آنها کمتر خواهد بود. از سوی دیگر میزان افسردگی و عدم رضایت زناشویی زنان بیشتر از همسران آنها و متقابلا سیستم ایمنی زنان کمتر از همسران بوده است.
آسیه شریعتمدار،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
چکیده هر زوج الگوی منحصر به فردی از نیازهای شخصیتی را وارد رابطهی دو نفره میکند. در یک رابطهی صمیمانه میزان ارضای نیازهای متقابل باید نسبتا بالا باشد. در اثر خشم ناشی از ناامیدی از ارضای نیازهای متقابل خشونت شکل میگیرد. هدف این پژوهش تبیین کیفی آسیبشناسی ازدواج بر اساس محرومیت از ارضای نیازهای بنیادین یانگ و نحوهی ارضای نیازها در روابط بین فردی بود. آزمودنیهای این تحقیق 25 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه علامه و روان شناسی خانوادهی دانشگاه علم و فرهنگ در سال 91-92 و 92-93 بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از شیوهی پرسش فرافکنانه استفاده شده است. با کد گذاری و طبقهبندی پاسخهای آزمودنی ها، مفاهیم و طرحوارهها شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان داد که آزمودنیها در فرافکنی افکار خود بر موضوع ازدواج طرحوارههای ناسازگار متعددی نشان دادهاند. آنچه به ازدواج آسیب میرساند ناتوانی در برقراری دلبستگیهای ایمن و ارضاکننده با دیگران عمدتا در اثر محرومیت هیجانی، تأکید بر پیروی از قوانین انعطاف ناپذیر، ناتوانی در شکل دهی هویتی مستقل، عدم رعایت حقوق دیگران و سرکوبی نیازهای بنیادین برای کسب محبت و تأیید است.
مسعود شهبازی، غلامرضا رجبی، رضا خجسته مهر، منصور سودانی،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
( _ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 12/6/92 _ تاریخ پذیرش: 28/2/93 هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر تمایز یافتگی خود در زوجهای مراجعهکننده برای عقد دائم به دفاتر ثبت ازدواج شهرستان مسجد سلیمان بود. در این پژوهش 4 زوج (جمعاً 8 زن و مرد) با روش نمونهگیری داوطلبانه–هدفمند و بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند. طرح تحقیق تجربی تک موردی از نوع خط پایه چند گانه بود. صورت جلسه آموزش مهارتهای ارتباطی در 10 جلسه به زوجها آموزش داده شد و آنها به پرسشنامه تمایز یافتگی در سه مرحله خط پایه، در حین آموزش و پیگیری دو ماهه پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی باعث افزایش تمایز یافتگی خود با 43/26%، در زوجهای اول 37/27%، دوم 20%، سوم 18/28% و چهارم 23/30% در مرحله بعد از آموزش در چهار زوج شده است. شاخصهای تغییر پایا هم حاکی از معنادار بودن تغییر و افزایش تمایز یافتگی است. این آموزش به طور نسبی باعث افزایش تمایز یافتگی زوجها و تفکیک احساس از عقل شد.
زری مقدم، مهناز مهرابیزاده هنرمند، حسن احدی، پرویز عسکری، علیرضا حیدری،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
_ _ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 3/6/92 _ تاریخ پذیرش: 20/3/93 هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر سبکهای دلبستگی و سبکهای والدینی بر خود شکوفایی با میانجیگری ویژگیهای شخصیتی بود. شرکتکنندگان در پژوهش شامل 306 نفر(174دختر و132پسر) از دانشجویان کارشناسی ارشد واحد علوم و تحقیقات خوزستان بودند که به روش تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای اندازهگیری متغیرها، پرسشنامه سبکهای دلبستگی سیمپسون(1990)، پرسشنامه سبکهای والدینی زینانی(1389)، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی نئو- فرم کوتاه (1992) و پرسشنامه خود شکوفایی اهواز(1378) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. فرضیههای غیر مستقیم با روش بوت استراپ آزمون شدند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان داد الگوی پیشنهادی با انجام اصلاحاتی، برازش خوبی با دادهها دارد. از 17 مسیر مستقیم الگوی پیشنهادی، مسیر سبک والدینی مقتدر به گشودگی تایید نشد و از الگو حذف گردید. نتایج مربوط به تحلیل روابط واسطه ای نشان داد که به جزء 3 مسیر غیر مستقیم (سبک دلبستگی ایمن به خود شکوفایی از طریق وجدانی بودن، سبک دلبستگی نا ایمن به خودشکوفایی از طریق روان رنجور خویی و سبک والدینی مقتدر به خودشکوفایی از طریق وجدانی بودن) دیگر مسیرهای غیر مستقیم معنی دار بودند.
فریده حسین ثابت، فرحناز جوبانیان، کیومرث فرحبخش،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبتنگر بر تابآوری و کنترل خشم انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشآموزان دختر سال اول متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 1392-1391 تشکیل میدادند که از میان آنها، به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای، 24 دانشآموز که دارای تابآوری پایین و پرخاشگری متوسط و بالا بودند انتخاب و به طور مساوی و تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جایگزین شدند. در گروه آزمایش 12 جلسه آموزش روانشناسی مثبتنگر اجرا شد در حالی که شرکتکنندگان گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای به کار برده شده برای سنجش متغیرهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تابآوری کونور-دیویدسون و مقیاس ابراز صفت-حالت خشم. ادادهها پس از جمع آوری با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس بیانگر معناداری نقش روانشناسی مثبتنگر بر افزایش تابآوری و کنترل خشم بود. بر اساس این یافتهها میتوان گفت که آموزش روانشناسی مثبتنگر با تأکید بر تقویت هیجانهای مثبت و درک توانمندیها، در افزایش تابآوری دانشآموزان مؤثر است. همچنین این آموزش با استفاده از روش تجسم و تجربه ذهنی خشم و بخشایش به افراد کمک میکند تا خشم خود را کنترل کرده و هیجان مثبتی را جایگزین آن نماید.
ثمر جلدکار، محمود نجفی، نعمت الله ستوده،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر افزایش انعطافپذیری و رضایت زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به کانون بانوان شهر گرمسار بود. تعداد 12 زوج با استفاده از نمونهگیری در دسترس و داوطلبانه و با در نظر گرفتن ملاکهای ورود وخروج انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در طی هشت جلسه مداخله گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و انعطاف پذیری شاکری بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر انعطافپذیری زوجین تاثیر مثبت داشته است (01/, p<69/8 F=) همچنین آموزش گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به افزایش رضایت زناشویی زوجین شد (01/, p<68/16F=). با توجه به یافتهها، میتوان از آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برای افزایش رضایت زناشویی، بهبود روابط زناشویی وکاهش تعارضات استفاده کرد و از این طریق از کشمکشهای زناشویی پیشگیری کرد.
فاطمه ساکیزادی، کیانوش زهراکار، باقر ثنایی ذاکر، مجید احمدی،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 2/9/92 _ تاریخ پذیرش: 12/7/93 هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زناشویی بر اساس مدل گاتمن بر شادمانی زناشویی بود. این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کلیه مادران دانشآموزان دختر مقطع دبیرستان شهر دورود در سال تحصیلی92-91 بود که از این بین 30 نفر به شیوه نمونهگیری خوشهای انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش طی ده جلسه، مهارتهای زناشویی بر اساس مدل گاتمن آموزش داده شد درحالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه، قبل و بعد از ارائه آموزش، مقیاس شادمان زناشویی (MHS) را تکمیل کردند. در نهایت، دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتها نشان داد که آموزش مهارتهای زناشویی بر اساس مدل گاتمن موجب افزایش معنی دار شادمانی زناشویی در شرکتکنندگان گروه آزمایش شده بود، در حالی که این افزایش در گروه گواه مشاهده نشد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای زناشویی گاتمن باعث افزایش شادمانی زناشویی شده است.
مجتبی سلمآبادی، سید محمد کلانتر کوشه، عبدالله شفیعآبادی،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ چکیده پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل سازگاری زناشویی با توجه به سبک زندگی اسلامی و کمالگرایی معلمان دوره متوسطه بیرجند انجام شد. این پژوهش یک مطالعه غیرآزمایشی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) است. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از بین معلمان دوره متوسطه شهرستان بیرجند (150 مرد و 150 زن) انتخاب شدند. دادهها با استفاده از آزمون سازگاری زناشویی لاک-لاواس (LWMAT)، فرم کوتاه آزمون سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST)، و مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران (TMPS) جمع آوری و با استفاده از شیوه تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم و مثبت بر سازگاری زناشویی داشته است، همچنین کمالگرایی تأثیر مستقیم و منفی بر سازگاری زناشویی داشته است اما بین سبک زندگی اسلامی و کمالگرایی رابطه معنیداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که با اصلاحات انجامشده، مدل فرضی از تبیین و برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان ادعا نمود با پیاده سازی سبک زندگی اسلامی در زندگی زناشویی، سازگاری زناشویی مناسبی برای زوجین و افراد خانواده ایجاد میشود.
منا قریشی، سالار فرامرزی،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ چکیده تاریخ دریافت: 18/11/92 _ تاریخ پذیرش: 5/7/93 پژوهش حاضر با هدف تبیین تفاوت ابعاد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشآموزان دبیرستانی در گونههای مختلف خانواده بر اساس مدل فرایند و محتوای خانواده انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع پس رویدادی بود. به این منظور از میان دانشآموزان پایه دوم و سوم دوره متوسطه شهر شیراز 308 (186دختر، 122 پسر) دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از مقیاسهای خودگزارشی فرایند و محتوای خانواده (فرم فرزندان) و راهبردهای انگیزشی یادگیری که روایی و اعتبار آنها تأیید شده، استفاده گردید. دادههای بدست آمده با آزمون تحلیل واریانس یک متغیره و چند متغیره تجزیه تحلیل شد. نتایج نشان داد که راهبردهای شناختی در گونههای سالم و غیر سالم دارای تفاوت معنادار است. در حالی که تفاوت در خودتنظیمی ناشی از تفاوت گونه سالم با غیر سالم، مشکل دار محتوایی و مشکل دار فرایندی است. نبا توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت که در گونههای مختلف خانواده بکارگیری ابعاد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در میان دانشآموزان تفاوت وجود دارد و به روانشناسان مدرسه و مشاوران توصیه میشود که این موضوع را در مشاورۀ با دانشآموزان مورد توجه قرار دهند.
آتوسـا کـلانتر هـرمـزی، جواد بیژنی، ناهید حسینینژاد،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ چکیده تاریخ دریافت: 20/9/93 _ تاریخ پذیرش: 2/11/93 پژوهش حاضر با هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر خودکارامدی و عزتنفس مردان متاهل مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد بستری در کمپهای ترک اعتیاد شهر شیراز در طول تابستان و پاییز سال1393 بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 30 مرد متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد انتخاب شدند. از پرسشنامۀ خودکارامدی جروسالم وشوارز (1992) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) به عنوان پیشآزمون-پسآزمون در این پژوهش استفاده شد و دادهها با استفاده از روشآماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل دادهها حاکی از آن است که درمان شناختیرفتاری گروهی بر افزایش خودکارامدی و عزتنفس مردان متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد مؤثر بوده و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است. با توجه به نتایج این پژوهش گروه درمانی شناختی رفتاری، خودکارامدی و عزت نفس در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد را افزایش میدهد.
محمد نریمانی، رباب بخشایش،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ چکیده هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش پذیرش _ تعهد بر بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی زوجین در معرض طلاق است. روش این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری کلیه متقاضیان (زن یا مرد) مراجعهکننده به دادگاههای شهر اردبیل میباشد که از فروردین 93 لغایت شهریور 93 به منظور انجام طلاق به یکی از شعب دادگاههای شهر اردبیل مراجعه کردند. حجم نمونه این پژوهش40 نفر (20 نفر برای هر گروه) که به شیوه در دسترس انتخاب شد و آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری دادهها از مقیاس بهزیستی هیجانی، مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد. برای تحلیل دادههای این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش پذیرش- تعهد بر بهبود بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی موثر است. بطور کلی، آموزش پذیرش تعهد بجای نادیده گرفتن هیجانات و تجارب درونی، برعکس، با گرایش دادن فرد به سوی آگاه شدن از احساسات، تجارب درونی و هیجانی و پذیرش آنها و استفاده بجا و متناسب از آنها، با خود و تجارب درونیاش و در نتیجه با موقعیتها و تعاملاتش ارتباط مناسبی برقرار کند و با نگاهی تازه آنها را تجربه کند. این موضوع میتواند باعث احساس فاعلی بهزیستی هیجانی و روانشناختی و نهایتاً موجب افزایش رضایت ارتباطی زناشویی فرد شود.
عباس امان الهی، علی کریمزاده نگاری، خالد اصلانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
_ این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیلکنندهی ذهنآگاهی در رابطهی بین سبکهای دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی در زنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. 207 زن دانشجوی متأهل به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامهی شیوههای رفتاری، مقیاس آگاهی از تمرکز و شاخص کیفیت زناشویی را تکمیل نمودند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و دادهها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که ارتباط مثبت و معنیدار بین سبک دلبستگیایمن با کیفیت زناشویی وجود دارد، و ارتباط منفی و معنیدار بین سبک دلبستگی پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد ذهنآگاهی رابطهی بین سبکهای دلبستگیایمن، پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی را تعدیل میکند.
حسین احمد برابادی، معصومه اسمعیلی، حسین سلیمی بجستانی، سید محمد کلانتر کوشه،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
چکیده تاریخ دریافت: 21/2/93 _ تاریخ پذیرش: 18/11/93
این پژوهش به منظور بررسی کیفیت تصور از خدا در بیماران مضطرب و افراد سالم ومقایسه آنها انجام شد.این مطالعه یک پژوهش کیفی بود که با استفاده از مصاحبه عمیق در 17 بیمار (12 زن و 5 مرد) مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی بیمارستان امام خمینی تهران که تشخیص اضطراب فراگیر دریافت نموده بودند و10 فرد سالم از بین فرهنگیان ناحیه 3 تهران (7 مرد و 3 زن که در مصاحبه بالینی تشخیص اختلال روانی دریافت نکرده بودند) انجام شد. نمونهها به صورت هدفمند انتخاب و برای تحلیل دادهها از تئوری زمینهای و تحلیل تِماتیک[5] استفاده شد. نتایج تحلیل مصاحبهها نشان داد بین تصور از خدای افراد سالم و مضطرب تفاوت زیادی وجود دارد؛ تصور غالب بیماران مضطرب از خدا، منفی و شامل مقولههای خدای ترسناک، غیر قابل اعتماد، بی محبت و غیر قابل دسترس بود، در حالی که تصور غالب افراد سالم از خدا مثبت و شامل مقولههای خدای قابل اعتماد و امنیت بخش، بخشنده و پذیرا، دارای رحمت و عطوفت، و خدای حکیم بود.
حسین سلیمی بجستانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
چکیده تاریخ دریافت: 20/12/93 _ تاریخ پذیرش: 25/1/94 پرورش هویت حرفهای پایدار، بویژه در کار مشاوره، فرایندی زمانبر است، این پژوهش با هدف «تحلیل تجارب فارغ التحصیلان حرفههای یاورانه در مسیر حرفهای شدن» انجام شده است تا دادههایی برای روشن سازی، آموزش و نظارت شغلی فراهم گردد. روش تحقیق از نوع کیفی (پدیدار شناسی) و نمونه گیری از نوع هدفمند است. نمونه پژوهش شامل 23 نفر از فارغ التحصیلان رشته مشاوره که میانگین 4 سال سابقه کار مشاوره داشتند میشد که طی مصاحبه به شیوه نیمه ساختار یافته تجارب خود را در انتقال به مرحله حرفهای اعلام داشتند. پس از جمع آوری اطلاعات، کد گذاری کلمات و جملات مهمترین تجارب انتقال آزمودنیها تحت عنوان (تجربه احساس هویت حرفه ای، انتظارات موثر بر هویت حرفه ای، استعارههای مشاورین از حرفه خود و نگرششان درباره پاداش دهندههای شغلی مشاوره)، تحلیل و تنظیم شد. پاسخهای آزمودنیها نشان میدهد که آنان به الزامات این حرفه آگاهند و احساس ارزشمندی و تاثیر گذاری در حرفه خود دارند. نتایج این پژوهش، نقاط قوت، تهدیدها و خلاهای فرایند تربیت مشاورین را مشخص ساخته و میتواند برای برنامه ریزی و برنامه ریزان آموزشی حوزه مشاوره مورد استفاده قرار گیرد. .
محمدعلی بشارت، مریم صالحی، عبدالرحمن رستمیان، نیما قربانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 5/10/92 _ تاریخ پذیرش: 20/3/93 هدفاین پژوهش طراحی و آزمون اثربخشی یک مدل مداخله شناختی-رفتاری-هیجانی زوجمحور و مقایسه آن با یک مدل بیمار محور در کاهش مشکلات جنسی در زنان مبتلا به روماتوئید آرتریت بود. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. به همین منظور، تعداد 90 نفر از زنان مبتلا به بیماری روماتوئید آرتریت از درمانگاه روماتولوژی مجتمع بیمارستانی امام خمینی و دو مطب روماتولوژی خصوصی در شمال و مرکز شهرتهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه مداخله زوج محور، مداخله بیمارمحور و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. پیش از مداخله مقیاس وضعیت جنسی گلومبک- راست (GRISS-F) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد و شاخص آنزیم التهاب (ESR) از طریق انجام آزمایش خون سنجیده شد. سپس گروههای آزمایش در برنامه مداخله زوج محور (7 جلسه با حضور زوجین) و برنامه مداخله بیمار محور (7 جلسه صرفا حضور شخص بیمار) شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اجرای مداخله و نیز در پیگیری سه ماهه مجددا کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه را تکمیل کردند و آزمایش خون صرفا در مرحله پس آزمون مجددا به عمل آمد. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که علیرغم موثر بودن هر دو مداخله، مداخله زوج محور تفاوت معنی داری با مداخله بیمار محور از نظر میزان تاثیر بر کاهش مشکلات جنسی افراد مبتلا به روماتوئید آرتریت دارد واین تاثیر در پیگیری سه ماهه نیز پایدار بود. علیرغم کاهش آنزیم التهابی (CRP)در پس آزمون در همه گروه ها، تفاوت معنی داری بین سه گروه وجود نداشت. بنابراین، مداخله شناختی – رفتاری - هیجانی زوجمحور به عنوان مداخلهای موثر میتواند جهت کاهش مشکلات جنسی در بیماران روماتوئید آرتریت به کار گرفته شود، حتی اگر تأثیری بر کاهش آنزیمهای التهابی ناشی از بیماری نداشته باشد.