جستجو در مقالات منتشر شده


38 نتیجه برای زوج

بتول حامدی، عبداله شفیع آبادی، شکوه نوابی نژاد، علی دلاور،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

_ دکتر _ دکتر _ دکتر چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد درمان نظام‌های زبان مشارکتی بر افزایش میزان خود- کار آمدی زوج‌های دانشجو بود.جامعه آماری، دانشجویان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه‌های شهر تهران بودند.نمونه مورد پژوهش 14 زوج بودند که به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. زوجین گروه آزمایش در 8جلسه درمان شرکت نمودند. داده‌ها به وسیله مقیاس خود-کارآمدی مقابله با مشکلات چسنی و پرسشنامه جمعیت شناختی، جمع آوری گردیدند.داده‌ها در ابتدا مطابق با روش تحلیل کوواریانس (تک متغییری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. و سپس به منظور تعیین میزان اثربخشی درمان بر هر یک از ابعاد خود-کارآمدی (متغیرهای وابسته)، از روش تحلیل کوواریانس (چند متغییری) استفاده گردید. نتایج نشان داد که زوج‌درمانی بر اساس رویکرد نظام‌های زبان مشارکتی بر خودکارآمدی زوج‌ها اثر دارد و این اثربخشی در سطح 0.001>p معنادار است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که این زوج‌درمانی بر کلیه خرده مقیاس‌های خود-کارآمدی زوج‌هانیز اثر دارد و این اثربخشی در تمام خرده‌مقیاس‌ها در سطح 0.001>p معنادار است.نتیجه گرفته می‌شود که در درمان زبان مشارکتی، درمانگر با ایجاد فرایند و فضایی برای روابط مشارکتی و گفتگوی دو جانبه که در آن، خود-تعریفی‌ها تبدیل به خود- عاملی می‌شوند،موجبات افزایش خود-کارآمدی زوج‌ها را فراهم می‌سازد.


امینی خوئی، عبدالله شفیع‌آبادی، علی دلاور، رحمت‌الله نورانی‌پور،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده

ناصر _ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 3/5/92 _ تاریخ پذیرش: 25/11/93 هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی تکنیک‏های ایماگوتراپی و برنامه آموزش مهارت‏های زندگی در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین جوان شهر بوشهر بوده است. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس آزمون است، جامعه آماری مطالعه را زوج‏های جوان مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر تشکیل داده‏اند. نمونه پژوهش شامل 90 نفر (45 زوج) بوده که به روش داوطلبانه جایگزینی تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش جایگزین شدند. پس از اجرای پیش‌آزمون هر کدام از گروه‏های آزمایش به مدت 10 جلسه (هر هفته یک جلسه) در معرض آموزش مهارت‌های زندگی و آموزش تکنیک‌های ایماگوتراپی قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستینسن و سالاوی است. به‌منظور تحلیل داده‏ها از روش‏های آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل رگرسیون استفاده گردید، یافته‏ها نشان داد که هر دو روش برنامه آموزش مهارت‏های زندگی و ایماگوتراپی در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین جوان موثر بوده و در مقایسه بین دو روش، شیوه آموزش مهارت‏های زندگی تأثیر بهتری در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین داشته است.


محمدعلی بشارت، مریم صالحی، عبدالرحمن رستمیان، نیما قربانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 5/10/92 _ تاریخ پذیرش: 20/3/93 هدف‌این پژوهش طراحی و آزمون اثربخشی یک مدل مداخله شناختی-رفتاری-هیجانی زوج‏محور و مقایسه آن با یک مدل بیمار محور در کاهش مشکلات جنسی در زنان مبتلا به روماتوئید آرتریت بود. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. به همین منظور، تعداد 90 نفر از زنان مبتلا به بیماری روماتوئید آرتریت از درمانگاه روماتولوژی مجتمع بیمارستانی امام خمینی و دو مطب روماتولوژی خصوصی در شمال و مرکز شهرتهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه مداخله زوج محور، مداخله بیمارمحور و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. پیش از مداخله مقیاس وضعیت جنسی گلومبک- راست (GRISS-F) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد و شاخص آنزیم التهاب (ESR) از طریق انجام آزمایش خون سنجیده شد. سپس گروه‌های آزمایش در برنامه مداخله زوج محور (7 جلسه با حضور زوجین) و برنامه مداخله بیمار محور (7 جلسه صرفا حضور شخص بیمار) شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اجرای مداخله و نیز در پیگیری سه ماهه مجددا کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه را تکمیل کردند و آزمایش خون صرفا در مرحله پس آزمون مجددا به عمل آمد. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که علیرغم موثر بودن هر دو مداخله، مداخله زوج محور تفاوت معنی داری با مداخله بیمار محور از نظر میزان تاثیر بر کاهش مشکلات جنسی افراد مبتلا به روماتوئید آرتریت دارد و‌این تاثیر در پیگیری سه ماهه نیز پایدار بود. علیرغم کاهش آنزیم التهابی (CRP)در پس آزمون در همه گروه ها، تفاوت معنی داری بین سه گروه وجود نداشت. بنابراین، مداخله شناختی – رفتاری - هیجانی زوج‏محور به عنوان مداخله‏ای موثر می‏تواند جهت کاهش مشکلات جنسی در بیماران روماتوئید آرتریت به کار گرفته شود، حتی اگر تأثیری بر کاهش آنزیم‌های التهابی ناشی از بیماری نداشته باشد.


روناک عشقی، فاطمه بهرامی، مریم فاتحی زاده، امیر کشاورز،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده

_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 30/7/93 _ تاریخ پذیرش: 30/1/94 هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره رفتاری- شناختی جنسی زوجین بر بهبود اختلال مبل جنسی کم کار زنان در شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 18 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی و روان‌درمانی شهر اصفهان بود که زنان آنها به اختلال میل جنسی کم کار (سرد مزاجی) مبتلا بودند و به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از دو پرسشنامه محقق ساخته اختلال میل جنسی کم کار نوشتاری و تصویری زنان استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. در مورد گروه آزمایش، 8 جلسه مشاوره رفتاری- شناختی جنسی اجرا شد و در گروه کنترل هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت. تحلیل یافته‌های‌این پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس یک متغیره نشان داد که مشاوره رفتاری- شناختی جنسی زوجین بر بهبود نمره کل سرد مزاجی زنان (0001/0P=)، و تمام مولفه‌های آن : بعد رفتاری (0001/0P=)، بعد شناختی (003/0P=)، بعد احساسی (0001/0P=) و بعد جسمانی (003/0P=) موثر است. بر اساس‌این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که مشاوره شناختی-رفتاری جنسی با بهبود دانش جنسی، باورهای جنسی، خودابرازی و مهارت جنسی زوجین به افزایش میل جنسی زنان سردمزاج کمک کند.


زهرا امینی نسب، کیومرث فرحبخش،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده

21/5/94 پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی زوج درمانی دلبستگی محور بر بهبود انطباق‌پذیری خانوادگی و کاهش تعارضات زناشویی بود. در این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون، 20 زوج از مراجعه‌کنندگان به مراکز خانه سلامت شهرداری منطقه 2 شهر تهران دارای ملاک‌های ورود به مطالعه، به صورت تصادفی به دو گروه مساوی آزمون و شاهد تقسیم شدند.ابتدا پرسشنامه‌های انطباق‌پذیری مثبت و تعارضات زناشویی (MCQ) به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمون تحت زوج درمانی بر اساس نظریه‌ی دلبستگی در 8 جلسه قرار گرفتند و یک ماه بعد از اتمام جلسات از دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کواریانس تک متغیری (انکوا) و چند متغیری (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی دلبستگی محور ضمن آنکه انطباق‌پذیری خانوادگی را بهبود بخشیدبر کاهش تعارضات زناشویی و ابعاد آن مؤثر بوده است (001>P). با توجه به نتایج، زوج درمانی مبتنی بر دلبستگی با افزایش انطباق‌پذیری و کاهش تعارضات زناشویی، موجب اصلاح و بهبود زندگی زناشویی می‌شود.


غلامرضا رجبی، اضغر جمالی، منوچهر تقی پور،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه‌ی بین سبک دلبستگی ایمن، خود- تمایزیافتگی (موقعیت من) و رضایت زناشویی با میانجی ‌گری خوش‌بینی زوج‌ها در میان والدین دانش‌آموزان پایه اول متوسطه شهرستان داراب انجام شد. 314 والد به شیوه‌ی نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه‌های تمایزیافتگی «موقعیت من»، سبک دلبستگی ایمن، خوش‌بینی زوج‌ها و رضایت زناشویی را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده‌ها از رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی برای بررسی دو مدل طراحی شده، استفاده گردید. یافته‌ها در مورد مدل فرضی اول نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، بین خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی، بین دلبستگی ایمن و خوش بینی زوج ها رابطه‌ی مثبت وجود دارد و خوش‌بینی زوج ها میانجی بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی است. یافته‌های مدل فرضی دوم نشان داد که بین تمایزیافتگی (موقعیت من) و خوش‌بینی زوج ها، بین خوش‌بینی زوج ها و رضایت زناشویی و بین موقعیت من و رضایت زناشویی رابطه‌ی مثبت وجود دارد، همچنین خوش بینی زوج ها میانجی بین موقعیت من و رضایت زناشویی است. این یافته‌ها از این باور حمایت می‌کند که روابط اولیه‌ی افراد در محیط خانواده به شکل‌گیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر می‌گردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوج‌ها در بزرگسالی تأثیر مستقیم می‌گذارد. نتایج دیگر پژوهش حاضر حاکی از این است که خوش‌بینی زوج ها دارای نقش واسطه‌ای بین سبک دلبستگی ایمن و موقعیت من با رضایت زناشویی است.


دکتر سمیه کاظمیان، نیره آزادی نقـش،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

چکیده هدف: این مطالعه با هدف مقایسه کیفی روابط بین زوجین از نگاه مادران دارای فرزند معلول و مادران دارای فرزند سالم انجام شد. روش: به منظور انجام این مطالعه کیفی 12 نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مرکز توانبخشی روزانه آهنگ و 12 نفر از مادران دارای فرزند سالم مراجعه کننده به سراهای محله نبی اکرم (ص) و چهارصد دستگاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سؤالات کلی و باز در محور کیفیت ارتباط زوجین از طریق مصاحبه عمیق مطرح شد. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها پس از پیاده سازی ، به روش تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمدل استراوس و کوربین تجزیه و تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوجین دارای فرزند سالم نسبت به زوجین دارای فرزند عقب مانده ذهنی از کیفیت ارتباط بهتری برخوردار بودند. به لحاظ نحوه توجه کردن به خود و بهره گیری از مهارتهای حرف زدن ، نحوه توجه به شریک زندگی و استفاده از سبک های ارتباطی سالم و صریح ، زوجهای دارای فرزند سالم وضعیت مطلوب تری کسب کردند اما به لحاظ روش های برخورد با مشکل بین دو گروه مورد مطالعه ، تفاوت بارزی مشاهده نشد. نتیجه گیری: روابط بین زوجین یکی از ابعاد بسیار مهم نظام خانواده است که در خانواده های دارای فرزند معلول ، نقش به سزایی در سازگاری یافتن اعضای خانواده با عضو مبتلا دارد. از این رو لازم است که در زمینه ارتباط زوجین در اینگونه خانواده ها پژوهش های بیشتری به عمل آید و از سوی دیگر از آنجا که مادران رابطه تنگاتنگ تری با فرزند معلول دارند و آسیب های بیشتری را به لحاظ روحی و روانی متحمل می شوند ، لذا لازم است از آموزشها و حمایت های عاطفی و روحی و روانی لازم برخوردار شوند


دکتر امید مرادی، خانم شایسته چارداولی،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: کیفیت زندگی مفهومی وسیع دارد، که تمامی جنبه های زندگی فعلی فرد را در بر می گیرد. کاهش کیفیت زندگی می تواند مشکلات زیادی برای افراد به دنبال داشته باشد، به همین خاطر پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی تلفیقی به شیوه شناختی- رفتاری و ساختاری بر کیفیت زندگی زوج های متقاضی طلاق انجام گرفته است. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زوج های متعارض مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده بهزیستی مستقر در دادگستری شهرستان سنندج در سال 1391 تشکیل داده است. از بین زوجین متعارض تعداد 32 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 16 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ((WHOQOL-BREF بود. زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت درمان تلفیقی زوج درمانی شناختی- رفتاری و ساختاری قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی تلفیقی توانسته است کیفیت زندگی و ابعاد آن را در زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش دهد (05/0 ≥ P، F= 3/554). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نقش و تاثیر زوج درمانی تلفیقی شناختی- رفتاری و ساختاری را در بهبود کیفیت زندگی زوج های متعارض متقاضی طلاق مورد تایید قرار می دهد.


خانم نیره آرین فر، دکتر عذرا اعتمادی،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش صمیمیت زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت همسر(مرد) انجام شده است.

روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین درگیر با مسأله خیانت زناشویی همسر (مرد) مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره منطقه 3 شهر اصفهان در سال 1394 بوده است. از این جامعه 24 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی جایگزینی تصادفی در سه گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (8 زوج)، زوج درمانی هیجان مدار (8 زوج) وکنترل (8 زوج) گماشته شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی صمیمیت زناشویی اولیاء، فاتحی زاده و بهرامی (1385) استفاده شد.  دوگروه آزمایشی در 8 جلسه زوج درمانی یک ساعته و هفته ای یک بار شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با تکرار سنجش استفاده شد.

نتایج: نتایج نشان داد که بین زوجین هر یک از گروه­های آزمایش  با گروه کنترل در میزان صمیمیت زناشویی و ابعاد آن (هیجانی، عقلانی، جسمانی، اجتماعی – تفریحی، ارتباطی، معنوی، روانشناختی، جنسی و کلی) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دو رویکرد زوج درمانی در افزایش صمیمیت کلی زناشویی، هم درپس آزمون و هم در آزمون پیگیری اثر تقریباً یکسانی دارند، در حالی که رویکرد زوج درمانی هیجان مدار هم درپس آزمون و هم در آزمون پیگیری، در افزایش میزان صمیمیت زناشویی زوجین آسیب دیده از خیانت همسر، در ابعاد هیجانی، عقلانی، ارتباطی، معنوی و جنسی، اثربخش تر از رویکرد زوج درمانی یکپارچه نگر بوده است (05/0 (P≤.

نتیجه گیری: یافته های پژوهش در کل بیانگر آن است که زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار می تواند مشکلات ارتباطی ناشی از ضربه ی خیانت همسر را کاهش دهد. 


کیومرث فرحبخش، احمد خاکی، عبدالله معتمدی،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

آمارها نشان می دهند که طلاق در چند سال گذشته در حال افزایش است. این وضعیت نشانگر تغییرات عمده در ساختار نهاد خانواده می باشد. یکی از روش های کاهش این آمار و کاهش می به طلاق استفاده از فن زوج درمانی می باشد.  بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی براساس  مدل بوم شناختی درکاهش طلاق و حفظ بنیاد خانواده (حل تعارض زوجین) مطالعه موردی زوجین ارجاعی به شورای حل اختلاف و مراکز مداخله بهزیستی استان مرکزی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام زوج های ارجاعی که خواستار مشاوره قبل از طلاق بوده اند، بود و نمونه آماری شامل 30 زوج (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) که به صورت تصادفی در دو گروه تقسیم بندی شدند.  برای اندازه گیری میل به طلاق پرسشنامه «روزلت، جانسون و مارو» استفاده شد و  برای اندازه گیری تعارض زناشویی از  پرسشنامه ثنایی (1379) استفاده شد که روایی و پایایی هر دو پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی با استفاده از مدل بوم شناختی بر کاهش میل به طلاق و به تبع آن طلاق و افزایش ثبات خانواده و حل تعارض زوجین تاثیر مثبتی دارد. لذا پیشنهاد می شود که مشاوران مراکز مشاوره با استفاده از تکنیک زوج درمانی بر اساس مدل بوم شناختی به رفع مشکلات زوجین اقدام نمایند.


مهدی قزلسفلو، رضوان السادات جزایری، فاطمه بهرامی، رحمت الله محمدی،
دوره 16، شماره 63 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده:

هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تعهد زناشویی از نظر زوجین ایرانی بود. روش:  این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام پذیرفت.  براساس روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، تعداد 10 زوج در این مطالعه شرکت کردند. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شد. یافته ها: بعد از تحلیل محتوای داده ها، سه مقوله اصلی شایستگی زوجی، شایستگی فردی و عوامل زمینه ای شناسایی شدند. شایستگی زوجی دارای 12 مقوله فرعی بود که عبارتند از: دلگرمی و اطمینان بخشی، اصالت، مدیریت تعارض ها، نگرش شوخ طبعانه، هماهنگی و مشورت، شفافیت نقش ها، شبکه اجتماعی، پشتیبانی و همراهی، صداقت، متصور شدن آینده ای برای رابطه، تلاش برای برقراری ارتباط و ارائه یادآوری های ملموس؛ و شایستگی فردی دارای 4 مقوله فرعی: الگوگیری از خانواده اصلی، تجارب خانواده اصلی، اعتقادات و ارزشهای مذهبی و معنوی، نگرش مثبت به ازدواج؛ و عوامل زمینه ای شامل یک مقوله فرعی با عنوان ویژگی های جمعیت شناختی بود. نتیجه گیری: افزایش تعهد زناشویی و پایداری ازدواج، مستلزم بدست آوردن و داشتن مهارت ها در هر سه حوزه است، و با توجه به نقش هر حوزه می توان با ساخت بسته آموزشی مبتنی بر این عوامل باعث بهبود تعهد زناشویی گردید


پیمان یوسف زاده، ولی الله فرزاد، شکوه نوابی نژاد، رحمت الله نورانی پور،
دوره 16، شماره 63 - ( 7-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر بهزیستی روانی زوجین ناسازگار انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه آزمایشی با  طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجینی تشکیل می‌دادند که به مراکز مشاوره سیاوشان، آوای مهر، کامران و مرکز تخصصی اعصاب و روان شهر تهران در سال 1394 مراجعه نموده بودند. جهت انجام پژوهش حاضر 16 زوج (32 نفر) از مراجعه کنندگان به این مراکز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 84 سوالی بهزیستی روانی ریف(1967) بود. قبل از اجرای مداخله آموزشی، اعضای هر دو گروه به وسیله پیش آزمون مورد سنجش قرار گرفته و سپس طرح درمان طی 10 جلسه (هفته‌ای یک جلسه) برای گروه آزمایش اجرا گردید. پس از اتمام جلسات درمان مرحله پس آزمون و پس از دوماه مرحله پیگیری اجرا گردید. داده‌های جمع آوری شده با تحلیل آزمون واریانس طرح ترکیبی و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی-رفتاری منجر به افزایش معنادار میانگین نمرات بهزیستی روانی زوجین  گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است(001/0>p). نتیجه گیری: با توجه با پایین بودن بهزیستی روانی زوجین ناسازگار، بر اساس یافته‌های حاصل از پژوهش حاضر، می‌توان از زوج درمانی سیستمی-رفتاری جهت بهبود بهزیستی روانی این زوجین بهره برد.


نادیا قره گوزلو، مستانه مرادحاصلی، اکبر عطادخت،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری حضوری و مجازی بر اختلال استرس پس از سانحه در روابط فرازناشویی صورت گرفت.

روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با اجرای پیش آزمون و پس آزمون بود که از بین کلیه زوجین درگیر با مسآله خیانت زناشویی (زن خیانت دیده) مراجعه کننده به کلینیک تخصصی مشاوره و روان­شناختی شهر قزوین 36 زوج که ملاک­های ورود به جلسات درمانی را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند و به شیوه­ی جایگزینی تصادفی در سه گروه 12 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. آزمودنی­های گروه زوج درمانی شناختی-رفتاری حضوری و مجازی  هرکدام، 12 جلسه 5/1 ساعته زوج درمانی شناختی رفتاری دریافت نمودند و گروه گواه هیچ­گونه مداخله­ای دریافت ننمود. ابزار جمع­آوری داده­ها شامل مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی(اشل) بود. داده­ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که بین زوجین گروه­های آزمایش و کنترل در متغیره وابسته (علائم استرس پس از سانحه) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که با وجود اثر معنادار هر دو روش، روش حضوری، موفق تر عمل کرده است.

نتیجه ­گیری: از نتایج پژوهش می­توان در راستای مداخله درمانی شناختی-رفتاری به هر دو صورت حضوری و مجازی برای زوجین درگیر با اختلال استرس پس از سانحه ناشی از روابط فرازناشویی استفاده نمود.


نیره سادات سعادتمند، عذرا اعتمادی، فاطمه بهرامی، مریم سادات فاتحی زاده،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف این پژوهش ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس مهارتهای درون فردی و بین‌فردی زنان و مردان متأهل  بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع آزمون‌سازی و جامعه مورد نمونه‌گیری زنان ومردان متأهل شهر تهران بود. که 470 نفر زن وشوهر ایرانی (277 نفر زن، 193 مرد) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند.مقیاس حاصل در این مطالعه مقیاس مهارت‌های درون‌فردی و بین فردی زوجین (IISCS)  بود و برای ساخت مقیاس در مرحله اول طرح‌ریزی موضوع آزمون و در مرحله دوم باتوجه به مبانی نظری و پرسشنامه‌های موجود، پرسشنامه‌ای طراحی شد که طی دو مرحله اجراء و پرسش‌نامه نهایی ساخته شده با روشهای اندازه‌گیری از قبیل همسانی درونی (آلفای کرانباخ) ، همبستگی پیرسون، روش بازآزمایی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی جهت بررسی روایی سازه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌های این مطالعه، ضرایب آلفای کرانباخ (همسانی درونی) 65/0 تا 78/0 را نشان داد و نتایج دوبار اجرای آزمون ضرایب همبستگی 54/0 تا 81/0 رامورد تایید قرار داد وتحلیل عاملی تاییدی برازشی با 95/0=GFI را نشان داد. شاخص‌های GFI=0.95 و AGFI=0.91 بود که برازش خوب مدل را نشان می‌دهد. شاخص نرم شده برازندگی، NFI=0.93 و شاخص برازش تطبیقی GFI=0.95 حاکی از برازش مناسب مدل طراحی شده است و واریانس خطای تقریبی RMSFA=0.43 برازش خوب مدل را نشان می‌دهد. مقیاس مهارت‌های درون‌فردی و بین‌فردی زوجین برای سنجش این سازه در نمونه‌های ایرانی از پایایی، روایی و برازش کافی برخوردار است.
مهدی امیدیان، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، محمود نجفی، منیژه کاوه،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی سازگاری زوجین در بهبود ارتباطات زناشویی انجام شد. روش: در این پژوهش با یک طرح شبه آزمایشی، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی با سنجش در خط پایه، پس از مداخله و پیگیری با گروه پلاسیبو و کنترل انجام گرفت. 36 زوج به عنوان نمونه پژوهش از بین زنان و مردانی که در بهار 1396 به دلیل مشکلات زناشویی به دادگستری شهرکرد مراجعه کرده بودند به صورت در دسترس انتخاب و تصادفی در گروه آزمایش(12n=؛ تحت آموزش غنی سازی سازگاری زوجین مبتنی بر برازنده سازی فرهنگی طی 9 جلسه گروهی یک بار در هفته)، گروه پلاسیبو (12n=؛ ملاقات صرف با درمانگر طی 9 جلسه گروهی یک بار در هفته) و گروه کنترل(12n=) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه زوجی اینریچ را در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری تکمیل کردند. داده ها توسط SPSS و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که زوج های دریافت کننده آموزش غنی سازی سازگاری زوجین مبتنی بر برازنده سازی فرهنگی در دو مرحله پس از مداخله (دو ماه بعد از سنجش خط پایه) و پیگیری(8 ماه پس از سنجش خط پایه) تفاوت معناداری در میانگین نمرات ارتباطات زناشویی در مقایسه با گروه پلاسیبو و کنترل نشان دادند(105/8F=، 001/0p<). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بدین معناست که، برنامه آموزش غنی سازی سازگاری زوجین مبتنی بر برازنده سازی فرهنگی، در بهبود ارتباطات زناشویی موثر است و تداوم اثر آن در طول زمان تایید شده است.
 
زینب السادات حسینی، جواد جهان، مرجانه دیهیمی، سرور السادات سیاح، یوسف رنجبر سودجانی، مرضیه ح حبیبی، مرتضی علیزاده،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا بر رضایت‌مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. روش: این تحقیق نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به یکی از کلینیک­های رادیوتراپی شهر تهران در سال 1394 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا، زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا وگروه کنترل جایگزین شدند. به منظورجمع‌آوری اطلاعات از "مقیاس رضایت زناشویی انریچ" استفاده شد. از آزمون­های تحلیل کوواریانس یک­متغیره و تعقیبی شفه جهت تجزیه و تحلیل داده­ها استفاده شد. یافته‌ها: یافته­ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا به طور معناداری بر افزایش رضایت زناشویی افراد گروه آزمایش اثربخش بوده‌اند (01/0p<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد میانگین نمرات گروه آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا از گروه زوج درمانی سیستمی– سازه‌گرا به طور معناداری بیشتر است (001/0p<). نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که از بین دو رویکرد زوج درمانی سیستمی- سازه‌گرا و آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت‌گرا، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا در اثربخشی بر رضایت مندی زناشویی مؤثرتر از درمان سیستمی-سازه گرا است. بنابراین، آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت­گرا می­تواند به عنوان مداخله ترجیحی جهت افزایش رضایت­مندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه در مراکز مشاوره و روان­درمانی در نظر گرفته شود.
 

سمیرا جلالی شاهکوه، دکتر محمد علی مظاهری، دکتر علیرضا کیامنش، دکتر حسن احدی،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش غنی‌سازی زندگی زناشویی براساس رویکرد هیجان مدار بر بهبود الگوهای ارتباطی زوج‌ها بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و طرح مورد استفاده، طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی (کنترل-آزمایش) بود. از بین جامعه آماری زوجهای مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره در شهر گرگان که به منظور بهبود رابطه زناشویی خود مراجعه کردند، 30 زوج داوطلب به صورت هدفمند انتخاب شده و به تصادف به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه سه ساعته آموزش گروهی شرکت کرده و گروه کنترل به عنوان فهرست انتظار، هیچ مداخله سازمان یافته‌ای دریافت نکردند. به منظور سنجش متغیر وابسته از پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنس و سالاوی (1984) استفاده شد. داده‌های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج تحلیل داده‌ها نشان داد آموزش مبتنی بر رویکرد هیجان مدار در شرکت‌کنندگان گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل بر بهبود الگوهای ارتباطی زوج‌ها تأثیر داشته است (01/0>p). همچنین آزمون پیگیری نشان داد اثر آموزش غنی‌سازی زندگی زناشویی براساس رویکرد هیجان مدار ماندگار بوده است و بین میانگین‌های مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد (01/0>p). نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش تأثیر آموزش غنی‌سازی زندگی زناشویی براساس رویکرد هیجان مدار را در بهبود الگوهای ارتباطی زوج‌های تازه ازدواج کرده، مورد تایید قرار می‌دهد.
بیتا رحمتی، کیومرث فرحبخش، عبدالله معتمدی، احمد برجعلی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه مدلی جهت تبیین تحول مایی در زوج‌ها بود. روش: به منظور نیل به این هدف با توجه به ویژگی‌های خاص سازه مایی، رویکرد پژوهش کیفی و روش نظریه زمینه‌ای بکار گرفته شد. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه زوج‌های ساکن شهر تهران بود که بنا به اظهار خودشان زندگی زناشویی موفقی داشتند.  روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند بود و تعداد شرکت کنندگان در این پژوهش بعد از رسیدن به نقطه اشباع نظری، 7 نفر از زوج‌ها موفق بود که با استفاده از  مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از مصاحبه با زوج‌های موفق نشان داد که سازه مایی شامل دو دسته راهبرد‌های تعاملی درون زوجی و برون زوجی است. عوامل سوق دهنده مایی نیز شامل سه دسته سوق دهنده‌های شناختی، حمایتی و انگیزشی هستند.  پیامد مایی نیز در قالب دو مولفه محوری حفظ فردیت در هویت زوجی و منیت زدایی در هویت زوجی اتفاق می‌افتد. نتیجه‌گیری: سه دسته عوامل شناختی، انگیزشی و حمایتی وجود دارند که زوج‌ها را به سمت ما شدن حرکت می‌دهند. همچنین زوج‌ها در فرایند ما شدن از دو دسته راهبردهای درون زوجی و برون زوجی استفاده می‌‌کنند. در صورت ترکیب و تعامل مناسب این عوامل، فرایند ما شدن در زوج‌ها محقق خواهد شد که به موجب آن منیت زدایی در هویت زوجی و حقظ فردیت در هویت زوجی را به عنوان پیامدهای ما شدن شاهد خواهیم بود.
صدیقه سیدآبادی، رحمت اله نورانی پور، عبدالله شفیع آبادی،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد زوجدرمانی هیجان‌مدار و تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر تعارضات زوج‌های مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر تهران صورت گرفت. روش: روش تحقیق شبه‌آزمایشی دارای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه زن و شوهرانی بود که 1 تا 10 سال از ازدواجشان می‌گذشت و حداقل یک فرزند داشتند. تعداد افراد نمونه 30 زوج بودند از بین زوج‌های داوطلب مشارکت در پژوهش انتخاب شدند که هر یک از زوج‌ها به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای سنجش تعارضات زناشویی زوج‌ها از پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی و همکاران (1387) که یک ابزار 54 سوالی است که کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش‌های هیجانی، افزایش جلب رضایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه فردی با دوستان و خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر را می‌سنجد استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است.نتایج: تحلیل یافته‌ها نشان داد زوج‌هایی که تحت مداخله‌های زوج‌درمانی هیجان‌مدار و ایماگوتراپی قرار گرفتند تعارض زناشویی کمتری از زوج‌های گروه کنترل نشان دادند ولی تفاوت معنی‌داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش تعارضات زناشویی ملاحظه نشد. نتیجه‌گیری:  با توجه به یافته‌های این پژوهش مداخلات زوج‌درمانی هیجان‌مدار و ایماگوتراپی در کاهش تعارضات زناشویی مؤثر است و از این دو رویکرد می‌توان برای کاهش تعارضات زناشویی زوج‌ها استفاده کرد.
مهوش معاذی نژاد، مختار عارفی، حسن امیری،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر، هم سنجی اثربخشی دو رویکرد زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر صمیمیت جنسی زوج‌ها بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه‌آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 45 زوج بطورت داوطلبانه از میان  زوج‌های مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1397 در این پژوهش شرکت کردند و در سه گروه 15 زوجی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ایماگوتراپی و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای یکی از گروه‌های آزمایش در معرض آموزش گروهی زوج درمانی مبتنی بر اکت و گروه دیگر در معرض آموزش گروهی ایماگوتراپی قرار گرفتند. داده‌ها بوسیله‌ پرسشنامه صمیمیت جنسی برگرفته از مقیاس اینریچ جمع آوری شد.یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد(در سطح معنی داری پنج درصد) زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و تکنیک‌های ایماگوتراپی در بهبود صمیمیت جنسی زوج‌ها مؤثر بود و از میان این دو زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مؤثرتر بود. این یافته‌ها نشان داد، بکارگیری تکنیک‌های زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد، باعث پذیرش روانی فرد در مورد تجارب ذهنی و کاهش اعمال کنترل ناموثر می‌گردد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research