38 نتیجه برای زوج
صدیقه سیدآبادی، رحمت اله نورانی پور، عبدالله شفیع آبادی،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد زوجدرمانی هیجانمدار و تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر تعارضات زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر تهران صورت گرفت. روش: روش تحقیق شبهآزمایشی دارای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه زن و شوهرانی بود که 1 تا 10 سال از ازدواجشان میگذشت و حداقل یک فرزند داشتند. تعداد افراد نمونه 30 زوج بودند از بین زوجهای داوطلب مشارکت در پژوهش انتخاب شدند که هر یک از زوجها به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای سنجش تعارضات زناشویی زوجها از پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی و همکاران (1387) که یک ابزار 54 سوالی است که کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب رضایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه فردی با دوستان و خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر را میسنجد استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است.نتایج: تحلیل یافتهها نشان داد زوجهایی که تحت مداخلههای زوجدرمانی هیجانمدار و ایماگوتراپی قرار گرفتند تعارض زناشویی کمتری از زوجهای گروه کنترل نشان دادند ولی تفاوت معنیداری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش تعارضات زناشویی ملاحظه نشد. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش مداخلات زوجدرمانی هیجانمدار و ایماگوتراپی در کاهش تعارضات زناشویی مؤثر است و از این دو رویکرد میتوان برای کاهش تعارضات زناشویی زوجها استفاده کرد.
مهوش معاذی نژاد، مختار عارفی، حسن امیری،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، هم سنجی اثربخشی دو رویکرد زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر صمیمیت جنسی زوجها بود. روش: روش پژوهش حاضر شبهآزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 45 زوج بطورت داوطلبانه از میان زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1397 در این پژوهش شرکت کردند و در سه گروه 15 زوجی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ایماگوتراپی و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. در 8 جلسه 90 دقیقهای یکی از گروههای آزمایش در معرض آموزش گروهی زوج درمانی مبتنی بر اکت و گروه دیگر در معرض آموزش گروهی ایماگوتراپی قرار گرفتند. دادهها بوسیله پرسشنامه صمیمیت جنسی برگرفته از مقیاس اینریچ جمع آوری شد.یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد(در سطح معنی داری پنج درصد) زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و تکنیکهای ایماگوتراپی در بهبود صمیمیت جنسی زوجها مؤثر بود و از میان این دو زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مؤثرتر بود. این یافتهها نشان داد، بکارگیری تکنیکهای زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد، باعث پذیرش روانی فرد در مورد تجارب ذهنی و کاهش اعمال کنترل ناموثر میگردد.
الهام فرخی، بابک اسلام زاده،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف: صمیمیت یک نیاز اساسی در انسان و یکی از پایههای زندگی زناشویی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفههای ارتقاء صمیمیت زوجها انجام شد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متاهل شهر شیراز بودند که حداقل یک سال از ازدواجشان میگذشت و از بین آنها 10 نفر با توجه به اشباع داده مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. سؤال اصلی پژوهش این بود که «زوجها از طریق چه روشهایی میتوانند صمیمیت بین خودشان را افزایش دهند؟» یافتهها: طبق یافتهها. مقولههای عمده عبارت بودند از: انتقاد سازنده، گفتگوی سازنده و بی قضاوت، مهارتهای گفتگو، حمایت و تکیه گاه بودن، احترام متقابل، تفریح، صفات بین فردی، هماهنگی در ابعاد متفاوت زندگی، ارتباط با سیستمهای اطراف، مرزگذاری، رشد و بالندگی، احترام به خواستهها و علائق، درک متقابل، پذیرش، تقسیم اقتضایی وظایف، توجه به نیازهای متقابل، شناخت و فردیت یافتگی و مقولههای هستهای عبارت بودند از: ارتباط مؤثر و درک تفاوت ها. نتیجهگیری: در پژوهش حاضر مشخص شد که دو دسته از عوامل در افزایش صمیمیت زوجها موثرند.این عوامل هم مفاهیم درون خانوادگی و هم مفاهیم برون خانودگی را در بر میگیرند. بر این اساس پیشنهاد میشود که با ارتقا مهارتهای ارتباط مؤثر و همچنین مهارتهای درک و پذیرش در زوجها، زمینه افزایش صمیمیت آنها را فراهم کرد
فاطمه اسمعیل طلایی، احمد برجعلی، آسیه شریعتمدار، محمد حسین خوانین زاده،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین آموزههای قرآنی جهت مدیریت روابط و نقشهای زوجین بود .روش: روش این پژوهش کیفی و جامعه پژوهش کلیه آیات قران مربوط به مرحله زوجیت بود. برای تحلیل دادههای کیفی از تحلیل مضمون استفاده شد. یافتهها: با توجه به یافتههای پژوهش، مضامین اصلی شناسایی شده برای مرحله زوجیت، روابط عاطفی، نقشهای زوجین، مرزهای زوجی، توزیع مدیریت خانواده، روابط مالی، روابط جنسی، حل تعارضات و ناسازگاری زوجین میباشد .نتیجهگیری: بر مبنای آموزههای قرآن، نگرش مذهبی میتواند به عنوان ابزاری نیرومند در جهت کاهش تعارضات زناشویی و در نهایت رضایتمندی زناشویی باشد.
مهرنوش دوائی مرکزی، جواد کریمی، کوروش گودرزی،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی با رویکرد هیجان مدار بر شادکامی و تابآوری زوجین میباشد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایهی چندگانه همزمان بود. جامعه آماری، زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مرکز زوج درمانی طلیعه مهر در شهر تهران (149 زوج) بود، که با روش نمونهگیری هدفمند و داوطلبانه 6 زوج به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس رویکردهای زوج درمانی در دوگروه واقعیتدرمانی و هیجانمدار برای هر زوج به همراه پیگیری دو ماهه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس شادکامی آکسفورد آرگایل، مارتین و کراسلند (1989) و مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) بود. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی به ترتیب باعث افزایش شادکامی و تابآوری زوجها شده (۰۶/%۶۱ و 31/49% بهبودی) و اثر آن به ترتیب تا پایان دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد (۰۵/%۶۰ و 88/51% بهبودی). همچنین زوج درمانی هیجان مدار به ترتیب باعث افزایش شادکامی و تابآوری زوجها شده (۰۶/%۲۸ و 87/28% بهبودی) و اثر آن به ترتیب تا پایان دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد (۸۱/۲۶% و 73/29% بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنیدار بودن این تغییرات بود (05/0>p). نتیجهگیری: نتایج گویای اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و هیجانمدار در افزایش شادکامی و تابآوری زوجین ناسازگار بود و رویکردهای یاد شده میتواند میزان مطلوبی از تغییرپذیری شادکامی و تابآوری زوجین را در شرایط ناسازگاری زوجها تبیین نماید.
روح اله رحیمی، حسین سلیمی بجستانی، محمد عسگری،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیسته زوجهای شاغل از تعارضات زناشویی انجام شد.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. طی این مطالعه، پژوهشگران با بهرهگیری از نمونهگیری هدفمند، 12 زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی را مورد مصاحبه قرار دادند. مصاحبهها با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها منجر به کشف 14 مضمون اصلی: کشمکش مالی، تعامل نامناسب با شبکه اجتماعی، فقدان مشارکت در انجام امور خانه، ارتباط غیرمؤثر، ناتوانی در درک متقابل و ابرازگری، عدم مدیریت زمان، تعارض نقشها و مسئولیتها، آسیب پذیری شناختی، پایبندی به کلیشههای جنسیتی، ناتوانی در مدیریت وظایف شغلی و مسائل محیط کاری، تقابل کار و خانواده، جدال قدرت، عوامل فرافردی مخرب و آفتهای اعتقادی- اخلاقی، 55 مضمون اولیه و 12 مضمون ثانویه در زمینه تجارب زیسته زوجهای شاغل از تعارضات زناشویی شد.
نتیجهگیری: خانوادهی دو شغله، جایی است که زوجین در صورت عدم ادراک انصاف در حوزههای مختلف خانوادگی و شغلی با احتمال بیشتری وارد تعارضات زوجی خواهند شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که خانوادهی زوجهای شاغل از نظر بروز تعارضات ممکن است یک گروه با ریسک بالا باشند و این عامل، نیاز به نقش مذاکره را در روابط این نوع زوجین بهتر نشان میدهد. این امر، ضرورت زوج درمانی ویژه را برای این زوجین، بیش از پیش آشکار میکند. نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد؛ به ترتیب ارتباط غیرمؤثر، آسیب پذیری شناختی، تقابل کار و خانواده، کشمکش مالی و فقدان مشارکت در انجام امور خانه در بین عوامل کشف شده، بیشترین فراوانی را در بروز تعارضات زوجی داشتند، لذا پیشنهاد میشود در پیش بینی برنامههای پیشگیرانه و آموزشی برای زوجهای شاغل، عوامل ذکر شده لحاظ شود.
آیدین صنمنژاد، حسین قمری کیوی، علی شیخالاسلامی، علی رضایی شریف،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی تأثیر رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی _ ناج) و رویکرد درمانی هیجانمدار برافزایش صمیمیت و کاهش دلزدگی زناشویی زوجهای دارای تعارضات زناشویی بود. روش:این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوجهایی بود که در سال 1397- 1398 به دفتر مشاوره و خدمات روانشناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعهکنندگان تعداد 24 زوج که به دلیل تعارضات زناشویی به این مرکز مراجعه کرده بودند؛ پس از همتاسازی آزمودنیها، ملاکهای ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی به سه گروه (هر گروه 8 زوج) که دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه است گمارش شدند. پس از اجرای پیشآزمون برای گروه آزمایشی بافتنگر هر زوج 10 جلسه و گروه آزمایشی هیجانمدار هر زوج 9 جلسه رواندرمانی انجام گرفت. پرسشنامههای مورداستفاده شامل مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز بود. برای تحلیل دادهها و فرضیهها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر» و نرمافزار SPSS استفاده گردید. یافتهها: نشان داد اثربخشی رویکرد هیجانمدار در افزایش صمیمت زناشویی، بهصورت معناداری (001/0p<) بیشتر از رویکرد بافت نگر است؛ اما میان دو رویکرد در کاهش «دلزدگی زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد همچنین یافتهها نشان داد اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجانمدار در «دلزدگی زناشویی» ثبات و پایداری زمانی بیشتری دارد. نتیجهگیری: رویکرد هیجانمدار در مقایسه با رویکرد بافت نگر اثربخشی مؤثرتری در افزایش صمیمت زناشویی نشان میدهد و اثربخشی دو رویکرد در کاهش دلزدگی زناشویی یکسان است اما باگذشت زمان رویکرد بافت نگر در بهبود دلزدگی زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.
امیر کشاورزی، مهدی زارع بهرامآبادی، شهره قربان شیرودی، سید علی حسینی المدنی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار بر بهزیستی ذهنی و عملکرد زوجهای ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود . روش: پژوهش مورد مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوجهای ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند که با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰ زوج انتخاب شدند . از بین این ۳۰ زوج ناسازگار ۱۵ زوج به عنوان گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند . افراد هر دو گروه قبل از اجرای مداخله در گروه آزمایش به وسیله پرسشنامهها مورد ارزیابی قرار گرفتند . ابزار جمع آوری دادهها، مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو(SWS) و مقیاس عملکرد خانواده مک مستر بود . سپس گروه آزمایش در معرض ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان هیجانمدار قرار گرفت . در حالیکه گروه کنترل درمانی دریافت نکرد . دادهها با تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس یک راهه بر روی میانگین نمرات پس آزمون بهزیستی ذهنی و ناکارآمدی عملکرد خانواده گروههای آزمایش و گواه با کنترل پیش آزمون به ترتیب (۰۰۰۱/۰> p و ۷۷/۴۰= F) و (۰۰۰۱/۰ > p و ۵۹/۱۷۹= F) بود که بیانگر معناداری تأثیر زوجدرمانی هیجانمدار میباشد . نتیجهگیری: تحلیل بیانگر اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار در افزایش بهزیستی ذهنی و عملکرد زوجهای ناسازگار بود .
سمیه محمدی تیله نویی، محمدعلی رحمانی، شهره قربان شیرودی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: بروز اختلافات زناشویی، مولفههای روانشناختی و هیجانی را با آسیب جدی مواجه میسازد، پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثربخشی زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحوارهدرمانی بر انعطافپذیریشناختی و تنظیمشناختی هیجان در زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش: شبهآزمایشی با طرح (پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق ارجاع شده از دادگستری شهرستان بهشهر به مراکز مشاوره طرف قرارداد طرح کاهش طلاق در 6 ماهه دوم سال 1398 بود. در این کارآزمایی بالینی 32 نفر (16 زوج متقاضی طلاق) با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش پروتکل زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحوارهدرمانی (لیو و مککی، 2012) را در 14 جلسه 90 دقیقهای بهصورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامههای انعطافپذیریشناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰) و تنظیمشناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) بود. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحوارهدرمانی بر بهبود انعطافپذیریشناختی و تنظیمشناختیهیجان در زوجین متقاضی طلاق در مرحله پسآزمون موثر است (05/0< P). همچنین زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحوارهدرمانی بر بهبود مولفههای اجتناب از تجارب هیجانی، کنترل بر روی زندگی، راهبرد سازشیافته و راهبرد سازش نایافته زوجین متقاضی طلاق موثر است05/0< P). نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان از طریق زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحوارهدرمانی به شیوه گروهی به افزایش انعطافپذیریشناختی و تنظیمشناختیهیجان در زوجین متقاضی طلاق کمک نمود.
معصومه جلیلی، زهرا افتخارصعادی، رضا پاشا، پرویز عسگری، فریبا حافظی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روشهای تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان بود. روش پژوهش: روش این پژوهش آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره مسجد سلیمان در سال 1398 بود. از بین جامعه آماری ابتدا به روش نمونهگیری تصادفی 4 مرکز مشاوره انتخاب، و در ادامه تعداد 20 زوج (40 نفر) از این مراکز به روش تصادفی در قالب سه گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (10زوج برای هر گروه). گروههای آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعت و نیمه تحت آموزش قرار گرفتند، اما گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند. به منظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی کویین دام، پرسشنامه استاندارد حساسیت به طرد (RSQ) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیره استفاده شد. یافتههای پژوهش: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که روش تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی هر دو بر متغیرهای مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین اثر داشته است (P<0/05). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روشهای تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی در بهبود مهارتهای ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین موثر است، با این حال روش تحلیل رفتار متقابل نسبت به ایماگوتراپی دارای اثربخشی بیشتری بود.
هاجر سالاری فیض آباد، رحمت الله نورانی پور، کیانوش زهراکار،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوجدرمانی یکپارچهنگر و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر افزایش صمیمیت عاطفی و جنسی زوجهای آسیب دیده از خیانت زناشویی در شهرستان شهریار (شهر اندیشه) صورت گرفت. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زوجهایی بودند که مرد مرتکب خیانت شده و در سال 1397 به مراکز مشاوره شهراندیشه مراجعه کردند. با نمونه گیری در دسترس 24 زوج انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه، 8 زوج) جایگزین شدند. گروههای آزمایشی در 10جلسه زوجدرمانی شرکت کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. آزمودنیها به پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001) پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس بلوکی نشان داد: زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر و زوجدرمانی یکپارچهنگر بر مولفه رضایت از تقابل در بعد صمیمیت جنسی اثربخشی معناداری داشتند (۰۵/۰>p) ولی تفاوت معناداری بین دو رویکرد مشاهده نشد. همچنین زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر افزایش صمیمیت عاطفی در همه مؤلفهها اثر بخش بود ولی این اثر بخشی در زوجدرمانی یکپارچهنگر بدست نیامد. نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی زوجدرمانی یکپارچهنگر و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر مولفه رضایت از تقابل در صمیمیت جنسی، استفاده از این رویکردها در ارتقاء صمیمیت جنسی زوجهای آسیب دیده از خیانت زناشویی میتواند مؤثر باشد. همچنین با توجه به اثر بخشی زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر در افزایش صمیمت عاطفی و جنسی، این رویکرد میتواند مورد استفادهی زوج درمانگران قرار گیرد.
اکرم مطهری نصب، کیومرث فرح بخش، احمد برجعلی، نورعلی فرخی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی رضایت زناشویی در پاندمیها و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی روانشناختی در دوره کرونا اجرا شد. روش: در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته (در بخش کیفی، از روش نظاممند نظریه دادهبنیاد و در بخش کمّی، از روش نیمهآزمایشی و طرح تکآزمودنی از نوع AB) استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش در بخش کیفی، 24 نفر از زنان متاهل25- 55 سال (12 نفر دارای رضایت زناشویی و 12 نفر فاقد رضایت زناشویی) بودند که با رعایت معیارهای لازم و روش نمونهگیری هدفمند تا مرز اشباع دادهها، انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش کمّی، زنان متاهل 25 تا 55 ساله دارای فرزند 6 تا 13 ساله شهر تهران بودند که تعداد 3 نفر از آنان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در مداخله شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمّی، مقیاس رضایت زناشویی اینریچ (1993) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1988) بود. دادهها در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کُربین (در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی، بر اساس شاخصهای تحلیل دیداری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: تحلیل دادهها در بخش کیفی منجر به شناسایی 79 کد باز و 26 کد محوری و 4 کد انتخابی شامل «نیازهای ارتباطی؛ ویژگیهای شخصیتی؛ عوامل اجتماعی و راهبردهای رفتاری» شد. پس از تلفیق مقولهها، الگوی رضایت زناشویی در ایام کرونا، تدوین و روایی محتوای آن تائید شد. نتایج تحقیق در بخش کمّی، اثربخشی مداخله مبتنی بر الگو بر بهزیستی روانشناختی را نشان داد. نتیجهگیری: بر اساس نتیجه پژوهش حاضر میتوان از الگوی استخراجشده، جهت انجام مداخلات مشاورهای در حوزههای زوج و خانواده برای تسهیل انطباقپذیری با بحرانهای مشابه استفاده کرد.
فاطمه بیراک، فریده دوکانه ای فرد، پانته آ جهانگیر،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجانمدار بر بهبود رضایت زناشویی بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه شاهد میباشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره منطقه سعادت آباد در سال 1400 تشکیل دادند. برای نمونهگیری ابتدا بهصورت در دسترس با همه زوجین مراجعهکننده به مرکز مشاوره امین پژوه و مرکز مشاوره بینش مصاحبه شد. پس از انجام مصاحبه مبنی بر خودافشاگری زناشویی، 47 زوج دارای تعارض تشخیص داده شدند که همه داوطلب شرکت در جلسات درمانی بودند. از میان آن ها 32 زوج بهصورت تصادفی در گروه آزمایش (16 زوج) و کنترل (16 زوج) گمارش شدند. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس در محیط شد. یافتهها: همان طور که در جدول 11-4 ملاحظه میشود نسبت F تحلیل کواریانس برای عمکرد خانواده (2/26F= و 001/0P=)، و برای رضایت زناشویی (3/37F= و 001/0P=)، به دست آمدند. این یافتهها نشان میدهند که در متغیرهای وابسته شامل عملکرد خانواده و رضایت زناشویی بین گروههای گواه و آزمایش تفاوت معنیدار دیده میشود. بنابراین، فرضیه اصلی پژوهش در سطح(001/0)تأیید می شوند. اندازه مجذور اتا نشان می دهد که 31 درصد از تغییرات درون گروهی بهوسیله آموزش راهبردهای مدیریت هیجان بر رضایت زناشویی تبیین می شود، همچنین آموزش راهبردهای هیجان مدار توانسته است، بین کلیه خرده مقیاس های رضایت زناشویی، بجز خرده مقیاس حل تعارض، تاثیر معناداری ایجاد کند. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان گفت راهبردهای مدیریت هیجان بر رضایت زناشویی تاثیر دارد در نتیجه از این آموزش میتوان در مداخلات زوج درمانی استفاده کرد.
سمیه محمدی تیله نویی، محمدعلی رحمانی، شهره قربان شیرودی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: زوجین متقاضی طلاق دارای مشکلات فراوانی در روابط زناشویی خود هستند و یکی از روشهای مؤثر در بهبود ویژگیهای مرتبط با زندگی زناشویی، روش آموزش با رویکرد تلفیقی است. پژوهش حاضر بهمنظور تعیین تاثیر روج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ارزش ها و پذیرش روانشناختی در زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق ارجاع شده از دادگستری شهرستان بهشهر به مراکز مشاوره طرف قرارداد طرح کاهش طلاق در 6 ماهه دوم سال 1398 بود. در این کارآزمایی بالینی 32 نفر (16 زوج متقاضی طلاق) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی (لیو و مککی، 2012) در 14 جلسه 90 دقیقهای بهصورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و پرسشنامه ارزشهای شخصی (شوارتز، 2002) بود. تحلیل دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد زوجدرمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بهطور معناداری منجر به بهبود پذیرش و عمل و ارزشها در زوجین متقاضی طلاق در مرحله پسآزمون شده است (05/0<P). نتیجهگیری: نتایج پژوهش بیانگر مؤثر بودن زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ارزشها و پذیرش روانشناختی در زوجین متقاضی طلاق بوده است.
مسعود تقدسی، محمد نقی فراهانی، مرتضی منطقی،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی شاخصهای تغییرات ازدواج قانونی و شرعی و رسمی، از سال 1357 تا سال 1401 است. روش: برای دستیابی به اهداف تعیین شده از روش کیفی (گراندد تئوری اشتراوس و کوربین) استفاده شد. 10 متخصص روانشناس حوزه ازدواج با میانگین 6/30 سال تجربه و فعالیت تخصصی در زمینه رابطه زوجی با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و تا حد اشباع نظری مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. دادهها ثبت، کدگذاری و سپس در قالب مفاهیم، مقولات فرعی و مقولات اصلی طبقهبندی شدند. یافتهها: تحلیل تجربه حرفهای متخصصین در مورد ازدواج منجر به شناسایی 138 کد ثانویه، 27 مفهوم، 8 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی شد. تغییرات در عوامل برون زوجی، بین زوجی و فردی مقولات اصلی این پژوهش محسوب میشوند. تغییرات در عواملی نظیر، نقشها، پدیده طلاق، میزان اثرگذاری جامعه، آموزههای اجتماعی، رسانهها، افزایش آگاهی جامعه، ویژگی جمعیتشناختی، تجارب اجتماعی، سیاستگذاریها، مسائل اقتصادی، نوگرایی، درآمیختگی فرهنگی، نگرشها، مسائل مذهبی، نقش خانواده، میزان نفوذ اطرافیان، طبیعت رابطه، روابط بین دو جنس، بیوفایی، تعهد نسبت به مسئولیتها، سوءمصرف مواد/ دارو / الکل، نیازها، انتخاب همسر، انگیزش، دانش زندگی، گشودگی به تجربه جدید، هویت فرد، مورد اشاره قرار گرفته است. نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد ازدواج در طول سالهای (1357-1401) متأثر از تغییرات در عوامل درونفردی، بین زوجی و برون زوجی بوده است. ازنقطهنظر اصلاح وضع نامطلوب ازدواج در زمان انجام پژوهش، سیاستگذاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باثبات و سازنده، ضروری به نظر میرسد. همچنین درنظرگرفتن شرایط روز جامعه و جهان، پرداختن به آموزشهای متناسب با تغییرات به وجود آمده، توجه به هویت فردی و نیازهای نسل جدید، نیز میتواند در سامان دادن به وضعیت ازدواج کمک کند.
فائزه الهی، حسیناحمد برآبادی، احمد حیدرنیا، هادی عباسی،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله آموزشی «محکم در آغوشم بگیر» بر آزار عاطفی زوجهای شهر بجنورد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی تکآزمودنی با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بجنورد در سال 1399 بود. از این جامعه سه زوج که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند، بهصورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس آزار عاطفی براهیمی استفاده شد. مداخله، برنامه آموزشی «محکم در آغوشم بگیر» بود که در 8 جلسه 120 دقیقهای برای هر زوج بهصورت جداگانه اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از نمودار، مقایسه و ارزیابی طراز، روند و تغییرپذیری دادهها در هر کدام از موقعیتهای خط پایه، مداخله و پیگیری و در بین موقعیتهای مورد اشاره انجام شد. یافتهها: تحلیل دادههای درونموقعیتی و بینموقعیتی زوجها نشان داد که مداخله «محکم در آغوشم بگیر» بر کاهش آزار عاطفی زوجها مؤثر است. در مرحله پیگیری نیز، نتیجه حاصل از مداخله استمرار یافت. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، زوجدرمانگران میتوانند برای کمک به زوجهای درگیر خشونت و آزار عاطفی، از مداخله آموزشی هیجانمدار «محکم در آغوشم بگیر» استفاده کنند.
آزاده فروزانفر، مریم فاتحی زاده،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده
هدف: مراقبتگری برای روابط انسانی بنیادی است و نقش تعیین کنندهای در کیفیت و ثبات روابط زناشویی ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم مراقبتگری زوجی انجام شد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد دادهبنیاد در سال 1400 انجام شد. بدین منظور 10 زوج ساکن شهر الیگودرز با دارا بودن ملاکهای ورود و با استفاده از نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به اشباع دادهها انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. این افراد با استفاده از مصاحبهی عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با روش استراوس و کربین (2014(و نرمافزار MAXQDA20 انجام شد. یافتهها: تحلیل دادهها منجر به شناسایی 78 کد باز و 13 کد محوری در قالب شرایط علی: تاریخچهی زندگی و ازدواج آگاهانه؛ شرایط زمینهای: بسترهای فردی و زوجی؛ شرایط مداخلهگر: عوامل تسهیلکننده رفتاری و شناختی؛ موانع: عوامل فشارآور فردی و محیطی؛ راهبردهای تداومبخش و ارتقاءبخش مراقبت؛ و پیامدهای فردی برای مراقبتکننده و مراقبتگیرنده و پیامدهای زوجی گردید و مقوله مرکزی با عنوان «مراقبتگری متقابل زوجی» انتخاب شد. نتیجهگیری: نتایج پژوهش بیانگر این بود که عوامل دخیل در مراقبتگری زوجی حتی به قبل از ازدواج برمیگردد. مراقبتگری زوجی در گرو ازدواج آگاهانه و اقدامات سازنده و فعالانه زوجها میباشد و فرایندی تعاملی و متقابل است که افزایش بینش و آگاهی زوجها و استفاده از راهبردهای مراقبتجویی و مراقبتپذیری در تداوم آن مؤثر است.
امید عیسی نژاد، شیرین نقیب السادات،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف :پژوهشهای بسیاری به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی پرداختهاند. بسیاری از این پژوهشها تغییرات معناداری را نسبت به گروه کنترل گزارش کردهاند اما تأثیر دقیق آنها مشخص نیست و نیاز به یکپارچهسازی این تحقیقات وجود دارد؛ بنابراین هدف این فراتحلیل تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی (CCET) بود.روش: 20 پژوهش که از لحاظ روششناسی قابلیت بررسی داشتند، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. منابع جستجو اطلاعات شامل پایگاه اطلاعات علمی (SID)، پایگاه اطلاعات نشریات ایران (Magi ran) و پایگاه مجلات تخصصی نور (Norma’s) برای مقالات داخلی؛ همچنین پایگاههای ساینسدایرکت (www.sciencedirect.com)، وایلی (wiley.com)، اسپرینگر (link.springer.com)، تاندفونلاین (tandfonline.com)، جیستور (jstor.org)، ایپیای (APA) و گوگل اسکالر (Google Scholar) است. کلید واژه جستجو آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی (CCET) بود. تجزیه وتحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرمافزار CMA2 و شاخص g هجز انجام شد. یافته ها : یافتهها نشان داد که تراز اندازه اثر آموزش مهارتهای مقابلهای زوجی (CCET) برای اثرات ثابت (27/0) و برای اثرات تصادفی (13/0) است. بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) نشان داد مقدار Q برابر با 87/2488 و مجذورI برابر با 16/92 به دست آمد که معنیدار است (001/0 > p). مقدار g هجز تصادفی برابر با 27/0 به دست آمد (001/0 < p) از نظر بالینی این مقدار اثرگذاری کمتر از متوسط ارزیابی میگردد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت CCET اثر کمی داشته است. همچنین مقایسه اندازههای اثر در تحقیقات صورت گرفته در ایران و سوئیس نشان میدهد مقادیرg هجر ثابت و تصادفی در تحقیقات ایران (64 مطالعه) و سوئیس (132 مطالعه) به ترتیب 62/0 و 73/0 برای ایران و 06/0 و 09/0 برای مطالعات انجام شده در سوئیس به دست آمد. در هر دو جامعه مقدار مجذور I بزرگتر از 90/0 است. بر این اساس اندازه اثرهای تصادفی مد نظر قرار میگیرد. مقادیر g هجر در جامعه سوئیس بسیار خفیف و در جامعه ایرانی در کران بالای متوسط به دست آمده و تفاوت اثرگذاریها بسیار عمیق است. بر این اساس اندازه اثر بهدستآمده در پژوهشهای صورت گرفته در بازه کوچک قرارگرفته است. نتیجه گیری : درمانگران در فرایند درمان افزون بر رویکردهای درمانی باید به عوامل مغفول مانده که در این مقاله تشریح شده است توجه داشته باشند.
صالح صالحی، فهیمه فداکار دورانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوجها در آستانه طلاق میباشد.
روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوجها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب شدهاند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوجها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونهگیری تصادفی از زوجهای در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیههای تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضهها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزتنفسه) در زوجهای در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوجهایی است که این آموزش را دریافت نکردند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوجهایی در آستانه طلاق داشته و میتواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روانشناسان و مشاوران باشد.
آقای صادق کثیر، دکتر عباس امان الهی، دکتر غلامرضا رجبی، دکتر ذبیح اله عباس پور،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده
هدف: اگر چه ناباروری به عنوان یک بیماری تهدیدکنندهی زندگی طبقهبندی نمیشود، اما یک بحران در زندگی است که پیامدهایی را در زمینههای روانی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ناباروری بر همسران مرد زوجین نابارور با تأکید بر عملکرد جنسی انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. از اینرو با 14 نفر از همسران مرد زوجین نابارور که در طول سال 1402 به دنبال درمان ناباروری خود بودند با روش نمونهگیری هدفمند مصاحبۀ نیمهساختاریافتهای انجام شد و یافتههای آن به ترتیب با روش استراوس و کوربین (1999) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که ناباروری تأثیر منفی بر عملکرد جنسی همسران مرد زوجین نابارور دارد و این تأثیر منفی پیامدهای مختلف فردی و زوجی را برای این افراد به همراه دارد. رهآوردهای زوجی ناباروری بر همسران مرد زوجین نابارور شامل رنجها و دشواریهای عاطفی- رابطهایِ متأثر از زندگی عاری از فرزند و درماندگی در مدیریت تعارضات جنسی زوجی بود. همچنین رهآوردهای فردی شامل سختیها و مشکلات جنسی متأثر از زندگی عاری از فرزند و اندوه ناشی از نارضایتی جنسی بود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر میتوانند به عنوان پیشنهاداتی برای ارجاع افراد یا زوجین نابارور به یک متخصص سلامت جنسی و روابط جنسی مورد استفاده قرار گیرد. این یافتهها باید توسط متخصصان مسائل جنسی برای ارائۀ اطلاعات مربوط به رفاه جنسی به افراد یا زوجین نابارور مورد توجه ویژه قرار بگیرند.