جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای عابدی

دکتر اکرمم میرمحمدصادقی، محمدرضا عابدی،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرمشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهد(ACT)، برکیفیت زندگی همسران افرادمعتادبود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه همسران معتادین مراکزدرمان وترک اعتیاد شهرستان اصفهان بود، که 30 نفرازبین آنهابه صورت در دسترس انتخاب وسپس به صورت تصادفی دردوگروه آزمایش وگواه گمارده شدند. طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون وپیگیری با گروه گواه بود. ابتداشرکت کنندگان به پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخلات درمانی (رویکرد پذیرش وتعهد، (ACTبرروی گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. بلافاصله پس از اجرای مداخله ویک ماه بعدازآن، شرکت کنندگان مجددا به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه شرکت کنندگان گروه آزمایش که مداخله مبتنی برپذیرش وتعهد رادریافت کرده بودند، نسبت به شرکت کنندگان گروه گواه درپس آزمون کیفیت زندگی (وزیرمقیاس های آن) نمره بهتری داشتند. این افزایش نمره درمرحله پیگیری نیزحفظ شده بود. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهدبرکیفیت زندگی زنان افرادمعتادتأثیرمعنی داری دارد.


نازنین خراسانی، محمدرضا عابدی، احمد صادقی،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف این پژوهش تعیین نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی در سال 94-1393 در شهر اصفهان بود. روش پژوهش اکتشافی- توصیفی است. به منظور نیازسنجی 377 نفر از والدین کودکان پیش دبستانی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به وسیله‌ی پرسشنامه‌ی 91 سوالی نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی صورت گرفت(خراسانی،1394). پایایی پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ 96/0 گزارش شده و روایی محتوایی آن نیز مورد تأیید است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS 16 در دو سطح آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(t مستقل) انجام گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده‌های توصیفی، نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی به ترتیب اولویت دلبستگی و نیازهای عاطفی کودکان، اعتماد مسیر شغلی، کنترل مسیر شغلی، تأثیر الگویی والدین، خودآگاهی، دغدغه/کنجکاوی مسیر شغلی و افزایش دانش والدین از مسیر شغلی کودکان به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بین دو جنس دختر و پسر و دامنه سنی 6-5 و 7-6 سال از نظر اولویت نیازهای مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05>P). کاربرد این پژوهش در برنامه های رشد مسیر شغلی و آموزش مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی پیشنهاد می گردد.


فاطمه زارع مهرجردی، فاطمه سمیعی، محمدرضا عابدی،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده

چکیدههدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مشاوره پویایی اجتماعی بر هویت شغلی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان انجام شد. روش: این پژوهش، یک پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان در سال 1395-1394در مقطع کارشناسی بودند که از طریق نمونه‌گیری داوطلبانه 30 نفر انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت مشاوره پویایی اجتماعی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه وضعیت شغلی من گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌های تکرارشونده تحلیل شد. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مشاورۀ پویایی اجتماعی بر هویت شغلی دانشجویان در مرحله پس‌آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (05/0 p<). همچنین نتایج حاکی از این بود که این نوع مشاوره بر درک نیاز به اطلاعات شغلی و درک موانع محیطی و شخصی هم تأثیر معناداری داشت (05/0 p<). نتیجه‌گیری: مشاوره پویایی اجتماعی می‌تواند به ایجاد هویت شغلی در دانشجویان کمک نماید.
 


دکتر مهدی اکبرزاده، دکتر محمدرضا عابدی، دکتر ایران باغبان،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش بررسی نقش میانجی انطباق‌پذیری مسیر‌شغلی در رابطه هوش هیجانی با مشکلات تصمیم‌گیری مسیر‌شغلی در دانش‌آموزان پایه نهم بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش‌های همبستگی بود که با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل دانش‌آموزان پایه نهم استان قزوین در سال تحصیلی 95-96 بودند. نمونه شامل 433 دانش‌آموز (206 پسر و 227 دختر) بود که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارها شامل مقیاس انطباق‌پذیری مسیر‌شغلی، سیاهه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه مشکلات تصمیم‌گیری مسیر‌شغلی بود. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تجزیه‌وتحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که از مجموع  67/0- اثر هوش هیجانی بر مشکلات تصمیم‌گیری مسیر‌شغلی بیشتر آن  به‌صورت غیرمستقیم و با میانجی‌گری انطباق‌پذیری مسیر‌شغلی (41/0-=β؛ 001/0>p) و بخشی از آن‌هم به‌صورت مستقیم (26/0-=β؛ 001/0>p) بوده است. مدل مفهومی برازش معناداری با داده‌ها نشان داد (03/0=SRMR؛ 06/0=RMSEA). نتایج مقایسه برازش کلی و ضرایب مسیر در دختران و پسران نیز نشان داد که مدل پژوهش در هر دو گروه به‌صورت یکسان عمل می‌کند (11/0<p). نتیجه‌گیری: همسو با مدل انطباق یابی مسیر‌شغلی نتایج این پژوهش نشان دادبخش عمده‌ای از اثر فرا قابلیت‌های اجتماعی و هیجانی در کاهش ناسازگاری پاسخ‌های انطباقی مسیر‌شغلی به‌واسطه بسیج کردن منابع روانی اجتماعی در مدیریت وظایف، گذارها و بحران‌های مسیر‌شغلی قابل تبیین است.

 
خانم مائده هاشمیان، دکتر کوروش نامداری، دکتر احمد عابدی،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده

هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر درمان مبتنی بر امید بر سلامت روان‌شناختی و معناداری زندگی دختران نوجوان افسرده بود.  روش:  روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران مقطع متوسطه شهر اصفهان در سال 1395 بود و نمونه آماری پژوهش 24 نفر از افرادی بودند که با روش نمونه گیری خوشه‌ای انتخاب شده  و نمره آنها در پرسشنامه افسردگی بک 2 دربازه 16 تا46 بوده واز طریق مصاحبه بالینی تشخیص افسردگی گرفتند. این افراد به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس امید درمانی گروهی در 8 گام برای آزمودنی‌های گروه آزمایش اجرا شد وگروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. از پرسشنامه‌های سلامت روان (GHQ)  و معناداری زندگی (MLQ) در مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که امید درمانی گروهی بر افزایش سلامت روان و معناداری زندگی دختران افسرده گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است. نتیجه‌گیری: میتوان نتیجه گرفت که امید درمانی گروهی میتواند مداخله‌ای مؤثر در ارتقای سلامت روان و معناداری زندگی دختران نوجوان افسرده باشد.


آقای حمید هاشم مطوری، دکتر محمد رضا عابدی، دکتر پریسا نیلفروشان،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده

هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه معنای شغلی و بهزیستی ذهنی با میانجیگری رضایت شغلی بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش‌های توصیفی بود. در این پژوهش ۲۸۰ نفر از کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان به روش نمونه‌گیری سهمیه‌ای انتخاب شدند. ابزار اندازه‌گیری پرسشنامه‌های معنای شغلی (ورزسنیسکی، 1999)، بهزیستی ذهنی (مولـوی و همکـاران، 1387) و رضایت شغلی (ویسوکی و کروم، 1994)  بود. داده‌ها از طریق مدل‌یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد معنای شغلی امرارمعاش بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و منفی معنادار) ۰۵/0 (p<  و معنای شغلی مسیر پیشرفت بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و مثبت معنادار داشت) 0۰1/0 (p<. ضمن اینکه معنای شغلی رسالت بر بهزیستی ذهنی از طریق رضایت شغلی تأثیر غیرمستقیم و مثبت معناداری داشت) 01/0 (p<. نقش میانجیگری رضایت شغلی در رابطه معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت با بهزیستی ذهنی تأیید نشد. نتیجه گیری: به‌طورکلی یافته‌ها نشان داد که از میان معناهای مختلف شغلی، معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت اثر مستقیم بر بهزیستی ذهنی و معنای شغلی رسالت از طریق رضایت شغلی اثر غیرمستقیم بر بهزیستی ذهنی دارد.
علی طاهری، غلامرضا منشئی، احمد عابدی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

 هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با آموزش هیجان محور بر عزت‌نفس و مشکلات خواب نوجوانان پسر بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل نوجوانان داغ‌دیده مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره آموزش‌وپرورش شهر شیراز در سال 97-1396 بودند. از میان آن‌ها 48 نفر به شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جای‌داده شدند. گروه آزمایشی ذهن آگاهی نوجوان محور در طی 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایش هیجان محور در طی 8 جلسه 1 ساعته به‌صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. آزمودنی‌ها به کمک پرسشنامه عزت‌نفس کوپر اسمیت (1967) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1998) پیش از آغاز درمان، پایان جلسات درمان و همچنین مرحله پیگیری 45 روزه پس از آموزش گروهی ارزیابی شدند. گروه گواه بدون هیچ آموزش گروهی بودند. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد به‌کارگیری ذهن آگاهی نوجوان محور و هیجان محور بر عزت‌نفس و مشکلات خواب نوجوانان داغ‌دیده موثر است (05/0< p) و گروه ذهن آگاهی نوجوان محور تأثیر بیشتری از هیجان محور داشته است و تغییرات در طول زمان پایدار بود. نتیجه‌گیری: بر این اساس می‌توان نتیجه گیری کرد که ذهن آگاهی نوجوان محور و هیجان محور بر عزت نفس و مشکلات خواب نوجوانان داغ‌دیده موثراست و ذهن آگاهی نوجوان محور بر افزایش عزت نفس و کاهش مشکلات خواب موثرتر بود.
سید هادی انصارالحسینی، محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوره‌ی انطباق‌پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه‌ی آماری پژوهش را کلیه‌ی دانش‌آموزان پسر متوسطه‌ی دوره‌ی اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می‌دادند. به منظور انتخاب آزمودنی‌ها 50 دانش‌آموز به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) قرار گرفتند. برای هر دو گروه، پیش‌آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 7 جلسه‌ی 75 دقیقه‌ای مشاوره‌ی گروهی انطباق‌پذیری شغلی اقتباس شده از روش مشاوره‌ی شغلی ساویکاس (هارتونگ و ویس، 2016) را دریافت کردند. در پایان دوره‌ی مشاوره، پس‌آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس یک ماه بعد، آزمون پیگیری از هر دو گروه آزمایش گرفته شد. برای سنجش اشتیاق تحصیلی، از پرسشنامه‌ی اشتیاق تحصیلی آرشامبالت و همکاران (2009) استفاده شد. همچنین میانگین نمرات پایانی ترم اول و مستمر ترم دوم به‌عنوان پس‌آزمون و نمرات پایانی ترم دوم، به منظور پیگیری عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که روش مشاوره‌ی انطباق‌پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر داشته است و همچنین آزمون مقایسه‌های زوجی در سه مرحله‌ی پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری نشان داد که میانگین‌ها در پس‌آزمون افزایش یافته (۰۱/۰>p) و تا پیگیری ثبات داشته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این است که مشاوره‌ی انطباق‌پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر‌گذار است.
نازنین خراسانی، محمدرضا عابدی، احمد صادقی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

 چکیده
هدف: هدف این پژوهش مقایسه­ی تأثیر دو روش مشاوره مبتنی بر دلبستگی به مادران وآموزش انطباق پذیری مسیر شغلی به کودکان پیش دبستانی بر رشد مسیر شغلی کودکان بود. روش: جامعه آماری شامل کلیه مادران وکودکان پیش‌دبستانی 5 تا 7 ساله شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از مادران (10 نفر گروه آزمایش اول و 10 نفر گواه) و 10 نفر از کودکان پیش دبستانی (گروه آزمایش دوم) بود که به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه مشاوره به مادران، آموزش به کودکان و گروه گواه قرار گرفتند. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش اول (مادران) طی هشت جلسه تحت مشاوره مبتنی بر دلبستگی و گروه آزمایش دوم (کودکان) طی هشت جلسه تحت آموزش انطباق پذیری مسیر شغلی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه­ی رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی گردآوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو شیوه­ی مشاوره به مادران و آموزش به کودکان باعث افزایش مولفه­های رشد مسیر شغلی کودکان، چشم انداز زمان (35/7F = ,05/0P <)، کنجکاوی درونی (91/3F = ,05/0P <)، اطلاعات (06/6F = ,05/0P <) و کنجکاوی بیرونی (41/10F = , 001/0P <) گردید و بین دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P <). 
نتیجه گیری: بنابراین نتایج بیانگر این است که مشاوره مسیر شغلی به کودکان و مادران می تواند در رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی نتایج مفیدی به دنبال داشته باشد.

مائده هاشمیان، کوروش نامداری، احمد عابدی،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر امید درمانی بر ابعاد کیفیت زندگی و عزت نفس دختران افسرده انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران نوجوان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1395- 1396 شهر اصفهان بود که از میان آنان 24 دختر افسرده (12 نفر گروه آزمایش، 12 نفر گروه کنترل) به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای و با توجه به ملاک‌های ورودی انتخاب شد و گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 90 دقیقه‌ای امید درمانی قرار گرفت. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه افسردگی بک2 (بک، 1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان جهانی بهداشت، 1996) و پرسشنامه عزت نفس (کوپراسمیت، 1967) استفاده شد. بمنظور تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر ابعاد 4 گانه کیفیت زندگی شامل سلامت جسمی (05/0p<؛ 36/0F=) و سلامت روانی (05/0p<؛ 30/0F=) و روابط اجتماعی (05/0p<؛ 35/0F=) و ادراک محیط زندگی (05/0p<؛ 32/0F=) دختران افسرده تاثیر داشت و همچنین باعث ارتقای عزت نفس تحصیلی (05/0p<؛ 44/0F=) و عزت نفس خود (05/0p<؛ 40/0F=) در این دانش آموزان شد. نتیجه‌گیری: بنابراین درمان مبتنی بر امید در افزایش عزت نفس و کیفیت زندگی دختران نوجوان افسرده موثر بوده و میتوان از آن در مدارس و مراکز مشاوره بمنظور کاهش افسردگی استفاده نمود و با طراحی برنامه‌های آموزشی و فرهنگی با محتوای امید، از افزایش افسردگی در میان نوجوان پیشگیری کرد و کیفیت زندگی و عزت نفس آنان را ارتقا داد.
 


مرتضی اسپنانی، محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش مقایسه‌ی تأثیر روش‌های مشاورۀ مبتنی بر نظریۀ هالند، شناختی اجتماعی و راه حل مدار بر بهزیستی مسیر شغلی دانش‌آموزان بود. روش: روش این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری کلیۀ دانش‌آموزان دورۀ دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بوده که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 10 نفر برای هر گروه انتخاب شدند و بر اساس جنسیت تفکیک شدند. گروه‌های آزمایش هر کدام 8 جلسه، مشاورۀ مسیر شغلی دریافت نمودند و گروه‌های کنترل، مداخله‌ای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (هینکین،1998) بود. یافته‌ها: نتایج  نشان داد که بین میانگین نمرات بهزیستی مسیر شغلی دانش‌آموزان گروه‌های آزمایش در مرحله‌ی پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری (001/0p<) وجود داشت. بنابراین مداخلات مشاوره مبتنی بر نظریه هالند، شناختی اجتماعی مسیر شغلی و راه حل مدار، بر افزایش بهزیستی مسیر شغلی دانش‌آموزان مؤثر بوده است. در مقایسه‌ی روش‌های مداخله، روش شناختی اجتماعی و راه حل مدار، تأثیر بیشتری را نسبت به نظریه هالند نشان داد. نتیجه‌گیری روش مشاوره مسیر شغلی شناختی اجتماعی و راه حل مدار در مشاوره با دانش‌آموزان تأثیر بیشتری دارند.
امیرصالح امین جعفری، پریسا نیلفروشان، محمدرضا عابدی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انطباق­پذیری مسیر شغلی و اشتغال­پذیری با میانجی­گری متغیرهای خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی و آمادگی برای شانس در میان بیکاران ایرانی بود. روش: داده­ها در این پژوهش از طریق نمونه­گیری داوطلبانه و بر روی یک نمونه­ی 719 نفری از بیکاران ایرانی گردآوری شد. داده­ها با استفاده از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. جمع­آوری داده­ها از طریق مقیاس انطباق­پذیری مسیر شغلی، مقیاس خودکارآمدی کاریابی، شاخص­ ادراک پیچدگی، شاخص آمادگی برای شانس و مقیاس اشتغال­پذیری انجام شد. یافته­ها: نتایج  نشان داد ضریب تأثیر انطباق­پذیری مسیر شغلی بر خودکارآمدی کاریابی (001/0>p و 75/0= γادراک پیچیدگی (001/0>p و 64/0= γ) و آمادگی برای شانس (001/0>p و 88/0= γ) به لحاظ آماری معنادار است. علاوه­براین، ضریب تأثیرخودکارآمدی کاریابی (001/0>p و 39/0= β)، ادراک پیچیدگی (001/0>p و 17/0 = β) و آمادگی برای شانس (001/0>p و 6/0= β) براشتغال­پذیری بعنوان متغیر وابسته­ی درون­زا از نظر آماری معنادار است. همچنین انطباق­پذیری مسیر شغلی با اشتغال­پذیری به طور غیرمستقیم از طریق این متغیرها رابطه داشت. نتیجه­گیری:  به­طور کلی، با توجه به یافته این پژوهش مبتنی بر وجود رابطه غیر مستقیم بین انطباق‌پذیری مسیر شغلی و اشتغال‌پذیری، بایستی خاطر نشان کرد که برای افزایش اشتغال­پذیری نه تنها توجه به انطباق­پذیری ضروری است بلکه توجه به راهبردهای افزایش خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی مبتنی بر سیستم تفکر باز و نیز افزایش آمادگی برای شانس اهمیت دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research