سعید زندی، علیرضا رحیمی، مریم سادات موسوی نسل،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف: هدف مطالعه حاضر شناسایی پیامدهای مرگآگاهی بر زندگی از دیدگاه نوجوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکتکنندگان شامل 26 پسر و دختر 16-18 ساله شاغل به تحصیل در مقطع متوسطه دوم در مدارس استان تهران بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها، از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش با استفاده از شیوه تحلیل مضمون صورت گرفت. یافتهها: یافتهها نشان دادند که پیامدهای مرگآگاهی در زندگی نوجوانان در پنج حوزه اصلی قابل سازماندهی هستند: انگیزش و اهداف؛ احساسات؛ رفتارها؛ بینفردی و اجتماعی؛ جهانبینی. نتیجهگیری: مرگآگاهی میتواند ابعاد مختلف زندگی نوجوان را تحتالشعاع قرار دهد و بنابراین، موضوعی دارای اهمیت و اساسی محسوب میشود. هر کدام از مضامین ذکرشده بیانکننده اثرات مرگآگاهی در زمینههای مختلف زندگی نوجوانان است و این نکته را آشکار میکند که یاد و اندیشه مرگ میتواند به شکلهای مختلفی بر ابعاد گوناگون زندگی نوجوانان اثر بگذارد و شیوه زیستن و نگرش آنها را به امور خود و جهان دستخوش تغییر کند. به عبارتی، مرگآگاهی برای نوجوانان که در ابتدای ترسیم طرح زندگی آتی خود هستند میتواند بهمثابه یک چراغ روشنگر راه عمل کند و نقشه و مسیر آینده آنها را شکل دهد.
زینب بهرامی، رضوان صالحی، ذبیح الله کاوه فارسانی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: با توجه به شیوع آسیبهای شغلی در مشاغل یاریرسان هدف پژوهش حاضر بررسی آسیبهای شغلی مددکاران اجتماعی بود. روش پژوهش: این مطالعه به شیوهی کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. جامعهی پژوهش کلیه مددکاران اجتماعی شهر شهرکرد بود که تعداد 17 نفر از مددکاران به روش نمونهگیری هدفمند با اشباع نظری دادهها انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون شبکهای آتراید-استرلینگ استفاده شد. یافته ها: مددکاران اجتماعی آسیبهای شغلی را در سه مضمون فراگیر آسیبهای درونفردی، آسیبهای بین فردی و آسیبهای فرافردی تجربه میکنند. آسیبهای درون فردی شامل دو مضمون آسیبهای عاطفی-هیجانی (اضطراب، افسردگی عمومی، فرسودگی و خشونت) و آسیبهای جسمانی بود. در حوزهی آسیبهای بینفردی مضامین شامل: سرریزی مشکلات شغلی به خانواده، مشکلات ارتباطی با مددجویان (فروپاشی مرز کاری و شخصی با مددجویان، ناتوانی در مدیریت پرتوقعی مددجویان و مشکلات فرهنگی، آموزشی و اجتماعی مددجویان)، مشکلات مربوط به عدم تعهد سازمانی (احساس تبعیض وجدانگرایی پایین همکاران) و مشکلات مربوط به خط و مشی سازمان (تغییر و تنوع خط و مشی سازمان و مغایرت خط و مشی سازمان با نیازهای مددجویان) بود. آسیبهای فرافردی نیز شامل مضامین مشکلات مربوط به ماهیت شغل (حجم زیاد کار، چالش زیاد کار)، مشکلات مربوط به شرایط کاری (سروصدای زیاد، ارگونومی نامناسب و آلودگی محیط کاری)، مشکلات مالی و رفاهی و تداخل مشکلات محیط زندگی با وظایف شغلی بود. بر اساس یافتههای موجود میتوان نتیجه گرفت که مددکاری اجتماعی شغلی بسیار پرچالش و مددکاران اجتماعی از جمله آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند که در حیطههای مختلفی مشکلات زیادی را تجربه میکنند و سازمانهای زیرربط با استفاده از مشاوران و روانشناسان شغلی و برنامهریزی همهجانبه میتوانند در جهت کاهش این آسیبها به آنان کمک کنند.