21 نتیجه برای بهزیستی
محمد نریمانی، رباب بخشایش،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ چکیده هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش پذیرش _ تعهد بر بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی زوجین در معرض طلاق است. روش این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری کلیه متقاضیان (زن یا مرد) مراجعهکننده به دادگاههای شهر اردبیل میباشد که از فروردین 93 لغایت شهریور 93 به منظور انجام طلاق به یکی از شعب دادگاههای شهر اردبیل مراجعه کردند. حجم نمونه این پژوهش40 نفر (20 نفر برای هر گروه) که به شیوه در دسترس انتخاب شد و آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری دادهها از مقیاس بهزیستی هیجانی، مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد. برای تحلیل دادههای این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش پذیرش- تعهد بر بهبود بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی موثر است. بطور کلی، آموزش پذیرش تعهد بجای نادیده گرفتن هیجانات و تجارب درونی، برعکس، با گرایش دادن فرد به سوی آگاه شدن از احساسات، تجارب درونی و هیجانی و پذیرش آنها و استفاده بجا و متناسب از آنها، با خود و تجارب درونیاش و در نتیجه با موقعیتها و تعاملاتش ارتباط مناسبی برقرار کند و با نگاهی تازه آنها را تجربه کند. این موضوع میتواند باعث احساس فاعلی بهزیستی هیجانی و روانشناختی و نهایتاً موجب افزایش رضایت ارتباطی زناشویی فرد شود.
علی شیخ الاسلامی، حسین قمری کیوی، مسعود مرادی، یسرا محمدی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 7/8/93 _ تاریخ پذیرش: 22/1/94 هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گشتالتدرمانی بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی مادران دارای کودک کمتوانذهنی بود. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش را کلّیهی مادران دارای کودک کمتوانذهنی مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر اردبیل در 94-1393 تشکیل میدادند. برای انتخاب نمونه با توجه به محدودیتهای موجود در عمل نمونهگیری، ابتدا از میاناین مراکز یک مرکز بصورت در دسترس انتخاب شده و سپس از میان مادران کودکاناین مرکز با روش نمونهگیری تصادفی ساده، 30 مادر انتخاب گردیده و در نهایت به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکتکنندگان گروه آزمایش، گشتالتدرمانی گروهی را طی 10 جلسه دریافت نمودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی بهزیستی روانشناختی ریف و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. دادهها از طریق آزمون آماری کواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که فرضیههای پژوهش مبنی بر اثربخشی گشتالتدرمانی گروهی بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی مادران دارای کودک کمتوانذهنی مورد تأیید قرار گرفته است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پسآزمون به طور معناداری، بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی بیشتری داشتند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که گشتالتدرمانی گروهی در افزایش بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی مادران دارای کودک کمتوانذهنی تأثیر معناداری دارد.
حسین قمری کیوی، علی شیخ الاسلامی، زهرا عادل،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده
، ، چکیده تاریخ دریافت: 20/4/94 - تاریخ پذیرش: 25/7/94 هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی _ رفتاری بر خشم و بهزیستی روانشناختی دختران پرخاشگر بود. روش: این پژوهش به شیوهی نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون _ پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعهی آماری پژوهش را کلّیهی زندانیان حاضر در بند نسوان زندان مرکزی شهر اردبیل در سال 1393 تشکیل میدادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، 30 نفر از دخترانی که در پرسشنامهی خشم حالت _ صفت اسپیلبرگر نمرههای بالایی داشتند انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکتکنندگان گروه آزمایش، درمان شناختی _ رفتاری را طی 8 جلسه دریافت نمودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی خشم حالت _ صفت اسپیلبرگر و پرسشنامهی بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. دادهها با روش آماری کورایانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: یافتهها نشان داد که فرضیههای پژوهش مبنی بر تأثیر درمان شناختی _ رفتاری بر خشم و بهزیستی روانشناختی دختران پرخاشگر مورد تایید قرار گرفته است و دختران گروه آزمایش نسبت به دختران گروه کنترل در پسآزمون به طور معناداری، خشم کمتری و بهزیستی روانشناختی بیشتری داشتند. نتیجهگیری: بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی _ رفتاری در کاهش خشم و افزایش بهزیستی روانشناختی دختران پرخاشگر تأثیر معناداری دارد.
پیمان یوسف زاده، ولی الله فرزاد، شکوه نوابی نژاد، رحمت الله نورانی پور،
دوره 16، شماره 63 - ( 7-1396 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر بهزیستی روانی زوجین ناسازگار انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجینی تشکیل میدادند که به مراکز مشاوره سیاوشان، آوای مهر، کامران و مرکز تخصصی اعصاب و روان شهر تهران در سال 1394 مراجعه نموده بودند. جهت انجام پژوهش حاضر 16 زوج (32 نفر) از مراجعه کنندگان به این مراکز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 84 سوالی بهزیستی روانی ریف(1967) بود. قبل از اجرای مداخله آموزشی، اعضای هر دو گروه به وسیله پیش آزمون مورد سنجش قرار گرفته و سپس طرح درمان طی 10 جلسه (هفتهای یک جلسه) برای گروه آزمایش اجرا گردید. پس از اتمام جلسات درمان مرحله پس آزمون و پس از دوماه مرحله پیگیری اجرا گردید. دادههای جمع آوری شده با تحلیل آزمون واریانس طرح ترکیبی و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که زوج درمانی سیستمی-رفتاری منجر به افزایش معنادار میانگین نمرات بهزیستی روانی زوجین گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است(001/0>p). نتیجه گیری: با توجه با پایین بودن بهزیستی روانی زوجین ناسازگار، بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش حاضر، میتوان از زوج درمانی سیستمی-رفتاری جهت بهبود بهزیستی روانی این زوجین بهره برد.
هدی هلاکویی، محمد مصطفوی، منیره نسیمی،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده
ابراهیم نعیمی،
دوره 17، شماره 66 - ( 4-1397 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر اثربخشی رویکرد تقویت منابع مقابلهای خانواده بر بهزیستی روانشناختی سالمندان مستمری بگیر سازمان بازنشستگی کشوری ساکن در شهرستان قائم شهر را مورد بررسی قرار داده است. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه سالمندان مستمری بگیر در سازمان بازنشستگی کشوری شهرستان قائم شهر در سال 1396 بودند. روش نمونهگیری تصادفی بود. به این ترتیب که نمونههای آن بر حسب تصادف از فهرست اسامی واجد شرایط سازمان بازنشستگی کشوری انتخاب شدند و پیامک دعوت به شرکت در جلسات گروهی به آنها داده شد. 15 نفر از سالمندان در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار داده شدند. برنامه اثربخشی رویکرد تقویت منابع مقابلهای خانواده در 8 جلسه 1 الی 1و نیم ساعته برای گروه آزمایش به اجرا درآمد.کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) را تکمیل نمودند. یافتهها: تحلیل دادهها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که برنامه اثربخشی رویکرد تقویت منابع مقابلهای خانواده، بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن را در سالمندان ارتقا داده است. نتیجهگیری: با توجه به اثربخش بودن رویکرد تقویت منابع مقابلهای خانواده، ارائه مداخلههای آموزشی مبتنی بر این رویکرد مشاورهای بر نمونههای مختلفبالینی میتواند موثر واقع شود.
واژگان کلیدی: رویکرد تقویت منابع مقابلهای خانواده، بهزیستی روانشناختی، سالمند
بهناز پیوسته، غلامرضا دهشیری، سیده فاطمه موسوی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییراتِ رضایت زناشویی، رضایت جنسی و بهزیستی ذهنی در 5 سالۀ اول زندگی زناشویی انجام شد. روش: بدین منظور نمونهای شامل 200 زن متأهل شهرستان ساری در محدودۀ سنی 40-16 سال به روش دردسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رضایت جنسی هادسون-فرم کوتاه، سنجش رابطه، رضایت از زندگی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد- فرم کوتاه پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل روند نشان داد که رضایت زناشویی و رضایت جنسی در پنج سال اول زندگی زناشویی، بیشتر بصورت خطی کاهش مییابد، اما متغیرهای رضایت از زندگی و شادکامی دارای روند غیرخطی درجه دو است، به اینصورت که در سه سال اول مشترک کاهش یافته، پس از آن سیر صعودی به خود میگیرد. نتیجهگیری: توجه به عوامل زمینهساز رضایت زناشویی و رضایت جنسی در زنان میتواند تضمینی برای افزایش رضایت از زندگی و شادکامی در آنها ایجاد نموده، موجبات تداوم زناشویی را در سالهای بعدی زندگی مشترک زوجها فراهم کند.
غلامرضا نصیری تاکامی، محمود نجفی، سیاوش طالع پسند، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده
هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسرده بود.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک های روانپزشکی در ساری مراجعه کرده بودند که از میان آنها ، 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو
گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش روان درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری
طی ۸ جلسه هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی کواکس و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه کنترل نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که رواندرمانی مثبتنگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. اما اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در افزایش بهزیستی بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین در بررسی دو رویکرد درمانی بر افسردگی تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و گروه گواه وجود داشت. در
حالیکه هردو رویکرد درمانی به یک اندازه در کاهش افسردگی موثر بودند.
نتیجه گیری: دو مدل درمانی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری به دلیل تاکید بر جنبه های مختلف روانشناختی و همچنین یکسری مولفه های مشترک درمانی در کاهش افسردگی موثر بودند. از طرفی روان درمانی مثبت نگر در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در افزایش بهزیستی موثرتر بود. بنابراین روان درمانی مثبت نگر میتواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان و مشاوران مدارس قرار گیرد.
عطااله فرهادی، دکتر حسن امیری، دکتر سعیده السادات حسینی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر کاهش احساس گناه و بهزیستی روانشناختی کودکان افسرده بود.
روش: این مطالعه از نظر روششناسی جزء طرحهای شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را همه والدین دانشآموزان کلاس ششم ابتدایی دبستانهای شهر کامیاران تشکیل دادند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ابتدا دو دبستان پسرانه و دخترانه انتخاب و سپس تعداد 60 نفر از والدین دانشآموزان افسرده در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای آموزش با رویکرد آدلری ارائه شد. فرزندان والدین شرکت کننده در هر دو گروه، در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف (2002) و احساس گناه آیزنک (2007) را تکمیل کردند. دادهها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که میانگین نمرات پسآزمون و پیگیری احساس گناه دانشآموزان گروه آزمایش، کاهش و بهزیستی روانشناختی آنها افزایش معناداری داشته است.
نتیجهگیری: بنابراین، آموزش والدین با رویکرد آدلری بر کاهش احساس گناه و بهزیستی روانشناختی کودکان افسرده اثربخش بوده است.
آقای حمید هاشم مطوری، دکتر محمد رضا عابدی، دکتر پریسا نیلفروشان،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده
هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه معنای شغلی و بهزیستی ذهنی با میانجیگری رضایت شغلی بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی بود. در این پژوهش ۲۸۰ نفر از کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان به روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری پرسشنامههای معنای شغلی (ورزسنیسکی، 1999)، بهزیستی ذهنی (مولـوی و همکـاران، 1387) و رضایت شغلی (ویسوکی و کروم، 1994) بود. دادهها از طریق مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد معنای شغلی امرارمعاش بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و منفی معنادار) ۰۵/0 (p< و معنای شغلی مسیر پیشرفت بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و مثبت معنادار داشت) 0۰1/0 (p<. ضمن اینکه معنای شغلی رسالت بر بهزیستی ذهنی از طریق رضایت شغلی تأثیر غیرمستقیم و مثبت معناداری داشت) 01/0 (p<. نقش میانجیگری رضایت شغلی در رابطه معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت با بهزیستی ذهنی تأیید نشد. نتیجه گیری: بهطورکلی یافتهها نشان داد که از میان معناهای مختلف شغلی، معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت اثر مستقیم بر بهزیستی ذهنی و معنای شغلی رسالت از طریق رضایت شغلی اثر غیرمستقیم بر بهزیستی ذهنی دارد.
آقای احمد عرب زاده، دکتر منصور سودانی، دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی، دکتر مسعود شهبازی،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر بود. روش: این پژوهش روی 3 زوج (6 نفر) که با نمونهگیری داوطلبانه و هدفمند انتخابشده بودند، در چارچوب طرح شبه آزمایشی تکموردی از نوع خط پایهی چندگانه همزمان، طی 10 جلسه برای هر زوج، به همراه پیگیری سهماهه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها: رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش تابآوری زوجها شده (19/83 درصد بهبودی) و اثرآن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه حفظ شد (71 درصد بهبودی). همچنین رفتاردرمانی دیالکتیکی توانست بهزیستی روانشناختی زوجها را افزایش دهد (28/44 درصد بهبودی) که اثر آن تا پایان دوره پیگیری سهماهه ماندگار بود (83/69 درصد بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنیدار بودن این تغییرات بود (05/0>P). نتیجهگیری: نتایج تحلیل معنیداری بالینی، گویای اثربخشی مداخلۀ آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در افزایش تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای ناسازگار بود و متغیر یادشده میتواند میزان بالایی از تغییرپذیری تابآوری و بهزیستی روانشناختی را در شرایط ناسازگاری زوجها تبیین نماید.
فاطمه تبریزی، محمد قمری، سعیده بزازیان،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت محور بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون، باگروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقهای (57 نفر) بودند که در سال
96-1395به مرکز مشاوره خانواده آمنه در منطقه 3، وابسته به بهزیستی استان تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 36 نفر از زنان مطلقه به روش نمونهگیری در دسترس با در نظر گرفتن نمره پایین در بهزیستی روانشناختی، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. سپس افراد گروه آزمایش اول تحت آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم تحت آموزش تلفیق پذیرش و تعهد با شفقت طی 10 جلسه 120 دقیقهای هفتگی قرارگرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون اندازهگیری مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه تأثیر معناداری داشت (05/0 p<). با این وجود، روش تلفیقی در مقایسه با پذیرش و تعهد مؤثرتر بود (05/0 p<). نتایج پیگیری نیز نشان داد روشهای درمان اثر ماندگاری داشتهاند. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان از طریق آموزش مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد و تلفیق آن با شفقت به افزایش بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه کمک نمود.
فاطمه محمودی، محمدرضا بلیاد، معصومه ژیان باقری، دکتر مهدی شاهنظری، کیانوش زهراکار،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روانشناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلیشان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهنآگاهی با میانجیگری سبکهای مقابلهای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونهگیری خوشهای مشارکت کردند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای رویدادهای منفی زندگی، ذهنآگاهی، سبکهای مقابلهای و بهزیستی روانشناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد تأثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مسأله مدار (01/0P<) و بهزیستی روانشناختی (05/0P<) منفی و معنادار است. تأثیر ذهنآگاهی بر سبک مسألهمدار و بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار است (01/0P<). تأثیر سبک مسأله مدار بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار است (01/0P<) اما تأثیر سبک هیجانمدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روانشناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابلهای مسألهمدار در تأثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهنآگاهی بر بهزیستی روانشناختی معنیدار است (01/0P<). نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهنآگاهی و سبک مسألهمدار در بهزیستی روانشناختی را مورد تأیید قرار داد.
سید محسن حجت خواه، ایمان مصباح، آذر پروانه،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان روستایی پسر اجرا شد.
روش: پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی مناطق روستایی شهرستان اندیمشک را شامل میشد که با روش نمونهگیری خوشهای، 30 نفر از افراد این جامعه که در مقیاس بهزیستی روانشناختی نمرهی کل پایینتر از حد متوسط یعنی پایینتر از 63 کسب کردند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی بهطور هفتگی 8 جلسه مشاوره گروهی دریافت کردند(هر جلسه 90 دقیقه). ابزار پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. پس از اتمام جلسات، پسآزمون برای هر دو گروه اجرا شد. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0>p). دستاورد نهایی این پژوهش، اثربخشی گروهدرمانی چندوجهی لازاروس برافزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان پسر بود.
نتیجهگیری: بهطورکلی یافتههای پژوهش نقش و اهمیت درمان چندوجهی لازاروس را در افزایش بهزیستی روانشناختی نشان میدهد.
امیر کشاورزی، مهدی زارع بهرامآبادی، شهره قربان شیرودی، سید علی حسینی المدنی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار بر بهزیستی ذهنی و عملکرد زوجهای ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود . روش: پژوهش مورد مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوجهای ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند که با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰ زوج انتخاب شدند . از بین این ۳۰ زوج ناسازگار ۱۵ زوج به عنوان گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند . افراد هر دو گروه قبل از اجرای مداخله در گروه آزمایش به وسیله پرسشنامهها مورد ارزیابی قرار گرفتند . ابزار جمع آوری دادهها، مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو(SWS) و مقیاس عملکرد خانواده مک مستر بود . سپس گروه آزمایش در معرض ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان هیجانمدار قرار گرفت . در حالیکه گروه کنترل درمانی دریافت نکرد . دادهها با تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس یک راهه بر روی میانگین نمرات پس آزمون بهزیستی ذهنی و ناکارآمدی عملکرد خانواده گروههای آزمایش و گواه با کنترل پیش آزمون به ترتیب (۰۰۰۱/۰> p و ۷۷/۴۰= F) و (۰۰۰۱/۰ > p و ۵۹/۱۷۹= F) بود که بیانگر معناداری تأثیر زوجدرمانی هیجانمدار میباشد . نتیجهگیری: تحلیل بیانگر اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار در افزایش بهزیستی ذهنی و عملکرد زوجهای ناسازگار بود .
سیده فاطمه موسوی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی فضیلتهای زناشویی و نقش آن در افزایش بهزیستی و مقابله با دلزدگی زناشویی در زنان و مردان متأهل شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. به این منظور نمونهای به حجم 290 فرد متأهل (138 مرد و 152 زن) به شیوهی نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس محققساخته فضیلتهای زناشویی، مقیاس بهزیستی WHO-5 (2012) و مقیاس دلزدگی زناشویی) پاینس، 1996) را تکمیل نمودند. دادهها با روش همبستگی و رگرسیون گامبهگام تحلیل شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین همهی فضیلتهای زناشویی با بهزیستی همبستگی مثبت و معنادار و بین همهی فضیلتهای زناشویی با دلزدگی زناشویی رابطهی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام نشان داد که فضیلتهای انصاف، بردباری و عشق و همدلی در سه گام و در مجموع 13 درصد واریانس بهزیستی را تبیین میکند (001/0p<,68/14=F) و فضیلتهای انصاف، دوراندیشی و احتیاط و عشق و همدلی در سه گام دلزدگی زناشویی و در مجموع 33 درصد واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین میکنند (001/0, p<06/47=F). نتیجهگیری: پرورش فضیلتهای اخلاقی در طول زمان قادر است سلامت روانی را در زوجین پیشبینی کرده و راهبردی برای مقابله با دلزدگی زناشویی تلقی شود.
سیما لطف نژادافشار، رضا خاکپور، فریده دوکانه ای فرد،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف از این مطالعه ارائه مدل ساختاری پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس عملکرد خانواده، خوشبینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه دانشجویان پردیس علامه طباطبایی ارومیه (ویژه خواهران) و پردیس شهید رجایی ارومیه (ویژه برادران) با روش نمونهگیری در دسترس، 250 نفر انتخاب و پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1990)، خوشبینی (جهتگیری زندگی) (شییر و کارور، 1985)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003)، کفایت اجتماعی (فلنر، 1990) و خودکارآمدی تحصیلی (پاتریک و همکاران، 1997) را تکمیل کردند. یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل ساختاری با دادههای گردآوری شده برازش قابل قبول دارد. تاب آوری و خوشبینی و کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار و عملکرد خانواده به صورت منفی و معنادار (01/0>p) بهزیستی روان شناختی را پیشبینی میکردند. کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار (01/0>p) رابطه بین تابآوری و خوشبینی و به صورت منفی و معنادار (01/0>p) رابطه بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری میکرد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی میتواند راهکار اجرایی مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی تحصیلی، بهزیستی روانشناختی، خوش بینی، تاب آوری و کفایت اجتماعی دانشجویان باشد.
فاطمه هاشمی، حسین کشاورز افشار، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبکهای دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان انجام شد. روش: تمامی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند که ازبین آنها 360 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و کرایج، 2006)، بهزیستی روانشناختی (ریف 1995)، دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید،1990) و خشونت خانگی (شرین، سینا کور، لی، زیتر و شاکیل 1998) استفاده شد. دادهها با تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند. یافته: یافتهها نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش نیافته معنادار است (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش نیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش نیافته در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی دارد (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازشیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار نیست (05/0<p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی، دلبستگی ایمن و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش یافته معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش یافته در رابطه بین سبک دلبستگی، خشونت خانگی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان با تقویت دلبستگی ایمن و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به زنان، بهزیستی روان شناختی آنها را افزایش داد.
مرتضی اسپنانی، محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش مقایسهی تأثیر روشهای مشاورۀ مبتنی بر نظریۀ هالند، شناختی اجتماعی و راه حل مدار بر بهزیستی مسیر شغلی دانشآموزان بود. روش: روش این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری کلیۀ دانشآموزان دورۀ دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بوده که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 10 نفر برای هر گروه انتخاب شدند و بر اساس جنسیت تفکیک شدند. گروههای آزمایش هر کدام 8 جلسه، مشاورۀ مسیر شغلی دریافت نمودند و گروههای کنترل، مداخلهای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (هینکین،1998) بود. یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات بهزیستی مسیر شغلی دانشآموزان گروههای آزمایش در مرحلهی پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری (001/0p<) وجود داشت. بنابراین مداخلات مشاوره مبتنی بر نظریه هالند، شناختی اجتماعی مسیر شغلی و راه حل مدار، بر افزایش بهزیستی مسیر شغلی دانشآموزان مؤثر بوده است. در مقایسهی روشهای مداخله، روش شناختی اجتماعی و راه حل مدار، تأثیر بیشتری را نسبت به نظریه هالند نشان داد. نتیجهگیری روش مشاوره مسیر شغلی شناختی اجتماعی و راه حل مدار در مشاوره با دانشآموزان تأثیر بیشتری دارند.
اکرم مطهری نصب، کیومرث فرح بخش، احمد برجعلی، نورعلی فرخی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی رضایت زناشویی در پاندمیها و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی روانشناختی در دوره کرونا اجرا شد. روش: در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته (در بخش کیفی، از روش نظاممند نظریه دادهبنیاد و در بخش کمّی، از روش نیمهآزمایشی و طرح تکآزمودنی از نوع AB) استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش در بخش کیفی، 24 نفر از زنان متاهل25- 55 سال (12 نفر دارای رضایت زناشویی و 12 نفر فاقد رضایت زناشویی) بودند که با رعایت معیارهای لازم و روش نمونهگیری هدفمند تا مرز اشباع دادهها، انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش کمّی، زنان متاهل 25 تا 55 ساله دارای فرزند 6 تا 13 ساله شهر تهران بودند که تعداد 3 نفر از آنان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در مداخله شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمّی، مقیاس رضایت زناشویی اینریچ (1993) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1988) بود. دادهها در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کُربین (در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی، بر اساس شاخصهای تحلیل دیداری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: تحلیل دادهها در بخش کیفی منجر به شناسایی 79 کد باز و 26 کد محوری و 4 کد انتخابی شامل «نیازهای ارتباطی؛ ویژگیهای شخصیتی؛ عوامل اجتماعی و راهبردهای رفتاری» شد. پس از تلفیق مقولهها، الگوی رضایت زناشویی در ایام کرونا، تدوین و روایی محتوای آن تائید شد. نتایج تحقیق در بخش کمّی، اثربخشی مداخله مبتنی بر الگو بر بهزیستی روانشناختی را نشان داد. نتیجهگیری: بر اساس نتیجه پژوهش حاضر میتوان از الگوی استخراجشده، جهت انجام مداخلات مشاورهای در حوزههای زوج و خانواده برای تسهیل انطباقپذیری با بحرانهای مشابه استفاده کرد.