14 نتیجه برای تابآوری
فریده حسین ثابت، فرحناز جوبانیان، کیومرث فرحبخش،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبتنگر بر تابآوری و کنترل خشم انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشآموزان دختر سال اول متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 1392-1391 تشکیل میدادند که از میان آنها، به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای، 24 دانشآموز که دارای تابآوری پایین و پرخاشگری متوسط و بالا بودند انتخاب و به طور مساوی و تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جایگزین شدند. در گروه آزمایش 12 جلسه آموزش روانشناسی مثبتنگر اجرا شد در حالی که شرکتکنندگان گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای به کار برده شده برای سنجش متغیرهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تابآوری کونور-دیویدسون و مقیاس ابراز صفت-حالت خشم. ادادهها پس از جمع آوری با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس بیانگر معناداری نقش روانشناسی مثبتنگر بر افزایش تابآوری و کنترل خشم بود. بر اساس این یافتهها میتوان گفت که آموزش روانشناسی مثبتنگر با تأکید بر تقویت هیجانهای مثبت و درک توانمندیها، در افزایش تابآوری دانشآموزان مؤثر است. همچنین این آموزش با استفاده از روش تجسم و تجربه ذهنی خشم و بخشایش به افراد کمک میکند تا خشم خود را کنترل کرده و هیجان مثبتی را جایگزین آن نماید.
منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت اباد، رحیم بدری گرگری، سولماز دبیری،
دوره 15، شماره 59 - ( 7-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل فلنر بر تابآوری و میزان قربانی شدن دانش-آموزان قربانی قلدری بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون وگروه گواه بود. جامعه شامل دانشآموزان دختر قربانی قلدری در مدرسه بود که در پایه هفتم و هشتم دوره اول مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 96 نفر دانش آموز قربانی بود که ابتدا غربال شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20= n) و گواه (20= n) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاسهای قربانی قلدری کالیفرنیا و تابآوری کانر و دیویدسون استفاده شد. آموزش کفایت اجتماعی برای گروه آزمایش در 12 جلسه به مدت شش هفته ارائه گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از اثربخش بودن آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل چهاربعدی فلنر بر افزایش تابآوری و کاهش میزان قربانی شدن دانشآموزان قربانی قلدری بود. این نتایج تلویحات مهمی برای مسئولان و مشاوران در امر کمک به قربانیان قلدری و کاستن از اثرات منفی پدیده قلدری روی این دانشآموزان دارد.
زهرا نقش، زهرا رمضانی خمسی، لیلا افضلی، زهرا افکاری شهرستانی،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف: مطالعه حاضر بررسی اثر وضعیت اجتماعی اقتصادی، به صورت اثرات فردی و ترکیبی، و تابآوری بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان پایه ششم شهر تهران بود. روش: بدین منظور جامعه این پژوهش را تمامی دانشآموزان مقطع پایه ششم شهر تهران در سال تحصیلی (96-95) تشکیل میدهند که از این تعداد 600 نفر از دانشآموزان این مقطع به روش نمونهگیری خوشهای طبقهای دو مرحلهای انتخاب شده بودند و پرسشنامهی تابآوری (مارتین و مارش، 2006) را تکمیل نمودند و والدین آنها به سوالات مربوط به وضعیت اجتماعی _ اقتصادی که برگرفته از سوالات آزمون بین المللی تیمز (که هر 4 سال یکبار برای بخش عملکرد کشورها در آموزش علوم و ریاضیات تکرار میشود تا روند تغییرات آموزشی و حتی میزان کاهش و افزایش عملکرد دانشآموزان کشورهای شرکتکننده در پی این سالها مشخص شود)، بودند پاسخ دادند. با مشخص کردن والدین در سه گروه با وضعیت اجتماعی اقتصادی بالا، متوسط و پایین این متغیر در سطح والدین نیز ساخته شد. یافتهها: مدلیابی معادلات ساختاری چند سطحی به منظور بررسی دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت اجتماعی اقتصادی دارای اثر مستقیم معنادار بر عملکرد تحصیلی در هر دو سطح دانشآموز و خانواده بود و اثر تابآوری بر عملکرد تحصیلی نیز معنادار بوده است. نتیجهگیری: مدل برازش خوبی داشته و 22 درصد از واریانس عملکرد دانشآموزان در سطح دانشآموز و 28 درصد از واریانس عملکرد دانشآموزان در سطح خانواده تبیین شد.
دکتر یاسر مدنی، دکتر منصوره حاج حسینی، قاسم تسیه حسینی،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی اثر آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری، بر نگرانی از تصویر بدنی و خودکارآمدی اجتماعی پسران نوجوان بود.
روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون، با گروه کنترل بود. جامعهی آماری تحقیق، شامل همهی دانشآموزان دبیرستانی پسر پایهی دهم مشغول به تحصیل در منطقهی 16 آموزش و پرورش شهر تهران بود. از میان مدارس آن منطقه، یک دبیرستان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و از بین کلیهی دانشآموزان پایهی دهم آن دبیرستان، 30 نفر بر اساس بالاترین نمرات کسب شده در پرسشنامهی نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005 )، BICI انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. سپس هر دو گروه به گویههای مقیاس خودکارآمدی در موقعیتهای اجتماعی اسمیت و بتز (2000) پاسخ دادند. گروه آزمایشی در 8 جلسهی حدوداً 75 دقیقهای آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری به صورت هفتگی شرکت کرد اما گروه کنترل در این مدت هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان دوره، از هر دو گروه پسآزمون گرفته شده و دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری در کاهش نگرانی از تصویر بدنی و افزایش خودکارآمدی اجتماعی نوجوان تأثیر معناداری داشته است.
نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که آموزش تلفیقی مثبتنگری و تابآوری میتواند مداخلهای مؤثر برای بهبود نگرش به تصویر بدنی و ارتقای خودکارآمدی اجتماعی پسران نوجوان باشد.
آقای احمد عرب زاده، دکتر منصور سودانی، دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی، دکتر مسعود شهبازی،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر بود. روش: این پژوهش روی 3 زوج (6 نفر) که با نمونهگیری داوطلبانه و هدفمند انتخابشده بودند، در چارچوب طرح شبه آزمایشی تکموردی از نوع خط پایهی چندگانه همزمان، طی 10 جلسه برای هر زوج، به همراه پیگیری سهماهه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها: رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش تابآوری زوجها شده (19/83 درصد بهبودی) و اثرآن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه حفظ شد (71 درصد بهبودی). همچنین رفتاردرمانی دیالکتیکی توانست بهزیستی روانشناختی زوجها را افزایش دهد (28/44 درصد بهبودی) که اثر آن تا پایان دوره پیگیری سهماهه ماندگار بود (83/69 درصد بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنیدار بودن این تغییرات بود (05/0>P). نتیجهگیری: نتایج تحلیل معنیداری بالینی، گویای اثربخشی مداخلۀ آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در افزایش تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای ناسازگار بود و متغیر یادشده میتواند میزان بالایی از تغییرپذیری تابآوری و بهزیستی روانشناختی را در شرایط ناسازگاری زوجها تبیین نماید.
آسیه شریعتمدار، مریم اعظمی، سحر غفوری، مریم مصباحی،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده
هدف: تابآوری یک مولفه مثبت روانشناختی بوده که بر تواناییهای فردی به منظور مقابله با رویدادهای ناگوار زندگی تمرکز دارد. عوامل متعددی در افزایش تابآوری نقش دارند که از آن جمله میتوان به زمینههای ژنتیکی و محیط و آموزش اشاره کرد. همچنین تابآوری میتواند نقش تقویت کننده برای سیستم ایمنی بدن داشته باشد. شوخطبعی یک ویژگی مثبت در زندگیست که برخی رویکردها همچون دیدگاه روانکاوی آن را یک راهبرد دفاعی مقابله با فشارروانی و نوعی تسکین میدانند. پژوهشها نشانگر آن است که شوخطبعی از طریق ارتقای تابآوری نقش مهمی در بهبود عملکرد سیستم ایمنی در برابر فشارهای روانی ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی نقش شوخطبعی در تابآوری زنان در برابر فشارهای روانی روزهای قرنطینه بیماری کرونا انجام شد. روش: این پژوهش از طریق مطالعه تجربه زیسته زنان در ایام شیوع این بیماری همهگیر، و با روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه پژوهش شامل زنانی بود که به پرسش آیا شوخطبعی در ایام قرنطینه در زندگی روزمره شما نقش داشت، پاسخ مثبت میدادند. نمونهگیری به صورت هدفمند و در دسترس صورت گرفت و شامل 18 مشارکتکننده بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تجزیه و تحلیل یافتهها، بهروش هفت مرحلهای کلایزی انجام شد. یافتهها: پس از کدگذاری مصاحبهها و دسته بندی مضامین فرعی، در سوال اول هفت مضمون اصلی «کاهش سطح تنش، ایجاد تعادل در زندگی، جهتدهی خلاقانه، فاصله گرفتن از ناملایمات، افزایش سطح شادی، تقویت روحیه بیماران، و همدلی با شرایط سخت دیگران» و مضمون هستهای «انتخاب راهبردهای شوخطبعی با کاهش تنش و جهتدهی خلاقانه زندگی، تعادل را به زندگی بازمیگرداند و موجب تابآوری بیشتر افراد در برابر شرایط سخت دوران قرنطینه میشود.» و در سوال دوم 5 مضمون اصلی «بهره گیری گسترده از منابع، شوخی هدفمند با محتوای گزینشی، کاربرد بداهه و خلاقیت، شوخی پیونددهنده، و شوخی متناسب با موقعیت» و مضمون هستهای «شوخطبعی افزاینده تابآوری متناسب با شرایط، خلاق و با هدف تقویت پیوندهای بینفردی صورت میگیرد.» به دست آمد. نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان داد شوخطبعی میتواند تحمل شرایط سخت قرنطینه و حتی بیماری را آسانتر نموده و موجب مقابله مناسبتر با فشارروانی در شرایط بحران از طریق تقویت روحیه و ایجاد نشاط فردی گردد.
زهرا رحیمی صادق، احمد برجعلی، فرامرز سهرابی، عبداله معتمدی، محمد رضا فلسفی نژاد،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی برنامه مهارتهای زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تابآوری زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه بین 30 تا 40 سال مراجعهکننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمان در نیمه اول سال 1395 بود که از میان آنها 30 نفر با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) جایگزین شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. برنامه آموزشی طی 11 جلسه 90 دقیقهای در گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و نتایج با روش تحلیل کوواریانس موردتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش میزان شادکامی و تابآوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیرگذار بوده است (01/0>p). نتیجهگیری: براساس نتایج میتوان گفت که برنامه مهارتهای زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) مبتنی بر فرهنگ بومی، برنامه مناسب و کارآمدی برای زنان مطلقه است و اجرای آن میتواند بر شادکامی و تابآوری این افراد مؤثر باشد.
مهرنوش دوائی مرکزی، جواد کریمی، کوروش گودرزی،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی با رویکرد هیجان مدار بر شادکامی و تابآوری زوجین میباشد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایهی چندگانه همزمان بود. جامعه آماری، زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مرکز زوج درمانی طلیعه مهر در شهر تهران (149 زوج) بود، که با روش نمونهگیری هدفمند و داوطلبانه 6 زوج به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس رویکردهای زوج درمانی در دوگروه واقعیتدرمانی و هیجانمدار برای هر زوج به همراه پیگیری دو ماهه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، مقیاس شادکامی آکسفورد آرگایل، مارتین و کراسلند (1989) و مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) بود. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی به ترتیب باعث افزایش شادکامی و تابآوری زوجها شده (۰۶/%۶۱ و 31/49% بهبودی) و اثر آن به ترتیب تا پایان دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد (۰۵/%۶۰ و 88/51% بهبودی). همچنین زوج درمانی هیجان مدار به ترتیب باعث افزایش شادکامی و تابآوری زوجها شده (۰۶/%۲۸ و 87/28% بهبودی) و اثر آن به ترتیب تا پایان دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد (۸۱/۲۶% و 73/29% بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنیدار بودن این تغییرات بود (05/0>p). نتیجهگیری: نتایج گویای اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و هیجانمدار در افزایش شادکامی و تابآوری زوجین ناسازگار بود و رویکردهای یاد شده میتواند میزان مطلوبی از تغییرپذیری شادکامی و تابآوری زوجین را در شرایط ناسازگاری زوجها تبیین نماید.
مسعود اسدی، محسن نظری فر، حسن ابراهیم زاده، الهام فتحی، منیژه دانشپور،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اختلالات روانی و تابآوری در مقابل خودکشی در اقدام به خودکشی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، پس رویدادی است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان پسر شهر قزوین بود و نمونه آماری با توجه به روش مطالعه پس رویدادی شامل 80 نفر از این افراد بود که به شیوه هدفمند انتخاب و در دو گروه اقدامکنندگان به خودکشی و افراد عادی قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از چک لیست نشانههای اختلالات روانی تجدید نظرشده (SCL-90-R) و پرسشنامه تابآوری در مقابل خودکشی (عثمان و همکاران، 2004) استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند، در نمره کلی اختلالات روانی و خرد مقیاسهای پرخاشگری، اضطراب، وسواس، حساسیت فردی، شکایات جسمانی، روان پریشی، تصورات پارانوئیدی، افسردگی و ترس مرضی به طور معناداری بالاتر از افراد عادی بود. همچنین میانگین نمرات افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند، در نمره کلی تابآوری و خرده مقیاسهای محافظ درونی، ثبات هیجانی و محافظ بیرونی به طور معناداری کمتر از گروه عادی بود (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود با آموزشهای روانشناختی تابآوری در مقابل خودکشی را افزایش داده و با مداخلات مبتنی بر نظریههای رواندرمانی، میتوان با کاهش اختلالات روانی که در پژوهش حاضر نقش مهمی در اقدام به خودکشی داشتند، خطر خودکشی را کاهش داد.
یاسر مدنی، زینب معینی پور، معصومه سادات رهنمایی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بهکارگیری اصول تأثیردرمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارتهای حلمسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانوادههای پرتنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانوادههایی است که والدین آنها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایت از زندگی، حلمسئله و امیدواری استفاده شد. یافتهها: مقایسه بین گروهی نشان میدهد تفاوت میانگین نمرههای رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروههای آزمایش و کنترل معنیدار است؛ بنابراین میتوان گفت تأثیردرمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانوادههای پرتنش اثر داشته و آنها را افزایش داده است. نتیجهگیری: تأثیردرمانی با ارتقای تابآوری نوجوانان خانوادههای پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنیها کمک کرد تا در برابر عوامل استرسزا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیردرمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. بهعبارتدیگر این مداخلات به شرکتکنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را بهعنوان فرصت در نظر بگیرند
رقیه کیانی، آیت اله فتحی، سمیه تاجفر، ابراهیم نوری،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: امروزه طلاق یکی از خطرات تهدیدکننده زندگی زناشویی است که به ویژه برای زنان میتواند معضلات اجتماعی و روحی فراوانی ایجاد کند و از این نظر باید به آن توجه ویژه داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان سابیلیمنال بر افسردگی و تابآوری در زنان دادخواستدهنده طلاق با سرپرست خانوار معتاد انجام شد.روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان دادخواستکننده طلاق با سرپرست خانوار معتاد در نیمه دوم سال 1399 بود که به شعبههای مختلف دادگاه خانواده شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این جامعه آماری، تعداد 30 نفر که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند با روش در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). هر دو گروه در مراحل پیشآزمون و پسآزمون دو بار فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه افسردگی بک (1991) و پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند، گروه آزمایش رویه درمانی را دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ رویه درمانی را دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از شاخصهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرمافزار SPSS-20 استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که رویکرد سابلیمینال موجب کاهش معنادار نمرات افسردگی (01/0< P، 63/0= Ƞ2) و افزایش معنادار نمرات تابآوری (01/0< P، 68/0= Ƞ2) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت که رویکرد سابلیمینال میتواند میزان افسردگی زنان دادخواستدهنده طلاق با سرپرست خانوار معتاد را کاهش دهد و میزان تابآوری آنها را افزایش دهد. بنابراین از این رویکرد میتوان به عنوان یک روش مداخلهای مناسب در مراکز روانشناختی و مشاوره برای درمان افسردگی و افزایش تابآوری بهره برد.
زهرا اخوی ثمرین، پرویز پرزور، شیرین احمدی،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: تابآوری عاطفی یک ساختار چند بعدی است که توضیح میدهد چرا افرادی که با شرایط دشوار و پر استرس روبرو میشوند میتوانند به صورت مثبت عمل کنند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی علی اضطراب کرونا بر اساس تابآوری عاطفی با میانجیگری تنظیم هیجان در دانشجویان انجام گرفت. این مطالعه توصیفی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن متشکل از کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول 1400 بودند. تعداد 250 نفر از این افراد به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به صورت آنلاین به پرسشنامههای تابآوری عاطفی، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتهها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که اضطراب کرونا با نمرهی کل تابآوری عاطفی و تنظیم هیجان ارتباط منفی و معناداری دارد همچنین تنظیم هیجان با نمره کل تابآوری عاطفی ارتباط مثبت و معناداری دارد (001/0> p). شاخصهای برازش مدل نیز مسیر تابآوری عاطفی بر اضطراب کرونا با میانجیگری تنظیم هیجان را تأیید کرد. نتیجهگیری: از لحاظ کاربردی بر اساس نتایج میتوان گفت برنامه آموزش راهبردهای سازگاری راهکاری مناسب جهت بهبود تنظیم هیجان، افزایش تابآوری و کاهش اضطراب دانشجویان میباشد.
الهام خدارحمی، عباس امان الهی، ذبیح الله عباسپور،
دوره 22، شماره 86 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی اعتیاد به رسانههای اجتماعی بر اساس تابآوری خانواده و جو عاطفی خانواده انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیشبین (تحلیل تمییز) بود. روش: جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه (12 تا 18 سال) شهر اهواز بود که از بین آنها 412 نفر انتخاب شدند که 206 نفر در گروه دارای اعتیاد به رسانههای اجتماعی و 206 نفر هم در گروه بدون اعتیاد به رسانههای اجتماعی قرار داشتند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انجام شد. ابزارهای گردآوری دادهها شامل مقیاساعتیاد به رسانههای اجتماعی برگن (BSMAS)، مقیاس تابآوری خانواده سیکسبی (FRAS) و پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن(EAF) بودند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. یافتهها: نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پیشبین پژوهش قادر به پیشبینی عضویت گروهی نوجوانان دارای اعتیاد به رسانههای اجتماعی و فاقد اعتیاد به رسانههای اجتماعی بود. همچنین در تحلیل تمیز به روش گامبهگام مشخص گردید که هر دو متغیر پیشبینی کنندههای معناداری (001/0>p) برای اعتیاد به رسانههای اجتماعی هستند. نتیجهگیری: با توجه به نقش تابآوری خانواده و جو عاطفی خانواده در اعتیاد به رسانههای اجتماعی، کمک به افزایش تابآوری خانواده و بهبود جو عاطفی خانواده میتواند در پیشگیری و درمان اعتیاد به رسانههای اجتماعی موثر باشد.
زهرا سادات پورسیدآقایی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبکهای دلبستگی با نقش میانجی تابآوری در زنان خانهدار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوهی گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی و با طرح تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانهدار گروه مردم نهاد بوستان نرگس اکباتان شهر تهران در سه ماههی اول سال 1401 بود که از این بین384 نفر به صورت دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی آشفتگی زناشویی، پرسشنامهی الگوهای ارتباطی، پرسشنامهی سبکهای دلبستگی و مقیاس تابآوری بود. در نهایت دادهها با روش آماری رگرسیون خطی در متن تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با آشفتگی زناشویی زنان خانهدار ارتباط مستقیم دارد (01/0>P). همچنین تابآوری توانست در رابطه بین الگوهای ارتباطی و آشفتگی زناشویی و رابطه سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با آشفتگی زناشویی زنان خانهدار نقش میانجیگری ایفا کند (01/0>P).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این امر است که برای کاهش آشفتگی زناشویی در زنان خانهدار، میتوان ضمن شناسایی سبک ارتباطی زوجها و سعی در تغییر سبکهای ارتباطی ناسالم، از طریق آموزش و مشاوره و سایر مداخلههای مبتنی بر تابآوری عمل کرد.