3 نتیجه برای تحلیل مضمون.
زینب بهرامی، رضوان صالحی، ذبیح الله کاوه فارسانی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف: با توجه به شیوع آسیبهای شغلی در مشاغل یاریرسان هدف پژوهش حاضر بررسی آسیبهای شغلی مددکاران اجتماعی بود. روش پژوهش: این مطالعه به شیوهی کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. جامعهی پژوهش کلیه مددکاران اجتماعی شهر شهرکرد بود که تعداد 17 نفر از مددکاران به روش نمونهگیری هدفمند با اشباع نظری دادهها انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون شبکهای آتراید-استرلینگ استفاده شد. یافته ها: مددکاران اجتماعی آسیبهای شغلی را در سه مضمون فراگیر آسیبهای درونفردی، آسیبهای بین فردی و آسیبهای فرافردی تجربه میکنند. آسیبهای درون فردی شامل دو مضمون آسیبهای عاطفی-هیجانی (اضطراب، افسردگی عمومی، فرسودگی و خشونت) و آسیبهای جسمانی بود. در حوزهی آسیبهای بینفردی مضامین شامل: سرریزی مشکلات شغلی به خانواده، مشکلات ارتباطی با مددجویان (فروپاشی مرز کاری و شخصی با مددجویان، ناتوانی در مدیریت پرتوقعی مددجویان و مشکلات فرهنگی، آموزشی و اجتماعی مددجویان)، مشکلات مربوط به عدم تعهد سازمانی (احساس تبعیض وجدانگرایی پایین همکاران) و مشکلات مربوط به خط و مشی سازمان (تغییر و تنوع خط و مشی سازمان و مغایرت خط و مشی سازمان با نیازهای مددجویان) بود. آسیبهای فرافردی نیز شامل مضامین مشکلات مربوط به ماهیت شغل (حجم زیاد کار، چالش زیاد کار)، مشکلات مربوط به شرایط کاری (سروصدای زیاد، ارگونومی نامناسب و آلودگی محیط کاری)، مشکلات مالی و رفاهی و تداخل مشکلات محیط زندگی با وظایف شغلی بود. بر اساس یافتههای موجود میتوان نتیجه گرفت که مددکاری اجتماعی شغلی بسیار پرچالش و مددکاران اجتماعی از جمله آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند که در حیطههای مختلفی مشکلات زیادی را تجربه میکنند و سازمانهای زیرربط با استفاده از مشاوران و روانشناسان شغلی و برنامهریزی همهجانبه میتوانند در جهت کاهش این آسیبها به آنان کمک کنند.
جواد خدادادی سنگده، فاطمه قهرمانی مطلق، فریبا ابراهیمی،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تغییرات مثبت و رویشهای مادران در ابعاد مختلف بعد از اتخاذ نقش والدگری است.
روش: این پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت مورد مطالعه، برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش، زوجهایی که حداقل 7 سال از زندگیشان گذشته و دست کم صاحب یک فرزند 2 ساله باشند، از زندگی خود رضایت نسبی داشته، ساکن تهران باشند و با رضایت در پژوهش مشارکت کردهاند را شامل میشد. مشارکت کنندگان از طریق نمونهگیری هدفمند و به روش دردسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونهگیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 18 مشارکتکننده از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: باتوجه به نتایج تحقیق، مادران معتقدند از زمان به دنیا آمدن فرزند، دچار رویشهایی در ابعاد شخصی، زناشویی و روابط اجتماعی میشوند؛ به طوری که ابعاد شخصی شامل: گسترش مسئولیتپذیری، گسترش خودپنداره و صبر میشود؛ همچنین رویشهایی که در رابطه زناشویی شاهد آن هستیم عبارتند از صمیمت، پربارسازی انسجام زوجی، تحکیم مرزبندی و ایجاد هویت والدینی و در آخر، رویشهای روابط اجتماعی عبارتند از بازنگری در نقش اجتماعی و گسترش پیوند با خانواده مبدأ.
نتیجهگیری: ورود فرزند تغییرات مثبت در ابعاد شخصی، زناشویی، فرهنگی _ اجتماعی در مادران ایجاد میکند که همین امر سبب افزایش رضایتمندی از رابطه زوجی میشود.
کاندیدای دکتری امید محمدی، دکتری مشاوره معصومه اسمعیلی، دکتری مشاوره کیومرث فرحبخش،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
چکیده (مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری می باشد.)
هدف: رشد و تکامل مشاوران فرآیندی پیوسته و مادامالعمر است. از این رو هدف پژوهش تبیین فرآیند رشد و تعالی مشاوران خانواده بود.
روش: این پژوهش کیفی، از نوع فراتحلیل کیفی و جمعیت مورد مطالعه مقالات فارسی و لاتین حوزه رشد و تعالی مشاوران خانواده بود. در این پژوهش، 107 مقاله کیفی فارسی و انگلیسی بررسی شد که از میان آنها، 18 مقاله بهطور کامل مرتبط شناسایی شدند. مقالات مرتبط از طریق جستوجوی گسترده در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Google Scholar، Scopus، Web of Science، سید، نورمگز و مگیران انتخاب شدند. تحلیل دادهها به روش مرور نظاممند و با استفاده از فرآیند تحلیل مضمون بر اساس روش توماس و هاردن، شامل سه مرحله کدگذاری آزاد، سازماندهی کدها به مضامین توصیفی و در نهایت ایجاد مفاهیم تحلیلی انجام گرفت.
یافتهها: تحلیل مضامین موجود در پژوهش های کیفی منجر به شناسایی 4 مضمون اصلی، 13 مقوله فرعی و 230 زیرمقوله شد. مضامین اصلی شامل «آغاز و جهتگیری؛ فعالیت و کاوشگری؛ انتقال و پیگیری؛ ادغام و همافزایی» بودند و مقولات فرعی شامل این موارد بود: «یاریرسان غیرحرفهای؛ دانشجوی مبتدی و خودتردیدی؛ درک فلسفه و ارتقاء دانش حرفهای؛ عملکرد در سطح پایه؛ ورود به مسیر کارآموزی و دریافت نظارت؛ برچسبزنی به خود به عنوان یک متخصص حرفهای؛ عملکرد در سطح حرفهای نوپا؛ درک بافتاری از جامعه حرفهای؛ عملکرد در سطح حرفهای باتجربه؛ تعمیق مکاشفه شخصی و شغلی؛ یکپارچگی خود فردی و حرفهای؛ از خودفراروی و خود تعالیبخشی؛ رسالتمحوری».
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که حس مسئولیت و اعتماد به نفس در دوران آموزش به مشاوران کمک میکند تا صدای منحصر به فرد خود را در حرفه پیدا کنند و به یکپارچگی بین خودِ شخصی و حرفهای دست یابند.