13 نتیجه برای جوانان
امیر محمد شهسوارانی، هاجر شهرانی، کلثوم ستاری، مصطفی محمدی، مریم حکیمی کلخوران،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده
چکیده مقیاس افسردگی کودکان و نوجوانان ابزاری خودگزارشدهی است که به منظور تشخیص و ارزیابی میزان و شدت اختلال افسردگی عمده در کودکان و نوجوانان طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی و ساخت عاملی مقیاس افسردگی کودکان و نوجوانان (CADS) (جانبزرگی، 1378) و نیز وضعیت افسردگی در دختران نوجوان بوده است به همین منظور تعداد 417 نفر دانشآموز دختر (14-19 سال) در شهر تهران در مناطق مختلف آموزشی فرم 13 مادهای این آزمون را تکمیل کردند. در بررسی پایایی CADS که به سه روش پایایی درونی (آلفای کرونباخ و تصنیف)، همبستگی درونی و بازآزمایی انجام شد مشخص شد این مقیاس از پایای بالا و کاملاً مطلوبی برخوردار است. تحلیل عاملی اکتشافی به روشهای مولفۀ اصلی، موازی و آزمون کمترین میانگین سهمی نشان دادند که این پرسشنامه تنها از یک عامل افسردگی تشکیل شده است. تحلیل عاملی تاییدی نیز نشانگر حضور تنها یک عامل در CADS است. بررسی وضعیت افسردگی در دختران نیز نشانگر سلامت کامل 9/32% آنها و حضور رگههای افسرده وار تا افسردگی شدید در1/67% از جامعۀ مورد بررسی است. با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد که CADS ابزاری مطلوب برای سنجش و غربالگری افسردگی هم به صورت بالینی و هم به صورت پژوهشی چه به شکل انفرادی و چه به شکل گروهی است. همچنین با توجه به میزان بالای شیوع افسردگی در جمعیت دختران نوجوان به نظر میرسد ارائۀ مداخلات شناختی-رفتاری لازم برای مقابله و کاهش این اختلال ناتوان کننده و مزمن از اهمیت بالایی برخوردار باشد.
سمیه کاظمیان، ابراهیم نعیمی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده
سمیه کاظمیان ، ابراهیم نعیمی چکیده تاریخ دریافت: 10/5/94 - تاریخ پذیرش: 23/7/94 هدف: این پژوهش با هدف بررسی کیفی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار انجام گرفته است. روش: شیوه نمونهگیری در این پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس صورت گرفت. به این ترتیب که با مادران نوجوانان بزهکار که به منظور دریافت آموزشهای سلامت روانشناختی به کلینیک راه بهتر مراجعه کرده بودند؛ مصاحبه به عمل آمد. برای بررسی ویژگی خودابرازگری از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. دادههای حاصل از توصیف تعاملات زوجین به منظور شناسایی ویژگی خودابرازگری با استفاده از نظریه پدیدارشناختی مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: آنچه که در بررسی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار دیده شد، عبارت بودند از: الف _ انفعال باتمرکز بر دیگر محوری (منافع دیگران) (مطیع، پذیرنده _ پذیرش حرفهای دیگران _ گریز از پاسخ _ ایفای نقش قربانی) ب_ پرخاشگری با تمرکز بر خودمحوری (انعطافناپذیری _ بیمهری _ بحث وجدل _ وابستگی _ رقابت به جای همکاری) ج _ انفعال وتسلیم موقعیت وشرایط (ناامیدی _ خود ناباوری _ مقصر قلمداد کردن دیگران _ الگوگیری) د _ انفعال وابهام نقشهای والدینی (عدم قاطعیت _ عدم نظارت (نظارت نا هماهنگ) _ عدم اعتدال در تشویق رفتار جرأتمندانه (سهلانگاری _ بیتوجهی). نتیجهگیری: در سلامت روانی خانواده والدین نقش بهسزایی ایفا میکنند. والدین باید بستری را فراهم کنند تا فرزندانشان در یک محیط آرام تربیت یابند تا بتوانند در آینده با همه افراد جامعه سازگار باشند. با آموزش ویژگی ابرازگری به والدین، میتوان در ایجاد سلامت روان در نوجوانان و متعاقب آن سلامت جامعه تأثیر بهسزایی گذاشت.
احمد برجعلی،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود معیارمحور بر عزتنفس نوجوانان طلاق شهر کرمان به شیوه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام شده است. گروه نمونه شامل ۳۰ نفر از نوجوانان طلاق پرورشگاهی شهر کرمان هستند که بهصورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدهاند. هرکدام از گروهها ۱۵ نفر را شامل میشود. میزان عزتنفس شرکتکنندگان در این پژوهش توسط پرسشنامهی عزتنفس کوپر اسمیت در پیشآزمون و پسآزمون سنجیده شد. گروه آزمایش در ۱۰ جلسهی آموزش ابراز وجود شرکت نمودند در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. اجرای تحلیل کوواریانس بر روی دادهها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر عزتنفس گروه آزمایش داشته است (05/0P<). بر این اساس میتوان نتیجهگیری کرد که آموزش ابراز وجود میتواند عزتنفس را در نوجوانان طلاق بهبود بخشد.
ندا مهراندیش، حسین سلیمی بجستانی، ابراهیم نعیمی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده
غلامرضا نصیری تاکامی، محمود نجفی، سیاوش طالع پسند، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده
هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسرده بود.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک های روانپزشکی در ساری مراجعه کرده بودند که از میان آنها ، 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو
گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش روان درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری
طی ۸ جلسه هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی کواکس و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه کنترل نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که رواندرمانی مثبتنگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. اما اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در افزایش بهزیستی بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین در بررسی دو رویکرد درمانی بر افسردگی تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و گروه گواه وجود داشت. در
حالیکه هردو رویکرد درمانی به یک اندازه در کاهش افسردگی موثر بودند.
نتیجه گیری: دو مدل درمانی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری به دلیل تاکید بر جنبه های مختلف روانشناختی و همچنین یکسری مولفه های مشترک درمانی در کاهش افسردگی موثر بودند. از طرفی روان درمانی مثبت نگر در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در افزایش بهزیستی موثرتر بود. بنابراین روان درمانی مثبت نگر میتواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان و مشاوران مدارس قرار گیرد.
یاسر رضاپور میرصالح، مهدی شمالی، عاطفه برخورداری، اعظم مندگاریان، رویا شفیع زاده،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف: هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی کیفی محتوای لازم برای دورههای آموزش کارآفرینی از نظر جوانان کارآفرین استان یزد به منظور ارائه آموزشهای مؤثرتر بود. روش: این مطالعه از نوع پژوهشهای کیفی بود که با استفاده از نظریه زمینهای انجام شد. جامعهیآماری متشکل از زنان و مردانی بود که در دورههای کارآفرینی برگزار شده در استان یزد در سالهای 97-1392 شرکت کرده بودند و در حال حاضر نیز به عنوان کارآفرین مشغول فعالیت بودند. نمونهگیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری مصاحبهها انجام شد. در نهایت، 20 نفر (16 مرد و 4 زن) به شیوه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند و مصاحبهها با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برای بهبود اثربخشی آموزشهای کارآفرینی باید در بعد درونفردی، مهارتهایی مانند مدیریتفردی، مـهارتهای اجتماعی، عواملانگیزشـی، استقلالطلبی، کنـترل و جهتدهی مشکلات، ویژگیهای شخصیتیکـارآفرینی، خودنظمدهی عواطف و هیجانها و شناسایی و اصلاح خطاهای شناختی مورد توجه قرار گیرد. در بعد بین فردی، ابعادی مانند مقابله با رفتارهای مخرب، روابط بین فردی کارآمد و انگیزانندههای اجتماعی و سازمانی دارای اهمیت بیشتری است. در بعد شغلی، اطلاعات و مهارتهایی مانند دانش قانونی، دانش اقتصادی، دانش تکنولوژی و شبکه سازی باید مد نظر قرار گیرد. در نهایت در بعد آموزشی محتوای آموزشی، پیش نیازهای آموزش و عوامل ساختاری و قانونی برای هرچه بهتر برگزار کردن دورههای آموزش کارآفرینی بایستی مورد توجه قرار گیرد. در پایان پژوهش نیز مدل پارادایمی محتوای دورههای آموزش کارآفرینی ارائه شد. نتیجهگیری: براساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت که در محتوای آموزشی دورههای فعلی آموزش کارآفرینی بایستی تجدید نظر صورت گیرد.
کوثر دهدست،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی استعارههای جوانان از "ازدواج" مبتنی بر نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون انجام شد. روش: رویکرد تحقیق حاضر کیفی است که با توجه به هدف مطالعه و دست یابی به تجارب زیستهی افراد، از روش پدیدار شناسی استفاده کردیم. جامعه مورد مطالعه جوانان متأهل و مجردی بودند که در این زمینه تمایل به مصاحبه داشته و بر اساس اصل نمونهگیری نظری و اشباع دادهها با 13 نفر مصاحبهها صورت گرفت. یافته ها: این بررسی چگونگی برداشت و درک جوانان ایرانی از مفهوم ازدواج را اینگونه نشان داد که ماهیت ازدواج، یک راه و مسیر هدفدار است که توسط همسران قابلیت ساخته و خلق شدن آن وجود دارد. وجود مبدأ، مقصد، هدفمندی، راهرو انسانی و حرکت و در نهایت ملزومات طی گذار سالم و موفق این راه به سمت مقصد، برای تبیین "راه" به مثابه مستعار منه "ازدواج" به خوبی دیده میشود. نتیجهگیری: یافتهها بیانگر آنند در این زمینه باید به رویکرد مشاوره تربیتی- آموزشی متوسل شد که هم زمان علاوه بر هدفمندی و مقصد حرکت زوجین در ازدواج، اهداف آنها در زندگی را در زمینه تغییرات ارزشی و معنایی ایجاد شده در اجتماع و گفتمانهای دربرگیرنده همسران حول مفهوم ازدواج و زندگی مشترک نیز بررسی کند.
یوسف حبیبی، آتوسا کلانتر هرمزی، کیومرث فرحبخش، حسین سلیمی بجستانی، محمد عسگری،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای گرایشبه مصرفسیگار در جوانان از نگاه متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار بود. روش : در این مطالعه از رویکرد کیفی و شیوه تحلیل مضمون استفاده گردید. شرکتکنندگان شامل متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار (درمانگران، پژوهشگران، اساتید و مدرسان) در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند گزینش شدند. نمونهگیری با استفاده از ابزار مصاحبه (نیمهساختار یافته) بهمنظور دریافت دادهها تا مرحله اشباعنظری ادامه پیدا کرده و در ادامه اطلاعات جمعآوری شده با روش کدگذاری (فرعی و اصلی) تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل یافتهها منجر به استخراج 85 مفهوم اولیه، 37 مقولهفرعی و 15 مقولهاصلی گردید که بر اساس آن، مقولات اصلی گرایشبه سیگار در جوانان عبارت بودند از: 1. نقش مؤثر خویشاوندان در مصرف 2. جو نا کارآمد خانواده مستعدکننده مصرف 3. انگیزه بخشی گروههای همتا در مصرف 4. سر نخ دهی رسانه در مصرف سیگار 5. تأثیر پذیری از شخصیتهای مشهور 6. تسهیلگری جامعه در مصرف 7. شرایط مساعد مکان تفریحعمومی برای مصرف 8. دسترسی آسان به سیگار 9. تحریفشناختی از سیگار 10. علل روانشناختی نا کارآمد 11. واکنش معکوس به بازدارندههای سطحی در مصرف 12. ضعف مهارتهایانطباقی 13. تلقی جذابیترفتاری 14. سطحینگری رسانهها در مورد آسیبهای مصرف 15. مصرف تفننی. در نهایت ترکیب مقولات اصلی منجر به استخراج دو مضمون هستهای از جمله مؤلفههای میانفردیبرونفردی و مؤلفههای درونفردی گرایش به سیگار در جوانان گردید. نتیجه گیری : پژوهش حاضر نشان داد که جوانان متأثر از عوامل میان فردی برونفردی همچون رسانه، خانواده، جامعه و جو همتایان با علایق مشترک و یا ابعاد درونفردی مثل ناراحتیهای روانشناختی، تأثیرپذیری
از شخصیتهایمشهور فیلم و یا ضعفهای مهارتی، بیشتر احتمال دارد تا به سمت مصرفسیگار و ادامه آن گرایش پیدا کنند.
مسعود اسدی، محسن نظری فر، حسن ابراهیم زاده، الهام فتحی، منیژه دانشپور،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اختلالات روانی و تابآوری در مقابل خودکشی در اقدام به خودکشی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، پس رویدادی است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان پسر شهر قزوین بود و نمونه آماری با توجه به روش مطالعه پس رویدادی شامل 80 نفر از این افراد بود که به شیوه هدفمند انتخاب و در دو گروه اقدامکنندگان به خودکشی و افراد عادی قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از چک لیست نشانههای اختلالات روانی تجدید نظرشده (SCL-90-R) و پرسشنامه تابآوری در مقابل خودکشی (عثمان و همکاران، 2004) استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند، در نمره کلی اختلالات روانی و خرد مقیاسهای پرخاشگری، اضطراب، وسواس، حساسیت فردی، شکایات جسمانی، روان پریشی، تصورات پارانوئیدی، افسردگی و ترس مرضی به طور معناداری بالاتر از افراد عادی بود. همچنین میانگین نمرات افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند، در نمره کلی تابآوری و خرده مقیاسهای محافظ درونی، ثبات هیجانی و محافظ بیرونی به طور معناداری کمتر از گروه عادی بود (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود با آموزشهای روانشناختی تابآوری در مقابل خودکشی را افزایش داده و با مداخلات مبتنی بر نظریههای رواندرمانی، میتوان با کاهش اختلالات روانی که در پژوهش حاضر نقش مهمی در اقدام به خودکشی داشتند، خطر خودکشی را کاهش داد.
ابراهیم جهاندار، آسیه شریعتمدار،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناسانه فرایند به تعویق انداختن ازدواج جوانان در جهت فهم عمیق جنبههای مختلف این پدیده و چگونگی ادراک جوانان از آن بوده است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه مورد پژوهش، دختران و پسران مجرد و هرگز ازدواج نکرده ساکن شهر تهران در محدوده سنی 28 تا 34 سال برای دختران و 32 تا 38 سال برای پسران بود. نمونهگیری به روش هدفمند از میان افراد در دسترس محقق انجام شد و 13 نفر شامل 7 دختر و 6 پسر بهعنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته و تحلیل دادهها با بهرهگیری از روش کلایزی صورت پذیرفت.
یافتهها: در نهایت یافتههای پژوهش در قالب 12 مضمون اصلی و 61 مضمون فرعی گزارش شد. مضامین اصلی مستخرج عبارتند از: دغدغههای اقتصادی، آرمانگرایی، ترس از آینده ازدواج، تأثیر روابط پیش از ازدواج، فرایندهای انگیزشی، عدم بلوغ و آمادگی برای ازدواج، نقش موانع خانوادگی، عوامل اجتماعی- فرهنگی، محدودیت انتخاب، انگارههای مانع ازدواج، پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان داد به تعویقانداختن ازدواج پدیدهای پیچیده است که هم تحتتأثیر محدودیتهای عینی و هم تحتتأثیر ادراکات ذهنی محدودکننده و بلوغ ناکافی اتفاق میافتد و دارای پیامدهای منفی زیادی برای جوانان است. به نظر میرسد تلاش جامعه مشاوره و روانشناسی در جهت تولید محتوا در زمینههای فرهنگسازی ازدواج آسان، احیای ارزشهای ازدواج، اصلاح باورهای غلط جوانان، اشاعه فرهنگ ازدواج موفقیتآمیز در رسانهها و شبکههای اجتماعی، گام مؤثری در راستای رفع موانع ذهنی ازدواج باشد.
مریم توکلی، علی طاهری، پریسا حریری،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: از انجام پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش ذهنآگاهی نوجوانمحور و مداخلات روانشناسی مثبتنگر بر عزتنفس و مشکلات خواب نوجوانان دختر شهر آباده بود.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل شهر آباده بودند که 45 نفر از آنها با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (آموزش ذهنآگاهی نوجوانمحور؛ مداخلات روانشناسی مثبتنگر و کنترل) گماشته شدند. ابزار سنجش دو پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت و کیفیتخواب پیتزبورگ بود.
یافتهها: رابطه بین پیشآزمون با پسآزمون در نمرات عزتنفس و مشکلات خواب معنادار شد (05/0>p). سایر یافتهها نشان داد اثر اصلی گروه معنادار است که نشان میدهد عزتنفس و مشکلات خواب در مرحله پسآزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارند (001/0=P).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد آموزش ذهنآگاهی نوجوانمحور و مداخلات روانشناسی مثبتنگر باعث افزایش عزتنفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر میشوند. همچنین مداخله ذهنآگاهی نسبت به مداخله رواندرمانی مثبتنگر تأثیر بیشتری بر افزایش عزتنفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر داشت
عطا یاوری، سید بشیر حسینی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهمترین مؤلفههای هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاکهای هویت ملی ایرانیان به حساب میآید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل میکند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار میآید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوههای آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامههای تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است.
روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانهای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانهای و نو بودن مفهوم سرگرمآموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبهها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، دادههای موردنظر به دست آمد.یافتهها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفادههای بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از سادهانگاری در آموزش آن پرهیز نمود.
نتیجهگیری:سطحیکردن این مفهوم آسیبزا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند.
کیانوش زهراکار، آیسان شارعی، اقای علی سلمانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود.
روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانههای پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای هر هفته یک جلسه تحت رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. دادهها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) بهطور معنیداری پایینتر از گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: مطابق با یافتههای حاضر رواندرمانی مبتنی بر توانمندیها میتواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.