جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای خشونت خانگی

خانم کبری واعظی،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: خشونت خانگی علیه کودکان، علاوه بر جنبه¬های انسانی و حقوق بشری، یک مشکل عمده سلامتی به حساب می¬آید و عواقب جسمی، روانی و اجتماعی آن می¬تواند سلامت کودکان، خانواده و جامعه را در معرض آسیب قرار دهد. با توجه به شیوع و شدت خشونت خانگی در شهرستان بانه در این مقاله سعی شده است به تببین تجربه زیسته کودکان پیرامون خشونت خانگی از نوع جسمانی و عاطفی بپردازیم. مواد و روش: این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. روش گردآوری داده¬ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و گروه متمرکز انجام گردید. داده¬های حاصل از مصاحبه¬ها با روش تحلیل محتوای گرانهایم- لاندمن مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته¬ها: تجربه زیسته کودکان پیرامون خشونت خانگی در قالب سه طبقه «چرخه ممتد آزار»، «پرخاشگری به مثابه راهبرد مراقبتی» و «حضور اجتماعی به مثابه یک چالش» جای گرفت. نتیجه¬گیری: نتایج حاصل از این مطالعه بر اهمیت اقدامات پیشگیرانه و توجه بیش از پیش مسئؤلان و متولیان امر در حمایت از کودکان و پیشگیری از کودک آزاری تأکید دارد. در این راستا می¬توان با افزایش آگاهی در سطوح مختلف جامعه، آموزش برای ایجاد فرهنگ بدون خشونت و نیز تربیت عاری از خشونت، تدوین اصلاح و بهسازی قانون حمایت از کودکان و شناسایی خانواده¬های آسیب¬زا و ارائه خدمات بازتوانی برای قربانیان کودک آزاری اقدامات مؤثری انجام داد.


آسیه شریعتمدار،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

مقدمه: خشونت خانگی منعکس کننده تعامل بین دو سیستم دلبستگی مختل است. خشونت علیه زنان مشکل عمده ای است که عواقب جسمی، روانی و اجتماعی دارد. این عواقب سلامت و امنیت  زنان، خانواده و جامعه را به خطر می اندازد.

روش: این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از تحلیل[1]  و ترکیب مضامین[2] انجام شد. در مبانی فکری درمان و تشریح انگیزش ها و آسیب های مربوط به هر انگیزه (افراط و تفریط در ارضا) از نظرات نراقی در کتاب جامع السعادات بهره گرفته شد. ابتدا مضامین درمان اخلاقی از کتب اخلاق به ویژه جامع السعادات نراقی استخراح شد. سپس برای تدوین الگوی درمان اخلاقی از یافته های نورکراس و پروچاسکا در مورد مراحل و فرایندهای تغییر استفاده شد.  در مرحله دوم مضامین مهم مراحل تغییر پروچاسکا و نورکراس نیز از منابع مربوط استخراج و طبقه بندی شد. سپس این دو نظام با استفاده از روش ترکیب مضامین با هم یکپارچه شد. با توجه به مضامین اخلاقی، مطالب با مراحل تغییر مطابقت و سپس گام های الگوی درمان خشونت تدوین شد.

یافته ها: به نظر نراقی نفس انسان دارای چهار قوه عقل، غضب، شهوت و تخیل است. اگر عقل بر همه قوا حاکم شود، همگی به راه اعتدال کشانده می شوند و افراط در آن قوا مدیریت می شود. خشم و خشونت نتیجه افراط در قوه غضب است. بنابراین الگوی اخلاقی اولیه مستخرج از نظریه نراقی با هدف کسب تسلط عقل بر دیگر قوا، در چارچوب این مضامین طراحی شد. طبق مطالعات پروچاسکا و نورکراس، تغییر فرایندی تدریجی، قابل پیش بینی و مرحله ای است و تبعیت از ویژگی های این مراحل، احتمال بهبود را افزایش می دهد. به همین دلیل مضامین الگوی اخلاقی درمان خشونت، با ویژگی های مراحل تغییر، یکپارچه و در ده گام طراحی شد.

نتایج: از آنجا که نراقی در نظریه ی خود ماهیت انسان، پویایی های شخصیت، آسیب شناسی، سلامت روان و تربیت عقلانی را تبیین کرده است و هر یک از آسیب های اخلاقی را به افراط یا تفریط در یک یا چند قوه نسبت می دهد، بنابراین برای ارائه الگوی مهارت های کنترل خشونت،  نظام وی از انسجام لازم برای یک نظریه  درمانی برخوردار است. چنانچه این نظام باویژگی های مراحل تغییر تلفیق شود، کاربرد آن در درمان اثر بخشی بیشتری خواهد داشت.

 

[1] - Thematic Analysis

[2] - Thematic Synthesis


سحر کیانی نژاد، مریم صادقی فرد، معصومه اسمعیلی، اقبال زارعی، عبداله فروزان فر،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف ارائه‌ی الگوی تلفیقی مصاحبه‌ی انگیزشی با جهت‌گیری هستی‌شناسی اسلامی و انگیزه‌ی تغییر خشونت خانگی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش‌های کیفی است که با استفاده از روش هرمنوتیک  و تحلیل محتوا انجام شده است. منابع تحلیل جامعه کتب و مقالات مربوط به الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی و مجموعه آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی  است که تا سال 1398  منتشر شده است.یافته‌ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی مبتنی بر اصول، فرایند، محتوا  و فنون الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی  که با جهت‌گیری هستی‌شناسی اسلامی در چهاربخش ارائه گردید:  که شامل 1.اصول: الف) مقاومت در برابر بازتاب اصلاحی با جهت‌گیری گفتگو و تدبر، جایز دانستن انتخاب، خودرهبری و مسئولیت پذیری، فهم و توکل، ب) درک انگیزه‌ی مراجع با  اصل تمایز، چند بعدی بودن، احترام ویادآوری، ج)گوش دادن به مراجع با  گوش سپاری و به گزینی و همدلی، د)توانمندسازی مراجع با اصل عدل و استوا و اصل توحید، 2.محتوا حاوی گفتگوی تغییرمدار با تمرکز بر غفلت‌ها، گمانه زنی، مات شدگی  و خودمحوری و خودپسندی،3. فرایند شامل الف) درگیر کردن  و تمرکز  و فرا خواندن  و طرح ریختن با آگاهی و خلوص و عمل، 4. .فنون شامل ایجاد سؤال، استماع، سکوت و جدال احسن، مواجهه، خلاصه کردن، استفاده از تمثیل و قصص، تصویرسازی‌های قرآنی است.  نتیجه: از آن جا که  در آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی  به اصول انگیزشی  و فرایند‌ها و محتوا و روش‌های هستی شناسانه‌ی اسلامی در ایجاد انگیزش به ویژه در باب خشونت  همراستا با الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی به طور کامل پرداخته شده است  و این موارد در جهت فرهنگ اسلامی تفاوت‌های هستی‌شناسانه با الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی دارد، بنابراین برای ارائه‌ی الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی با جهت‌گیری هستی‌شناسی اسلامی تلفیق دو الگو کاربرد الگوی مصاحبه‌ی انگیزشی را  اثر بخش تر خواهد کرد.


فاطمه هاشمی، حسین کشاورز افشار، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشونت خانگی، سبک­های دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان انجام شد. روش: تمامی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند که ازبین آنها 360 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی و کرایج، 2006)، بهزیستی روان‌شناختی (ریف 1995)، دل‌بستگی بزرگ‌سالان (کولینز و رید،1990) و خشونت خانگی (شرین، سینا کور، لی، زیتر و شاکیل 1998) استفاده شد. داده­ها با تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تحلیل شدند. یافته: یافته‌ها نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش نیافته معنادار است (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش نیافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش نیافته در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی دارد (05/0>p). اثر مستقیم راهبردهای سازش­یافته بر بهزیستی روان شناختی زنان معنادار نیست (05/0<p). اثرات مستقیم دلبستگی اجتنابی، دلبستگی ایمن و خشونت خانگی بر راهبردهای سازش یافته معنادار است (05/0>p). راهبردهای سازش یافته در رابطه بین سبک  دلبستگی، خشونت خانگی و بهزیستی روان شناختی زنان نقش میانجی ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می­توان با تقویت دلبستگی ایمن و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به زنان، بهزیستی روان شناختی آنها را افزایش داد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research