جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای دانش‌آموزان

دکتر یاسر رضاپور میرصالح، خانم منیره اسماعیل بیگی ماهانی، خانم سمیه فکریان آرانی، آقای رضا خدایی،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه­ای یادگیری خود تنظیمی در ارتباط بین کیفیت مشورت تحصیلی و تردید تحصیلی-شغلی در دانش­آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش: مطالعه حاضر یک پژوهش همبستگی بود که با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش­آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اردکان در سال تحصیلی 95- 1394 بودند. با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای 294 نفر از این جامعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از مقیاس همدلی مشورتی و ارتباطی، بی‌تصمیمی تحصیلی- شغلی و یادگیری خود تنظیمی استفاده شد. در نهایت داده­های جمع­آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته­ها: نتایج تحلیل داده­ها نشان داد که کیفیت مشورت تحصیلی علاوه بر اینکه می­تواند به طور مستقیم بر تردید تحصیلی- شغلی دانش­آموزان تأثیر بگذارد، می­تواند با اثرگذاری بر یادگیری خود تنظیمی، تردید تحصیلی- شغلی را در دانش­آموزان تحت تأثیر قرار دهد (01/0>p) و شاخص‌های مدل پیش فرض پژوهش به برازش مطلوب رسیده­اند. با این وجود، محاسبه ضریب مسیر غیرمستقیم به شیوه بوت-استروپ نشان داد که تأثیر مستقیم بیشتر از تأثیر غیرمستقیم از طریق یادگیری خود تنظیمی بود.
نتیجه­گیری:. با توجه به این یافته­ها می­توان نتیجه گرفت که یادگیری خود تنظیمی در ارتباط بین کیفیت مشورت تحصیلی و تردید تحصیلی-شغلی در دانش­آموزان دوره دوم متوسطه نقش یک متغیر میانجی را ایفا می­کند و از طریق افزایش کیفیت مشورت تحصیلی، هم می­توان تردید تحصیلی-شغلی در دانش­آموزان را کاهش داد و هم می­توان راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را در آن­ها افزایش داد.
 
جواد چنگی آشتیانی، سمیه کاظمیان،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضرشناسایی تجربه زیسته دانش‌آموزان کنکوری شهرستان سر پل ذهاب به‌منظور بررسی نقش عوامل حمایت روانی اجتماعی بر انطباق‌پذیری آن‌ها در شرایط بحران زلزله بود. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوا در سال 1397 در شهر سر پل ذهاب انجام شد. نمونه‌گیری به روش مبتنی بر هدف صورت گرفت و داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 11 دانش‌آموز کنکوری شهر سر پل ذهاب تا رسیدن به اشباع اطلاعاتی جمع‌آوری شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل یافته‌ها در 5 طبقه اصلی «حمایت خانوادگی، حمایت از طریق خود، حمایت مشاوران، حمایت  اجتماعی و حمایت معنوی» و با زیر طبقات متعلق به هر طبقه بیان شد. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که دانش‌آموزان کنکوری که زلزله را تجربه کرده‌اند، بعد از مدتی دوری از درس خواندن حمایت خانوادگی، حمایت از طریق خود، حمایت مشاوران، حمایت اجتماعی و حمایت معنوی را دریافت کرده‌اند. درنتیجه، با تأمین حمایت روانی اجتماعی توانستند بازگشت دوباره به درس خواندن داشته باشند.

دکتر عادل زاهدبابلان، دکتر علی رضایی شریف، مهدی شکری،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اشتیاق تحصیلی، خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش‌آموزان تیزهوش دختر و پسر بود.
روش: این پژوهش از نوع مطالعه پس رویدادی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش پایه اول، دوم و سوم دبیرستان شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-93 بود که از میان این افراد تعداد 60 نفر دانش‌آموز تیزهوش دختر و 60 نفر دانش‌آموز تیزهوش پسر به روش تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی اسکاوفیلی و همکاران (2002)، سیاهه خلاقیت هیجانی آوریل (1999) و پرسشنامه  خودکارآمدی تحصیلی مک‌ایلروی و بانتینگ (2001) استفاده شد. داده‌ها با استفاده ازتحلیل واریانس چندمتغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج، برتری دانش‌آموزان تیزهوش دختر را در اشتیاق تحصیلی و مولفه‌های جذب و وقف‌کردن خود، و برتری دانش‌آموزان تیزهوش پسر را در خلاقیت هیجانی و مولفه‌های نوآوری، آمادگی و اثربخشی- اصالت، نشان داد. (05/0>p). در خودکارآمدی تحصیلی بین دوگروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجه‌گیری: نظر به نتایج پژوهش، ضروری است دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت در استفاده از راهبردهای تربیتی و شیوه‌های تدریس، جنسیت و تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان را در نظر داشته باشند.

مجتبی خضری، محبوبه وحدانی، عبدالباسط محمودپور،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش آموزش مجازی در روابط بین فردی ادراک‌شده دانش‌آموزان نسبت به معلمان انجام شد. روش: روش این تحقیق کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است. شرکت کنندگان در این پژوهش 11 دانش‌آموز مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند که در مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته شرکت کردند؛ داده‌ها به شیوه کلایزی تحلیل شد. یافته‌ها: در نهایت پس از تحلیل داده‌ها 4 مقوله اصلی و 8 مقوله فرعی به دست آمد. بر مبنای یافته‌های این مطالعه، دیدگاه دانش‌آموز درباره محدود شدن ارتباطاتشان با معلمان، سردرگمی دانش‌آموزان در شرایط جدید، مسائل ماهیتی تفاوت آموزش غیرحضوری و حضوری، نگرانی دانش‌آموزان در رابطه با آماده نبودن زیرساخت‌ها به عنوان مؤلفه‌های اصلی به دست آمد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه، تبیین‌کننده بسترهای ممکن برای مداخله مثبت در رابطه معلم _ دانش‌آموز با توجه به شرایط موجود است.
سعید زندی، علیرضا رحیمی، مریم سادات موسوی نسل،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف: هدف مطالعه حاضر شناسایی پیامدهای مرگ‌آگاهی بر زندگی از دیدگاه نوجوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام ‌گرفت. مشارکت‌کنندگان شامل 26 پسر و دختر 16-18 ساله شاغل به تحصیل در مقطع متوسطه دوم در مدارس استان تهران بودند که از طریق نمونه‌گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده‌ها، از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته استفاده ‌شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها در این پژوهش با استفاده از شیوه تحلیل مضمون صورت‌ گرفت. یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که پیامدهای مرگ‌آگاهی در زندگی نوجوانان در پنج حوزه اصلی قابل سازماندهی هستند: انگیزش و اهداف؛ احساسات؛ رفتارها؛ بینفردی و اجتماعی؛ جهانبینی. نتیجه‌گیری: مرگ‌آگاهی می‌تواند ابعاد مختلف زندگی نوجوان را تحت‌الشعاع قرار دهد و بنابراین، موضوعی دارای اهمیت و اساسی محسوب می‌شود. هر کدام از مضامین ذکرشده بیان‌کننده اثرات مرگ‌آگاهی در زمینه‌های مختلف زندگی نوجوانان است و این نکته را آشکار می‌کند که یاد و اندیشه مرگ می‌تواند به شکل‌های مختلفی بر ابعاد گوناگون زندگی نوجوانان اثر بگذارد و شیوه زیستن و نگرش آن‌ها را به امور خود و جهان دستخوش تغییر کند. به عبارتی، مرگ‌آگاهی برای نوجوانان که در ابتدای ترسیم طرح زندگی آتی خود هستند می‌تواند به‌مثابه یک چراغ روشنگر راه عمل کند و نقشه و مسیر آینده آن‌ها را شکل دهد.
فائزه گل شیرازی، احمد صادقی،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامهی گذار خانه به مدرسه بر آمادگی اجتماعی- هیجانی دانشآموزان پیشدبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون _ پسآزمون با گروه گواه بود و جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشآموزان پیشدبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی ٩٧-٩6 بودند که برای اولین بار وارد مهد کودک میشدند. روش نمونهگیری در این پژوهش به صورت داوطلبانه و از بین مهدکودکهای ناحیه 5، دو مهد که حاضر به همکاری در این پژوهش بودند، مشخص شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه گواه و آزمایش هر کدام شامل ١٧دانشآموز بود که شرایط ورود به مداخله را داشتند. برنامه گذار خانه به مدرسه طی سه ماه بر روی دانش‌‌آموزان گروه آزمایش انجام شد و گروه گواه هیچ گونه مداخلهای دریافت نکرد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی آمادگی اجتماعی- هیجانی باستین (٢٠٠٧) استفاده شد. یافته‌ها: داده‌ها به روش کوواریانس یک متغیره و چند متغیره تحلیل شد و نتایج نشان داد برنامهی گذار خانه به مدرسه بر آمادگی اجتماعی- هیجانی کودکان مؤثر بوده است. (٠٠٣/٠ <  P). نتیجه‌گیری: بنابراین میتوان از برنامهی گذار خانه به مدرسه برای افزایش آمادگی اجتماعی هیجانی دانشآموزان پیشدبستانی استفاده کرد.
آرام خبازشیرازی، محسن گلپرور، زهرا یوسفی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی  روش مشاوره مسیر شغلی شناختی- اجتماعی،  پردازش اطلاعات شناختی، ساخت گرایی و مشاوره مبتنی پذیرش و تعهد بر ابعاد سرمایه عاطفی دانش‌آموزان پایه نهم اجرا شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون برای پنج گروه بود. جامعه پژوهش کلیه دانش‌آموزان دخترپایه نهم یکی از نواحی آموزش و پرورش اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه شامل 100 دانش‌آموز دختر بود که به شکل نمونه‌گیری در دسترس و چند مرحله‌ای و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند و در چهارگروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه20نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه عاطفی (گل پرور، 1395) بود. در حالی‌که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد هر یک از گروه‌های آزمایشی شش جلسه آموزش‌های مرتبط با هر روش را دریافت کردند. همه‌ی گروه‌ها توسط ابزار پژوهش قبل و بعد از آموزش‌ها ارزیابی شدند. نتایج: داده‌های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) تحلیل شد. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه گواه هیچ یک از روش‌ها بر احساس انرژی و عاطفه مثبت مؤثر نبودند. از بین روش‌های مورد اشاره دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد بر شادمانی مؤثر بودند (07/18=F و 01/0>P)  اما در زمینه اثربخشی بر این دو متغیر تفاوت معنادار بین دو روش دیگر مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل می‌توان گفت مشاوران در مدارس می‌توانند از دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد برای بهبود شادمانی دانش آموزان دختر بهره ببرند 
روح اله سعادت زده، منصور سودانی، حمید فرهادی راد،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه‌ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش‌آموزان به کار گیرند.
روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای انجام شد. گردآوری داده‌ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت‌کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند.
یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش بر اساس حوزه‌های نظریه زمینه‌ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت‌اند از: نیازهای رشدی دانش‌آموزان، صلاحیت حرفه‌ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده‌ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده‌ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان‌پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش‌آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش‌آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده‌ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش‌آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.
ناصر نوروزی، علیرضا حاجی یخجالی، منیجه شهنی ییلاق، مرتضی امیدیان،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده


 هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش چشم‌انداز آینده بر جهت‌گیری هدف و امید تحصیلی دانش‌آموزان پسر پایه یازدهم شهر باغملک انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون و با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان پسر پایه یازدهم شهر باغملک در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین این افرد، 48 نفر که ملاک‌های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (24 نفر) و گواه (24 نفر) جایگذاری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه جهت‌گیری هدف و پرسشنامه امید به تحصیل استفاده شد. پس از اجرای پیش‌آزمون، گروه آزمایش طی 9 جلسه 60 تا 90 دقیقه‌ای، مداخله‌ی آموزشی چشم‌انداز آینده را دریافت کردند. سپس از هر دو گروه پس‌آزمون گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند‌متغیری و تک‌متغیری نشان داد که آموزش چشم‌انداز آینده بر ابعاد جهت‌گیری هدف (تسلط‌گرا، تسلط‌گریز، عملکردگرا و عملکردگریز) و امید تحصیلی در دانش‌آموزان پسر پایه یازدهم به صورت معناداری اثر بخش است (005/0>p).
نتیجه‌گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش چشم‌انداز آینده بر جهت‌گیری هدف و امید تحصیلی اثر بخش است و می‌تواند برای بهبود وضعیت امید تحصیلی و جهت‌گیری هدف در دانش‌آموزان پسر پایه یازدهم استفاده گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research