جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای دانش آموز

طوبی ثقتی، دکتر عبداله شفیع آبادی، دکتر منصور سودانی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

چکیده هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش خشم و عصبیت دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر رشت است. این پژوهش نیمه تجربی بر روی 60 نفر از دانش آموزانی که در آزمون پرخاشگری (AGQ) نمره بالایی بدست آورده بودند، اجرا گردید. این نمونه از طریق گزینش تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه همتا (گروه آزمایش و گروه گواه) تقسیم شدند، آموزش گروهی به شیوه تحلیل ارتباط متقابل که بر طبق مجموعه‌ مفاهیم این نظریه تهیه شده بود، طی 8 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای و هفته‌ای یک بار به گروه آزمایش ارائه و طی این مدت گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت ننمودند. بعد از اتمام آموزش پس آزمون بر روی دو گروه اجرا گردید. اطلاعات مذکور با استفاده ازتحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که اختلاف معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل و جود دارد ( )، به عبارت دیگر مداخله آزمایشی (آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل) موجب کاهش خشم و عصبیت در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است.


دکتر یاسر رضاپور میرصالح، خانم مریم شفایی، خانم سمیه براتی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت آگاهی، دسترسی و استفاده دانش آموزان سال اول دوره دوم متوسطه از منابع اطلاعاتی مؤثر بر انتخاب رشته تحصیلی است. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی است که در دانش آموزان سال دوم دوره دوم متوسطه شهرستان سی سخت که در سال تحصیلی جدید (95-94) به انتخاب رشته تحصیلی پرداخته بودند، انجام شد. 187 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به یک پرسشنامه محقق ساخته که وضعیت موجودِ میزانِ آگاهی، دسترسی و استفاده ازمنابع موثر بر انتخاب رشته تحصیلی در دانش آموزان را مورد بررسی قرار می داد، پاسخ دادند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون دو جمله ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دانش آموزان نسبت به نقش استفاده از نظرات متخصصان هر رشته، نظرات معلمان و دانش آموزان سال بالاتر، تحلیل عملکرد تحصیلی خود در سال های گذشته، تحقیق فردی و سنجش علایق و استعدادهای خود در انتخاب رشته مناسب آگاه بودند، این منابع در دسترس آن  ها بود و در عمل نیز از آن ها برای انتخاب رشته خود استفاده کرده بودند. یافته ها همچنین نشان داد که دانش آموزان از نقش مشاوران و مراکز خصوصی مشاوره برای انتخاب رشته مناسب آگاه بودند، اما به جز مشاوران مدارس، منابع دیگر مشاوره در دسترس بسیاری از آن ها نبود و بیشتر آن ها از خدمات این مراکز در انتخاب رشته استفاده نکرده بودند. دانش آموزان از نقش خدماتی که مدرسه می تواند به آن ها برای انتخاب رشته بدهد، و همچنین از نقش مطالعه فردی، استفاده از وسایل سمعی و بصری و بازدید از مشاغل در کسب اطلاعات برای انتخاب رشته مناسب آگاه بودند، اما امکانات دسترسی به این منابع برای حداقل نیمی از آن ها فراهم نبود و بسیاری از آن ها از این منابع در انتخاب رشته تحصیلی خود استفاده نکرده بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آگاهی نسبتاً خوبی در مورد منابع مؤثر بر انتخاب رشته در دانش آموزان شرکت کننده در پژوهش وجود داشت اما بسیاری از این منابع، خصوصاً مراکز مشاوره، در دسترس این دانش آموزان که در یک شهر منطقه سه کشور (از لحاظ منطقه بندی کنکور سراسری) زندگی می کردند وجود نداشت و این امر منجر به عدم استفاده این دانش آموزان از بسیاری از منابع مؤثر در انتخاب رشته شده بود و بنابراین می توانست انتخاب رشته مناسب را در آن ها تحت تأثیر قرار دهد.


جواد چنگی آشتیانی، سمیه کاظمیان،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضرشناسایی تجربه زیسته دانش‌آموزان کنکوری شهرستان سر پل ذهاب به‌منظور بررسی نقش عوامل حمایت روانی اجتماعی بر انطباق‌پذیری آن‌ها در شرایط بحران زلزله بود. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوا در سال 1397 در شهر سر پل ذهاب انجام شد. نمونه‌گیری به روش مبتنی بر هدف صورت گرفت و داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 11 دانش‌آموز کنکوری شهر سر پل ذهاب تا رسیدن به اشباع اطلاعاتی جمع‌آوری شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل یافته‌ها در 5 طبقه اصلی «حمایت خانوادگی، حمایت از طریق خود، حمایت مشاوران، حمایت  اجتماعی و حمایت معنوی» و با زیر طبقات متعلق به هر طبقه بیان شد. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که دانش‌آموزان کنکوری که زلزله را تجربه کرده‌اند، بعد از مدتی دوری از درس خواندن حمایت خانوادگی، حمایت از طریق خود، حمایت مشاوران، حمایت اجتماعی و حمایت معنوی را دریافت کرده‌اند. درنتیجه، با تأمین حمایت روانی اجتماعی توانستند بازگشت دوباره به درس خواندن داشته باشند.

سید محسن حجت خواه، ایمان مصباح، آذر پروانه،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

چکیده
      هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان‌شناختی دانش آموزان روستایی پسر اجرا شد.
      روش: پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی مناطق روستایی شهرستان اندیمشک را شامل می‌شد که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، 30 نفر از افراد این جامعه که در مقیاس بهزیستی روان‌شناختی نمره‌ی کل پایین‌تر از حد متوسط یعنی پایین‌تر از 63 کسب کردند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی  به‌طور هفتگی 8 جلسه مشاوره گروهی دریافت کردند(هر جلسه 90 دقیقه). ابزار پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی ریف بود. پس از اتمام جلسات، پس‌آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده‌ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
      یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر بهزیستی روان‌شناختی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0>p). دستاورد نهایی این پژوهش، اثربخشی گروه‌درمانی چندوجهی لازاروس برافزایش بهزیستی روان‌شناختی دانش آموزان پسر بود.
       نتیجه‌گیری: به‌طورکلی یافته‌های پژوهش نقش و اهمیت درمان چندوجهی لازاروس را در افزایش بهزیستی روان‌شناختی نشان می‌دهد.


زهرا رستم آبادی، محمدسجاد صیدی، محسن گلمحمدیان،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی باورهای معلمان در مورد کلاس مطلوب است. باورهای معلمان درباره یک کلاس مطلوب و ایده آل از این حیث حائز اهمیت است که این باورها انتظارات، کنش ها و رفتارهای معلمان را در کلاس درس شکل می دهند و بر آموزش بهتر و متناسب با نیازهای دانش آموزان تاثیر می گذارند.روش: روش مطالعه کیفی و از نوع پدیدارشناختی بوده و داده ها به روش کولایزی مورد تحلیل قرار گرفتند.جامعه این پژوهش را کلیه معلمان مقاطع متوسطه اول و دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-97 تشکیل می دادند که از این بین تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند برای انجام مصاحبه عمیق انتخاب شدند. مصاحبه ها پس از ضبط صدا، مستند سازی شده و به روش اپوخه گذاری کدگذاری شدند.یافته ها: پس از تحلیل داده ها 3 مقوله اصلی به دست آمد. مقوله باورهای معطوف به رفتار که شامل زیر مقوله های تربیت چند بعدی، کنترل، مرز، عدم تبعیض-عدالت و شخصیت می باشد. مقوله باورهای معطوف به رابطه شامل همدلی و پذیرش، شناخت دنیای روانشناختی، خودافشایی معلم، رابطه با همسالان، انگیزش و علاقه، حمایت، احترام و اعتماد، مشاوره و مشورت، ارتباط معلم با والدین، الگو سازی، تغییر و پرورش ویژگی های شخصیتی و خانواده بود. همچنین باورهای معطوف به تدریس زیر مقوله های دانش، توجه به تفاوت های فردی، شیوه آموزش(انتقال مفاهیم)، فن آوری آموزشی، ظاهر معلم، ساختار فیزیکی کلاس، زمان، یادگیری، سطح آموزشی، محدودیت ها، سن معلم، تجربه معلم، نقش آموزش و پرورش، آمادگی دانش آموزان و هوش را شامل می شود.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت باورهای معلمان درمورد کلاس مطلوب گستره وسیعی داردکه تنها به رفتار معلم و یا دانش آموز محدود نمی شود و عوامل دیگری چون خانواده، ارتباط معلم با والدین، ساختار فیزیکی کلاس و شیوه آموزش نیز در این مهم تاثیر دارد.

دکتر احمدرضا کیانی، آقای افشین حسن زاده، خانم یاسمن جمشیدیان، خانم زهرا جهانبخشی،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش‌بینی اقدام به خودکشی بر اساس درد روانی، نیازهای بین فردی و فشار همسالان در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه‌آماری پژوهش شامل کلیه‌ی دانش‌آموزان شهر رشت در سال 1400 بود که از بین آن‌ها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس درد روانی اشنیدمن (1993)،  نیازهای بین فردی جوینر و همکاران (2006)، اقدام به خودکشی دهینگرا، بودوشک و اُکانر (2016) و پرسشنامه محقق‌ساخته فشار همسالان  بودند و داده‌ها با همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج نشان دادند که بین درد روانی، ادراک سربار بودن و فشار همسالان با اقدام به خودکشی رابطه معنی‌داری وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که که درد روانی و تعلق‌پذیری خنثی قادر به پیش‌بینی اقدام به خودکشی در دانش‌آموزان می‌باشد (05/0>P). اما سهم درد روانی در پیش‌بینی اقدام به خودکشی در دانش‌آموزان بیشتر بود. نتیجه گیری:. می‌توان نتیجه گرفت که کاستن از درد روانی دانش‌آموزان و بالا بردن میزان تعلق و ارزشمندی آنها از طریق درگیر کردن انها در فعالیت‌های معنادار و تعاملات انسانی می‌تواند باعث کاهش میزان خودکشی در آنها شود

هانیه هنری فتوت، محسن گلمحمدیان، محسن حجت خواه،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده

vهدف: پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی می باشد. روش: روش پژوهش کمی _کیفی است. در بخش کمی، از پرسشنامه تصمیم گیری شغلی بتزو تایلور( ۱۹۸۳) برای شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی و در بخش کیفی، از مصاحبه عمیق برای بررسی تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی، استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر در پایه یازدهم و دوازدهم در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ در شهر کرمانشاه است و شیوۀ نمونه گیری در مرحله کمی با هدف شناسایی دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به صورت تصادفی انجام شد، که ۲۰۰ دانش آموز پرسشنامه تصمیم گیری شغلی را تکمیل کردند. در مرحله دوم با استفاده از  نرم افزار 22SPPS  نمرات دانش آموزان محاسبه و کسانی که نمره بالاتر از یک انحراف معیار کسب کردند به عنوان دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی شناسایی شدند، و با ۱۵ نفر از آنها  مصاحبه عمیق به عمل آمد که در دو مصاحبه آخر اطلاعات جدیدی به دست نیامد و داده ها به اشباع رسید. یافته ها: پس از بررسی و کد گذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع ۴۲ مفهوم در رابطه با تجربیات دانش آموزان موفق در تصمیم گیری شغلی به دست آمد که در قالب ۱۰ مقوله محوری دسته بندی شدند و در نهایت در ۳ مقوله: خودشناسی، عوامل محیطی و شغل شناسی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت شناخت دانش آموز از خود، شغلی که در نظر دارد و محیطی که در آن قرار دارد، در تصمیم گیری شغلی او نقش تاثیر گذاری دارند. توجه به مفاهیم حاصل از بررسی تجربیات می تواند برای کمک به سایر دانش آموزان در امر تصمیم گیری شغلی مفید باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research