جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای دختران

حسین قمری ‏کیوی، علی شیخ الاسلامی، زهرا عادل،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

‏، ، چکیده تاریخ دریافت: 20/4/94 - تاریخ پذیرش: 25/7/94 هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی _ رفتاری بر خشم و بهزیستی روان‌شناختی دختران پرخاشگر بود. روش: این پژوهش به شیوه‏ی نیمه‏آزمایشی با طرح پیش‏آزمون _ پس‏آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه‏ی آماری پژوهش را کلّیه‏ی زندانیان حاضر در بند نسوان زندان مرکزی شهر اردبیل در سال 1393 تشکیل می‏دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه‏گیری تصادفی ساده، 30 نفر از دخترانی که در پرسشنامه‏ی خشم حالت _ صفت اسپیلبرگر نمره‏های بالایی داشتند انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت‏کنندگان گروه آزمایش، درمان شناختی _ رفتاری را طی 8 جلسه دریافت نمودند. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسشنامه‏ی خشم حالت _ صفت اسپیلبرگر و پرسشنامه‏ی بهزیستی روان‌شناختی ریف استفاده شد. داده‏ها با روش آماری کورایانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‏ها: یافته‏ها نشان داد که فرضیه‏های پژوهش مبنی بر تأثیر درمان شناختی _ رفتاری بر خشم و بهزیستی روان‌شناختی دختران پرخاشگر مورد تایید قرار گرفته است و دختران گروه آزمایش نسبت به دختران گروه کنترل در پس‏آزمون به طور معناداری، خشم کمتری و بهزیستی روان‌شناختی بیشتری داشتند. نتیجه‏گیری: بنابراین، می‏توان ‏نتیجه گرفت که درمان شناختی _ رفتاری در کاهش خشم و افزایش بهزیستی روان‌شناختی دختران پرخاشگر تأثیر معناداری دارد.


آقای موسی چوپانی، آقای ابراهیم نعیمی، آقای فرزاد پشتیبان،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کیفی ویژگی¬های شخصیتی زنان استفاده کننده از جراحی رینوپلاستی با گروه شاهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی بود. به این منظور، از میان دانشجویان دختر دانشکده¬ی علوم اجتماعی دانشگاه رازی در سال 1394، 30 دانشجوی استفاده¬کننده از جراحی رینوپلاستی و 30 دانشجوی گروه شاهد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. با استفاده از مصاحبه¬ی نیمه¬¬¬ساختاریافته، اطلاعات مرتبط با موضوع گردآوری و با رویکرد پدیدارشناسی، تحلیل شدند. یافته¬ها: پس از تحلیل محتوای مصاحبه¬ها و کدگذاری آنها، پنج شاخص اصلی استخراج شد: عزت¬نفس، تعامل اجتماعی، پرخاشگری، تصور بدنی و تمایزیافتگی. یافته¬ها نشان داد که عزت¬نفس و تمایزیافتگی در هردو گروه در سطح مطلوبی بوده و تفاوت چندانی با هم نداشتند، اما تعامل اجتماعی و رضایت از تصویر بدنی دختران گروه شاهد به میزان قابل توجهی بالاتر از دختران استفاده کننده از جراحی بینی بود . همچنین نتایج نشان داد که میزان پرخاشگری دختران استفاده کننده از جراحی رینوپلاستی به مراتب بالاتر از گروه شاهد بود .¬ نتیجه¬گیری: بر اساس این یافته ها می¬توان نتیجه گرفت که با افزایش مهارت متقاضیان جراحی رینوپلاستی در تعاملات اجتماعی و بهبود تصویر بدنی آن ها، احتمالاً می¬توان تا حد زیادی از جراحی¬های غیرضروری پیش¬گیری کرد.


لیلا شهرابی فراهانی، دکتر مریم فاتحی زاده، دکتر عذرا اعتمادی،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف کشف نگرش‌های انتخاب همسر دختران مجرد ایرانی انجام شد. روش: این مطالعه با روش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. طی این پژوهش، پژوهشگر با بهره‌گیری از روش نمونه‌گیری هدفمند تعدادِ 15 نفر از دخترانِ 18 تا 30 ساله مجرد را در شهر تهران شناسایی و مورد مصاحبه قرار داد. تمامی مصاحبه‌ها ضبط و سپس خط به خط دست‌نویس شدند و سپس با استفاده از روش تحلیلِ مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها منجر به شناسایی دو مقوله اصلی نگرش‌های کارآمدِ انتخابی با زیرمقوله‌های (عقلانیت و منطق‌گرایی، واقع‌گرایی، باور به خودشناسی، باور به دیگرشناسی، الزامی تلقی‌کردن رابطه شناختی، باور به تعادل‌سنجی، باور به همفکری و مشاوره انتخاب) و نگرش‌های ناکارآمدِ انتخابی با زیرمقوله‌های (ایده‌آل‌گرایی، محدودکننده دانستن انتخاب و ازدواج، ناموثر و غیرضروری تلقی‌کردن همفکری در انتخاب و تلقی انتخاب و ازدواج به‌عنوان پل رهایی مطلق از رنج) در زمینه نگرش‌های دختران در آستانه ازدواج نسبت به انتخاب شد. نتیجه‌گیری: یافته‌های حاصل از این پژوهش با شناسایی نگرش‌های کارآمد و ناکارآمد دختران نسبت به انتخاب، زمینه را برای تدوین برنامه‌هایی آموزشی و اصلاحی جهت تقویت نگرش‌های مثبت در این گروه از افراد فراهم کرد و همچنین با شناسایی نگرش‌های ناکارآمد زمینه را برای رفع این نگرش‌ها و انتخابی موفق‌تر فراهم کرد.
ندا مهراندیش، حسین سلیمی بجستانی، ابراهیم نعیمی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مولفه های احساس تنهایی نوجوانان دختر بر اساس تجارب زیسته‌ی آنان بود.
روش: پژوهش حاضر، از نوع کیفی بود و جهت اجرای آن از روش پدیدارشناسی استفاده شد. نمونه­گیری به صورت هدفمند بود، به این صورت که پرسشنامه ی احساس تنهایی UCLA بر روی نوجوانان دختر با میانگین سنی 16 سال اجرا شد و 30 نفر از افرادی که نمرات بالاتر از برش  در احساس تنهایی داشتند به عنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه بود، پس از 15 مصاحبه و کدگذاری با استفاده از نظریه‌ی زمینه ای، داده ها به اشباع رسید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مولفه‌های احساس تنهایی نوجوانان دختر به ترتیب عبارتند از: 1. احساس تنهایی خانوادگی  2. احساس تنهایی ارتباطی/ اجتماعی3. احساس تنهایی هیجانی/ فردی. با توجه به نتایج مصاحبه و بررسی عمیق تجارب دختران نوجوان از احساس تنهایی، به نظر می­رسد آنان بیشتر از احساس تنهایی در محیط خانواده مثل احساس طرد شدن، شنیده نشدن، سرزنش شدن و همچنین عدم اعتماد خانواده به آنان رنج می­برند. در ارتباطات و محیط اجتماعی، احساس عمیق برآورده نشدن نیاز به همدم، هم صحبت، همراه و حامی دارند، از احساس عدم اشتراک با دیگران رنج می­برند، از برقراری ارتباط با دیگران ناتوان هستند و در جمع احساس تنهایی می­کنند. همچنین به لحاظ هیجانی و فردی احساساتی چون بی اعتمادی به دیگران، نا امیدی و تسلیم شدن در برابر تنهایی را تجربه می­کنند و از ابراز احساسات خود ناتوان هستند.
نتیجه‌گیری:احساس تنهایی خانوادگی، بخش مهمی از احساس تنهایی نوجوانان دختر را شکل می‌دهد و پس از آن به ترتیب عامل ارتباطی/ اجتماعی و هیجانی/ فردی. با توجه به اینکه این پژوهش در بافت فرهنگی کشور ایران صورت گرفته است، به منظور پیشگیری و یا درمان احساس تنهایی نوجوانان دختر، ضروری به نظر می­رسد که این مولفه‌ها در مداخلات درمانی و برنامه‌های آموزشی مورد توجه قرار گیرد.



سارا شریعتی پور، دکتر حسین احمد برآبادی، دکتر احمد حیدرنیا،
دوره 18، شماره 71 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت‌درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر بهبود سرمایه روان‌شناختی دختران نوجوان بی‌سرپرست صورت گرفت.
روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان ساکن مرکز بهزیستی شهید هاشمی‌نژاد شهر مشهد بود. نمونه آماری پژوهش 24 نفر از افراد در دسترسی بودندکه نمره پایینی در پرسشنامه سرمایه روان‌شناختی لوتانز (۲۰۰۷) کسب نموده و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس تئوری انتخاب به‌صورت گروهی در 8 گام برای آزمودنی‌های گروه آزمایش اجرا شد وگروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. درانتها، از هر دو گروه پس‌آزمون گرفته شد. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که واقعیت‌درمانی گروهی بر افزایش سرمایه روان‌شناختی و مولفه‌های آن (امیدواری، خوشبینی، خودکارآمدی و تاب‌آوری) در گروه آزمایش مؤثر بود.
-نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان از این رویکرد در مراکز نگهداری نوجوانان بی‌سرپرست و کانون‌های اصلاح و تربیت استفاده کرد.

 

یاسر مدنی، زینب معینی پور، معصومه سادات رهنمایی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به‌کارگیری اصول تأثیر‌درمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارت‌‌های حل‌مسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانواده‌های پر‌تنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانواده‌هایی است که والدین آن‌ها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونه‌گیری به‌صورت در دسترس بود. برای جمع‌آوری داده‌ها از  پرسشنامه‌های رضایت از زندگی، حل‌مسئله و امیدواری استفاده شد. یافته‌ها: مقایسه بین گروهی نشان می‌دهد تفاوت میانگین نمره‌های رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروه‌های آزمایش و کنترل معنی‌دار است؛ بنابراین می‌توان گفت تأثیر‌درمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانواده‌های پرتنش اثر داشته و آن‌ها را افزایش داده است. نتیجه‌گیری: تأثیردرمانی با ارتقای تاب‌آوری نوجوانان خانواده‌های پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنی‌ها کمک کرد تا در برابر عوامل استرس‌زا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیر‌درمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. به‌عبارت‌دیگر این مداخلات به شرکت‌کنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را به‌عنوان فرصت در نظر بگیرند
زهرا شفیعی، مریم فاتحی زاده، فرامرز آسنجرانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: این پژوهش، با هدف آشکارسازی نگرانی‌های دختران مجرد قبل از ازدواج صورت گرفته است.
روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. بدین منظور با 15 دختر مجرد در آستانه ازدواج 20 تا 30 ساله متعارض با والدین در زمینه ازدواج مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از تحلیل محتوا و بر اساس روش تحلیل کلایزی تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: در این مطالعه 2 مضمون اصلی و 20 زیرمضمون استخراج شد که شامل: 1) نگرانی‌های ادراک شده والدین از دیدگاه دختران (با 6 زیرمضمون) و 2) نگرانی‌های دختران (با 14 زیرمضمون). نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که نگرانی‌های ادراک شده والدین در زمینه ازدواج شامل: باور والدین به هیجان خواهی در سن پایین، ترس از بالا رفتن سن دختر، ترس از بی پناهی و تنها ماندن دختر، انتخاب اشتباه دختر، عدم امادگی و پختگی دختر و ناشناس بودن خواستگار است و نگرانی‌های دختران مجرد در آستانه ازدواج شامل: سازگاری با خانواده همسر، مشکلات بعد از ازدواج، ترس از ازدواج، دشواری سازگاری با همسر آینده، نگرانی از آینده، احساس محدودیت در ازدواج، عدم پیشرفت بعد از ازدواج، پیش بینی عدم رضایت بعد از ازدواج، دور شدن از خانواده، ترس از خیانت احتمالی همسر آینده، عدم وجود خواستگار در آینده، سهل گیری بیش از حد والدین در ازدواج و تأثیر ویژگی‌های منفی دختر در ازدواج و ازدواج با فردی غیر ایده‌آل بود.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد دختران در آستانه ازدواج از یک ترس و نگرانی در مورد ازدواج و مسائل مربوط به آن رنج می‌برند که تبعاتی آزار دهنده از جمله تاخیر در ازدواج را به همراه دارد لذا تغییراتی در سازماندهی الگوهای نگرشی- شناختی و رفتاری می‌طلبد.

الهه پاک سرشت، دکتر کوثر دهدست،
دوره 24، شماره 93 - ( 1-1404 )
چکیده

اهداف: با توجه به لزوم تبیین معیارهای انتخاب همسر با در نظر گرفتن نیاز روز جامعه ایرانی، این پژوهش به مطالعه تجربه زیسته دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری برخاسته از هستی­ شناسی اسلامی پرداخته است. روش: با روش پدیدارشناسی در فرایند نمونه ­گیری با 16 نفر از دختران جوان متأهلی که شاخص ­های سبک زندگی سهم­ گذارانه شامل احساس آرامش ­دهندگی و رشددهندگی، عاملیت، روابط تکوین بخش و... در زندگی آن ­ها وجود داشت، با روش هدفمند، مصاحبه نیمه ­ساختاریافته انجام شد. مصاحبه­ ها تا اشباع نظری ادامه یافت و کدگذاری صورت گرفت. یافته­ ها: سه معیار اصلی انتخاب همسر، قبل از ازدواج، برای رسیدن به «منِ مطلوب سهم گذار در زندگی زوجی بعد از ازدواج» بدست آمد. معیار اول «شاخص­ های نگرشی توسعه­ بخش و آرامش­ زا در زوجین»، معیار دوم «آگاهی و آمادگی پیرامون شاخص ­های شباهت­ زا و تفاوت­ زا» و معیار سوم «آگاهی از مسیرهای رشد و بلوغ شخصی» احصا شد. نتیجه­ گیری: معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم­ گذاری می­تواند افق دختران را درباره ازدواج گسترش دهد و به انتخاب عاقلانه همسر کمک کند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research