3 نتیجه برای دختران نوجوان
ندا مهراندیش، حسین سلیمی بجستانی، ابراهیم نعیمی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده
یاسر مدنی، زینب معینی پور، معصومه سادات رهنمایی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بهکارگیری اصول تأثیردرمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارتهای حلمسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانوادههای پرتنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانوادههایی است که والدین آنها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونهگیری بهصورت در دسترس بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایت از زندگی، حلمسئله و امیدواری استفاده شد. یافتهها: مقایسه بین گروهی نشان میدهد تفاوت میانگین نمرههای رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروههای آزمایش و کنترل معنیدار است؛ بنابراین میتوان گفت تأثیردرمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانوادههای پرتنش اثر داشته و آنها را افزایش داده است. نتیجهگیری: تأثیردرمانی با ارتقای تابآوری نوجوانان خانوادههای پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنیها کمک کرد تا در برابر عوامل استرسزا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیردرمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. بهعبارتدیگر این مداخلات به شرکتکنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را بهعنوان فرصت در نظر بگیرند
ندا مظلوم پور، محمدمسعود دیاریان، نیره آرین فر،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده
هدف: طلاق والدین بهعنوان یک رویداد پیچیده خانوادگی، تأثیرات عمیقی بر تحول دلبستگی دختران نوجوان دارد و بررسی تجارب زیسته آنها برای طراحی مداخلات حمایتی ضروری است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته دختران نوجوان در زمینه تحول دلبستگی در بستر طلاق والدین بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. نمونهگیری هدفمند از 28 دختر نوجوان 14 تا 16 ساله که در 5 سال گذشته طلاق والدین را تجربه کرده بودند، در شهر اصفهان انجام گرفت. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته عمیق (بهطور متوسط 50 دقیقه) جمعآوری و با روش کلایزی تحلیل شدند. اعتبار تحلیل با استفاده از بازبینی توسط مشارکت کنندگان و بازبینی توسط همکار تأیید شد. یافتهها: تحلیل دادهها سه مضمون فراگیر را شناسایی کرد: 1) مرحله پیش از طلاق: گسست پایههای دلبستگی ایمن با تزلزل عاطفی و بیثباتی خانوادگی؛ 2) در تلاطم طلاق: پدیدآیی دلبستگی پاندولی با نوسان عاطفی و تعارض وفاداری؛ 3) دوران پس از طلاق: جستوجوی منابع جدید دلبستگی با گسست از منابع اولیه و گرایش به دلبستگیهای جبرانی. این مضامین نشاندهنده تأثیر عمیق طلاق بر روابط دلبستگی و هویت عاطفی نوجوانان بودند. نتیجهگیری: یافتهها حاکی از آن است که طلاق والدین، فرایندی چندمرحلهای و پویا در تحول دلبستگی دختران نوجوان ایجاد میکند که با چالشهای عاطفی، هویتی و اجتماعی همراه است. این مطالعه بر لزوم توسعه مداخلات روانشناختی هدفمند برای تقویت امنیت عاطفی و حمایت اجتماعی این گروه تأکید دارد و چارچوبی کیفی برای درک عمیقتر این تجارب و طراحی برنامههای بومی مشاوره و حمایت خانوادگی ارائه میدهد.