21 نتیجه برای دلبستگی
الهه امیدیان، محمود نجفی، هاجر فلاح زاده،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطۀ سبکهای دلبستگی با حرمت خود و ریخت شخصیتی D بود. بدین منظور تعداد 245 دانشجو(66 پسر و 179 دختر) با استفاده از نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای سبک دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور، حرمت خود روزنبرگ و ریخت شخصیتی D پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با حرمت خود رابطه مثبت و معناداری و بین سبکهای دلبستگی ناایمن با حرمت خود رابطه منفی و معناداری وجود دارد. یافته دیگر پژوهش این بود که بین سبک دلبستگی ایمن و ریخت شخصیتی D رابطه منفی و معنادار و بین سبکهای دلبستگی ناایمن و ریخت شخصیتی D رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی به ترتیب نقش مهم و معناداری در بیش بینی حرمت خود دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، ایمن و دوسوگرا به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی ریخت شخصیتی D دارند. همچنین بین سبک های دلبستگی در دو جنس هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافتهها بیانگر نقش و اهمیت سبکهای دلبستگی در تعیین حرمت خود و ریخت شخصیتی D است.
کریم افشارینیا،
دوره 13، شماره 50 - ( 4-1393 )
چکیده
چکیده تاریخ دریافت: 20/9/92 _ تاریخ پذیرش: 18/2/93 این پژوهش با هدف بررسی نقش سبکهای دلبستگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه در پیشبینی ملاکهای همسرگزینی دانشجویان دختر انجام شد. نمونه پژوهش300 نفر از دانشجویان مجرد دختر دانشگاه آزاد کرمانشاه که در مقطع کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند، بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه ملاکهای همسرگزینی بودند. نتایج نشان داد که از بین سبکهای دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن با ملاک محتوایی همسرگزینی و سبک دلبستگی اجتنابی با ملاک فرآیندی همسرگزینی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. همچنین از بین حوزههای طرحوارههای ناسازگار اولیه، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل و حوزه محدودیت مختل با ملاک فرآیندی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد سبک ایمن به صورت معکوس و معنادار قویترین پیشبینی کننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و سبک اجتنابی به صورت معکوس و معنادار قویترین پیشبینی کننده ملاک فرآیندی همسرگزینی است.از بین طرحوارههای ناسازگار، طرحواره خودگردانی و عملکرد مختل به صورت مثبت و معنادار قویترین پیشبینیکننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و به صورت معکوس و معنادار پیشبینیکننده ملاک فرآیندی همسرگزینی نیز میباشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد سبکهای دلبستگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه میتوانند در تصمیمگیری افراد برای شریک زندگی تأثیرگذار باشند.
زری مقدم، مهناز مهرابیزاده هنرمند، حسن احدی، پرویز عسکری، علیرضا حیدری،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
_ _ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 3/6/92 _ تاریخ پذیرش: 20/3/93 هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر سبکهای دلبستگی و سبکهای والدینی بر خود شکوفایی با میانجیگری ویژگیهای شخصیتی بود. شرکتکنندگان در پژوهش شامل 306 نفر(174دختر و132پسر) از دانشجویان کارشناسی ارشد واحد علوم و تحقیقات خوزستان بودند که به روش تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای اندازهگیری متغیرها، پرسشنامه سبکهای دلبستگی سیمپسون(1990)، پرسشنامه سبکهای والدینی زینانی(1389)، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی نئو- فرم کوتاه (1992) و پرسشنامه خود شکوفایی اهواز(1378) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. فرضیههای غیر مستقیم با روش بوت استراپ آزمون شدند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان داد الگوی پیشنهادی با انجام اصلاحاتی، برازش خوبی با دادهها دارد. از 17 مسیر مستقیم الگوی پیشنهادی، مسیر سبک والدینی مقتدر به گشودگی تایید نشد و از الگو حذف گردید. نتایج مربوط به تحلیل روابط واسطه ای نشان داد که به جزء 3 مسیر غیر مستقیم (سبک دلبستگی ایمن به خود شکوفایی از طریق وجدانی بودن، سبک دلبستگی نا ایمن به خودشکوفایی از طریق روان رنجور خویی و سبک والدینی مقتدر به خودشکوفایی از طریق وجدانی بودن) دیگر مسیرهای غیر مستقیم معنی دار بودند.
عباس امان الهی، علی کریمزاده نگاری، خالد اصلانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
_ این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیلکنندهی ذهنآگاهی در رابطهی بین سبکهای دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی در زنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. 207 زن دانشجوی متأهل به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامهی شیوههای رفتاری، مقیاس آگاهی از تمرکز و شاخص کیفیت زناشویی را تکمیل نمودند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و دادهها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که ارتباط مثبت و معنیدار بین سبک دلبستگیایمن با کیفیت زناشویی وجود دارد، و ارتباط منفی و معنیدار بین سبک دلبستگی پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد ذهنآگاهی رابطهی بین سبکهای دلبستگیایمن، پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی را تعدیل میکند.
زهرا امینی نسب، کیومرث فرحبخش،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده
21/5/94 پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی زوج درمانی دلبستگی محور بر بهبود انطباقپذیری خانوادگی و کاهش تعارضات زناشویی بود. در این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون، 20 زوج از مراجعهکنندگان به مراکز خانه سلامت شهرداری منطقه 2 شهر تهران دارای ملاکهای ورود به مطالعه، به صورت تصادفی به دو گروه مساوی آزمون و شاهد تقسیم شدند.ابتدا پرسشنامههای انطباقپذیری مثبت و تعارضات زناشویی (MCQ) به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمون تحت زوج درمانی بر اساس نظریهی دلبستگی در 8 جلسه قرار گرفتند و یک ماه بعد از اتمام جلسات از دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس تک متغیری (انکوا) و چند متغیری (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی دلبستگی محور ضمن آنکه انطباقپذیری خانوادگی را بهبود بخشیدبر کاهش تعارضات زناشویی و ابعاد آن مؤثر بوده است (001>P). با توجه به نتایج، زوج درمانی مبتنی بر دلبستگی با افزایش انطباقپذیری و کاهش تعارضات زناشویی، موجب اصلاح و بهبود زندگی زناشویی میشود.
خالد اصلانی، زیبا زندی، عباس امان الهی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده
، زیبا زندی ، عباس امان الهی چکیده تاریخ دریافت: 31/4/94 - تاریخ پذیرش: 10/7/94 هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر آزمون مدل رابطهی سبکهای دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارضات والدین و مثلثسازی در دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعهی آماری شامل کلیهی دانشآموزان شهر اهواز بودند. حجم نمونه شامل 213 نفر از دانش آموزان دبیرستانی بود که به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحله انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین (CPIC) و پرسشنامه سازگاری (AISS) بودند. یافتهها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل فرضی از برازندگی مناسبی برخوردار نبود. مدل نهایی با کواریته کردن نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و خطای مثلثسازی از برازش خوبی نسبت به دادههای جامعه برخوردار بود. نتایج ضرایب میسر مستقیم نشان داد که بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سلامت عمومی، سازگاری عاطفی، مثلثسازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین رابطه معنیدار، نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین به سلامت عمومی و مثلثسازی به سازگاری عاطفی معنیدار است. ضرایب غیرمستقیم با آزمون پریچر و هیز نشان داد که رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به سلامت عمومی با میانجیگری مثلثسازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنیدار و رابطه بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنیدار است. نتیجهگیری: در فرایند رشد فرزندان، روابط متعارض والدین و مثلثسازی میتوانند سلامت عمومی و سازگاری عاطفی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. .
دکتر احمدرضا کیانی چلمردی، دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، یاسمن جمشیدیان،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخلهی مبتنی بر دلبستگی بر سازگاری زناشویی زوجین ناسازگار بوده است. روش: روشهای آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آمار توصیفی و طرحهای شبهآزمایشی بوده است. جامعهی آماری پژوهش شامل مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره فولاد مبارکه اصفهان بوده است. نمونه شامل 20 زوج بود که به صورت نمونهگیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب گردید. مداخله شامل ده جلسه آموزشی مبتنی بر دلبستگی بوده است. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی تجدیدنظر شدهی تجارب در روابط نزدیک و سازگاری زوجی تجدید نظر شده استفاده شد. یافتهها: در مداخلهی مبتنی بر مدل برازش شده، نتایج محاسبه دادهها با آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که مداخلهی مبتنی بر ابعاد دلبستگی بر افزایش سازگاری زناشویی موثر بوده است و مداخله در دو گروه مردان و زنان تاثیر متفاوتی نداشته است. نتیجهگیری: پژوهش نشان داد که دلبستگی اجتنابی به صورت مستقیم تاثیر چشمگیری بر سازگاری زناشویی دارد، در مقایسه با دلبستگی اضطرابی. بنابراین میتوان بر رویکردهای مبتنی بر دلبستگی و رویکردهای شناختی- رفتاری برای کار با زوجین و کاهش ناسازگاری زناشویی تاکید نمود.
غلامرضا رجبی، اضغر جمالی، منوچهر تقی پور،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین سبک دلبستگی ایمن، خود- تمایزیافتگی (موقعیت من) و رضایت زناشویی با میانجی گری خوشبینی زوجها در میان والدین دانشآموزان پایه اول متوسطه شهرستان داراب انجام شد. 314 والد به شیوهی نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و پرسشنامههای تمایزیافتگی «موقعیت من»، سبک دلبستگی ایمن، خوشبینی زوجها و رضایت زناشویی را تکمیل کردند. به منظور تحلیل دادهها از رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی برای بررسی دو مدل طراحی شده، استفاده گردید. یافتهها در مورد مدل فرضی اول نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، بین خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی، بین دلبستگی ایمن و خوش بینی زوج ها رابطهی مثبت وجود دارد و خوشبینی زوج ها میانجی بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی است. یافتههای مدل فرضی دوم نشان داد که بین تمایزیافتگی (موقعیت من) و خوشبینی زوج ها، بین خوشبینی زوج ها و رضایت زناشویی و بین موقعیت من و رضایت زناشویی رابطهی مثبت وجود دارد، همچنین خوش بینی زوج ها میانجی بین موقعیت من و رضایت زناشویی است. این یافتهها از این باور حمایت میکند که روابط اولیهی افراد در محیط خانواده به شکلگیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر میگردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوجها در بزرگسالی تأثیر مستقیم میگذارد. نتایج دیگر پژوهش حاضر حاکی از این است که خوشبینی زوج ها دارای نقش واسطهای بین سبک دلبستگی ایمن و موقعیت من با رضایت زناشویی است.
دکتر یاسر رضاپور میرصالح،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سبک های دلبستگی و تعارض پدر-فرزند در نمونه ای از فرزندان جانبازان انجام شد. مطالعه حاضر یک پژوهش همبستگی بود که با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل فرزندان جانبازان شهرهای یزد، اصفهان، نجفآباد و یاسوج بود که در مدارس شاهد و ایثارگر این شهرها مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونهگیری خوشهای 607 نفر از این جامعه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مقیاس استرس آسیب ثانویه، مقیاس دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تعارض با والدین استفاده شد و درنهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا از طریق آسیب ثانویه با پرخاشگری کلامی و فیزیکی پدر-فرزند ارتباط معنی دار دارد. سبک دلبستگی ایمن هیچ ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با آسیب ثانویه و ابعاد تعارض پدر-فرزند نداشت. اما سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با پرخاشگری کلامی و استدلال در تعارض پدر-فرزند ارتباط معنی دار مستقیم داشت. در نهایت، شاخص های برازش نشان داد که مدل ارائه شده در پژوهش حاضر با انجام اصلاحات جزئی مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت که آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سیک های دلبستگی ناایمن و تعارض والد-فرزند نقش معنی داری ایفا می کند و بنابراین احتمالاً می توان با آموزش های مبتنی بر دلبستگی از انتقال آسیب ثانویه در فرزندان و درنتیجه از تعارض پدر-فرزند در فرزندان جانبازان پیشگیری کرد.
سعیده هادی، دکتر حسین اسکندری، دکتر فرامرز سهرابی، دکتر عبدالله معتمدی، دکتر نورعلی فرخی،
دوره 15، شماره 60 - ( 10-1395 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی با تعهد زناشویی در افرادی است که مرتکب بی وفایی در روابط زناشویی شده اند. روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه مورد پژوهش کلیه افراد متأهل که مرتکب بی وفایی شده اند می باشد که در بهار سال 95 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، که 428 نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، و تعهد زناشویی آدامز و جونز استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی و رگرسیون همزمان و با استفاده از نرم ازفزار PLS-3 انجام شده است. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد سبک های دلبستگی می توانند 13 درصد از تغییرات تعهدزناشویی افراد مرتکب بی وفایی را پیش بینی نمایند. همچنین ضریب رگرسیون سبک دلبستگی اضطرابی (01/0p≤) و ضریب رگرسیون سبک دلبستگی اجتنابی (05/0p≤) بر تعهد زناشویی معنادار بود. اما ضریب رگرسیون سبک دلبستگی ایمن معنادار نبود. نتیجه گیری: از آنجا که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می باشد و با توجه به نقش پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی نا ایمن یعنی اضطرابی و اجتنابی، باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبک های دلبستگی تأکید کرد.
خالد اصلانی، نیره عبدالهی، عباس امان الهی،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر بررسی رابطه علی سبکهای دلبستگی با تعهد زناشویی با میانجیگری تمایزیافتگی خود و احساس گناه در دانشجویان زن متأهل شهر اهواز است. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش 211 نفر از دانشجویان زن متأهل شهر اهواز بودند که به روش نمونه گیری هدفمند دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه شیوههای رفتاری (BSQ)، پرسش نامه تعهد زناشویی (MCQ)، پرسش نامه تمایزیافتگی خود (DSI)، پرسش نامه عاطفه خودآگاه بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که از 16 مسیر مستقیم چهار مسیر سبک دلبستگی ایمن با تمایزیافتگی خود، سبک دلبستگی ناایمن با احساس گناه، احساس گناه با تعهد اخلاقی و تمایزیافتگی خود با تعهد ساختاری معنادار نشد. همچنین نتایج نشان دادند که همه اثرات غیرمستقیم سبکهای دلبستگی (ایمن، ناایمن) و تعهد زناشویی با میانجیگری تمایزیافتگیخود و احساس گناه معنادار شدند. از سوی دیگر اثرات غیرمستقیم سبک دلبستگی ایمن و تعهد اخلاقی با میانجی گری احساس گناه و اثرات غیرمستقیم دلبستگی ایمن و ناایمن با تعهد ساختاری با میانجیگری تمایزیافتگی خود معنادار نشدند. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار سبک دلبستگی ایمن با تمایزیافتگی خود، سبک دلبستگی ناایمن با احساس گناه، احساس گناه با تعهد اخلاقی و تمایزیافتگی خود با تعهد ساختاری حاصل شد. سطح معناداری در این مطالعه 05/0 α= است. نتیجه گیری: در یک رابطه ی زناشویی میزان تمایزیافتگی و احساس گناه هر یک از زوجین و نوع سبک دلبستگی که در افراد شکل گرفته در تعهد زناشویی آنها به زندگی مشترکشان مؤثر است.
سهیلا قیصری، عباس امان الهی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی ارتباط جنسی بر اساس سبکهای دلبستگی و تمایزیافتگی در دانشجویان زن متأهل دانشگاههای اهواز انجام شد. نمونه مورد مطالعه 220 نفر بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. روش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و آزمودنیها به پرسش نامه ارتباط جنسی ویلس و باس(1984)، دلبستگی بزرگسالی سیمپسون(2003) و تمایزیافتگی اسکورن و فریندلر(1998) پاسخ دادند. برای تحلیل داده از روش توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته: نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن و موقعیت من با ارتباط جنسی رابطه مثبت دارند. همچنین سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی پریشان و گسلش عاطفی 001/0P< پیشبینیکننده برای ارتباط جنسی هستند. نتیجهگیری: به نظر میرسد با توجه به نتیجه پژوهش، زوجهایی که دارای سبک دلبستگی ایمن و سطوح بالای تمایزیافتگی هستند، رضایت بالایی از ارتباط جنسی خود دارند و به تبع آن ازدواج باثباتتری دارند.
سحر ضمدی کاشان، فاطمه جعفری، عبدالباسط محمود پور، سوگند قاسم زاده،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بودهاند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافتهها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبکهای دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیشبینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه گیری: دادههای پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوریکه خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبکهای دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطهای معنی داری را ایفا میکند.
هدف پژوهش حاضر، پیشبینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبکهای دلبستگی با توجه به نقش میانجیگری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بودهاند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافتهها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبکهای دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیشبینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه گیری: دادههای پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوریکه خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبکهای دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا میکند.
انسیه بختیاری، سعیده حسینی، مختار عارفی، کریم افشاری نیا،
دوره 20، شماره 77 - ( 2-1400 )
چکیده
هدف: یکی از عوامل مهم در ازدواج پایدار صمیمیت زناشویی زوجین است. در صورتیکه صمیمیت زناشویی زوجین از بین برود بر نگرش آنها به روابط فرازناشویی تاثیر میگذارد. علاوه بر این از عوامل مؤثر بر نگرش افراد به روابط فرازناشویی سبکهای دلبستگی زوجین است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای صمیمیت زناشویی در رابطه بین سبکهای دلبستگی و نگرش به خیانت زناشویی در زوجین در شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان و زنان متاهل شهر تهران در سال 1396 تشکیل میدادند نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارها شامل؛ پرسشنامه نگرش نسبت به روابط فرازناشویی مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سبکهای دلبستگی کالینز و رید (1990) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (2002) بود. حجم نمونه این پژوهش 650 نفر شامل 357 زن و 293 مرد بود.تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOSتوسط شرکت SPSSنسخه20 انجام شد. یافتهها: بررسی ضرایب مسیر و مقادیر استاندارد شده آنها و همچنین کمیتهای t مربوط به آنها نشان داد که اثر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر صمیمیت زناشویی معنادار است (P≤0/05). همچنین اثر مستقیم صمیمیت زناشویی بر نگرش به خیانت زناشویی معنادار است (P≤0/05). همچنین اثر غیرمستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر نگرش به خیانت زناشویی معنادار است (P≤0/05). نتیجهگیری:از آنجاییکه ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی میباشد و با توجه به نقش پیشبینیکننده سبکهای دلبستگی ناایمن و نقش صمیمیت زناشویی در نگرش افراد به خیانت زناشویی باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در مشاورههای پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبکهای دلبستگی تاکید کرد.
فاطمه شیری، محمود گودرزی، امید مرادی، حمزه احمدیان،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی زوجدرمانی خود تنظیمگری _ دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی، با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود.جامعه آماری کلیه زنان دارای رابطه فرازناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج بود. با نمونهگیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامههای تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و عملکرد جنسی زنان (روزن، گراندون، مایرز و هاتی، 2004) استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه زوجدرمانی خود تنظیمگری _ دلبستگی سپهوند، رسولزاده، طباطبایی، بشارت و الهیاری (1393) طی 8 جلسه 90 دقیقهای، یکبار در هفته اجرا و دادهها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که زوج درمانی خود تنظیمگری _ دلبستگی بر بهبود تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخش بود. و این اثربخشی در مرحله پیگیری ماندگار بود (001/P<). نتیجهگیری: رویکرد زوج درمانی خود تنظیمگری _ دلبستگی با کمک به زنان برای رسیدن به سازگاری بیشتر در روابط، گفتگو و مذاکره، افزایش توانایی تعامل میتواند تعهد زناشویی و عملکرد جنسی را در زنان دارای رابطه فرازناشویی بهبود بخشد.
ذبیح الله کاوه فارسانی،
دوره 20، شماره 79 - ( 7-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روانرنجوری، سبکهای دلبستگی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر شهرکرد بود که 240 نفر از آنان به روش هدفمند و براساس ملاکهای ورود و خروج از نواحی دوگانه شهرداری انتخاب شدند و به پرسشنامههای اسناد ارتباطی فینچام و برادبری؛ مقیاس کیفیت زناشویی نورتون؛ مقیاس روانرنجوری مک کری و کاستا؛ پرسشنامه شیوههای رفتاری فارمن و وهنر؛ مقیاس تجارب روابط نزدیک وی و همکاران و بخشش در روابط زناشویی مک کالو و همکاران پاسخ دادند. یافتهها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ همچنین دادهها نشان داد روانرنجوری، سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی، بخشش زناشویی و اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر مستقیم (001/0 p<) و سبکهای دلبستگی با میانجیگری اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی و روانرنجوری با میانجیگری اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (001/0p<). بحث و نتیجهگیری: مشاوران و روانشناسان خانواده باید به زوجهایی که به دلیل روانرنجوری و یا سبکهای دلبستگی (اجتنابی) زندگیشان به مشکل دچار شده است، کمک کنند تا الگوهای تعاملی ناکارآمد و همچنین سبکهای شناختی تحریف شده را برطرف نمایند و بخشش را در بین آنان رواج دهند.
نازنین خراسانی، محمدرضا عابدی، احمد صادقی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده
هدف: هدف این پژوهش مقایسهی تأثیر دو روش مشاوره مبتنی بر دلبستگی به مادران وآموزش انطباق پذیری مسیر شغلی به کودکان پیش دبستانی بر رشد مسیر شغلی کودکان بود. روش: جامعه آماری شامل کلیه مادران وکودکان پیشدبستانی 5 تا 7 ساله شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از مادران (10 نفر گروه آزمایش اول و 10 نفر گواه) و 10 نفر از کودکان پیش دبستانی (گروه آزمایش دوم) بود که به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه مشاوره به مادران، آموزش به کودکان و گروه گواه قرار گرفتند. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش اول (مادران) طی هشت جلسه تحت مشاوره مبتنی بر دلبستگی و گروه آزمایش دوم (کودکان) طی هشت جلسه تحت آموزش انطباق پذیری مسیر شغلی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامهی رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی گردآوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو شیوهی مشاوره به مادران و آموزش به کودکان باعث افزایش مولفههای رشد مسیر شغلی کودکان، چشم انداز زمان (35/7F = ,05/0P <)، کنجکاوی درونی (91/3F = ,05/0P <)، اطلاعات (06/6F = ,05/0P <) و کنجکاوی بیرونی (41/10F = , 001/0P <) گردید و بین دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P <).
نتیجه گیری: بنابراین نتایج بیانگر این است که مشاوره مسیر شغلی به کودکان و مادران می تواند در رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی نتایج مفیدی به دنبال داشته باشد.
علی سیاه منصوری، عمر یولداشوف،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش پیشبینی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بر اساس سبکهای دلبستگی به والدین در دانشآموزان بود. روش این پژوهش توصیفی _ همبستگی بود . جامعه مورد پژوهش به تعداد(18000نفر)، دانشآموزان دختر و پسر سال اول و دوم دبیرستانهای استان لرستان در سال تحصیلی 93-94 بود که بر روی نمونهای با حجم 364 دانشآموز (200دختر 164 پسر) انجام گرفت. روش نمونهگیری، بهصورت خوشهای چندمرحلهای از بین دانشآموزان انتخاب شد . برای گردآوری دادهها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (کلاکو همکاران، 1953) و پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1897) و برای سنجشپیشرفت تحصیلی از معدل پایان ترم دانشآموزان استفاده شد. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (گامبهگام) تحلیل شد. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی اجتنابی (001/0≥P، 35/0-=r)، سبک دلبستگی اضطرابی (001/0≥P، 29/0-=r) با سازگاری رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن (001/0≥P، 41/0=r)، دلبستگی به مادر (001/0≥P، 35/0=r)، دلبستگی به پدر (001/0≥P، 37/0=r) و دلبستگی به دوستان (001/0≥P، 38/0=r) با سازگاری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که 31 درصد از واریانس کل سازگاری تحصیلی دانشآموزان توسط سبک دلبستگی اجتنابی (16/0-= β)، سبک دلبستگی اضطرابی (14/0-=β)، دلبستگی ایمن (23/0=β)، دلبستگی به مادر (10/0=β)، دلبستگی به پدر (15/0=β) و دلبستگی به دوستان (09/0=β) تبیین میشود. همچنین 14 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط سبک دلبستگی ایمن (17/0=β)، دلبستگی به پدر (10/0=β) و دلبستگی به دوستان (11/0=β) تبیین میشود. نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که پیوندهای عاطفی نخستین بین کودک و مادر نقش بنیادینی در شکلگیری اعتماد اجتماعی و تداوم روابط عاطفی در دوران بعدی رشد دارد بنابراین تأمین نیازهای دوران کودکی از طریق خانواده و کیفیت روابط والد- کودک، تجربه دلبستگی ایمن خودباوری مثبت را پیریزی میکند بهاینترتیب با موفقیتها در این زمینه، سازگاری اجتماعی حاصل میشود.
راضیه نوری، خالد اصلانی، عباس امان الهی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میانجیگری رفتارهای دلبستگی در ارتباط بین تعامل با خانوادهی اصلی با کیفیت زناشویی و افسردگی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیهی دانشجویان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود که از این میان، 200 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازهگیری متغیرها از مقیاس خانوادهی اصلی (هاوشتاد و همکاران، 1985)، مقیاس کوتاه دسترسیپذیری، پاسخگویی و همدمطلبی (سندبرگ و همکاران، ۲۰۱۲)، فرم تجدید نظر شدهی مقیاس سازگاری زوجی (باسبی و همکاران، ۱۹۹۵) و سیاههی افسردگی بک (۱۹۷۲) استفاده شد. داده ها با استفاده از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و نرمافزارهای 26-SPSS و 24-AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد میان همه متغیرها همبستگی معنادار وجود دارد. شاخصهای برازندگی حاکی از تایید مدل پژوهش با یک شاخص اصلاح بود. همچنین، نتایج نشان داد رفتارهای دلبستگی به طور معناداری در ارتباط بین تعامل با خانواده اصلی با افسردگی و کیفیت زناشویی میانجیگری میکند. نتیجهگیری: براساس نتایج، میتوان نتیجه گرفت که نوع و شدت رفتارهایدلبستگی همسران نقش تعیینکنندهای در سهم تجارب قبلی آنها در خانواده اصلیشان بر افسردگی و کیفیتزندگیزناشویی شان دارد.