جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای روان‌شناسی

فریده حسین ثابت، فرحناز جوبانیان، کیومرث فرحبخش،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده

_ _ چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روان‌شناسی مثبت‌نگر بر تاب‌آوری و کنترل خشم انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش‌آموزان دختر سال اول متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 1392-1391 تشکیل می‌دادند که از میان آن‌ها، به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی چند مرحله‌ای، 24 دانش‌آموز که دارای تاب‌آوری پایین و پرخاشگری متوسط و بالا بودند انتخاب و به طور مساوی و تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جایگزین شدند. در گروه آزمایش 12 جلسه آموزش روان‌شناسی مثبت‌نگر اجرا شد در حالی که شرکت‌کنندگان گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای به کار برده شده برای سنجش متغیرهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تاب‌آوری کونور-دیویدسون و مقیاس ابراز صفت-حالت خشم. اداده‌ها پس از جمع آوری با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس بیانگر معناداری نقش روان‌شناسی مثبت‌نگر بر افزایش تاب‌آوری و کنترل خشم بود. بر اساس این یافته‌ها می‌توان گفت که آموزش روان‌شناسی مثبت‌نگر با تأکید بر تقویت هیجانهای مثبت و درک توانمندی‌ها، در افزایش تاب‌آوری دانش‌آموزان مؤثر است. همچنین این آموزش با استفاده از روش تجسم و تجربه ذهنی خشم و بخشایش به افراد کمک می‌کند تا خشم خود را کنترل کرده و هیجان مثبتی را جایگزین آن نماید.


زهرا ناجیان اصل، رضا افهمی، آسیه شریعتمدار، دکتر اصغر فهیمی فر،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی یکپارچه خودشکوفایی بر مبنای دیدگاه­ های مختلف انسان­گرایانه برای رفع اشکالات موجود در طبقه بندی­ های پیشین انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش کیفی تحلیل مضمون و با جامعه آماری کتب روان­شناسان انسان­گرا شامل "انگیزش و شخصیت" (مزلو، 1970)، "دستاوردهای فراتر طبیعت انسان" (مزلو، 1971)، "ادیان، ارزش­ها و تجربیات اوج" (مزلو، b1970)، "خودشکوفایی و فراسوی آن" (مزلو، 1965)، "انسان شدن" (راجرز، 1961)، "انسان در جستجوی معنا" (فرانکل، 1984)، "معنا­جویی" (فرانکل، 1988)، "الگو و رشد در شخصیت" (آلپورت، 1961) و "شدن" (آلپورت، 1955) بود. داده­ ها به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد. پس از مطالعه و شناسایی مفاهیم در متون، مضامین طبقه­ بندی و نام­گذاری شدند. یافته­ ها: از تحلیل مضامین آثار روان­شناسان انسان­گرا چهار مضمون اصلی به­دست­آمد. یافته­ها نشان می­دهند خودشکوفایی دارای چهار عامل "خودِ متعالی"، "خودِ آگاه"، "خودِ خلاق" و "خودِ اجتماعی" است. نتیجه­ گیری: با توجه به الگوی حاصل از این پژوهش، به نظر می­رسد تدوین مقیاسی برای سنجش خودشکوفایی براساس این الگوی یکپارچه می­تواند از تفاوت در نمرات خودشکوفایی در جوامع مختلف که متاثر از تفاوت تعاریف است، پیشگیری کند.
 


سعید زندی، معصومه اسمعیلی، کیومرث فرحبخش،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: حوزۀ پیشگیری از فساد اداری در کشور شاهد فقدان الگوهایی مبتنی بر پژوهش‌های روان‌شناختی است. هدف مطالعۀ حاضر طراحی و اعتباریابی «الگوی پیشگیری از فساد اداری مبتنی بر سبب‌شناسی روانی-زمینه‌ای و بازنمایی اثرات فسادهای اداری بر زندگی شهروندان» بود.
روش: در فاز اول (شناسایی ادراک کارکنان خدمات عمومی از عوامل روانی-زمینه‌ای پیشگیری‌کننده از فساد)، داده‌ها با استفاده از روش پدیدارشناسی و ضمن مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته با 14 نفر از کارکنان ادارات بخش عمومی تهران که از طریق نمونه‌گیری دردسترس و بادرنظرگیری اصل اشباع انتخاب شدند، جمع‌آوری گردید. در فاز دوم (شناسایی ادراک شهروندان از اثرات فساد بر زندگی آن‌ها) ضمن مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته با 15 شهروند تهرانی که از طریق نمونه‌گیری دردسترس و بادرنظرگیری اشباع مفهومی انتخاب شدند، نسبت به جمع‌آوری داده‌ها اقدام گردید. در فاز سوم (تعیین ابعاد و مولفه‌های الگو)، با استفاده از روش دلفی و ضمن نظرسنجی از هشت متخصص که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند، نسبت به ارزیابی و اصلاح الگو اقدام شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل داده‌ها در فاز اول منجر به شکل‌گیری شش مضمون اصلی شد: «ویژگی‌های شناختی»، «الگوهای هیجانی»، «ویژگی‌های شخصیتی»، «راهبردهای رفتاری»، «بافت خانوادگی» و «بافت سازمانی». در فاز دوم، دو مضمون اصلی پدید آمد: «پیامدهای منفی فردی» و «پیامدهای منفی جمعی». فاز سوم نشان داد میزان توافق پنل خبرگان با کل الگو 61/92 درصد و با تک‌تک مولفه‌ها نیز 88 درصد یا بالاتر بود و این موید اعتبار الگو می‌باشد. الگوی پیشگیری از فساد اداری با پنج بعد و 13 مولفه نهایی شد. ابعاد الگو عبارتند از: «انتخاب و انتصاب مناسب»، «مداخلات مشاوره‌ای فردی و گروهی»، «آموزش راهبردهای رفتاری»، «اصلاح و ارتقای فرهنگ سازمانی» و «نظارت و بازخورد».
نتیجه‌گیری: مجموعه‌ای از مولفه‌های فردی و زمینه‌ای در خودکنترلی نسبت به ارتکاب فساد نقش بالقوه دارند. الگوی ارائه‌شده را می‌توان در طراحی و اجرای برنامه‌های پیشگیرانه مورد کاربست و ارزیابی قرار داد.
 
حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف، مرضیه دین دوست، ثمین بهارشانجانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: یکی از چالش‌های اصلی دانشجویان رشته‌های روان‌شناسی و مشاوره برای شروع فعالیت‌ حرفه‌ای‌شان، کمبود مهارت در مدیریت جلسات و برقراری ارتباط با مراجع است. از طرفی، عمده‌ی واحد‌های درسی در دانشگاه‌ها به بخش نظری اختصاص داده شده و دوره‌های عملی مورد کم‌توجهی واقع شده‌اند؛ در این بین نقش واحد کارورزی برای دانشجویان رشته‌های روان‌شناسی و مشاوره را نمی‌توان نادیده گرفت. هدف این پژوهش، شناسایی استاندارد‌های لازم برای گذراندن دوره‌های کارورزی از منظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته‌های روان‌شناسی و مشاوره بود.
روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد. نمونه‌ی مورد مطالعه 13 نفر از دانشجویان تحصیلا تکمیلی روان‌شناسی و مشاوره شهر تهران بودند. نمونه‌گیری هدفمند به کار گرفته شد. با افراد مصاحبه‌ی نیمه‌ساختاریافته انجام شد، سپس کلمه به کلمه پیاده‌سازی شده و داده‌ها به روش هفت مرحله‌ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در این مطالعه 3 مضمون اصلی شامل ملاک‌های لازم برای استاد ناظر، ملاک‌های لازم برای محیط آموزشی _ درمانی و تکالیف دانشجو و 11 زیر مضمون شناسایی شد.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان می‌دهد که ارتقای کیفیت کارورزی دانشجویان روان‌شناسی و مشاوره مستلزم تقویت سه عنصر استاد ناظر، محیط آموزشی _ درمانی مناسب، و مشارکت فعال دانشجو است؛ این امر می‌تواند با تأمین نظارت کیفی، امکانات کافی و حمایتهای آموزشی و حرفه‌ای، زمینه را برای تربیت بهتر درمانگران آینده فراهم کند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research