15 نتیجه برای سازگاری
دکتر علیرضا بوستانی پور، دکتر باقر ثنائی، دکتر علی محمد نظری،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده
چکیده سازگاری زناشویی از جمله مفاهیمی است که نبود آن میتواند مقدمه بروز مشکلات زوجی و زناشویی شود. به همین منظور پژوهش حاضر بر آن است تا با مقایسه دو رویکردی که مدعی داشتن دیدگاه کل نگرانه و جزءنگرانه هستند، روشهای مناسب را در حل مشکلات مربوط به ناسازگاری را مورد آزمایش قرار دهد.به این منظور، از بین 72 زوج داوطلب، و 54 زوج واجد ملاکهای مورد نظر در پژوهش، 24 زوج (48 نفر)، به صورت تصادفی ساده و با روش قرعه کشی انتخاب شدند، و در سه گروه 8 زوجی (16 نفره، هر گروه متشکل از 8 زن و 8 مرد)، که به صورت داوطلبانه برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کرده بودند، در قالب سه گروه، سازمان دهی شدند. به صورت تصادفی، یک گروه برای اجرای متغیر آزمایشی درمان روانی-آموزشی، یک گروه برای متغیر آزمایشی درمان سیستم محور، و یک گروه هم به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پس از اجرای 10 جلسه درمان روانی – آموزشی و 12 جلسه درمان سیستم محور، بر اثر افت گروه ها، 2 زوج از گروه روانی – آموزشی و 1 زوج از گروه سیستم محور، از هر گروه 6 زوج (6 زن و 6 مرد، در مجموع 12 نفر) به عنوان نمونه نهایی، از لحاظ میزان سازگاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج حاصل نشان دهنده آن است که رویکردهای روانی – آموزشی و سیستم محور در مورد سازگاری زناشویی تفاوت را در مقایسه با گروه کنترل نشان نداند. در مورد مولفههای سازگاری نیز، به جز در مورد همسانی زوجی و ابراز محبت، همین نتیجه به دست آمد. .
مجتبی سلمآبادی، سید محمد کلانتر کوشه، عبدالله شفیعآبادی،
دوره 13، شماره 52 - ( 10-1393 )
چکیده
_ _ چکیده پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل سازگاری زناشویی با توجه به سبک زندگی اسلامی و کمالگرایی معلمان دوره متوسطه بیرجند انجام شد. این پژوهش یک مطالعه غیرآزمایشی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) است. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از بین معلمان دوره متوسطه شهرستان بیرجند (150 مرد و 150 زن) انتخاب شدند. دادهها با استفاده از آزمون سازگاری زناشویی لاک-لاواس (LWMAT)، فرم کوتاه آزمون سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST)، و مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران (TMPS) جمع آوری و با استفاده از شیوه تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم و مثبت بر سازگاری زناشویی داشته است، همچنین کمالگرایی تأثیر مستقیم و منفی بر سازگاری زناشویی داشته است اما بین سبک زندگی اسلامی و کمالگرایی رابطه معنیداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که با اصلاحات انجامشده، مدل فرضی از تبیین و برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان ادعا نمود با پیاده سازی سبک زندگی اسلامی در زندگی زناشویی، سازگاری زناشویی مناسبی برای زوجین و افراد خانواده ایجاد میشود.
خالد اصلانی، زیبا زندی، عباس امان الهی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده
، زیبا زندی ، عباس امان الهی چکیده تاریخ دریافت: 31/4/94 - تاریخ پذیرش: 10/7/94 هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر آزمون مدل رابطهی سبکهای دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارضات والدین و مثلثسازی در دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعهی آماری شامل کلیهی دانشآموزان شهر اهواز بودند. حجم نمونه شامل 213 نفر از دانش آموزان دبیرستانی بود که به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحله انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین (CPIC) و پرسشنامه سازگاری (AISS) بودند. یافتهها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل فرضی از برازندگی مناسبی برخوردار نبود. مدل نهایی با کواریته کردن نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و خطای مثلثسازی از برازش خوبی نسبت به دادههای جامعه برخوردار بود. نتایج ضرایب میسر مستقیم نشان داد که بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سلامت عمومی، سازگاری عاطفی، مثلثسازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین رابطه معنیدار، نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین به سلامت عمومی و مثلثسازی به سازگاری عاطفی معنیدار است. ضرایب غیرمستقیم با آزمون پریچر و هیز نشان داد که رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به سلامت عمومی با میانجیگری مثلثسازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنیدار و رابطه بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنیدار است. نتیجهگیری: در فرایند رشد فرزندان، روابط متعارض والدین و مثلثسازی میتوانند سلامت عمومی و سازگاری عاطفی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. .
دکتر احمدرضا کیانی چلمردی، دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، یاسمن جمشیدیان،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخلهی مبتنی بر دلبستگی بر سازگاری زناشویی زوجین ناسازگار بوده است. روش: روشهای آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آمار توصیفی و طرحهای شبهآزمایشی بوده است. جامعهی آماری پژوهش شامل مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره فولاد مبارکه اصفهان بوده است. نمونه شامل 20 زوج بود که به صورت نمونهگیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب گردید. مداخله شامل ده جلسه آموزشی مبتنی بر دلبستگی بوده است. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی تجدیدنظر شدهی تجارب در روابط نزدیک و سازگاری زوجی تجدید نظر شده استفاده شد. یافتهها: در مداخلهی مبتنی بر مدل برازش شده، نتایج محاسبه دادهها با آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که مداخلهی مبتنی بر ابعاد دلبستگی بر افزایش سازگاری زناشویی موثر بوده است و مداخله در دو گروه مردان و زنان تاثیر متفاوتی نداشته است. نتیجهگیری: پژوهش نشان داد که دلبستگی اجتنابی به صورت مستقیم تاثیر چشمگیری بر سازگاری زناشویی دارد، در مقایسه با دلبستگی اضطرابی. بنابراین میتوان بر رویکردهای مبتنی بر دلبستگی و رویکردهای شناختی- رفتاری برای کار با زوجین و کاهش ناسازگاری زناشویی تاکید نمود.
اقای بابک اسلام زاده، خانم هاجر رشیدی، اقای جلیل یونسی، اقای ابوالقاسم خوش کنش،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رضایت شغلی با کیفیت زندگی و سازگاری درخانه کارکنان(شیفت در گردش وثابت) بیمارستان فوق تخصصی دنا شیراز انجام شد.
روش پژوهش: نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان بیمارستان دنا، بیمارستان مادر و خدادوست شیراز در سال 1393 به تعداد 750 نفر مشخص گردید، که به صورت در دسترس 120 نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت شغلی(1951) ، کیفیت زندگی(1992) و سازگاری بل(1961) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان، و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. .یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین رضایت شغلی،با کیفیت زندگی و سازگاری در خانه کارکنان رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود دارد. (P< ./05). همینطور بین سازگاری در خانه و کیفیت زندگی نیز رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد (P< ./05) بین رضایت شغلی و کیفیت زندگی و سازگاری در خانه پرسنل شیفت در گردش و ثابت تفاوت معنادار یافت شد(P< ./05).
نتیجه گیری: افزایش کیفیت زندگی و رضایت شغلی پرسنل بیمارستان به دلیل سرو کار داشتن با مسائل انسانی از اهمیت ویژه ای بر خوردار است و در این راستا در پژوهش های آینده می توان به تاثیر آموزش مهارت های مقابله با استرس شغلی و مهارت های سازگاری با محیط کار و خانه، پرداخته و تاثیر آنها را مورد بررسی قرار داد.
خانم نسیم سجادی، دکتر محسن گل محمدیان، دکتر محسن حجت خواه،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان دختر بود. روش: این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی دوم شهر کرمانشاه در سال 95-94 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. دانش آموزان گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سازگاری تحصیلی زیرمقیاس پرسشنامه ی شخصیتی کالیفرنیا تراپ، کلارک و تایگز، استفاده شد. داده ها با روش آماری کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی بر تأثیر طرحواره درمانی بر سازگاری تحصیلی مورد تایید قرار گرفته است و دختران گروه آزمایش نسبت به دختران گروه گواه در پس آزمون به طور معناداری، سازگاری تحصیلی بیشتری داشتند. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که رویکرد طرحواره درمانی در افزایش سازگاری تحصیلی تأثیر معناداری دارد.
زهرا مکاری، خدامراد مومنی، کامران یزدانبخش، نسرین جلیلیان،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده
ناباروری به عنوان عامل ایجاد کنندهی نوعی استرس توصیف شده است که منجر به انواع مختلفی از مشکلات روانشناختی ، از جمله اختلال عملکرد جنسی می شود و ممکن است ناسازگاری زناشویی را در پی داشته باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای جنسی (مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری) بر سازگاری زناشویی زنان نابارور در سال 1394 شهر کرمانشاه انجام شد. جامعهی آماری شامل زنان نابارور 22 تا 36 سالهی مراجعه کننده به مرکز ناباروری معتضدی کرمانشاه بود که دارای اختلال در عملکرد جنسی و مشکلات زناشویی بودند. 33 نفر دارای شرایط شرکت در مطالعه بودند که از بین آنها 20 نفر داوطلب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. افرادی که در گروه آزمایش قرار داشتند به مدت 10 جلسهی هفتگی در دورهی آموزش مهارتهای جنسی به صورت گروهی شرکت داده شدند. گروه کنترل در این مدت هیچ مداخلهای دریافت نکردند. به منظور ثبت تغییرات نمرات پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) قبل و بعد از مداخله، توسط شرکتکنندگان تکمیل شد. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. نتایج نشان داد که مداخلهی آموزش مهارتهای جنسی اثر معناداری بر نمره سازگاری زناشویی داشته، بدین ترتیب که نمره سازگاری زناشویی زنان نابارور به طور معناداری افزایش یافته است (001/0>P). بنابراین به روانشناسان، رواندرمانگران و متخصصان زنان و زایمان توصیه میشود که از روش آموزش مهارتهای جنسی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری برای افزایش سازگاری زناشویی زنان نابارور استفاده کنند.
مهدی امیدیان، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، محمود نجفی، منیژه کاوه،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی سازگاری زوجین در بهبود ارتباطات زناشویی انجام شد. روش: در این پژوهش با یک طرح شبه آزمایشی، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی با سنجش در خط پایه، پس از مداخله و پیگیری با گروه پلاسیبو و کنترل انجام گرفت. 36 زوج به عنوان نمونه پژوهش از بین زنان و مردانی که در بهار 1396 به دلیل مشکلات زناشویی به دادگستری شهرکرد مراجعه کرده بودند به صورت در دسترس انتخاب و تصادفی در گروه آزمایش(12n=؛ تحت آموزش غنی سازی سازگاری زوجین مبتنی بر برازنده سازی فرهنگی طی 9 جلسه گروهی یک بار در هفته)، گروه پلاسیبو (12n=؛ ملاقات صرف با درمانگر طی 9 جلسه گروهی یک بار در هفته) و گروه کنترل(12n=) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه زوجی اینریچ را در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری تکمیل کردند. داده ها توسط SPSS و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که زوج های دریافت کننده آموزش غنی سازی سازگاری زوجین مبتنی بر برازنده سازی فرهنگی در دو مرحله پس از مداخله (دو ماه بعد از سنجش خط پایه) و پیگیری(8 ماه پس از سنجش خط پایه) تفاوت معناداری در میانگین نمرات ارتباطات زناشویی در مقایسه با گروه پلاسیبو و کنترل نشان دادند(105/8F=، 001/0p<). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بدین معناست که، برنامه آموزش غنی سازی سازگاری زوجین مبتنی بر برازنده سازی فرهنگی، در بهبود ارتباطات زناشویی موثر است و تداوم اثر آن در طول زمان تایید شده است.
فرامرز آسنجرانی، رضوان السادات جزایری، مریم فاتحی زاده، عذرا اعتمادی، یان دو مول،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده
هدف: این پژوهش به بررسی اثر بخشی برنامه مداخله ای اجتماع محور بازسازی زندگی بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه می پردازد. روش: جامعه این پژوهش را تمامی زنان مطلقه ای تشکیل می داد که در سال 1395 حد اکثر 5 سال از طلاق آنها گذشته باشد و در طول این مدت ازدواج دائم یا موقت نداشته اند. با توجه به ویژگی های نمونه، از نمونه گیری در دسترس استفاده شد و از میان متقاضیان تعداد 34 نفر به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه خواسته شد تا مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (2004) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کنند. سپس برای گروه آزمایش 10 جلسه برنامه مداخله ای اجتماع محور بر اساس محتوای نور و همکاران (2016) به اجرا در آمد. در انتها نیز پس آزمون برای هر دو گروه به اجرا درآمد و نتایج با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان میدهد که برنامه مداخله ای اجتماع محور بر تمامی خرده مقیاسهای سازگاری پس از طلاق جز خشم و اعتماد اجتماعی تاثیرات معنادار آماری را نشان میدهد. همچنین این مداخله در گروه آزمایش افزایش معناداری را بر نمره کل سازگاری پس از طلاق ایجاد کرده است. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که برنامه مداخله ای اجتماع محور میتواند سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه را بهبود بخشد و بدین ترتیب، میتوان از آن به عنوان مداخله در بهبود کیفیت زندگی و سازگاری زنان مطلقه استفاده کرد.
راضیه عسکری، دکتر احمد حیدرنیا، دکتر هادی عباسی،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده
هدف: یکی از مهمترین عواملی که بر بقاء، دوام و رشد خانواده اثر میگذارد، سازگاری زناشویی است. سازگاری زناشویی عبارت از وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر را دارند و فرآیندی است که در طول زندگی زن و شوهر بهوجود میآید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه بهبود رابطه بر افزایش سازگاری زناشویی زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) انجام شد.
روش: برای این منظور از روش نیمهآزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. تعداد ۴۰ نفر از زنانی که داوطلب شرکت در جلسات بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت ۶ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت آموزش گروهی برنامه بهبود رابطه زناشویی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. شرکتکنندگان دو گروه قبل و بعد از آموزش فرم ۳۲ سؤالی پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (۱۹۷۶) را تکمیل کردند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که جلسات آموزش گروهی برنامه بهبود رابطه به طور معنیداری باعث افزایش سازگاری زناشویی و ابعاد مؤلفه رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت شده است (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان برای افزایش سازگاری و ارتقای رضایت زناشویی خانوادهها از برنامههای آموزشی مهارت _ محور استفاده کرد.
دکتر رقیه موسوی، خانم فاطمه سادات فاطمی، خانم یادگار شانازی،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین تحمل ناکامی و انگیزه تأیید با سازگاری عاطفی دانشآموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری مورد پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان دختر سوم دوره متوسطه دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر دانشآموز دختر بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005)، مقیاس انگیزه تأیید تری پاتی (1991) و سازگاری عاطفی دانشآموزان سینها و سینگ (1993) بود. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین تحمل ناکامی، انگیزه تأیید و سازگاری عاطفی با همدیگر رابطه معناداری وجود دارد. و همچنین متغیرهای انگیزه تأیید و تحمل ناکامی میتوانند سازگاری عاطفی را پیشبینی کنند. برای تجزیه وتحلیل دادهها از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتیجهگیری: بنابراین، براساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که تقویت تأیید جویی و تحمل ناکامی میتواند در تربیت دانشآموزان با سازگاری عاطفی بالا مؤثر واقع شود.
علی سیاه منصوری، عمر یولداشوف،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش پیشبینی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بر اساس سبکهای دلبستگی به والدین در دانشآموزان بود. روش این پژوهش توصیفی _ همبستگی بود . جامعه مورد پژوهش به تعداد(18000نفر)، دانشآموزان دختر و پسر سال اول و دوم دبیرستانهای استان لرستان در سال تحصیلی 93-94 بود که بر روی نمونهای با حجم 364 دانشآموز (200دختر 164 پسر) انجام گرفت. روش نمونهگیری، بهصورت خوشهای چندمرحلهای از بین دانشآموزان انتخاب شد . برای گردآوری دادهها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (کلاکو همکاران، 1953) و پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1897) و برای سنجشپیشرفت تحصیلی از معدل پایان ترم دانشآموزان استفاده شد. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (گامبهگام) تحلیل شد. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی اجتنابی (001/0≥P، 35/0-=r)، سبک دلبستگی اضطرابی (001/0≥P، 29/0-=r) با سازگاری رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن (001/0≥P، 41/0=r)، دلبستگی به مادر (001/0≥P، 35/0=r)، دلبستگی به پدر (001/0≥P، 37/0=r) و دلبستگی به دوستان (001/0≥P، 38/0=r) با سازگاری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که 31 درصد از واریانس کل سازگاری تحصیلی دانشآموزان توسط سبک دلبستگی اجتنابی (16/0-= β)، سبک دلبستگی اضطرابی (14/0-=β)، دلبستگی ایمن (23/0=β)، دلبستگی به مادر (10/0=β)، دلبستگی به پدر (15/0=β) و دلبستگی به دوستان (09/0=β) تبیین میشود. همچنین 14 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط سبک دلبستگی ایمن (17/0=β)، دلبستگی به پدر (10/0=β) و دلبستگی به دوستان (11/0=β) تبیین میشود. نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که پیوندهای عاطفی نخستین بین کودک و مادر نقش بنیادینی در شکلگیری اعتماد اجتماعی و تداوم روابط عاطفی در دوران بعدی رشد دارد بنابراین تأمین نیازهای دوران کودکی از طریق خانواده و کیفیت روابط والد- کودک، تجربه دلبستگی ایمن خودباوری مثبت را پیریزی میکند بهاینترتیب با موفقیتها در این زمینه، سازگاری اجتماعی حاصل میشود.
سهیلا باستانی، مریم غلامزاده جفره، ----- منصور سودانی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته زنان و مردان مطلقه از سازگاری با طلاق انجام شد. روش: این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شد. پژوهش با بهرهگیری از نمونه گیری هدفمند افرادمطلقه سازگار با طلاق در سال 99-98 شهر شیراز انجام شده است. در نهایت پس از انجام 22مصاحبه نیمهساختاریافته پژوهشگر به اشباع دادهها رسید. مصاحبهها با روش پدیدارشناسی تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: در این پژوهش 3 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی بدست آمد که مضامین اصلی عبارتند از: 1- خانواده منبع مؤثر دررسیدن به سازگاری،
2- تابآوری فردی3- تابآوری اجتماعی. مضمون خانواده منبع مؤثر دربرگیرندهی 2 مضمون فرعی حمایت عاطفی، پشتیبانی مادی (پذیرش، همدردی، تأمین مسکن و...)، مضمون تابآوری فردی شامل 5 مضمون فرعی سوگواری، پیوند با معنویت، پذیرش طلاق، حرکت به سوی تعالی، کنترل هیجانات (شکرگذاری، قبول شرایط فعلی زندگی، برنامهریزی برای آینده، رشد هیجانات مثبت و...) مضمون تابآوری اجتماعی شامل 2 مضمون فرعی رشد فردی، کسب درآمد و استقلال مالی (تقویت مهارتهای فردی، کسب درآمد و ثبات اقتصادی و....) نتیجهگیری نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان دهنده ضرورت توجه همه جانبه به مسائل زنان و مردان مطلقه پس از جدایی و انجام اقداماتی مؤثر جهت توانمندسازی آنان در راه رسیدن به سازگاری با شرایط پس از جدایی بود.
حبیبه خاتون قبادی اسفرجانی، طیبه شریفی، احمد غضنفری، مریم چرامی،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر دو شیوهی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمندسازی روانی _ اجتماعی بر رفتارهای جامعهپسند و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه انتظار همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 125110 نفر دختر بودند و با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس عداد 90 نفر از آنان انتخاب به صورت تصادفی جایگزین شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج نشان داد هر دو آموزش داده شده در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه انتظار اثربخشی معناداری بر رفتارهای جامعهپسند و سازگاری اجتماعی دانشآموزان اعمال کردند (05/0>P). افزون بر این نتایج نشان داد که آموزش گروهی توانمندسازی روانی _ اجتماعی در افزایش رفتارهای جامعهپسند و سازگاری اجتماعی مؤثرتر بود (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمندسازی روانی _ اجتماعی میتوانند به عنوان یک شیوه آموزشی برای افزایش رفتارهای جامعهپسند و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی به کار برده شوند.
رامین لطافتی بریس، حسین قمری کیوی، احمدرضا کیانی، علی شیخ الاسلامی،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیتهای طرحوارهای و درمان هیجانمدار بر سازگاری هیجانی زوجهای تازه ازدواجکرده متعارض بود.
روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون _ پسآزمون چندگروهی با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل همه زوجهای دارای تعارض زناشویی با کمتر از شش سال ازدواج بود که در ششماهه اول سال 1398 به مراکز مشاوره خصوصی و دولتی در شهرستان آستارا مراجعه کرده بودند. نمونهگیری به صورت در دسترس و با جایگزینی تصادفی انجام گرفت و از میان متقاضیان مشاوره زوجی،30 زوج به روش نمونهگیری در دسترس و گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار بهکاررفته در این پژوهش، مقیاس سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (2007) بود. در این پژوهش، مداخلات گروهی ذهنیتهای طرحوارهای طی 12 جلسه 90 دقیقهای و درمان هیجانمدار(مدل محکم در آغوشم بگیر) 10 جلسه 120 دقیقهای و در چارچوب پروتکل مدون، پس از اعلام علاقهمندی اعضا و کسب رضایت از آنها جهت شرکت در جلسات، مطابق برنامه تنظیمی، اجرا گردید و پس از گذشت 3 ماه از پایان مداخلات و انجام پیگیری، فرضیهها با استفاده از کوواریانس چندمتغیره با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد درمان مبتنی بر ذهنیتهای طرحوارهای و درمان هیجانمدار بهطور جداگانه، در مقایسه با گروه کنترل، مؤلفههای فقدان نظمبخشی (05/0> P) و فقدان امیدواری (01/0> P) را کاهش داده و در حالت کلی نیز سازگاری هیجانی را در همسران تازه ازدواجکرده به صورت پایدار افزایش میدهند و بین اثربخشی این دو شیوه مداخلاتی بر مؤلفههای سازگاری هیجانی تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: میتوان درمان مبتنی بر ذهنیتهای طرحوارهای و درمان هیجانمدار (محکم در آغوشم بگیر) را برای بهبود سازگاری هیجانی زوجهای دارای تعارض زناشویی به کار بست.