هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی خودارزیابی بنیادین در ارتباط بین شخصیت و انطباقپذیری مسیر شغلی بر دانشجویان دو سال آخر مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بوده که به روش معادلات ساختاری، تحلیل و مدلسازی شد. جامعهی آماری، دانشجویان مشغول به تحصیل در دو سال آخر دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان، در سال تحصیلی 97-96 بودند. از این جامعه نمونهای401 نفری به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی متناسب با جنسیت و شاخه تحصیلی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل مقیاسهای انطباقپذیری مسیرشغلی ساویکاس و پورفیلی (2012)، خودارزیابی بنیادین جاج و دورهام (2003) و پرسشنامهی پنج عاملی بزرگ شخصیت مک کری و کاستا (2004) بود. یافتهها: نتایج نشان داد که خودارزیابی بنیادین در رابطهی وجدانگرایی (001/0 p <) و برونگرایی (001/0 p <) با انطباقپذیری مسیر شغلی، میانجی نسبی محسوب میشد؛ درحالیکه ارتباط انطباقپذیری مسیر شغلی با تجربهگرایی (05/0 p <) و روانرنجوری (001/0 p <)، غیرمستقیم و با توافقپذیری (02/0 p <) مستقیم بود و خودارزیابی بنیادین در این سه ارتباط نقش میانجی برعهده نداشت. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر، تأییدی بر اهمیت نقش برونگرایی، وجدانگرایی و سازهی خودارزیابی بنیادین بر افزایش سطح انطباقپذیری مسیر شغلی دانشجویان نزدیک به فراغت از تحصیل میباشد؛ در همین راستا، به نظر میرسد طراحی برنامههایی به منظور افزایش خودارزیابی بنیادین افرادکه منجر به افزایش انطباقپذیری مسیر شغلی ایشان میشود، ضروری است؛ همچنین در طرحریزی این برنامهها، میبایست ویژگیهای پنج عاملی بزرگ شخصیت افراد مورد توجه قرار گیرد.