جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای مشاوره

اردشیر کیانی، شکوه نوابی نژاد، خدابخش احمدی، جعفر انیسی،
دوره 13، شماره 49 - ( 1-1393 )
چکیده

، چکیده باوجود اینکه اصول اخلاقی زیر بنای تمام اعمال حرفه‌ای یک مشاور و روان شناس محسوب می شود ولی ابزاری برای سنجش آن تعریف نشده است. براین اساس هدف اصلی این پژوهش است تا مقیاسی را برای ارزیابی اخلاقی حرفه ای معرفی کند. روش تحقیق همبستگی از نوع ماتریس واریانس– کوواریانس بود و جامعه آماری پژوهش مشاوران و روان‌شناسان شهر تهران با حجم نمونه 178 نفر از مشاوران زن و مرد مجرد و متأهل بودند که دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر، و دارای پروانه اشتغال و شاغل در حرفه مشاوره و رواندرمانی بودند. ابزار مورد استفاده فرایند روایی سازه و محتوا را گذرانیده و مورد تایید قرار گرفت. تحلیل عاملی 5 عامل را در پرسشنامه مشخص نمود که در این میان عامل اول آزادی و رضایت آگاهانه 90/29 در صد واریانس کل، رعایت فرهنگ و قانون و حدود رابطه 75/6 در صد از واریانس کل، شفافیت رابطه 64/4 در صد از واریانس کل، مشاوره و مسؤولیت در شرایط بحران 13/4 در صد و رعایت اخلاق در بکارگیری فنون 89/3درصد از واریانس کل را تبیین نموده است. همچنین ضریب اعتبار باز آزمایی کل مقیاس 81/0 و همسانی درونی 92/0 می باشد. با توجه به ضرورت سنجش وضعیت اخلاقی و ارزیابی اخلاقی روان‌شناسان و مشاوران و نبود ابزار معتبر در این زمینه و با توجه به اینکه ابزار موجود از نظر روانسنجی معتبر ارزیابی شد، لذا این ابزار را برای استفاده در سنجش روان شناسان و مشاوران در موارد مختلف از جمله در هنگام صدور پروانه اشتغال و گزینش متخصصان و رواندرمانگران در مقاطع تکمیلی و همچنینین سنجش اخلاق حرفه‌ای روان‌شناسان در کارگاههای دانش افزایی توصیه می‌شود.


دکتر اکرمم میرمحمدصادقی، محمدرضا عابدی،
دوره 14، شماره 56 - ( 10-1394 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرمشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهد(ACT)، برکیفیت زندگی همسران افرادمعتادبود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه همسران معتادین مراکزدرمان وترک اعتیاد شهرستان اصفهان بود، که 30 نفرازبین آنهابه صورت در دسترس انتخاب وسپس به صورت تصادفی دردوگروه آزمایش وگواه گمارده شدند. طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون وپیگیری با گروه گواه بود. ابتداشرکت کنندگان به پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخلات درمانی (رویکرد پذیرش وتعهد، (ACTبرروی گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. بلافاصله پس از اجرای مداخله ویک ماه بعدازآن، شرکت کنندگان مجددا به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه شرکت کنندگان گروه آزمایش که مداخله مبتنی برپذیرش وتعهد رادریافت کرده بودند، نسبت به شرکت کنندگان گروه گواه درپس آزمون کیفیت زندگی (وزیرمقیاس های آن) نمره بهتری داشتند. این افزایش نمره درمرحله پیگیری نیزحفظ شده بود. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهدبرکیفیت زندگی زنان افرادمعتادتأثیرمعنی داری دارد.


1 عزت اله فولادی،
دوره 15، شماره 57 - ( 7-1395 )
چکیده

چکیده:

          امروزه به دلیل تغییرات پیچیده و سریع در ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی و فرهنگی؛ دانش آموزان در دوره‌های سنی و تحصیلی مختلف از یک سو، دارای نیازها و مشکلات خاصی هستند و از سوی دیگر با تصمیم‌ها و چالش‌های متفاوت و متعددی مواجه‌اند و مشاوران به عنوان کارشناسانی که در حوزه‌ی خدمات یاورانه تربیت شده‌اند می‌توانند هم به دانش‌آموزان در این امور  و هم به همکاران خود (معلمان و مربیان)  در تسهیل و بهبود فرآیند آموزشی و پرورشی، کمک نمایند. از این رو، بررسی و بازاندیشی آنچه طرح‌‌ریزی شده و آنچه به انجام رسیده در پویایی و شکوفایی حرفه‌ای در این حوزه تسهیل‌کننده و راه‌گشا خواهد بود.

          لذا پژوهش حاضر که از نوع پژوهش‌های مروری است به بررسی روند و سیر تحول نظام راهنمایی و مشاوره در آموزش وپرورش می‌پردازد.گذشت بیش از دو دهه ارائه خدمات مستمر مشاوره‌ای در سطح مدارس، وجود برخی چالش‌ها و تداخل وظایف در سطح مدرسه، بازنگری و تعیین استراتژی‌های نوین در شیوه و نحوه ارائه خدمات مشاوره‌ای را هم در بعد کیفی و هم کمی ضروری می‌سازد.

        در بررسی سیر تحول راهنمایی و مشاوره در کشور شش دوره‌  مجزا  که هر کدام بیانگر فراز و فرودهای خاصی است  قابل درک و اثبات می‌باشد. این دوره‌ها عبارتند از: دوره ایده‌پردازی و برنامه‌ریزی مقدماتی؛ دوره اجرای ناقص برنامه؛ دوره رکود و تعطیلی؛ دوره برنامه‌ریزی زیرساختی، احیا و بازسازی برنامه مشاوره؛ دوره توسعه، رشد و بلوغ کاری و دوره‌ی سکون، فرسایش و جا به‌جایی مشاوران. می‌توان نتیجه گرفت که برنامه راهنمایی و مشاوره علیرغم ضرورت و اثربخشی  از ابتدای اجرا تاکنون با چالش‌های متعدد و مختلفی مواجه بوده است. انتظار می‌رفت با توجه به سلامت‌نگری و اثربخشی آن، خیلی زودتر به سامان می‌رسید که این امر  نیازمند توجه، حمایت و برنامه‌ریزی علمی هم در تربیت نیروی انسانی و هم در حوزه اجرا  می‌باشد.     


دکتر سمیه کاظمیان،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف این پژوهش ارائه الگوی مداخلات مشاوره ای انجمن مشاوره ایران در بحران زلزله کرمانشاه است. روش:  روش پژوهش، روش تحقیق روایتی است[D1] [sk2] . در این پژوهش، زلزله کرمانشاه در تاریخ 21/8/96 آغاز روایت در بحث مدیریت بحران محسوب می شود. انجمن مشاوره ایران به مدت 6 ماه در منطقه حضور یافت. داستان های مورد توجه در این پژوهش از طریق مصاحبه با اعضای ثابت و مستقر در منطقه که 45 نفر نیروی اعزامی در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری بود، حاصل شد. یافته ها: ساختار مدیریت بحران انجمن مشاوره ایران در دو سطح عملکرد اختصاصی و عملکرد عمومی ارائه شد. در این فرایند، عملکرد عمومی اشاره به سطح کنشگران (ویژگی های شخصیتی مشاوران) دارد که تمامی عملکرد های اختصاصی را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهد.  عملکرد اختصاصی، دارای سه زیرمجموعه است که عبارتند از: الف- عملکرد کاهش بحران، ب-  عملکرد ایجاد ثبات، ج- عملکرد توانمندسازی. در هر یک از عملکردهای مذکور، فنون و فرایندهای مشاوره ای مختص به آن عملکرد اجرا گردید. عملکردها بر خلاف مضامین، عناصری در درون روایت نیستند بلکه خود روایت هستند وکل روایت چیزی جز توالی عملکردها نیست. [D3] [sk4] بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از اقدامات مداخله در بحران به دنبال سوانح، نه تنها به ارتقاء سلامت روان بازماندگان  کمک می کند بلکه نقشی مثبت در کاهش مشکلات جسمانی و روان شناختی در دوران پس از سانحه دارند.[D5] [sk6] 


فاطمه زارع مهرجردی، فاطمه سمیعی، محمدرضا عابدی،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده

چکیدههدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مشاوره پویایی اجتماعی بر هویت شغلی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان انجام شد. روش: این پژوهش، یک پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان در سال 1395-1394در مقطع کارشناسی بودند که از طریق نمونه‌گیری داوطلبانه 30 نفر انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت مشاوره پویایی اجتماعی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه وضعیت شغلی من گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌های تکرارشونده تحلیل شد. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مشاورۀ پویایی اجتماعی بر هویت شغلی دانشجویان در مرحله پس‌آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (05/0 p<). همچنین نتایج حاکی از این بود که این نوع مشاوره بر درک نیاز به اطلاعات شغلی و درک موانع محیطی و شخصی هم تأثیر معناداری داشت (05/0 p<). نتیجه‌گیری: مشاوره پویایی اجتماعی می‌تواند به ایجاد هویت شغلی در دانشجویان کمک نماید.
 


فاطمه جعفری، منصوره حاج حسینی، باقر غباری بناب،
دوره 17، شماره 68 - ( 10-1397 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر الگوی مشاوره هیجان‌مدار مبتنی بر آموزه‌های اسلامی بر صمیمیت زوج‌های ناسازگار صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش در مرحله اول به شیوه کیفی به استخراج مضامین اسلامی در باب تنظیم هیجان و ارزیابی روایی محتوایی آن از طریق نظرسنجی از متخصصان پرداخت. در مرحله دوم روش پژوهش شبه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون_ پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زوج‌های درگیر تعارضات زناشویی مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره یارا در شهرستان ساوه در شش ماهه دوم سال 1395 بود که از بین آن‌ها 30 زوج داوطلب شرکت در جلسات مشاوره انتخاب شد و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای گرداوری اطلاعات مقیاس صمیمیت تامپسون و واکر (1983) و پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی (MINQ) بودند. برنامه به مدت 10 جلسه مشاوره گروهی 90 دقیقه‌ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌ها حاکی از آن بود که الگوی طراحی شده از روایی مناسب(0.7125CVR=) برخوردار بوده و موجب افزایش معنادار صمیمیت زناشویی و ابعاد آن یعنی صمیمیت عاطفی، عقلانی، روانشناختی، معنوی، زیباشناختی و تفریحی-اجتماعی شد اما تاثیر معناداری بر دو بعد جنسی و فیزیکی نداشته است. نتیجه‌گیری: می‌توان نتیجه‌ گرفت الگوی مشاوره هیجان‌مدار مبتنی بر آموزه‌های اسلامی به عنوان یک روش کاربردی و مؤثر می‌تواند زوج‌های ناسازگار را در تنظیم بهترهیجانات یاری داده و به صمیمیت بیشتر سوق دهد.

دکتر حسین قمری کیوی،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف تعیین جایگاه پرسشگری، مهارت و فن در مشاوره با مراجعان دارای اختلال افسردگی با استفاده از روش تحلیل مکالمه فرایند محور اجرا گردید. روش: روش پژوهش از نوع کیفی و تک موردی بود. دونفر از مراجعان به مرکز مشاوره سپند شهر اردبیل که دارای اختلال افسردگی بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از روش فرا نظری تحت مشاوره و روان‌درمانی قرار گرفتند. رویدادهای هر جلسه به طور کامل نوشته شد و پس از آن، واکنش‌های درمانگر پس از نامگذاری، در قالب معادله تغییر و بر پایه مدل تحلیل رگرسیون برای هر مراجع تعیین شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که بسهولت می‌توان معادله تغییر را درقالب پرسش‌ها، مهارت‌ها و فنون از فرایند روان‌درمانی استخراج نمود و معادله تغییر را با استفاده از سیستم نمادین عینی‌سازی کرد. از طرف دیگر مشخص شد سهم هریک از مولفه‌های اثربخش وابسته به پاسخ‌های درمانگر در واریانس تغییر چقدر است. نتیجه‌گیری: برپایه تدوین معادله تغییر، ضمن سهولت امر نظارت بر روان‌درمانی، می‌توان بر طیف وسیعی از وقایع مشاوره و روان‌درمانی مثل پیچیدگی شناختی مراجع و میزان فعال بودن درمانگر یا مراجع دست یافت.
اقای یاسر مدنی، خانم فهیمه باهنر،
دوره 19، شماره 74 - ( 5-1399 )
چکیده

هدف: مشاوره از مسائل مهم فرهنگ دینی ما است که از صدر اسلام موردتوجه بوده و در قرآن کریم و سخنان معصومین نیز بدان اشاره شده است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تبیین پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی است. روش: به‌منظور درک تجارب زیسته‌ی مشاورین، روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی اتخاذ گردید. جامعه‌ی مطالعه‌ی حاضر را کلیه مشاورین مراکز مشاوره اسلامی شهر قم، تشکیل دادند. به‌منظور نمونه‌گیری از مشاورین، چند مرکز مشاوره اسلامی به‌صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونهگیری تا رسیدن به اشباع نظری دادهها ادامه یافت. درنهایت تعداد 11 نفر از مشاورین انتخاب و از آنان مصاحبه‌ نیمه ساختاریافته جهت جمعآوری اطلاعات انجام شد. یافتهها: تحلیل داده‌ها از طریق روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد و منجر به تولید 10 کد محوری و 89 کدگذاری باز گردید. مضمونهای اصلی شامل 1) منابع رویکرد اسلامی، 2) نگاه متفاوت به مبانی انسانی در روان‌شناسی اسلامی، 3) داشتن پارادایم یا جهانبینی، 4) تطبیق رویکرد درمانی با فرهنگ مراجع، 5) راهکارهای ارتقاء روان‌شناسی اسلامی، 6) محدودیتهای پیش رو در رویکرد روان‌شناسی اسلامی، 7) فنون برجسته مورد توجه در کاربست رویکرد اسلامی، 8) تفاوت‌های رویکرد روان‌شناسی اسلامی با رویکردهای غربی، 9) حوزههای اثربخشی روان‌شناسی اسلامی، 10) جایگاه کنونی مراکز مشاوره اسلامی. نتایج: درمجموع با توجه به تحلیل بازخوردهای به‌دست‌آمده، علیرغم نظرات گوناگون مطرح‌شده در این پژوهش، میتوان گفت ازنظر اکثر مشاورین، رویکرد مشاوره اسلامی نقش مثبت و بسزایی در فرایند مشاوره برای مراجعان دارد.
سمانه سلیمی، پریسا نیلفروشان، احمد صادقی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف:‌هدف مطالعه کنونی، ‌بررسی تأثیر مشاوره شناختی اجتماعی مسیر شغلی بر اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در افراد دارای محدودیت بینایی بود. روش:‌جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه افراد دارای محدودیت بینایی، ‌‌ در محدوده سنی 18 تا 40 سال، ‌ ساکن در شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل دو فردِ (یک نفر زن و یک نفر مرد) دارای محدودیت بینایی بود که به شیوه غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس اشتیاق به اهداف مسیر شغلی (هاراتسیس، هود و کرید، 2015) جمع آوری شد.‌طرح آزمایشیِ مورد منفرد از نوع A-B در این مطالعه استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مشاوره مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی مسیر شغلی طی ده جلسه اجرا شد. تحلیل داده‌ها براساس شاخص‌های آمار توصیفی و تحلیل دیداری انجام شد. یافته ها:‌تحلیل دیداری داده‌ها از طریق شاخصِ درصد داده‌های غیرهمپوش، نشانگر اثربخش بودن مداخله، روی اشتیاق به اهداف مسیر شغلی در هر دو شرکت‌کننده بود. نتیجه‌گیری: باتوجه به وجود موانع مختلف در زندگی افراد دارای محدودیت بینایی و اهمیت اشتیاق به اهداف، مشاوره توانبخشی شغلی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی میتواند یک مداخله مؤثر برای تشویق افراد دارای محدودیت بینایی جهت تعهد نسبت به اهداف مسیر شغلی باشد و می‌توان از آن در مراکز خدماتی به افراد دارای محدودیت بینایی استفاده کرد.‌‌
نفیسه صوفی، یاسر مدنی، سمیه شاهمرادی،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموخته‌های درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت‌کنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانش‌آموختگان تحصیلات تکمیلی رشته‌ی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بود. یافته‌ها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندی‌های شخصی، بهبود مهارت‌های ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگی‌های شخصیت دیگران، رشد اعتمادبه‌نفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به  دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشه‌های جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از‌: تجربیات  مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکت‌کنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانش‌آموختگان این رشته. نتیجه‌گیری: مطابق یافته‌های این پژوهش، تجربه زیستۀ شرکت‌کنندگان نشان داد که تحصیل در رشتۀ مشاوره، از جنبه‌های مختلف بر زندگی شخصی آن‌ها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
ندا رشیدی، محمد سجاد صیدی، علیرضا رشیدی،
دوره 20، شماره 80 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره شغلی توانمبنا  بر مکاشفه مسیر شغلی، خودکارآمدی و باورهای ناکارآمد مسیر شغلی فارغ‌التحصیلان بیکار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش‌آزمون _ پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه‌ی مورد پژوهش شامل کلیه فارغ‌التحصیلان زن بیکار شهرستان اسلام‌آباد غرب در سال 1396 بود. از جامعه فوق 28 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 14 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی چهار جلسه‌ی نود دقیقه‌ای، (یک جلسه در هفته) مشاوره شغلی توان مبنا را دریافت کردند و در این مدت، گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامهی مکاشفه مسیر شغلی،  پرسشنامه خودکارآمدی مسیرشغلی و پرسشنامه افکار ناکارآمد مسیر شغلی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش  تحلیلکواریانس تک متغیری انجام شد. یافتهها: یافته‌های پژوهش درمرحله پس‌آزمون و پیگیری نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر مکاشفه مسیر شغلی (01/0 P<،99/102=F ؛01/0 P<،66/68=F)، خودکارآمدی مسیر شغلی (01/0 P<،94/47=F ؛01/0 P<،31/34=F) و باورهای ناکارآمد مسیر شغلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P<،22/88=F ؛01/0 P<،89/7=F) و این تفاوت درطول زمان (با پیگیری سه ‌ماهه) پایدار است.  نتایج: باتوجهبه یافته‌های پژوهش می‌توان استنتاج کرد که مشاوره شغلی توان مبنا مدلی اثربخش در افزایش مکاشفه مسیر شغلی و خودکارآمدی مسیر شغلی و کاهش باورهایناکارآمد مسیر شغلی فارغ‌التحصیلان بیکار است.

فریبا طبخی، هاجر فلاح زاده، ندا نظربلند،
دوره 21، شماره 81 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه‌ای، و جامعه آماری شامل زوج‌هایی می‌شود که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته و گروه دیگر این تجربه را نداشتند، و در سال 1398-1397 در شهر تهران سکونت داشتند. نمونه پژوهش شامل دو گروه از زوجین بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته‌اند را از مراکز مشاوره بیدار و نیک‌روان جمع‌آوری کرده و 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج نداشته‌اند را از دانشگاه‌ها و سرا‌های محله انتخاب شدند در مجموع 60 زوج در نظر گرفته شد. به سه پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001)، تعهد (آدامز و جونز، 1997) و رضایت زناشویی (انریچ، اولسون و همکاران، 1989) پاسخ دادند. اطلاعات جمع‌آوری شده به وسیله شاخص‌های آمار توصیفی و همچنین روش‌ تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‏ها: یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه، از بین ابعاد صمیمیت زناشویی در بعد صمیمیت روان‌شناختی تفاوت معنی‌داری دارد و مقایسه ابعاد تعهد زناشویی در دو گروه پژوهش نشان داد که در بعد تعهد شخصی تفاوت معنادار وجود دارد. در رابطه با مقایسه ابعاد رضایت زناشویی نتایج نشان داد که گروه مشاوره رفته در کودکان و فرزند پروری به صورت معناداری میانگین بالاتری از گروه مشاوره نرفته کسب کرده‌اند. نتیجه‏گیری: در برنامه‌های مشاوره پیش از ازدواج نیاز است آموزش‌‌ها و مداخله‌های لازم در جهت ارتقاء صمیمیت، تعهد و رضایت زناشویی در نظر گرفته شود.

آرام خبازشیرازی، محسن گلپرور، زهرا یوسفی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی  روش مشاوره مسیر شغلی شناختی- اجتماعی،  پردازش اطلاعات شناختی، ساخت گرایی و مشاوره مبتنی پذیرش و تعهد بر ابعاد سرمایه عاطفی دانش‌آموزان پایه نهم اجرا شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون برای پنج گروه بود. جامعه پژوهش کلیه دانش‌آموزان دخترپایه نهم یکی از نواحی آموزش و پرورش اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه شامل 100 دانش‌آموز دختر بود که به شکل نمونه‌گیری در دسترس و چند مرحله‌ای و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند و در چهارگروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه20نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه عاطفی (گل پرور، 1395) بود. در حالی‌که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد هر یک از گروه‌های آزمایشی شش جلسه آموزش‌های مرتبط با هر روش را دریافت کردند. همه‌ی گروه‌ها توسط ابزار پژوهش قبل و بعد از آموزش‌ها ارزیابی شدند. نتایج: داده‌های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) تحلیل شد. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه گواه هیچ یک از روش‌ها بر احساس انرژی و عاطفه مثبت مؤثر نبودند. از بین روش‌های مورد اشاره دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد بر شادمانی مؤثر بودند (07/18=F و 01/0>P)  اما در زمینه اثربخشی بر این دو متغیر تفاوت معنادار بین دو روش دیگر مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل می‌توان گفت مشاوران در مدارس می‌توانند از دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد برای بهبود شادمانی دانش آموزان دختر بهره ببرند 
مرتضی اسپنانی، محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش مقایسه‌ی تأثیر روش‌های مشاورۀ مبتنی بر نظریۀ هالند، شناختی اجتماعی و راه حل مدار بر بهزیستی مسیر شغلی دانش‌آموزان بود. روش: روش این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری کلیۀ دانش‌آموزان دورۀ دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بوده که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 10 نفر برای هر گروه انتخاب شدند و بر اساس جنسیت تفکیک شدند. گروه‌های آزمایش هر کدام 8 جلسه، مشاورۀ مسیر شغلی دریافت نمودند و گروه‌های کنترل، مداخله‌ای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (هینکین،1998) بود. یافته‌ها: نتایج  نشان داد که بین میانگین نمرات بهزیستی مسیر شغلی دانش‌آموزان گروه‌های آزمایش در مرحله‌ی پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری (001/0p<) وجود داشت. بنابراین مداخلات مشاوره مبتنی بر نظریه هالند، شناختی اجتماعی مسیر شغلی و راه حل مدار، بر افزایش بهزیستی مسیر شغلی دانش‌آموزان مؤثر بوده است. در مقایسه‌ی روش‌های مداخله، روش شناختی اجتماعی و راه حل مدار، تأثیر بیشتری را نسبت به نظریه هالند نشان داد. نتیجه‌گیری روش مشاوره مسیر شغلی شناختی اجتماعی و راه حل مدار در مشاوره با دانش‌آموزان تأثیر بیشتری دارند.
فاطمه قاسمی نیائی، معصومه اسمعیلی، فریبرز باقری،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

اهداف: تدوین الگوی یکپارچه مشاوره در باب رشد با تاکید بر نحوه مواجهه با فرایند زمان و مسئولیت وجود در تناسب با افق فکری مراجع در فرهنگ اسلامی هدف این پژوهش است که براساس تاکید بر روان‌شناسی فرهنگی ضرورت می‌یابد. روش: روش این پژوهش استفاده از هرمنوتیک کلاسیک شلایرماخر است که با بررسی گام به گام نظریات منتخب در نهایت به یکپارچه سازی آنها اقدام شده است و در قالبی متناسب با اندیشۀ اسلامی درآمده است. شیوه تفسیر در این روش با استفاده از ویژگی‌های دستوری و فنی متن انجام گرفته و در قالب تفاسیر جزئی و کلی طبقه بندی شده است. الگوی ادغامی حاصله با شیوۀ منطق استقرایی و قیاسی در نهایت در نگرشی کاربردی و عملی ضمن دارا بودن مبانی و اصول به هدف، فنون و فرایند درمانی پرداخته است. یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد که مبانی الگوی شکل گرفته شامل مبنای کمال با اصول (تضاد، میل به کمال، عاملیت، سلسله مراتب وجود، خدمت رسانی، قاعده مندی و آفرینش مداوم و جهت مندی و هدفمندی)؛ مبنای وحدت با اصول (مکملیت، اتصال اجزاء، پذیرش و یکپارچگی، حقیقت ثابت، تغییر ناپذیری قواعد و علیت هستی، تعادل و سازگاری)، مبنای جاودانگی با اصول (میل بازگشت به مبدا، مکان مندی، زمانمندی وجود، یکپارچگی زمانی، مرگ، چرخش وجودی)؛ مبنای هدفمندی با اصول (رهبری، قدرت خلق، اداره و تداوم هستی، جامعیت) می‌باشد. که متناسب با مبانی و اصول دارای هدف غایی، فنون و فرایند درمانی می‌باشد. نتیجه‌گیری الگوی یکپارچه رشدی در تلفیق با افق اسلامی به شیوۀ هرمنوتیک الگویی نوین است که می‌تواند در ایجاد تناسب با بنیان‌های فکری مراجع کارآمد باشد و بدون ایجاد گفتمان‌های متضاد، افق فکری مراجع را گسترش دهد و برای او مسیر و معنایی مشخص نماید.

 
داریوش عظیمی، حسین قمری گیوی، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی،
دوره 22، شماره 85 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توانمندسازی مشاوران مدرسه و بر مبنای نظریه داده‌بنیاد و با به‌کارگیری روش مصاحبه نیمه‌ساختاریافته انجام شد. روش: بدین منظور تعداد 12 معلم، 14 مشاور مدرسه، 13 دانش‌آموز (در سطح استان اردبیل) به شیوه نمونه‌گیری هدفمند و تعداد 9 متخصص و استاد مشاوره (در سطح کشور) به شیوه نمونه‌گیری گلوله‌برفی انتخاب و داده‌ها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیاده‌سازی متن مصاحبه‌ها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل داده‌های کیفی MAXQDA، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 245 مفهوم و 17 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری انتخابی نشان داد که مقوله هسته توانمندی مشاوران مدرسه است که تحت تأثیر شرایط علّی (صلاحیت علمی، شغلی و اخلاقی)، شرایط مداخله‌گر (بلوغ عاطفی، خودکارآمدی، مهارت‌های حرفه‌ای و هماهنگی) و شرایط زمینه‌ای (بلوغ عقلی، هوش‌هیجانی، سلامت‌روان، مهارت‌های ارتباطی، سرسختی روانشناختی و شخصیت کاریزماتیک) در قالب راهبردهای توسعه سازمانی و فردی است که حاصل آن بهبود کارآمدی مشاوران مدرسه به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم است. نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر توصیه می‌شود از الگوی حاضر به منظور توانمندسازی مشاوران مدرسه و همین‌طور طراحی و تدوین برنامه‌های مختلف در جهت بهبود خدمات راهنمایی و مشاوره مدرسه استفاده شود.
 
محمد کهربائی کلخوران علیا، زینب پندار،
دوره 22، شماره 88 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف آسیب‌شناسی اشتغال به کار در فارغ‌التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته‌است. جامعه مورد مطالعه فارغ‌التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره بود که 15 نفر با روش هدفمند و گلوله‌برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه‌گیری تا جایی ادامه یافت که با افزایش حجم نمونه، حجم داده‌ها به شکل چشمگیری افزوده نمی‌شد و در واقع داده‌ها به حد اشباع رسیدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. سوالات بازپاسخ مصاحبه، مبتنی بر مبانی نظری الگوی شغلی چندمحوری شفیع‌آبادی تدوین شده بود و بعد از کدگذاری اولیه، به تحلیل مضامین و دسته‌بندی مقوله‌ها پرداخته‌شد. یافته‌ها: تحلیل یافته‌های حاصل از مصاحبه منجر به استخراج 2 مضمون اصلی، 6 مضمون نیمه‌فرعی و 22 مضمون فرعی درباره چالش‌های اشتغال از 88 کد شده‌است. مضامین اصلی عبارتند از چالش‌های درون‌فردی و چالش‌های برون‌فردی؛ چالش‌های درون‌فردی شامل 2 مضمون نیمه‌فرعی مسائل شخصیتی و مسائل شناختی است و چالش‌های برون‌فردی شامل 4 مضمون نیمه‌فرعی تحت عنوان مسائل اقتصادی، مسائل آموزشی، مسائل فرهنگی-اجتماعی و مسائل حرفه‌ای بود. نتیجه‌گیری: یافته‌های بدست‌آمده از مضامین فرعی مسائل شناختی و شخصیتی نشان می‌دهند که شناخت ابعاد مختلف رشته تحصیلی در زمان انتخاب آن و ویژگی‌های شخصیتی در انتخاب و یافتن شغل متناسب با رشته تحصیلی فارغ‌التحصیلان مشاوره حائز اهمیت است. همچنین نتایج بدست‌آمده از مضامین چالش‌های برون‌فردی نیز نشان می‌دهند، معضلات اقتصادی و معیشتی، آموزش کم‌کیفیت و غیرکاربردی در دوره کارشناسی دانشگاه‌، عدم تنوع در شغل‌های مرتبط، دشواری حرفه مشاوره و زمان‌بر بودن، موانعی هستند که باعث می‌شوند دانشجویان این رشته پس از فراغت از تحصیل، نتوانند در شغل متناسب با رشته مشاوره مشغول به کار شوند.
روح اله سعادت زده، منصور سودانی، حمید فرهادی راد،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه‌ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش‌آموزان به کار گیرند.
روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای انجام شد. گردآوری داده‌ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت‌کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند.
یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش بر اساس حوزه‌های نظریه زمینه‌ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت‌اند از: نیازهای رشدی دانش‌آموزان، صلاحیت حرفه‌ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده‌ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده‌ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان‌پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش‌آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش‌آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده‌ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش‌آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research